پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو
پناهگاهی کهن برای فرار از تبعيض مذهبی
شکوه ميرزادگی
توضيح سکولاريسم نو: از اين شنبه انتشار يادداشت های خانم شکوه ميرزادگی، تحت عنوان «ميراث فرهنگی و طبيعی با شکوه ميرزادگی»، در سايت «گويا نيوز» آغاز می شود. ما نيز، آنچه را که در ميان مطالب ايشان در ارتباط با سوژه های مربوط به سکولاريسم باشد در صفحات خود منتشر خواهيم کرد. اين هفته از ميان مطالب ايشان يادداشتی با عنوان «پناهگاهی کهن برای فرار از تبعيض مذهبی» را برايتان انتخاب کرده ايم.
حدود سه سال پيش، يعنی در اسفندماه ۱۳۸۴، خبرگزاری ها اعلام کردند که در زير زمين های «سامن»، از توابع ملاير، محل منحصر به فردی کشف شده و باستانشناسان توانسته اند در آنجا ۲۰ اسکلت انسان را در گور ـ دخمه هايی ويژه شناسايی کنند. در عين حال گفته شد که آنها معتقدند اين محل «گورستان» نيست.
در همان زمان گفته شد که کشف اين محل بصورتی کاملاً تصادفی و به وسيله کارگرانی که کانال های اداره مخابرات را می کندند انجام شده است. همراه خبر کشف اين زيرزمين تاريخی، آقای فرزاد فروزانفر، يکی از انسانشناسانی که از اين محل ديدن کرده بود، اعلام کرد که: « بررسی در اين مورد با ورود به عمق زمين از دو سوی شهر آغاز شد که نشان داد شهر از هر دو سو به اين دالان ها ختم می شود. در گور ـ دخمههای اين دالان ها بقايای اسکلت های انسانی به صورت پراکنده و تودهای وجود دارد. اما وجود اين اسکلتها نشان دهنده نوع تدفين نيست زيرا در کنار اين دخمهها سکو و تعداد بسيار زيادی سفال وجود دارد». آقای فروزانفر همچنين گفته بودند که «به دليل فراوانی سفال ها، تاريخ دقيق احداث اين دالان ها مشخص نيست.»
از سه سال پيش تا اين هفته هيچ کس (جز سازمان ميراث فرهنگی) از وضعيت اين محوطه ی تاريخی خبر نداشت ـ مثل همه ی مکان هايی که در سال های اخير کشف شده اند و درهاشان به روی خبرنگاران بسته مانده است. اما، در اين هفته خبرگزاری ميراث به ناگهان خبری را منتشر کرد مبنی بر اين که: «کاوشهای باستان شناسی در محوطهای زيرزمينی در شهر سامن واقع در استان همدان، منجر به کشف شهری پنهان شد که در يک بستر سنگی و به صورت دست کند ساخته شده است. اين شهر زيرزمينی احتمالا به دوره ی پيش از اشکانی تعلق دارد». اين خبر به گونه ای منتشر شد که گويی کشف تازه ای اتفاق افتاده است و در آن، از زبان سرپرست هيات کاوش اين منطقه، يعنی آقای علی خاکسار، حرف هايی ناروشن مطرح شد. ايشان، که از اين شهر به نام «شهر پنهان» اسم برده اند، به خبرنگاران گفته اند که : «اين شهر زيرزمينی، حدود ۲ سال قبل (!!) هنگامی که مخابرات استان همدان قصد کشيدن فيبرهای نوری از زير زمين داشت کشف شد. بر همين اساس طی مجوزی از سوی پژوهشکده باستان شناسی هياتی متشکل از انواع کارشناسان شامل باستانشناس، انسانشناس، کارشناسان مرمت و ... به مدت سه ماه از آبان تا ۲۰ بهمن کاوشهای خود را در اين شهر به انجام رساندند که منجر به کشف فضاهای دستکند با حدود ۲۵ اطاق، سالن و راهروهای ارتباطی شد».
در اين گفته، علاوه بر اين که تاريخ کشف را يک سال و چند ماه کم کرده اند، زمان
کاوش های سه ماهه « از آبان تا بهمن» هم معلوم نيست که مربوط به همان سه ماه اول
کشف است و يا سه ماهه ی اخير، و نيز معلوم نيست که در اين سه سال گذشته چه بر سر آن
همه سفال و آثار ديگر تاريخی کشف شده در آنجا آمده است. ايشان فقط می گويند: «
يافته های باستان شناسی در شهر پنهان سامن از نظر انسان شناسی، تاريخی، هنری و
فرهنگی قابل مطالعه بوده و ارزشمند هستند.»
اما، در ميان همه ی اين حرف ها، مورد بسيار جالبی هم هست که همه ـ از خبرنگار ميراث
گرفته تا رييس هيات کاوشگران و افراد ديگر ـ به صورت ابهام آميزی از آن حرف می زنند
و آن اينکه اين محل برای نيايش يا گردهم آيی مردمانی ساخته شده است که از ترس محتسب
به شکلی پنهانی و زيرزمينی به آنجا رفت و آمد و يا در آن جا اقامت می کرده اند.
در جايی هم گفته شده که اين کاوش ها نشان می دهد که بقايای انسانی متعلق به دوره ی اشکانيان است. و در عين حال، گاهی گفته می شود که «اين محل متعلق به دوران قبل از اشکانيان است و به طور پنهانی به منظور انجام مراسم مذهبی خاصی، احتمالا ميترايی، مورد استفاده بوده است.»
اما با توجه به اسناد تاريخی موجود قبل از اشکانيان، چه در دوران سلوکيدها و چه در عهد هخامنشی، نيايش های مذاهب ميترايی و مهری ممنوعيتی نداشته و لازم نبوده که کسی آنها را پنهانی انجام دهد.
البته آقای فروزانفر، انسانشناس با سابقه، معتقد است که: «برخی اسکلتهای بدستآمده
در اين گورستان به صورت تودهايی در گوشه ی اتاق ها گذاشته شده بودند که به نظر می
رسد در يک دوره تدفين مجدد، اسکلتهای قبلی جمع آوری و به گوشه اطاق برده شده
باشند.»
و آقای خاکسار هم د لابلای حرف هايشان در جايی می گويد: «در دورههای متعدد اسلامی،
از جمله دوره ی سلجوقی، ايلخانی و تيموری و همچنين دوره ی صفوی از فضاها و اطاق
های اين شهر دستکند زيرزمينی به عنوان پناهگاه استفاده شده است.»
و اين سخن نيز نشانه ی آن است که در «دوران اسلامی» اين محل پناهگاه مذهبی غير مسلمانان (اين بار حتما زرتشتی ها يا مهری ها، يا ميترايی ها و يا هر مذهب ديگری) بوده است که به ناچار پنهانی برای نيايش گردهم می آمدند.
به هر حال، اين شهر زيرزمينی ورودی های متعددی دارد و همچنين در بالای فضاهای
دستکند آن، که در عمق
۳
متری واقع شده، دريچههايی به منظور هواکش و تامين نور مورد نياز تعبيه شده است.
همين طور ساکنين اين شهر برای روشنايی از چراغ های پيه سوز و مشعل استفاده می کرده
اند.
می بينيد که چگونه تاريخ تکرار می شود، و هنوز که هنوز است عده ای به جرم داشتن
مذهبی ديگر، عقيده ای ديگر، و سليقه ای ديگر يا بايد همچنان «زيرزمينی» زندگی کنند
و يا به زندان بيفتند و يا به سرزمين های متمدنی پناه برند که از مرزهای زشت تبعيض
گذشته اند؟
برگرفته از سايت نويسنده:
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |