پيوند به ديگر نوشته های نويسنده در سکولاريسم نو
جنبشی بنام »ما هستیم»
کوروش گلنام
• اگر کسی به خود و به آن چه که بیان می کند و می خواهد، به راستی باور داشته و استدلال و منطق نیرومند دارد، چه ترسی از دگر اندیش دارد؟ جامعه ای پیشرفت می کند که گروه ها با باورهای گوناگون در آن کوشا بوده و با یکدیگر مبارزه ای شرافتمندانه و مسالمت آمیز داشته باشند ...
نگارنده می داند که این نوشته از سوی کسانی که با وجود آن که زبانن چهارچوب های
ویژه باور و اندیشه خود را دیگر کرده اند و سخنان زیبایی نیز در باره دموکراسی،
آزادی وحقوق بشر می گویند ولی هنوز در همآن چهارچوب های سنتی گذشته در باره رخ
دادها و پیرامون خود داوری می کنند، احتمالن مورد برخورد قرار گرفته و من می بایست
تهمت، بد گویی وسخنان ناروایی را نیز پذیرا باشم ولی چه باک که گفتن از راستی و
آنچه هست و گام برداشتن در راه شیوه وروشی که بتواند سنگ بنای آینده ای بهتر را
برای مردم ایران بگذارد، ارزش به جان خریدن همه این ناگواری ها را دارد.
سی سال است
سی سال است که مردم ایران دربند، گرفتار، زیر ستم، زور و فشار و نامردمی زندگی می کنند. سی سال است مردم هر روز سرکوفت، ناروا و ناسزا شنیده اند. سی سال است فریادرسی می جویند ونمی یابند. سی سال است تنها شاهد سخن گفتن، برپایی کنفرانس، نشست و گفت وگوی اپوزیسیونی بوده اند که در میدان کارزار نتوانسته است به هم دلی، هم راهی و هم گامی، حتا در ساده ترین زمینه ها برسد. سی سال است هزاران جان های پاک وشیفته به سادگی با رفتارهای غیر انسانی این حکومت نابود و هزاران هزار انسان بیگناه سخت ترین آسیب های جسمی و روانی را دیده و هزاران زندگی بر باد رفته و از هم پاشیده شده است. سی سال است مرده پرستی به راه انداخته، شور و سرور زندگی را از مردم گرفته اند، سی سال است خود خوب می خورند و می چاپند و هر رفتار ناروا و تبه کاری بر آن ها رواست ولی مردم بی گناه را به کوچکترین بهانه به شلاق بسته و یا به دار سنگدلی و بر خوردهای نا انسانی خود می آویزند. آلودگی همه جامعه را در خود فرو کشیده و خو و منش و رفتار اجتماعی مردم را نیز به سوی خشونت، نیرنگ، دروغ، چاپلوسی، خرافه، رمل و استرلاب و استخاره و پناه بردن به ناکجاآبادهایی کشانده اند که پایان روشن آن اینک در برابر جشم همه ما قرار دارد: نابودی اعتماد در جامعه، دوری مردم از یکدیگر و نقش برجسته دروغ، کینه، نفرت و دشمنی.
چون دیر زمانی است که نگارنده با خود و وجدان خود پیمان بسته است که:
الف: اگر ایدئولوژی و باوری نیز دارد، هیچ گاه کمر بسته کامل آن نشود زیرا تجربه نشان داده است که ذوب شدن در هر ایدئولوژی و باوری (هر چه که باشد) تنگ چشمی (دگماتیسم) ای ببار می آورد که باورمند با همه عشق و باوری نیز که به پیشرفت و آزادی داشته باشد، تنها بر این توانا می شود که سیاه و سفید را بیند نه گوناگونی رنگ ها را و
ب: از هر که در راه آزادی، دادگری، پیشرفت مردم و رسیدن به دموکراسی در ایران گام بر داشته، خشونت و شیوه های خشونت بار را، تا آن جا که میسر باشد، نفی کرده برای گشایش گرفتاری ها و درگیری ها از کاربرد خشونت خود داری کرده، خواهان صلح، دوستی و هم زیستی مسالمت آمیز بین همه مردم و همه ملت ها باشد؛ می تواند ببخشد و نمی تواند کینه و انتقام را تنها راه بهبود آسیب های دیده شده و دردها و سختی های کشیده شده بداند؛ ریشه گرفتاری ها و نابسامانی ها را تنها در حکومت ها و خودکامگان و "دیگران" ندیده خود را نیز در پیدایش و ماندگاری خودکامگان و پدید آمدن گرفتاری ها سهیم دانسته و به زیر بنا، ریشه و ژرفنای گرفتاری ها نگاهی خردمندانه دارد؛ چه جمهوری خواه، چه سلطنت خواه،چه ملی گرا و یا مذهبی، چه سوسیالیست و یا کمونیست و ... در همه حال پشتیبانی نموده از تهمت ها، پیش داوری ها و ناسزا ها هراسی به خود راه ندهد و
پ ـ بزرگان دانش و خرد و هنر وسیاست را ستوده و پاس فراوان داشته ولی از آنان بت نساخته و آنان را پرستش ننموده و جز راهی که خرد و دانش نشان می دهد، دنباله رو کسی نبوده و جز در برابر دانش، شرافت، درستی و درستکاری، در برابر کسی و چیزی کرنش نکرده و سر فرود نیاورد و
ت : در بررسی ها، ارزیابی ها و داوری های خود، از گروه گرایی ها و خودخواهی ها
پرهیز نموده، از شکست ها آموخته، داده های زمان و جهان پیرامون را در دید داشته و
آن چه را راست و درست می پندارد، بیان کند و،
بنا بر این، اینک به
عنوان یک وظیفه بر خود می داند تا از نخستین کسانی باشد که همه تهمت ها و سرزنش ها
و پیش داوری هارا به جان خریده ، از جنبشی بنام "جنبش ما هستیم"، که به راستی مورد
بی مهری و بی توجهی اهل سیاست، قلم و دست اندر کاران رسانه های همگانی قرار گرفته
است، بگوید و بنویسد.
آیا "ما هستیم" جنبش است؟
آیا به راستی می توان گفت که "ما هستیم" یک جنبش است؟ من برای ارزیابی درست تر، روزهایی که توانستم، به دقت برنامه کانال یک و به ویژه برنامه های آقایان داود بیگ زاده (سردار پیشین سپاه، آسیب دیده شیمیایی با چند ترکش خمپاره در بدن) و شهرام همایون را دنبال کردم.
پیر و جوان، زن و مرد (به ویژه زنان)، کوچک و بزرگ، روستایی و شهری، بی سواد و با
سواد، دارا و نادار، کارگر و کارمند، دانشجو و دانش آموز، بازاری و نظامی، بسیجی و
سپاهی، خانواده هایی از جان باختگان جنگ و آسیب دیدگان جنگ، خانواده هایی از
زندانیان سیاسی جان باخته، شماری سیاسی زندان کشیده و آسیب دیده حتا چند روحانی و
مأمور امنیتی فراری و پشیمان رژیم، از شمال تا جنوب و از خاور تا باختر ایران به
این حرکت پیوسته اند و اگر این را جنبش ننامیم چه نامی دیگری باید بر آن گذاشت و
جنبش چیست؟ کدام یک از سازمان های سیاسی ایران بی امکان سازمان دهی جز از راه یک
برنامه تلویزیونی چند ساعته، که روشن است دامنه بردش در ایران نیز چندان نیست و همه
از امکان اینترنت و پارابول نیز برخوردار نیستند تا آن را دیده و گوش کنند، امروز
می تواند حتا چند سد نفر را با چنین گوناگونی که همه رده های جامعه را در بر گیرد،
به خیابان ها بکشاند؟ درست یا نادرست، با آن همساز باشیم یا نه، این کانال
تلویزیونی توانسته است شور و نشاط و امید زیادی در بخشی از مردم بر انگیزد. توانسته
است به زمینه کینه ها و دشمنی ها و دوری ها ی مردم از یکدیگر و انگیزه های آن بر
خوردهای درستی داشته و ریشه ها را مورد توجه قرار دهد. آیا باید آن را توان مندتر
کرد و یا کوشش کرد در راه پیشرفت آن سد ایجاد کرد و از میان برش داشت؟ این پرسشی
است که شیوه نگاه و خواست هر یک از ما برای آینده و یافتن راه رهایی مردم ایران، می
تواند پاسخ گوی آن باشد. من خود با امید به اینکه این جنبش در مرزهای ایدئولوژیکی
خود گرفتار نشده، مبارزه با خرافه ها به ویژه خرافه های مذهبی را هم چنان پی گیری
کرده و احترام به آزادی و دموکراسی پایه اصلی حرکت آن ها باشد، و با وجود ناهمگونی
هایی که نگارنده می تواند در این و یا آن نکته با این حرکت داشته باشد، ولی راه
توان مندتر کردن آن را در پیش گرفته و به همین انگیزه در باره آن می نویسم.
ویزگی های این جنبش چیست؟
اگر خراب کاری ها را که شوربختانه هست و خواهد بود و یک جنبه اش این است که این برنامه را گونه ای گول زدن مردم و کسب درآمد برای خود می داند، به کناری بگذاریم (اگر از آمریکا و یا کشور دیگری پول می گرفتند، که هیاهو بود! با سکه فروشی و پرچم فروشی و گرد آوردن ۵، ۱۰ و ۵۰ و.. دلار هم که کاسبکاری می کنند! پس چه باید بکنند؟ یک برنامه تلویزیونی که تا این اندازه مورد توجه مردم و از سوی همه رده های گوناگون اجتماعی قرار گرفته و کار سیاسی هم می کند، از کجا باید خود را اداره کند؟ آیا بد است که به بهانه کار سیاسی نوکری بیگانه را نپذیرفته است؟)، ویژگی های این جنبش از دید نگارنده از این قرار است:
1 ـ نفی خشونت، تا زمانی که ممکن است.
2 ـ بخشش به شرط پندآموزی از گذشته و قرار گرفتن در خدمت مردم.
3. بازسازی «اعتماد» به شدت آسيب ديدهء مردم.
4 ـ باز گشت به خود و هویت راستین خود (چرا اگر نماز خوان هستی، نمازت را به زبان تازی می خوانی؟ چرا اگر نیایش می کنی، زیارت نامه و حتا قرآن می خوانی باید آن را به زبان تازی بخوانی؟ چرا فرهنگ ۱۴۰۰ سال پیش قوم دیگری باید چنین زبان و فرهنگ ترا دچار آسیب نموده و اینک بخواهد که با شریرترین شیوه ها و با مغزشویی کودکان و جوانان، همه جامعه ترا ببلعد؟ چرا پیمان زناشویی خود را به زبان تازی می بندی؟ چرا...).
5 ـ شکستن جو بی حرکتی و خمودگی با سر کردن فریاد "ما هستیم".
6 ـ بکار بردن شیوه های نوین و پویا هم خوان و چاره سازبا روزگار سخت مردم ایران و هم خوان و چاره ساز با جو شدید فشار و خفقان.
7 ـ راه یابی در دل همه رده های گوناگون جامعه با ارزیابی درست از جامعه ایران و یافتن و به کار بردن سخن دل مردم.
8. کاربرد ادبیات درست و برخورد محترمانه با همه حتابا دگر اندیشان و حتا در برخورد با امنیتی ها و هواخواهان اندک رژیم (کاری که خود من نمی توانم بکنم).
9 ـ تکیه بر راستی و درستی و جلب باور مردم که دست اندر کاران و برنامه ریزان این جنبش قابل خرید نیستند و بیگانگان و دشمنان داخلی و سوگند خورده مردم ایران نمی توانند با پول و وعده های جاه و مقام، آنان را بخرند.
10 ـ گزینش نامی ساده، زیبا، دل نشین و بسیار پر مایه که بسیار هشیارانه و زیرکانه انتخاب شده است.
11 ـ شرکت دادن همه و بهره وری از خرد همگانی کسانی که توانایی هایی دارند که اثر بسیار خوبی نیز داشته است، گرچه هنوز به اندازه نیست (شرایط به ویژه برای آن ها که در ایران هستند مناسب نیست) و می توان بیشتر از این امکان بهره گرفت.
12
ـ و سر آخر نگاه به آینده و دادن امید به ساختن و باز سازی ویرانه های پس از
"جمهوری" اسلامی.
ما هستیم!
تا آن جا که نگارنده پیام این جنبش را دریافته است، جنبشی که با امکان هایی بسیار
کم، می رود که هر روز دامنه گسترده تر و استوارتری یابد، جنبشی که در آن جو فشار و
سرکوب تاکنون توانسته است با برنامه ریزی و یافتن شیوه های درست، چندین گردهمآیی
بزرگ را سازمان دهد، کاری که به زبان و در نوشتن ساده است ولی در عمل بسیار سخت و
پر مسئولیت است، این پیام از این قرار است:
هر چه کنید و به هر رذالتی که دست بزنید، هر اندازه سرکوب کنید و بکشید، باز هم "ما
هستیم" و زنده ایم. حکم تاریخ است که شما ستم گران می روید ولی ایران و نسل های
آینده ایرانی هستند و پا بر جا خواهند ماند. فرهنگ ایرانی با همه گوناگونی و
رنگارنگی که خود سرمایه بزرگی است، می تواند دوباره و با درس آموزی از همه خودکامگی
ها، شکست ها، ندانم کاری ها و سستی هابه ویژه در سی ساله گذشته (که برای نخستین بار
در تاریخ ایران مسلمان شده، ماهیت ملایان شیاد حاکم با زمینه سازی و یاری خود آن ها
به خوبی برای مردم روشن شده است و سبب شده است که در آینده آنان دیگر امکان های
گذشته در کاسبی و خالی کردن جیب مردم، دخالت گسترده در زندگی آنان و جلوگیری از
پیشرفت، حرکت وپویایی مردم را نداشته باشند)، جامعه می تواند از این آلودگی ها: از
دروغ، نیرنگ، خرافه، مرده پرستی، شیون و سوگواری های مذهبی زمان و زندگی بر باد ده،
خود بینی، تنگ چشمی، زد وبند، حسد، کینه، بدگویی و بدخویی، چاپلوسی، کرنش در برابر
هر نو به قدرت رسیده و... رهایی یافته، به شور و عشق راستین زندگی، آزادی، دموکراسی
و پیشرفت برسد. "ما هستیم" چون اینک بر خاسته ایم و می خواهیم نه تنها راه آزادی
خود را تا رسیدن به هدف، استوار دنبال کرده که خود چاره ساز کار خود بوده و اجازه
ندهیم بیگانگان در کار ما دخالت کرده و برای ما آزادی ویژه خود را بسازند و
بیاورند. ما راه درستی برگزیده ایم و بر حق هستیم زیرا نه خواهان خون ریزی هستیم و
نه در حق کسی ستم روا داشته ایم و آنچه می خواهیم تنها حق شهروندی پایمال شده خود
است زیرا این حق انسانی هر کسی است که آزاد زندگی کرده و آزاد انتخاب کند. حقی که
شما ستم گران فرمانروا آن را با زور و قلدری از ما گرفته اید. شما هر کار کنید باز
هم شکست خواهید خورد چون بر حق نیستید و آن کس که بر حق نیست و ستم گر است و
متجاوز، هرگز برای همیشه پابر جا نخواهد ماند.
با توجه به میزان فشارهای وارده بر تلویزیونی که کانون این جنبش شده است از آن میان خرابکاری های حکومت با همه نیروی ویرانگر مالی، امنیتی و تهدیدهای آشکار به از میان بردن گردانندگان این تلویزیون وسیله دست پروردگان خود؛ خرابکاری های شوربختانه هم میهنانی که خود را مخالف حکومت نیز می نامند ولی نمی توانند پیشرفت و کامیابی برنامه و نفوذ گروه دیگری جز گروه خود را در میان مردم ببینند؛ گرفتاری های مالی همیشگی (به هر رو تا امروز آن گونه که من دریافته ام) و... کاری که این جنبش در پی آن بوده است، تا نون پیروزمندانه بوده و به پیشرفت های بزرگی دست یافته است که اگر راستی را آن گونه که هست بپذیریم، هیچ سازمان و حزب سیاسی امروز توانایی به وجود آوردن چنین گردهمآیی هایی در ایران با چنین گستردگی را ندارد.
یکی از بهانه های آنان که می خواهند این تلویزیون را بکوبند این است که آن ها سلطنت
خواه هستند و خواهان بازگرداندن خاندان پهلوی و یا سیستم شاهی به ایران هستند. در
پاسخ باید گفت که:
نخست همه آن ها که به این جنبش گرویده اند سلطنت خواه نیستند، حتا اگر چنین چیزی
نیز باشد اگر کسی به راستی به دموکراسی باور دارد، به انگیزه های زیر، نباید نگران
باشد:
۱ ـ در ایران آینده، هر گروه، سازمان و حزبی با هر باور باید آزاد باشد که برای آن چه که به آن باور دارد کوشش کند (هدف برابری امروز ایران با کشورهای پیشرفته نیست ولی چون سخن از آینده ایران است باید گفت که در قانون اساسی بسیاری کشورها، استثناهایی وجود دارد. مثلن در باره گروه های نژاد پرست، فاشیست و نازیست که ضد مهاجران، یهودی ها، هم جنس گرایان و یا کمونیست ها هستند که فعالیت آن ها آزاد نیست. یادآور شود که در شمار اندکی کشورها چون سوئد برای جلوگیری از زیر زمینی شدن این گروه ها، حتا آن ها نیز می توانند به روش های مسالمت آمیز آزادانه کوشش کنند). ایران آینده می بایست چنین جلوه ای داشته باشد.
۲ ـ نه مردم و نه جامعه ایران آن نیستند که سی سال پیش بودند و دیگر به این سادگی فریب هیچ رهبر و یا هیچ گروهی را نمی خورند. در گذشته بارها در این باره گفته شده است.
٣ ـ اگر کسی به خود و به آن چه که بیان می کند و می خواهد، به راستی باور داشته و استدلال و منطق نیرومند دارد، چه ترسی از دگر اندیش دارد؟ جامعه ای پیشرفت می کند که گروه ها با باورهای گوناگون در آن کوشا بوده و با یکدیگر مبارزه ای شرافتمندانه و مسالمت آمیز داشته باشند.
۴ ـ تا آنجا که من در این بررسی پی گیری کرده ام، گردانندگان این جنبش بارها اعلام داشته اند که در آینده ایران خواهان انتخاباتی آزاد برای گزینش سیستم حکومتی آینده هستند و هر چه گزینه مردم باشد آن را خواهند پذیرفت. آنان بر حقوق بشر و دموکراسی نیز پافشاری دارند.
۵ ـ گمان بریم که همه آن چه در باره گردانندگان این تلویزیون می گویند نیز درست باشد. باید به آنان آفرین گفت که با تیز هوشی و برنامه ریزی درست توانسته اند چنین جنبشی به وجود آورند و خود را سازمان دهی کنند. دیگران نیز دست ها را بالا زده و آنان نیز به شیوه خود سازمان دهی خود و جنبش خود را به وجود آورده، مبارزه ای شرافتمندانه و مسالمت آمیز را پیش برند. آیا کسی از این کار آنان جلو گیری کرده است؟
نگارنده یک بار دیگر یادآور می شود که خود یک جمهوری خواه مستقل است که شوربختانه (با احترام به همه دوستان جمهوری خواه که با شماری از آنان نیز دوستی و تماس داشته است و دارد) تا امروز نتوانسته است پیوند درستی با هیچ یک از گروه های جمهوری خواه داشته باشد.
اخبار روز:
www.akhbar-rooz. com
سهشنبه
۱۹
آذر
۱٣٨۷
- ۹
دسامبر
۲۰۰٨
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |