يک شنبه 5 مهر 1388 ـ 27 سپتامبر 2009 |
جمهوریت در کجای نظام مافیایی لانه کرده بود؟
بصیر نصیبی
در دوره نهم خیمه شب بازی کمدی موزیکالی زیر عنوان انتخابات جمهوری اسلامی پروژه ای را که در دوره هشتم آغاز کرده بودند به انجام رساندند و آن حذف کامل شبه اصلاح طلبان از قدرت بود. جناح مغلوب برای باز پس گرفتن قدرت از دست رفته چند دست آویز دارد . یکی اینکه اندیشه های مترقی! امام خمینی در معرض خطر نابودی است و اگر باند غالب همچنان بماند در آینده ای نه چندان دور کلیت نظام ساقط خواهد شد. همچنین این ادعا را مطرح می کنند که جمهوریت نظام را باند غالب حذف کرده است. در نهایت سران «توهم سبز» از مردم می خواهند که به فرامین آنها عمل کنند تا باند غالب، مغلوب شود و مغلوبان غالب.
آیا آرزوی قلبی نهایی مردم هماهنگی با دغدغهء حذف شدگان دارد؟ اول اینکه هدف و قصد اصلی مردم اسیر ما پاک شدن فضای ایران از تفکر امام راحل و بنیان گذار بساط استبداد و ارتجاع و خفقان، قتل و آدم کشی زیر عنوان «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر و نه بیشتر» بوده است . ترس دوم جناح مغلوب از خطری است که کلیت نظام را تهدید می کند. این دومین ترس سبز پوشان، یکی از خواست های مردم ستم کشیده ماست که هرچه زود تر از شر این رژیم خلاص شوند. مردم نه فقط در این تلاش سبزپوشان سهیم نمی شوند بلکه خود مترصدند که ضربهء آخر و کاری را به حکومتی که خودش، خودش را دارد می خورد، بزنند نه اینکه مانعی برای سقوطش باشند.
اما نگرانی و اضطراب دیگر باند مغلوب از بابت حذف جمهوریت از نظام جمهوری اسلامی را زیر ذره بین می بریم.
ابتدا سران سبز و لابی هایشان مشخص کنند آیا دورهء اول انتصاب احمدی نژاد جمهوریت نظام پا بر جا بود؟ اگر جواب منفی باشد که پس اینها خودشان را کاندید نظام ولایت فقیه مطلقه کردند دیگر چرا از نتیجهء انتصابات گلایه دارند؟ اما اگر تا ساعت اعلام نتیجهء انتصابات و مشخص شدن ارادهء رهبر و یا سپاه و یا هر نهاد قدرتمند دیگری در سیستم مافیایی به ادامه انتصاب این موجود، نظام جمهوریت داشت و بلافاصله و بطور ناگهانی جمهوریتش زائل شد! پس اجازه بدهید ما فهرست وار رفتار و اعمال همیشگی نظام تا وقتی که جمهوریتش حذف نشده بود را مرور کنبم، بعد از آقایان و خانم های نگران سئوال کنم این جمهوریت چه حسنی برای مردم داشته که باید برای باز گرداندنش باز هم از جان خود مایه بگذارند؟
فهرست اعمال و رفتار 30 ساله ج. اسلامی بطور خیلی خلاصه:
اعدام های اوایل انقلاب در پشت بام بیت امام بدون محاکمه (نوری زاده ... که سبز پوش شده خودش اذعان می کند که در آن بیدادگاه ها حضور داشته و برای مجریان عدل اسلامی کف می زده است) و بدون قائل شدن حق دفاع برای متهمین، یورش به کردستان و قتل عام وحشیانهء مردم، یورش به ترکمن صحرا و خوزستان. سرکوب مردم بلوچ و لر، به دادگاه کشاندن بازیگرانی که جرمشان این بود که در رژیم پیش در فیلم بازی کرده اند! سرکوب اقلیت های مذهبی و مسلمانان غیر شیعه، شکنحه و اعدام بهائیان، کشتار وحشیانهء سال های 60 و 67 و دفن جنازه ها در گور های دسته جمعی، ترور بیش از صد مخالف در خارج از ایران، خروج از کشور و سرگردان شدن شش ملیون ایرانی، آغاز جنگ با صدام و ادامهء آن که حاصلش برای مردم ما یک ملیون کشته و زخمی معلول و موجی بود؛ قتل عام تمام پاسبان های آذر شهر، شهری در آذربایجان (این شهر40 پاسبان داشت)، تعطیل صد ها روزنامه، توقیف فیلم هایی که سازندگان آن تمکین نکردند. خمیر کردن بسیاری از کتاب ها. تشکیل بیدادگاهای فرمایشی و اعتراف گیری زیر شکنجه (نمونه، پژوهشگر برجسته سعیدی سیرجانی که او را سرانحام به قتل رساندند*)؛ قتل و تجاور به زهرا کاظمی و کشتن او زیر شکنجه در دوران خاتمی، قتل و تجاوز به زهرا بنی یعقوب در دورهء احمدی نژاد. افزایش فقر و فحشا ،اعتیاد و فاصلهء طبقاتی در طول عمر ج. اسلامی، سوزاندن فیلم های قبل از انقلاب به دستور خمینی و به وسیله خلخالی؛ سرکوب وحشیانهء جنبش دانشجویی در دولت خاتمی و با مشارکت شبه احزاب دوم خردادی و دانشجویان تحکیم وحدت دانشگاه و حوزه؛ پایمال کردن دایم حقوق زنان، مردان، کارگران؛ گنجانیدن قوانیی ضد انسانی و ضد زن در قانون اساسی جمهوری اسلامی، اجباری کردن حجاب؛ دخالت در زندگی خصوصی مردم و سلب آرامش عمومی؛ سرکوب دانشجویان در انقلاب فرهنگی آقای سروش، تجاوز به زنان و مردان در زندان ها در طول عمر ننگین جمهوری اسلامی و در همان دوران که جمهوریتش حذف نشده بود. جنایت در سیاه چال های اوین و کهریزک که این دومی از سال 88 و زمان ریاست حمهوری خاتمی فعال شده بود. آتش زدن سینما رکس آبادان و سوزاندن 377 تماشاگر فیلم، پیش در آمد نزول جمهوری اسلامی و...
این بخش کوچکی ار رفتار و جنایت های رژیم جمهوری اسلامی است که من در این لحطه بدون مراجعه به اسناد به ذهنم رسید. در همهء این جنایت ها، موسوی، خاتمی، هاشمی،خامنه ای، کروبی یا نخست وزیر بودند و یا وزیر یا رئیس مجلس، یا رئیس بنیاد شهید و یا رئیس جمهور و یا رهبر. 30 سال است پست های رژیم در همین دایرهء بسته بین عوامل و معماران حکومت تقسیم شده است. همهء این سال ها هم نظام از برکت حمهوریت برخوردار بوده اما چه جنایتی در دنیا وجود داشته که جمهوریت نظام مانعی در اعمال آن ایجاد کرده باشد؟ پس مردم چرا باید نگران از دست رفتن جمهوریت نظام باشند؟
آقای موسوی و بقیهء مغلوبین با یافتن فرمانبرانی که از دل همین رژیم زاده شده اند و هم اکنون در آغوش امریکای قبلاً جهانخوار غنوده اند و جیره روزانه شان را از امپریالیست ها طلب می کنند؛ همین طور به مدد کارگردان سینما، بازجوی سابق خودشان و با به خدمت گرفتن آن بلوف زن دلال صفت و کارچاق کن و هوچی، قصد دارند امریکا و اتحادیه اروپا را هم همراه خود کنند.
چرا اینقدر مردم را ساده اندیش تصور کرده اند؟ مردم در فرصتی مناسب و بسیار زیرکانه به میدان آمدند و شکاف بین باند ها را به دره ای عمیق بدل کردند. آنها در فرصتی دیگر که حتم داشته باشید خیلی زود بدست می آید ضربهء نهایی را خواهند زد. اما این توهین بزرگی است به مردم اگر تصور کنیم که آنها نگران از دست رفتن اندیشهء خمینی و یا سقوط نظام هستند و یا حذف جمهوریت از نظامی که واژهء جمهوریت در عنوان آن واژه ای تهی از معنای واقعی آن بوده است نگرانشان کرده است.
وقتی مردمی بپا خاستند خیلی بعید است که بگذارند خون های ریخته شده با باز گرداندن شبه اصلاح طلبان هدر برود. آنها می پرسند: جمهوریت در کجای نظام مافیایی لانه کرده بود که فقط دار و دسته خاتمی، رفسنجانی. موسوی و ... از وجودش بهره می بردند اما سهمی به مردم نمی رسید؟
2009 /9/12
(*) "یادداشتهای روز"، ویژه سایت دیدگاه نوشته میشوند. در صورت تمایل به بازتکثیر متن، لطفا منبع را "یادداشتهای روز سایت دیدگاه" قید کنید.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |