عليرغم اعلاميهء جبههء ملی، برخی از اعضاء اين جبهه در انتخابات شرکت می کنند
نگاهی به انتخابات دهم و چالش های پیش رو
1) نگاهی به پیشینه
از آن جایی که شخصیت، پنداشت، گویش و منش بنیانگذار جبهه ی ملی ایران دکتر محمد مصدق، تعادل محوری و آرمانگرایی واقع بینانه را عرضه می داشت، جبهه ملی نیز میراث دار این رویکرد گردید. در جبهه ملی ایران طیف های گوناگونی از اقوام، اقشار، اصناف و اندیشه های متفکر گرد آمدند بی آن که مرزبندی خودی – غیر خودی و درجه بندی شهروندی بر پایه ی عقاید در آن بروز داشته باشد. از سر شناس ترین شخصیت های علمی، دانشگاهی، روحانی، ورزشی، صنعتی، و بازاری، تا کارمند و کارگر، در طیف های عقیدتی و قومیتی متنوع در فضایی هم اندیشانه و هم کوشانه، در راستای ملی گرایی بر بنیاد آزادی و مردسالاری، دوشادوش یکدیگر کوشیدند، تا آرمان هایی را که به گونه ای مشخص تر از عصر مشروطه روشنفکران آزادیخواه غیر وابسته و ملی در پی به بازنشاندن آن بودند، تحقق بخشند. آرمانخواهی آنان هرگز ایشان را به ورطه ی بی علمی و رویاهای دو کیشوت وار دیدن، نکشانید.
شخص دکتر مصدق دلیرانه رویاروی رضاخان ایستاد و با مجلس موسسان و تحریف قانون اساسی مشروطه مخالف ورزید، اما این باعث نشد، که در دوره های ششم، چهاردهم و شانزدهم خود را نامزد نمایندگی مجلس ننماید و به خاطر آن که انتخابات شرایط دموکراتیک و مردسالارانه ندارد، از شرکت در آن اجتناب نورزید. او کوشید به مجلس هایی که شمار زیادی از نمایندگانش منصوبان دربار و انگلیس بودند، راه یابد و به یاری اقلیتی از همفکرانش از آن سنگر گام های بلندی برای ملت ایران بردارد. هنگامی که وی برمسند نخست وزیری تکیه می زند، اصلاحاتش را گام به گام جلو می برد. در کابینهء اول او حتی سرلشگر فضل الله زاهدی به عنوان وزیر کشور، علی اصغر فروزان به عنوان كفيل وزارت دارایی و دکتر علی امینی به عنوان وزیر اقتصاد حضور داشتند، اما به مرور، این کابینه پیراسته گردید.
در سال 1339، انتخابات دوره ی بیستم مجلس شورای ملی در شرایطی برگزار می گردید که حاکمیت استبدادی سلطنتی به پشتوانه ی خارجی، 7 سال پس از کودتای 28 امرداد ماه 32 که به طریق غیر قانونی و غیر دموکراتیک / مردسالارانه به قدرت رسیده بود، در شرایطی خاص می خواست تا کمی فضای انتخابات را گشوده نشان دهد. همین امر، یاران صدیق مصدق، اللهیار صالح، دکتر غلامحسین صدیقی، باقر کاظمی و محمود نریمان را بر آن داشت، تا به تکاپو برای شرکت در انتخابات بیفتند و اللهیار صالح از کاشان خود را نامزد انتخابات ساخت.
باری، از آن روی به این پیشینه اشاره شد تا به بستر کوشش های سیاسی حرکت جبهه نیروهای ملی ایران در ادوار مختلف تاریخ معاصر در رابطه با انتخابات، که متاسفانه هرگز به مفهوم کامل و مطلق آن آزاد نبوده است، اشاره گردد.
2) نگاهی به وضعیت کنونی کشور:
ایران، امروزه، در یکی از پر بحران ترین دوره های تاریخی خود می باشد. در حالی که موقعیت ژئوپلتیک آن دستخوش تغییرات اساسی گردیده است و بحران های وخیم نظامی در گرداگرد آن به وقوع می پیوندد و حضور نیروهای بیگانه به سرکشی های برخی گروه های تهدید کننده ی تمامیت ارضی ایران دامن می زند، در داخل با بحران های بزرگ اقتصادی، حقوقی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مواجهیم؛ تحریم ها به جدیت ادامه دارد. ایران به عنوان چهارمین کشور بزرگ تولید کننده نفت، از ده کشور جهان (امارات متحده ی عربی که چشم به جزایر ایران دارد، هند، ترکیه، الجزایر، تایوان، هلند، فرانسه، کره) معادل 737/2 میلیارد دلار بنزین وارد می کند. هم پیمانانش یا کشور های عقب نگاهداشته شده اند که هیچ دستاورد سیاسی – اقتصادی برای ایران ندارند جز پیوند های مقطعی ایدئولوژیک، یا کشورهای غیر قابل اعتمادی که از شرایط انزوای جهانی ایران نهایت سوء استفاده را می نمایند. در همین اواخر شاهد بودیم چگونه روسیه قرارداد فروش سیستم دفاع هوایی 30-s را لغو کرد.
از دیگر سو، نابخردی موضع گیری های دولتمردان در جهان مبادرت به حرکاتی گردیده است، که هر از گاهی محکومیت های در دادگاه های خارجی افکار حساس جهانی نسبت به مساله ی بنیادگرایی را متوجه ایران سازد. محکومیت آخر ایران به پرداخت 25 میلیون دلار با سود به خاطر قتل یک آمریکایی در اسرائیل در دادگاه های آمریکا از این زمره است. نقص دایمی آزادی های شهروندی، زیر فشار گذاشتن مطبوعات و اهل قلم، تحدید فعالیت های سیاسی و اجتماعی روشنفکران، روزنامه نگاران و دانش جویان، برخورد با کوشندگان و مطالبه گران حقوق اصناف، و خواست های سندیکاها و اقشار زحمتکش و شریف ملت ایران نظیر معلمان و کارگران، افزایش روز به روز آسیب های اجتماعی ، دامن زدن به احساس ناامنی نیروهای فکری ، عدم امنیت صاحبان صنعت و سرمایه همه و همه مملکت را به سمت یک فاجعه پیش می برد.
3) استمرار روند موجود تهدید گر منافع ملی است.
کاربدستان حاکمیت، به ویژه در دولت نهم، نشان داده اند که فاقد هرگونه صلاحیتی حداقلی برای حفظ و ارتقای اقتدار ملی می باشند و موضع گیری های سیاست خارجی ایشان هولناک ترین آسیب ها را بر پیکره ی منافع ملی در چهارساله ی اخیر وارد ساخت. یکپارچه ساختن جهان علیه خود، بستر سازی برای برخورد های تحقیر آمیز، نگاه ایدئولوژیک به مسایل ملی و ... از آن دست است. برباد دادن سرمایه های ملی در زمانی که می شد بهترین و قوی ترین پشتوانه های ارزی را برای کشور فراهم ساخت، لطمه های گسترده به ساختار اقتصادی، ستیز با رویکردهای کارشناسانه به مسایل، انقلاب فرهنگی خزنده و نهفته در دانشگاه ها، همه و همه می تواند کشور را به نقطه ای بی بازگشت رهنمون سازد.
از دیگر سوی شکی نیست، که انتخابات کنونی به معنای عرفی و علمی آن به هیچ وجه مردم سالارانه نمی باشد و مردم با گزینشی سه مرحله ای مواجهند. احزاب خارج از حاکمیت اجازه و امکان حضور را نداشته اند. نقص ها و تناقض های موجود در قانون اساسی دست حاکمیت را برای حذف حداکثر منتقدان و دگراندیشان باز گذاشته است.
اما با نظر به تمام این نکات و با توجه به این که، پیشینه، عملکرد و اندیشه های نامزدی های اصلاح طلب فعلی قابل پرسش و نقد جدی است، باید توجه داشت که برای پیشگیری از بحران های پیش رو که دامن گیر منافع ملی خواهد بود، در این شرایط، انتخاب نامزدی که گفتمانش به گفتمان ملی گرایانه ی مردسالارانه نزدیک تر باشد، در راستای پشتیبانی از منافع ملی و فراهم ساختن شرایطی برای یافتن راه رهايي از بحران های موجود در فضایی آرام تر و آزاد تر است.
با نگاهی به موضع گیری های سیاسی، گفت و شنید های تحلیلی و برنامه های ارائه شده ی انتخاباتی، دریافته می شود که برنامه های دو كانديداي اصلاح طلب به گفتمان مدرن جهان پیش رو نزدیک تر است. اهتمام به احیا و بسط حقوق شهروندی، تاکید بر حقوق زنان، اقلیت های دینی، و ارایه ی راهکارهای عملی برای محقق ساختن آن ها، توسعه و تحکیم آزادی های سیاسی و اجتماعی در اقشار مختلف مردم به ویژه دانشجویان و دانشگاهیان ما تاکید به التزام حاکمان به قانون، تصریح مشروع دانستن آزادی های رسانه ای و اطلاعاتی، مبارزه ی جدی با حذف های سیاسی تحت عنوان نظارت استصوابی، و اصلاح قانون اساسی، از زمره نکات بسیار مثبت و درخشان این برنامه است.
عملکرد آنان نیز در سال های اخیر، با پیگیری احیای حقوق زندانیان سیاسی و تلاش برای آزادی شان، دفاع از آزادی اندیشه برای دراویش گنابادی و اقدامات عملی در این راستا، حمایت از روشنفکران سکولار در نامه به مدیر مسوول روزنامه کیهان در دفاع از زنده یادان دکتر زرین کوب و سعیدی سیرجانی، ملاقات با طیف های فکری ناهمسو و مورد هجوم و عقاب حاکمیت نظیر خانم شیرین عبادی، نامه های هشدار آمیز نسبت به دخالت نظامیان در سیاست و ردّ صلاحیت ها توسط شورای نگهبان، تشکیل حزب و تاسیس روزنامه و اقدام برای داشتن کانال ماهواره ای، از نکات مثبتی است که برخی از نامزدان را از دیگران متمایز می سازد. هر چند كه نبايد فراموش نمود كه تحريك احساسات قومي در شرايط امروز به هيچ روي به نفع جريانات دموكراسي خواه در ايران نيست .
4 ) هشدار
ملت بیدار ایران، بهوش و آگاه باشید، که یک گفتمان شبه ملی کاذب امروزه در صدد فریب افکار عمومی است. کسانی که سراسر کارنامه ی عملکردشان و بازتاب گفتارشان تا امروز در راستای منافع امت بوده است و نه ملت، و مصالح و منافع ملی را به نفع ایدئولوژی های قدرتمدارانه و تنگ نظرانه ی خود از بين برده اند، امروز ترجیع وار از واژه ی ملی و ملت استفاده ی ابزاری می نمایند. کسانی که در زمان صدارتشان، افتتاح سدّ سیوند، پاسارگاد، آرامگاه کوروش کبیر را در معرض تهدید قرار داد و علیرغم نظر کارشناسان دلسوز از این تصمیم نابخردانه و ویرانگرانه پا وا پس نکشیدند، کسانی که در زیر نقشه ای که خلیج عربی بر آن نوشته بود با لبخند رضایت نشستند و یاوه گویی های تجاوز طلبان را گوش فرا دادند، کسانی که سهم ایران از دریای مازندران را نادیده گرفتند و کام شیرین روس ها را به خاطر آب شور تلخ نکردند! کسانی که شنیدن نام بزرگان ملی را چون دکتر محمد مصدق تاب نیاوردند، هم آنان که در زمان قدرتشان آن قدر ضعف و زبون نشان دادند که حاشیه نشینان خلیج فارس به جزایر ایران طمع ورزیدند و برخی کشورهای دوست و برادر از جمله سوریه از آنان حمایت کردند، هم آنان که از جیب ملت برخی گروه های افراطی را حمایت مالی کردند و آن گروه ها در عزای صدام جنایتکار، وی را قهرمان عرب نام نهادند و برایش عزای عمومی اعلام کردند، همان ها که صنعت و کشاورزی ملی را با واردات بی حد و حصر به ورطه ی نابودی کشاندند، کسانی که به تعبیر خودشان از شنیدن نام دموکراسی حالت تهوع به ایشان دست می داد، امروز از ملت و ملیت و ایران سخن می گویند، که گویا هیچ یک از بحران های یاد شده در کارنامه ی ایشان نیست.
آنتونی اسمیت، یکی از بزرگترین صاحب نظران مساله ی ملی گرایی، اجزای بنیادین هویت ملی را به پنج گره اصلی تقسیم می نماید که با نگاهی به کارنامه ی گفتاری و کرداری دولت فعلی می بینیم همه ی آن ها در معرض تهدیدند.
نخست، داشتن سرزمین تاریخی: پس از جنگ تحمیلی 8 ساله با عراق، هیچگاه تمامیت ارضی این گونه در معرض تهدید نبوده است. بحران های مرزی در بلوچستان با تحریک و حمایت پاکستان، سر برآوردن احزاب به تاریخ پیوسته در خوزستان همچون حزب الااهواز و برافراشتن عکس شیخ خزعل و سخن از خوزستان بزرگ راندن، ستیز با نام تاریخی خلیج فارس، ادعاهای تجاوزطلبانه در جنوب مبنی بر جداسازی جزایر سه گانه، بازفعال شدن احزاب خشونت طلب چون پژاك در کردستان، موضع گیری های تحریک آمیز به قدرت نشستگان کشور آذربایجان، تعدی به حریم دریایی و مرزهای ایران در دریای مازندران از این زمره است.
دوم، داشتن اسطوره ها و خاطرات مشترک جمعی: متاسفانه شاهد آن بوده ایم و هستیم که پس از انقلاب 57 گروهی عامدانه یا مغرضانه در تخریب اسطوره های ملی و تاریخ درخشان ملت ایران کوشا هستند. در زمان دولت فعلی نیز شاهد بودیم که چگونه با آب اندازی سد سیوند به آرامگاه کوروش کبیر لطمه زده شد، یا آن چه در اصفهان و شهرهای دیگر بر میراث فرهنگی این مرزوبوم رفت، قصه ای پر غصه است
سوم ، فرهنگ مردمی عمومی: فرهنگی که در پیشینه ی تاریخی آن لطمه به گیاه جرم محسوب می گردید، به جایی رسانده شد که در سیستان و بلوچستان با تخریب گسترده ی جنگل ها مواجه گردیدیم. فرهنگی که جان در آن حرمت داشت، به جایی رسید که زندانی عقیدتی در زندان، که حفظ جانش بر عهده ی حکومت است، جان می بازد و کسی پاسخگو نیست، فرهنگی که دروغ در آن از بزرگترین گناهان به شمار می رفت، به جایی می رسد، که افراد در مناصب صدارت و وزارت، به راحتی آمارهای دروغ ارایه می دهند و مدارک تحصیلی جعلی را حقیقی می خوانند.
چهارم، حقوق و وظایف مشترک برای همه ی اعضای ملت که حاکمان را نیز در بر می گیرد: اما در دولت فعلی خانواده سالاری را در عرصه های مختلف شاهد بودیم. دانشجویان و استادان دگراندیش را دیدیم که از حقوق مشروع خویش محروم ساختند. نظاره گر آن بودیم که منتقدان دولت ، به چه جرم هایی سرکوب شدند، به ویژه آن چه بر دانشجویان مظلوم دانشگاه امیر کبیر رفت، سرکوب، محکومیت، زندان، شکنجه و... همه در پی اورد نقدهای مشفقانه بود. در حالی که بیگانگانی که به اتهام تعدی به آب های ایران دستگیر شده بودند، با عزت و تکریم و هدیه در کوتاه زمانی با استقبال ریاست جمهور به نعمت آزادی دست یافتند. به بیانی دیگر حق با دولت و وظیفه بر دوش ملت بود.
پنجم اقتصاد مشترک: دریغا که شاهد بودیم در زمان تصدی دولت حاکم، درآمد های كلان نفتی به گونه ای غیر کارشناسانه، به مصرف رسید و دولت رانتی نفتی برای هزینه های حداکثر ی اش، از خزانه ی ملت به راحتی خرج کرد بی آن که هیچ کار مبنایی، بنیادین و آینده نگری انجام دهد. نتیجه تورم مهار گسیخته، افول ارزش پول و بی ثباتی کارهای مولد در عرصه های سرمایه گذاری بود. آنان که دم از عدالت می زدند، نه تنها عدالت در موقعیت های سیاسی – اجتماعی را به ارمغان نیاوردند بلکه در عمل از برقراري حداقلي از عدالت اقتصادی نیز ناتوان بودند.
5) باری، سخن در این مقوله بسیار است و مجال اندک، این تنها شمه ای بود، برای بسط این دیدگاه که ملی گرایی، تنها سرود ای ایران و عکس پرچم ایران در شب انتخابات نیست، بلکه هزار نکته ی باریک تر از مو اینجاست.
آنان که زمانی از ادبیات دینی، برهه ای ازادبیات چپی، واژگان مردم فریب را به عاریت می گرفتند تا با موج احساسات و هیجان های توده ی ملت، نردبان برای خویش بسازند، امروز به سراغ واژگان و شعارهای ملی گرایانه آمده اند. این شعارها را باید در ميدان عمل و پشتوانه ی نظری سنجید و آنگاه به داوری نشست.
در شرایط فعلی به نظر میرسد برای جلوگیری از پسرفت، شرکت در انتخابات اجتناب ناپذیر است. باید کاندیدائی را برگزید که گفتمان او به پاسداری از منافع ملی، حقوق شهروندی و حقوق بشر نزدیکتر است.
ای کبک خوشخرام که خوش می روی به ناز
غره مشو که گربه ی زاهد نماز کرد
فرداکه پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
15 خرداد 1388
دکتر علی حاج قاسمعلی – دکتر حسین مجتهدی – مهندس اشکان رضوی
مهندس آرش رحمانی - مهندس حمیدرضا خادم
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |