چهار شنبه 1 مهر 1388 ـ 23 سپتامبر 2009 |
کدام اعتراف را باور کنیم؟
به: یار در بند "عین.میم"
"شک دارم به ترانهای که
زندانی و زندانبان
همزمان و با هم
زمزمه میکنند".
(حسین پناهی)
ترانههای گوشخراشی که این روزها، زندانی و زندانبان، همزمان برایمان میخوانند، نه صدای دلنشینی دارد و نه آهنگی موزون. شعرش نیز، شعری بیردیف و قافیه و وزن و سجع است. و زندانبان، از ما که به جبر جغرافیا شنوندگان این سمفونی ِ بیهارمونی هستیم میخواهد که از این ترانهی مشمئز کننده غرق شعف شویم. یکی از این ترانهها، ترانهی "عین.میم" است. هر کس که اندک آشنایی با "ع.م" داشته باشد میداند که او چه صدای دلنشینی دارد. صدایی به زلالی و سوزناکی ِ موسیقی لرستان. هر کس که پیش از اینها این صدای دلانگیز را شنیده باشد میداند که این نوای دلآزار، نوای "ع.م" نیست و صدا از ارکستری به گوش میرسد که نوازندگاناش ابتداییترین اصول صدا و آهنگ ِ خوش را نمیشناسند و روحشان همچون سیمایشان با هر طرب و نشاط و خوشآوایی بیگانه است.در این میان آنچه ما را خوش میآید سیمای "ع.م" است.سیمای مهربان و دوستداشتنیای که همهی گوشخراشی ِ ترانه را از یادمان میبرد.ما که از پیشترها با صدا و سیمای مهریان و بشاش او خو کردهایم، لحظاتی سیمای عبوس ضرغامی را تاب میآوریم تا بلکه روی ماه "ع.م" را ببینیم.این اندک، غنیمتی است تا اندوه دل بزداییم. "ع.م" همان آشنای دیرین ما است.بندهی صالح خدا. و آنچه از زبان او با نام اعتراف گفته شد نیز برایمان گوارا است. چون صدا، صدای بندهی شایستهی خداوند است و کیست که نداند "هر چه آن خسرو کند شیرین کند".
بیرون از آن کنسرت دلآزار که نام دادگاه بر آن نهادهاند ترانههای زیبایی شنیده میشود که میتوان نام اعتراف بر آن نهاد.اعترافی زلال، آنگونه که گناهکاری، آزادانه به درگاه احدیت از کردهاش استغفار میکند. و چه زیبا است این اعتراف و انابت. اين جانب که همه میدانند مدافع سرسخت حاکميت دينی و از پايه گذاران ولايت فقيه - البته نه به شکل مرسوم فعلی، بلکه به گونه ای که مردم او را انتخاب نمايند و بر کارهای او نظارت داشته باشند - بوده ام و در راه تحقق آن در بعد علمی و عملی تلاش زيادی نموده ام، اکنون در مقابل مردم آگاه ايران به خاطر ستم هايی که تحت اين نام و عنوان بر آنان میرود احساس شرمندگی کرده و خودم را در پيشگاه خداوند بزرگ مسئول و در مقابل خون های ريخته شده شهدای عزيز و تجاوزات به حقوق مردم بيگناه مورد عتاب میبينم. (آیت الله منتظری)
آیتالله منتظری از مردم عذرخواهی میکند و دکتر سروش در نامه ای به آیتالله خامنهای میگوید: "بارخدايا تو گواه باش، من که عمری درد دين داشته ام و درس دين داده ام. از بيداد اين نظام استبداد آئين برائت می جويم و اگر روزی به سهو و خطا اعانتی به ظالمان کرده ام از تو پوزش و آمرزش می طلبم."
شیخ مهدی کروبی که روزی پیشتاز حصر و فشار بر آیتالله منتظری بود، نامهای به ایشان مینویسد و به گونهای از او دلجویی میکند.محمد نوریزاد، ستون نویس سابق جریدهی کیهان، اذعان میکند که راه را به سهو، خطا پیموده است.از آیتالله صانعی صدای دلنشینی میشنویم.صدایی که در دههی شصت کمیاب بود.دیگران بسیاری نیز در مسیر انابت گام نهادهاند.
حال باید کدام اعتراف را باور داشت؟ اعتراف و بازگشتی که آزادانه و بدون تهدید و تخفیف و تحریف و تضعیف بر زبان جاری میشود و یا اعترافی که پس از ماهها انفرادی و حبس و بند به گوش میرسد؟و در این میان چه روی ِ گشاده و سینهی فراخی دارند این مردم نجیب در به آغوش کشیدن توابین واقعی.آنهایی که بدون ترس از عسس اعتراف میکنند که در همراهی و همگامی با جور ِ حاکمیت راه را اشتباه پیمودهاند. راه ِ بازگشت باز است.از "الف" تا "یا"یی که "عین. میم" ما و بسیاری چون او را آزردهاید، هنوز زمان هست.باب انابت باز است که این وعدهی خداوند است:
وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ. شوری آیه ی 25
منبع: سایت حقوق بشر و فردگرایی
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |