پيوند به آرشيو آثار نويسنده در سکولاريسم نو
چرا احمدینژاد «زیبا» ست!؟
فرهاد جعفری
● من منتقد صریح بسیاری از خطاهایی هستم که در دولت [احمدی نژاد] نیز ادامه یافتهاند. دربارهی چنان خطاها و اشتباهاتی نیز، یادداشتهای بسیاری نوشتهام که در آرشیو «گفتمگفت» در دسترس است (که تمامیشان هم در دوران دولت او نوشته شده است). اما نمیتوانم چشمم را روی این حقیقت ببندم که او از معدود دولتمردان جمهوری اسلامیست که برخی رفتارهایش حاکی از آن است که به مکانیزم ناروا و ظالمانهی «خودی- غیرخودی» باور ندارد.
[به یادتان بیاورم که همین چند ماه پیش، آقای احمدینژاد با همسر مرحوم دکتر فاطمی (وزیر کشور دولت مصدق) ملاقات کرد و او را «شهیدِ راه آزادی» نامید (که بهخاطرش، چه سرزنشها که از برخی همپیمانانش نشنید)].
و آنچه او را از شکستن بسیاری از تابوها و ممنوعیتها در زمینهی ایجاد برابری حقوقی شهروندان باز میدارد، سختی و صلبی بسیاری از اصولیست که در سه دههی گذشته (و در تمامی تاریخ این سرزمین) خود را به مناسبات اجتماعی و حقوقی ما تحمیل کردهاند. وگرنه او، به سهم خود، و مطابق وظیفهاش (و البته کاملاً ناکافی)، رفتارهایی داشته است که تا پیش از او، هیچیک از دولتمردان پیش از او از خود بروز ندادهاند.
بله. او یکی از «تندگوترین روسای جمهور ایران» با بیگانگان بوده است (که در این زمینه به او معترضم که چرا گاه و بیگاه، حتا با آنان، از مسیر احترام دیپلماتیک خارج میشود) اما اگر هرچقدر که در متن سخنرانیهای او در سهسال گذشته بگردید و بجوئید، کمترین بیاحترامی برخورندهای به «منتقدین و یا مخالفین نظام سیاسی» نداشته و نسبت به شهروندان کشورش، دستکم در صحن علنی جامعه (که ما از آن باخبریم و میتوانیم به آن دسترسی داشته باشیم) او «مودبترین رئیسجمهور کشور» بوده است (مثلاً مانند خاتمی، مخالفین و منتقدین را «اراذل و اوباش» نخوانده یا خطاب به دانشجویان نگفته «آدم باشید وگرنه میدهم بیرونتان کنند!». حتا وقتی عکسش را در برابرش آتش زدند. بلکه گفت «حتا شما را هم دوست دارم» و دستور داد که هیچ برخوردی با آتشزنندگان عکسش صورت نگیرد).
[پیش از آنکه شما دستبهکار شوید و «یک مورد» نشانم بدهید؛ بگویم که: بله. یک مورد میتوانید نشانم بدهید. موردی که او (باز هم نه به منتقدین و مخالفین نظام سیاسی) بلکه در اشاره به «بعضی از کسانی که درونِ گفتمان دینی قرار دارند اما مسئلهی مهدویت را انکار میکنند» از لفظ «گوساله» استفاده کرد. که ناگفته پیداست، این رفتار او خطا، قابل سرزنش و قابل بازخواست از سوی افکار عمومیست که چرا چنین تعبیر ناشایستی بهکار برده است. صرفنظر از این مورد، به گمانم نتوانید چیزی پیدا کنید. اگر پیدا کردید، برای من هم بنویسید تا به سهم خودمان، ازش بازخواست کنیم].
● بله. او «خوشگل» و «تودلبرو» نیست. اما برخی مواقع، آنوقتهایی که از حقوق مردمش دفاع میکند؛ از جمله:
- آن وقتی که برای اولینبار نامهی «تبریک به اوباما» مینویسد
- آن وقتی که برای نخستینبار در تاریخ سیاسی کشور «اخطار قانون اساسی» میدهد
- آن وقتی که برای نخستینبار «مالیات بر ارزش افزوده» را مطرح میکند و مالمردمخوران را به هراس میاندازد
- آن وقتی که میکوشد بهای کالاها و خدمات و از جمله حاملهای انرژی را «واقعی» کند و قاچاقچیان عمدهی سوخت را به وحشت میاندازد
- آن وقتی که به ایرانیان خارج کشور میگوید «ایران مال شماست»
- آن وقتی که به مراجع مذهبی میگوید نظرشان محترم است اما حوزهی تصمیمگیری سیاسی میبایست از نفوذ «هرکسی جز نمایندهی ملت» بهدور باشد
- آن وقتی که برخی دولتمردان را به دلیل «هماهنگی با هرکسی جز رئیسجمهور» از کابینهاش کنار میگذارد و پای تبعات و پیامدهای آن میایستد
- آن وقتی که در دانشگاه کلمبیا میایستد و به خاطر دفاع از حق هستهای شدن کشورمان، بارانی از توهین و تحقیر را بهجان میخرد اما مثل بزدلها صحنه را ترک نمیکند
- آن وقتی که در سازمان ملل مینشیند و به سخنرانی رئیسجمهور ایالاتمتحده گوش میدهد
- آن وقتی که طرح «رهگیری املاک» را راهاندازی میکند تا مانع چپاول اموال عمومی کشور توسط مافیای زمین شود
- آن وقتی که تنها در هنگام تصدی اوست که پس از سالها معطلی و بهرغم آماده بودن «قانون مبارزه با پولشویی» در کشور تصویب و اجرا میشود... [هیچ میدانید این قانون نزدیک به دهدوازدهسال است که نوشته شده اما برای سالها میان مجالس مختلف و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت در رفتوآمد بود و هیچکس جرات پیگیری تصویب و اجرای آن را نداشت؟! یا هیچ میدانید تصویب و البته اجرای درست و دقیق آن، چه پیامدهایی در اصلاح ساختار اقتصادی کشورتان و محدودشدن باندهای تبهکار مالی داخلی و خارجی دارد؟!]...
- یا آن وقتی که تابوهایی را میشکند که هیچکس جرات نزدیکشدن به آنها را نداشته؛ «زیبا»ست. بسیار هم زیباست.
و آنگاه که میگوید «درست است که چهرهام به رئیسجمهوری نمی خورد اما به خادمی ملت که میخورد»؛ از همه وقت زیباتر هم میشود.
● من اینها را با اذعان به این نکته مینویسم که:
با توجه به «غیرمنصفانه بودن و غیرعادلانه بودن سازوکارهای قوانین انتخاباتی در ایران»، ریاستجمهوری فعلی او و سایر اعضای نهادهای ظاهراً انتخابی را «برآیند رای عموم شهروندان نمیدانم» و از همینرو؛ از وی انتظار دارم به عنوان کسی که خود را «خادم ملت ایران» میداند، به وظیفهی اخلاقی ـ تاریخی و سوگند قانون اساسی خود عمل کند و با اصلاح قوانین، برگزارکنندهی چنان «انتخابات آزاد و دموکراتیک» ی باشد که بتوان نتیجهی آن را «رای واقعی ایرانیان» محسوب کرد.
همهی ما میدانیم که دموکراسی محصولی «دفعتاً و ناگهانی» نیست و سرآغاز اغلب تحولاتِ دموکراتیک، «بروز و ظهور مردانی از دلِ قدرتِ بسته و انحصارگرا» است که در درجهی نخست، به حیث صفت شخصی، صاحب «صداقت و شهامتِ اصلاحکردن»، «ایستادگی بر مواضع اصلاحطلبانه» و سپس از «پشتوانهی حمایتِ نهادهای اصلی قدرت برای ایجاد تحولاتِ مردمگرایانه» برخوردارند. و از حیث بسترهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز، شرایط فراهم است.
من از پیشینیان دموکرات نمای او؛ نه آن میزان صداقت، نه آن میزان شهامت و نه آن میزان ایستادگی و پافشاری که تاکنون از او دیدهام، ندیدهام. ضمن آنکه از حق نباید گذشت که یک کاستی عمدهی آنها آن بوده است که هرگز از حمایت و پشتیبانی نهادهای اصلی قدرت، بهقدر کافی برخوردار نبودهاند. و البته به ارزیابی من، بسترهای مورد نیاز برای شتابگرفتن روند تحولات دموکراتیک، تا این حد که اکنون فراهم است، آماده نبوده است (همهی آن مواردی که در بند بالا برشمردم، زمینه را تا حدودی آماده کرده است).
این است که بهنظرم میرسد: «او کسی ست که در بهترین وضعیت و مناسبترین موقعیت برای دموکراسیکردن ایران قرار دارد».
بنابراین؛ اگر در مدت باقیمانده تا رایگیری دهم، این «وعده» را بدهد که:
1) در دور دوم ریاستجمهوریاش خواهد کوشید تا قوانین و سازوکارهای انتخاباتی کشور را چنان اصلاح کند که «همهی ایرانیان» از «همهی حقوق قانونی و شهروندی خود» برخوردار شوند و بتوانند آن را آزادانه اعمال نمایند...
2) و نتیجهی اعمال آزادانهی چنان حقوقی (که قانون اساسی کشور آن را تضمین کرده است) توسط حاکمیت سیاسی نیز پذیرفته خواهد شد... نه فقط به او رای خواهم داد؛ بلکه تا آنجا که در توانم باشد به رای آوردن او کمک خواهم کرد. با اینکه روشن است که رایگیری دهم، کماکان یک «رایگیری»ست نه «انتخابات به مثابه انتخابات».
من از کسی جز او «وعده» نمیپذیرم. اما از او میپذیرم چون دیدهام که بارها وبارها بر سر مواضعش و به رغم فشارهای بسیار ایستاده است ـ خصلت دیگری که باز هم او را از دیگر دولتمردانی که دیدهایم، متمایز میکند.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |