تمايزات و رقابت ها ميان سلطنت طلبان و جمهوری خواهان
نیکروز اولاداعظمی
موضوع و بحث سلطنت طلبی و جمهوری خواهی، و نوع مناسبات و رابطه ميان اين دو طيف سياسی، به دليل شرکت منفرد دو تن از اعضاء اتحاد جمهوری خواهان ايران در کنگره حزب مشروطه خواهان هوادار استقرار سلطنت در ايران بار ديگر در ميان برخی محافل جمهوری خواهی و روشنفکر ايران مطرح شده است. اگر اين بحث ها حول و حوش بحث های نظری صورت پذيرد طبعأ می بايست فارغ از هرگونه افترا و عدم نفی موجوديت يکديگر باشد، گرچه طيف هواداران سلطنت در پرداختن بدان رغبت نشان نمی دهند و همه چيز را به آينده و سرنگونی حکومت اسلامی موکول می کنند، اما هر از گاهی و به بهانه ای از سوی جمهوری خواهان مطرح می گردد. به هر جهت ديالوگ و نقد همزمان و تعين نوع مناسبات فی مابين، از خواص اوليه منش دموکراتيک است و می بايست درعمل به قوائد آن تن داده و در رفتارمان بازگو شود.
ملزومات بحث نظری و نقد مواضع طيف های سرنگونی طلب، و از آنجمله سلطنت طلبان، از سوی اتحاد جمهوری خواهان ايران به اين دليل اهميت دارد که: اولأ) هويت خود ماست که عيان و عيارش معلوم می گردد، ثانيأ) می بايست ضمن مشخص و معين نمودن سطح مناسبات خود با آنها، برنامه سياسی و نوع روش پيشبرد آن برحسب قابليت هويتی ما مستدل و مستفاد گردد تا مرزبندی های موجود مخدوش نشود.
پس، در نفس موضوع (احترام به موجوديت يک جريان فکری - نظری) مناقشه ای نيست، در برقراری و حفظ رابطه ای دوستانه و دموکراتيک نيز مناقشه ای نيست، زيرا اصول و قواعد اوليۀ منش دموکراتيک جز اين نيست بخصوص آنجايی که در زمينه رسميت يافتن موجوديتی با انگيزه های ديگر سياسی باشد. پس اولين گام برای دفاع از آزادی مخالف به رسميت شناختن موجوديت آن است، زيرا مفهوم آزادی يعنی اينکه "من حاضرم جانم را فدا کنم تا تو آزاد باشی."
اما وجه ديگر موضوع (سلطنت طلبی و جمهوری خواهی) رقابت منطقی بر شالوده های قواعد دموکراتيک است که می بايست بدان گردن نهاد و با فاصله گرفتن از هر نوع افترا نقد مواضع را جايگزين ساخت.
در رويکرد به اين موضوع و پذيرش رقابت آزاد سياسی، که طرفين ضمن عرضه کالای خود به بازار، مسئول تبليغ کيفيت کالای خود خواهند بود، ناشيانه خواهد بود که، به هر دليلی، رقيب مبلغ کيفيت کالای رقيب مقابل خود باشد. در رقابت آزاد هر کس به دنبال سود بيشترخود است و به همين دليل چاره ای ندارد جز تبليغ آنچه که می خواهد به معرض فروش مشتريان بگذارد. اعلان تأسيس حکومت موروثی بر پايۀ سلطنت پادشاهی و جمهوری بر پايه حکومت سکولار و پلوراليسم جامعه، حکم دو کالای متفاوت است که هر يک بوسيله هوادران خود به بازار عرضه شده و بر حسب کيفيت و مرغوبيت آن خريدارانی (مشتريانی) خواهند يافت. بنابراين، اين دو کالا می بايست به روشنی از هم تميز داده شوند تا تفاوت آن برای مشتريان محرز گردد.
تلاش برای استقرار حکومت موروثی بر مبنای پادشاهی، و جمهوری بر پايه پلوراليسم و انتخابی کردن عالی ترين مقام کشور، و بطورکلی انتخابی بودن همۀ نهادها از صدر تا ذيل، دارای مضامين متضاد بوده و در متن آنها نوع حکومت مطرح است. اتحاد جمهوری خواهان ايران در تلاش جمهوريت نظام سياسی ايران است، و مشروطه خواهان موروثی کردن آن؛ سلطنت طلبان برای رسيدن به اين نوع حکومت از روش های خشونت مبارزه (همچون سرنگونی) تأسی می جويند و بر اين مواضع بی کم و کاست اصرار و ابرام دارند و راه ها و ممکنات ديگر را آگاهانه و عمداً کور شده القاء می کنند، زيرا می دانند که در يک شرايط و فرايند به دور از هر نوع خشونت و ممارست به مدنيت از سوی آحاد جامعه، مقصود و منظور واقعی شان که همانا قبضۀ حکومت است تحقق عملی پيدا نمی کند و شانس برگشت پذير کردن نظام پادشاهی به حداقل و موضوع سلطنت در ايران به دفتر تاريخ سپرده شده و الگوی حکومتی آن برای هميشه از انديشه ايرانيان محو خواهد شد.
اين پاشنه آشيل سلطنت طلبان است که هرگز به روش مبارزۀ مسالمت آميز رويکرد نشان نداده و به اين سمت رهنمون نمی شوند. آنها به دنبال شور و هيجانات مردم به بهانه های گوناگون هستند. بخاطر آوريم در سال های گذشته هنگام بازی های جام جهانی فوتبال و برخی پيروزی های تيم ملی ايران و هلهله جوانان و نيز نقش تلويزيون های ايرانيان پيرو رضا پهلوی در امريکا را.
هنر آنها اين است که از نارضايتی عموم مردم بعنوان اهرمی جهت پرش به رأس هرم حکومت بهره جويند، به همين خاطر به برگذاری رفراندم تن می دهند اما به تلاش برای انتخابات آزاد وقعی نمی نهند، زيرا اولی تغيير فوری و بلافصل حکومت را در نظر دارد و دومی حرکت تدريجی به سمت جمهوريت نظام است. از اين رو تقويت جامعه مدنی و عنصر دموکراسی در داخل کشور چندان ارج و قُربی برايشان ندارد و به همين خاطر به سوی مبارزۀ مسالمت آميز جهت نيافته و رغبت نشان نمی دهند. به واقع امر، خود را با آرايش نيروهای سياسی و تغيير آن در سه بُعد رأس، پيرامون و قاعده حکومت درگير نمی کنند و بدين جهت برنامه تاکتيکی و استراتژيکی شان با شعار سرنگونی در هم آميخته می شود.
آن دو تن از اعضاء اتحاد جمهوری خواهان شرکت کننده در کنگره مشروطه خواهان به اين نمی انديشند و خيال می کنند با اين اقدامشان تابو شکنی کرده و ابتکار مناسبات و رابطه دموکراتيک بين گروها و شخصيت ها را عهده دار خواهند شد. آنها خوب می دانند که شخصيت های نسبتاً با نفوذ در درون اتحاد جمهوری خواهان، و بطور کلی سياست اين اتحاد، در نفی تخطئه موجوديت هر حزب و گروهی است. [لذا] آنچه آن ها می خواهند بهره برداری سياسی به نفع مطرح شدن بيشتر خود در منظر افکار عمومی است.
بنابراين، بر مبنای اين نظر، پرسشی مطرح می شود و آن اينکه آيا در رقابت آزاد سياسی هر طيف سياسی بايد به نفع کيفيت کالای خود تبليغ نمايد يا مبلغ کالای رقيب خود باشد؟
می دانيم که حزب مشروطه ايران خواهان پيشبرد شعار سرنگونی است و آنها نيز می دانند که ما اتحاد جمهورخواهان ايران خواهان روش مبارزه سياسی مسالمت آميز، در جهت پاسخگو کردن نظام حکومتی ايران هستيم. همنشينی با آنها نه تنها سودی را عايدمان نمی سازد بلکه متحدين مان را به ما بد بين کرده و ما را از عنصر جمهوريت در درون و پيرامون و برون نظام دور می سازد. هنر ما بايست اين باشد تا بتوانيم مجموعه ای از اين عناصر را تقويت نماييم نه اينکه از جيب خود برای رقيب خود خرجی هم بکنيم و بدين ترتيب از آنجا رانده و از اينجا مانده شويم.
واقعيت امر اين است: اتحاد جمهوری خواهان ايران بدون چشمداشت کمک خارجی (حملۀ نظامی و يا شيوه های ديگری از مظاهر خشونت در ايران) در جهت تلاش برای پيشبرد سياست کاهش و تنزل درگيری ها و تخفيف فاصله عميق هزاران ساله ميان حکومت و مردم، دولت و ملت و نقش مخرب آن بر روند حقوق اجتماعی و سياسی و نيز عقب ماندگی جامعه بوده و عزم خود را جزم کرده و در مسير پاسخ گو کردن حکومت و تقويت نظام سياسی به جهت کيفيت کارکردی آنها در راستای مطالبات حقوق بشری و مدنی گام بر می دارد. که اين خود خط بُطلانی است بر هر مظهری از خشونت.
صداقت اين مشی در دوری هر چه بيشتر با گروه های خشونت طلب و احساسی نظير مشروطه خواهان است، نه رابطۀ مودت آميز به بهانۀ تابوشکنی در مناسبات. اتخاذ روش مسالمت آميز مبارزه سياسی و تلاش برای متعارف نمودن جامعۀ چند صدايی از سوی اتحاد جمهوری خواهان ايران گويا تر از آنست که افرادی مجزا بخواهند بار اصالت مناسبات صحيح بين گروهای متمايز از هم را بر دوش گرفته و مثلاً تابوشکنی کنند.
معارضۀ اتحاد جمهوری خواهان ايران با موضوع و نفس حکومت نيست بلکه متد حکومت مداری و نظام بی کفايت سياسی به جا مانده از پيشينيان که تبلور استبداد در ايران است مورد نقد و چالش می باشد. تحول اين فرايند (پاسخ گو کردن ساختار نظام سياسی) با منش تساهل و سياست گام به گام که نزديکی و هماهنگی با نضج روند شکل گيری ساختارهای مدرن و شاخصه ی آن، ساختار نظام دولت-ملت به مثابه امتزاج به حقوق بشر و شهروندی است، از سوی ما منتج می گردد. از اين رو، و بنا بر گواهی اسناد سه همايش و نيز جهت يابی عمل سياسی ما در تلاش برای تقويت جمهوريت نظام به واسطه تقويت مبارزه مدنی، و تشويق مردم برای کسب حقوق اجتماعی و سياسی به همين روش های عقلانی دور از هر نوع خشونت برای تأثيرگذاری بر ساختار نظام سياسی جهت تحول و وادار کردن حکومت به تمکين، انديشه والای انسانی ما اتحاد جمهوری خواهان ايران را تشکيل می دهد.
در حالی که استراتژی انتخابات آزاد و تلاش برای تحقق عملی آن به منظور دستيابی به هدف ما که مرکب از آزادی، جدايی دين از دولت و در نهايت يک جمهوری سکولار بر دوش نظام سياسی که خود پروسه ايست نسبتأ طولانی و برنامه استراتژيکی ما را تشکيل می دهد، سلطنت طلبان به سرنگونی حکومت آنهم به طريقی نظير حضور جوانان در برخی نقاط تهران به بهانه جشن و پايکوبی برای پيروزی تيم ملی فوتبال ايران و غيره چشم دوخته اند، مفاهيمی نظير دولت، حکومت و ملت و سياست گذاری ها و نيز انشقاق ها و تحولات در رأس حکومت و شکل گيری آرايش نيروهای سياسی و تحولات در سطح جامعه، در عمل در نزد آنها ارزش و اهميتی ندارد و به همين دليل با بسنده کردن به شعار سرنگونی، عملاً، در محافل سياسی ايرانيان نقشی ايفا نمی کنند. اين تفاوت جدی ای است ميان اتحاد جمهوری خواهان ايران و مشروطه خواهان سلطنتی هوادار حکومت موروثی.
متحدين اتحاد جمهوری خواهان ايران نه از ميان طيف اسلاميت نظام در درون حکومت جمهوری اسلامی و نه از گروه هوادار موروثی کردن نظام اند، که هر دو طيف در طول تاريخ جهنم را بر زمين ايران پهن و فرش کردند. متحدين ما را هوادران برجسته کردن جمهوريت نظام در درون حکومت، پيرامون آن و سطح جامعه تشکيل می دهند، کدام همکاری با طيف های مطرح شده برای ما اتحاد جمهوری خواهان ايران اهميت دارد: همکاری با رقيب يا همراهی با متحدين امروز و فردای ما؟
دو جزء مهم فلسفه، يکی چگونه نگريستن به جهان، و ديگری مربوط به بهترين شيوه زيستن است (سياست). ما ايرانيان همچون مردمان ساير ملل در امر تلاش برای فراهم نمودن بهترين های زندگی (فلسفه سياسی) از طريق مراوده های اجتماعی اتفاق نظر داريم، اما جهت دستيابی بدان در چگونه نگريستن مان به موضوع زندگی و بهينه آن از هم متمايز می شويم. برخورد خردگرايانه به تمايزات و روش های مسالمت جويانه و احترام متقابل بر بستر مناسبات عقل گرايانه، ما را به سرمنزل خود که همانا رسميت يافتن نظام پلوراليسم در جامعه ايرانی است هدايت خواهد کرد. ما نيازمند يکی شدن نيستيم، احترام متقابل به تمايزات مان مبارک است. در يکی شدن هويت فردی نمی يابيم در حاليکه در تمايزاتمان چنين حق و حقوقی را دارا خواهيم بود.
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=1760
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |