سه شنبه 4 آبان 1388 ـ 27 اکتبر 2009 |
من مخالف سکولاریسم هستم زیرا...
هادی نظام آبادی
تعریف سکولاریسم
اصطلاح سکولار که از ریشه ی لاتین «saeculariss» و «saeculam» گرفته شده به معنی روزگار و دنیا می باشد و در اصطلاح در مقابل دینی به کار می رود.به عبارت دیگر در تفکر غربی چیزی را که مربوط به دنیا باشد و به آخرت و دین ربطی نداشته باشد سکولار می گویند.
بعد از پیروزی طبقه ی سوداگر بر فئودال ها و کلیسا، این اندیشه گسترش یافت که کلیسا نباید در مسائل کشوری دخالت کند. سکولاریسم مکتبی است که می گوید مسائل دنیوی مانند سیاست، اقتصاد و معیشت باید از مذهب جدا باشد و مذهب تنها ویژه ی زندگی شخصی افراد است.
نام دیگر این مکتب لائسیزم است. واژه ی لائیک که از یونانی «laikos» و «laos» گرفته شده است و به معنی مردم است برای چیزی به کار می رود که برای مردم (در مقابل اهل علم و کلیسا) باشد. لائسیزم نظامی است که روحانیون در آن نقشی ندارند.
سکولاریسم و لائسیزم می گویند مذهب حق دخالت در سیاست را ندارد، روحانیان باید از سیاست دور نگه داشته شوند و رژیم سیاسی نباید بر مذهب خاصی استوار باشد. دینی نباید از موقعیت ویژه برخوردار باشد و دولت باید به همه ی ادیان یکسان بنگرد.
زمینه های رشد نظریه سکولاریسم در غرب
این پندار را باید حاصل مسیحیت تحریف شده ی اروپا معرفی کرد. کلیسا به مردم می گفت دین دولت دنیا و آخرت دو قطب متضاد است و هر که آخرت را بخواهد باید از دنیا دست بکشد؛ هر کسی به دنیا بپردازد باید از آخرت دست شوید.
کلیسا به صراحت می گفت:«به قیصر آن چه حق وی است واگذارید و به مسیح آن چه حق وی است». به این سال جدایی دین و سیاست رسمیت یافت.
از سوی دیگر کلیسا ظاهراَ بر خلاف تعلیمات خود نظام سیاسی و دنیوی عظیمی را بر پا کرده بود. زمانی که سوداگران و بازرگانان می خواستند فئودالیسم را کنار بزنند کلیسای کاتولیک را مهم ترین مانع سر راه خود می دیدند. آن ها تصمیم گرفتند برای خنثی سازی نفوذ کشیش ها از خود تعلیماتشان استفاده کنند. بنابراین اصل تفکیک دین از دنیا و سیاست و مذهب که با گفته های مسیحیت تحریف شده نیز سازگار بود مطرح کردند. این حربه دست کلیسا را از سیاست و اجتماع کوتاه کرد.
سکولاریسم مکتب ضد اسلامی
چنان چه پیداست اندیشه ی یونانی که دین و دولت، زمین و آسمان، جان و تن، روح و ماده، دنیا و آخرت دو قطب متضاد هستند در مسیحیت رسوخ یافت و کلیسا برای قدرت خویش مفید دید. ولی این تفکر در خاور زمین ریشه نداشت. در اسلام دنیا وسیله ی رسیدن به آخرت است و در واقع دنیا و آخرت دو روی یک سکه هستند. در صدر اسلام هم رهبر دینی وظایف سیاسی نیز داشت. تأمین نظم و آرامش، عدالت و منافع مردم، روابط اجتماعی و قوانین زندگی اساساَ جزو تعالیم اسلام بود که سیاست نیز به معنای اجرای همان هاست. قوانین اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اسلام می تواند به روشنی در متن سیاست حضور داشته باشد.
بعد از حمله ی مغول و رواج صوفی گری نوعی سکولاریسم در اسلام به وجود آمد به این سان که طبقه ی دینی جدا از اجتماع به عبادت خود مشغول باشد. سیاست امر پلیدی معرفی می شد که روحانیان نباید به آن نزدیک شوند.
افزون بر این ها کلیسا و سدی بزرگ در برابر دگرگونی، روشن فکری و دانش های نوین بود؛ در حالی که اسلام مرتب پیروانش را به پیشرف علمی تشویق می کرد. کلیسا پادشاهان ستمگر و فئودال ها را تأیید می کرد ولی اسلام هرگز برای ستمگر مشروعیتی قائل نبود. قیام در برابر ستمگر در تعلیمات اسلام وجود داشت حتی در اسلام حاکم کافر عادل بهتر از حاکم مسلمان ظالم دانسته شده بود.کلیسا حاکمیت را به منزله ی حقی برای خود می دانست و در این مورد رفتار ارباب و رعیت به مانند فردی است که به تیمار حیوان خود می پردازد؛ این در حالی بود که اسلام اساساَ حکومت را امانت دانسته بود و مردم بر حاکم حق و حقوقی داشتند.
اقدامات کلیسا مانند سلب حاکمیت از مردم، تأیید جبارین و اعتقاد به خدا به طور طبیعی مثلثی فرضی میان دموکراسی عدالت و بی خدایی ترسیم کرد. بدیهی است چنین تفکری می تواند به انکار دین و خدا بعد از کنار گذاشتن کلیسا شود. می بینید که سکولاریسم زاییده ی شرایط غرب بود و نمی تواند در اسلام مصداق داشته باشد.
تاریخ و اصول سکولاریسم در جهان اسلام
در زمینه ی غرب زدگی ترکیه از همه ی کشور های اسلامی پیشی گرفت. کمال آتاترک که در مقابل فرهنگ باختر زمین به کلی خود را باخته بود سکولاریسم را به زور سر نیزه بر مردم تحمیل کرد. خلافت ممنوع شد؛ دادگاه شرعی از بین رفت و مقررات باختر زمین جانشین قوانین اسلام شد؛ مدرسه های دینی تعطیل اعلام شد و موضوعات مذهبی از دروس مدرسه ها حذف گردید؛ اوقاف را ملی اعلام کرد و خانقاه ها و مجامع دراویش و صوفیه غیر قانونی اعلام شد.
دخالت دادن دین در سیاست جرمی قابل تعقیب می بود و بسیاری مردم به زندان افتاده و یا اعدام شدند. نخستین بار ترکان جوان به سکولاریسم معتقد بودند و دولت عثمانی پس از شکست در جنگ کریمه در سال 1839 زیر فشار غرب فرمان خط همایون را صادر کرد که به موجب آن مسلمان و غیر مسلمان از حقوق برابر برخوردار بودند و برای مقامات این کشور مذهب ملاک نیست.
سیاست های سکولاریستی آتاترک بین بیش تر مردم طرفدار نداشت و ویژه ی طبقه ی نواندیش غرب گرا بود. از این جهت هنگامی که آتاترک به یکی از احزاب مخالف خود اجازه ی فعالیت داد دامنه ی این حزب چنان گسترش یافت که دولت با دست پاچگی این حزب را منحل اعلام کرد.
در ایران میرزا ملکم خان ارمنی کوشید اندیشه های سکولار را بر مبنای لزوم جدایی دین از سیاست و قوانین دینی و اجتماعی ترویج نماید. میرزا یوسف مستشار الدوله از نخستین غرب زدگان تأکید می کرد که باید قوانین شرع در اداره ی مملکت دخالت نکند و در کتاب «یک کلمه» زیرکانه به مذهب توهین کرد. وی دین را از سیاست جدا و دنیا و آخرت را بی ارتباط می داند.
میرزا فتح علی آخوند زاده در گسترش سکولاریسم در ایران نقش مهمی داشت. وی در آثار خود مدعی تناقض فلسفی غرب و اسلام است و در این مورد جانب غرب را می گیرد و هر گونه تلفیق دین و سیاست را رد می کند(فریدون آدمیت: اندیشه های آخوندزاده ص 154 منوچهر کمالی طه: حکومت قانون ص 75)
غرب زدگان در مشروطه توانستند بسیاری از اندیشه های سکولاریسم را وارد کنند؛ گرچه تحت فشار مردم و علمایی چون شیخ فضل الله نوری اصل اول متمم قانون اساسی اعلام می کند مذهب رسمی کشور اسلام است و... ولی تأثیر روح لائسیزم بر قوانین روشن است.
ما یک نمونه را می آوریم تا مشتی باشد نمونه ی خرواری:
به موجب اصل 71 قانون اساسی«دیوان عدالت عظمی و محاکم عدلیه مرجع رسمی نظامات عمومی هستند و قضاوت در امور شرعیه با عدول مجتهدین جامع الشرایط است»
در جمله ی اول وظیفه ی دادرسی ها امور جزایی و قضایی را به عهده ی افراد رسمی قانون نظیر قاضی و حقوق دان می گذارد و در جمله ی دوم امور شرعیه نظیر ازدواج و طلاق را تنها حدود روحانیان آن هم مجتهد جامع الشرایط اعلام می کند. در واقع علما را که در دوره ی قاجار بیشتر امور دادگستری دستشان بود محدود می کند علما پیش از این با قوانین اسلام قضاوت می کردند و حکم ان ها حتی برای پادشاه قطعی بود از این پس دیگر قضاوتشان رسمیت نداشت.
منتظرتونم در:
mahebekhonneshasteh.blogfa.com
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |