يک شنبه 10 آبان 1388 ـ 1 نوامبر 2009 |
پيوند به گفتگوی حنا مخملباف با نرگس کلهر در آلمان>>>>
هجوم سکولاریسم و پدیدهء دختر کلهر
محمود قزوینی
خانم نرگس کلهر دختر آقای کلهر مشاور فرهنگی احمدی نژاد رئیس جمهور رژیم اسلامی از رژیم جمهوری اسلامی گریخته است و تقاضای پناهندگی در آلمان نموده است. او در مصاحبه های مطبوعاتیش اعلام کرده است که برای ازادی و برای ازادی فعالیت هنریش و به دلیل ترس از زندان و شکنجه به خاطر فعالیت هنریش و در همبستگی با مردم و جوانان معترض از جمهوری اسلامی و اختناق گریخته است. در جریان اعتراضات توده ای ماههای اخیر هم شاهد زندانی و شکنجه و جان باختن جوانانی بودیم که به خانواده های اعضای بلند پایه رژیم جمهوری اسلامی متعلق بوده اند. محسن روح الامینی که در زندان کهریزک زیر شکنجه و تجاوز جان باخت یکی از این جوانان بوده است. این یک پدیده در ایران است. پدیده ای که تایمز لندن از آن به عنوان "شکاف نسلی" نام برده است. پدیده دختر کلهر محصول جامعه ایران، محصول سکولاریسم و مدرنیسم در مقابل مذهب و شرقی گری است و ابعاد عمیق این گرایش را در جامعه بیان میکند. این گرایشی در جامعه ایران است که در طول 30 سال نیروی عظیمی را انباشت کرده است.
این پدیده حتی برای ما که جامعه ایران را میشناسیم و از ابعاد مقاومت مردم و بخصوص زنان و جوانان در طول 30 سال در اشکال بسیار متنوع در مقابل قوانین و مقررات و سرکوبگریهای حکومت اسلامی و پس زدن آن در این و یا آن عرصه مطلع هستیم پدیده ای در خور تعمق و جالبی است. این پدیده ابعاد بسیارقوی و عمیق سکولاریسم در ایران را جلوی روی ما میگیرد. سکولاریسم و مدرنیسم در ایران آنقدر قدرتمند است که حتی مسئولین ارشد رژیم نمیتوانند فرزندان خود را از تاثیرات آن بر حذر دارند و "هجوم فرهنگی" دشمن یعنی سکولاریسم تا در خانه و اطاق خوابشان رخنه کرده و موجب زیر و رو شدن خانواده ها و فرزندان جوان آنها شده است. این پدیده به ما میگوید مسئولین رژیم در مقابل هجوم فرهنگی سکولاریسم و مدرنیسم در ایران درمانده اند و اگر بتوانند فقط فرزندان خود را از خطر سکولاریسم و ازادیخواهی بر حذر دارند باید کلاه خود را بالا بیندازند. نرگس کلهر خود در این مورد در مصاحبه هایش میگوید نمونه تیپ او در خانواده های مربوط به مسئولین ارشد رژیم نه تنها استثناء نیست بلکه بسیار گسترده هم است.
در باره قدرت و نیروی عظیم سکولاریسم در جامعه ایران احتیاجی به بحث و تفحص نیست. خود مسئولین رژیم بیشتر از همه این خطر را بازگو می کنند و بطور مرتب وحشت شان را از این هیولا به یکدیگر خاطر نشان می سازند.
در سال 62 نامه یکی از مسئولین رژیم در روزنامه کیهان ابعاد این گرایش و دردسر علاج نشدنی حکومت اسلامی را بازگو کرد. در اوج اعدام و خفقان و جنگ که تصور میشد حکومت اسلامی بی مهابا دارد به اهدافش دست پیدا میکند، یکی از مسئولین رژیم در روزنامه کیهان از این مسئله بشدت عصبانی بود که جوانان مومن که به جبهه های جنگ میروند و با سهمیه بسیجی و جبهه و خانواده شهدا وارد دانشگاه می شوند در همان ماه های اول ورود به دانشگاه تغییر میکنند، نماز و روزه را ترک می کنند، ریش را چند تیغه می زنند، موهایشان را بلند می کنند، پانک و غیره می شوند و رفتاری غیراسلامی پیشه میکنند و از مسئولین دانشگاهها میخواست برای این مسئله چاره ای بیندیشند و دانشگاهها را بیشتر اسلامی کنند و از انحراف جوانان در مقابل شبیخون فرهنگی دشمن جلوگیری کنند. انصافا در عرض این ٣٠ سال حکومت اسلامی از هیچ چیز برای اسلامی کردن دانشگاه و جامعه دریغ نکرده است. از صرف میلیاردها تومان پول برای مسجد و آخوند و قرآن خوانی و...، اذیت و ازار سیستماتیک مردم به دلیل زیر پا گذاشتن قوانین اسلامی تا شلاق و سنگسار و زندان و شکنجه و اعدام و سرکوبهای وحشیانه....
این روندی بود که جامعه ایران در این 30 سال طی کرده است و همه تلاشهای حکومت و همه بگیر و ببندهای آنها نتوانسته است چاره ساز باشد. در مقابل چنین روند عمیقی هیچ اسلحه و سیاستی کارساز نیست. تناقض حکومت اسلامی با جامعه ایران حل نشدنی است و این تناقض سرمنشاء بسیاری از بحرانها و کشمکش های جناحی درون رژیم و سرمنشاء جنبشهای اجتماعی و توده ای است که امروز شاهد آن هستیم. جنبش توده ای اخیر نیز از این تناقض سرچشمه میگیرد. مدرن و سکولار شدن نوجوانان و جوانان تحمیق شده توسط حکومت در سال 62 در دانشگاه و جامعه و نمونه دختر کلهر و... از این تناقض سرچشمه میگیرند. تناقض حکومت اسلامی با جامعه ایران.
نمونهء
دختر کلهر به ما می گوید مردم و بخصوص نسل جوان ایران خواهان پایان دادن به حکومت
اسلامی در ایرانند. نرگس کلهر به ما می گوید که او و نسل جوان ایران حتی یک روز
حاضر نیست زیر حکومت اسلامی و قوانین اسلامی زندگی کنند. او به محض خروج از ایران
روسری را دور انداخته و مانند یک زن مدرن ظاهر شده است. او به نسل زنان و جوانانی
تعلق دارد که برای آزادی پوشش در خیابان ها بیش از 30 سال با نیروهای رژیم در
خیابانهای شهرهای بزرگ ایران جنگ و گریز داشته اند، از بالای ساختمان ها به پایین
پرت شده اند، شلاق خورده اند و به صورتشان اسید پاشیده شده است. همین روند مقاومت و
مبارزه در سال های اخیر ابعاد توده ای یافته است و رژیم را با بحران حکومتی مواجه
ساخته و به موضع تدافعی انداخته است. و امروز دیگر حتی دست اندرکاران و هوادارن
دیروز حکومت صحبت از نابودی آن می کنند. از گشت های ارشاد یا خبری نیست و یا آنجائی
که حضور دارند از دستشان کاری ساخته نیست. امروز این مردم هستند که دارند تعرض می
کنند و نیروهای حکومتی که روزی ریش زدن را مجازات می کردند، با هم مسابقه میگذارند
که چه کسی باید ابتکار جمع کردن اوباشان گشت های ارشاد را در دست بگیرد و یا حتی از
تغییر قوانین تبعیض آمیز در باره زنان و... حرف می زنند. و این مردم هستند که با
شعارهای ضدحکومتیشان نیروهای حکومت را در روز قدسش محاصره میکنند و شعار خامنه ای
قاطله و مرگ بر خامنه ای سر میدهند.
پیام دیگر پدیده دختر کلهر
خانم نرگس کلهر فیلم سینمائی کوتاه خود با عنوان "دارخیش" را بر اساس اثر کافکا با عنوان "گروه محکومان" ساخته است و این پیام دیگری از نسل جوان ایران را در بردارد. نرگس کلهر به ما میگوید نسل جوان ایران به دنیا و دستاوردهای بشری آن ارج میگذارد. به دنبال فرهنگ ملی و قومی و مذهبی خودی نیست. این نسل به جای ال احمد و خسی در میقابش و دولت ابادی و جای خالی سلوچ و داستانهای مربوط به روستائیان 50 سال پیش ایران... از متفکرین و هنرمندان و اندیشمندان پیشرو و بزرگ جهان الهام میگیرد. حتی برای به تصویر کشیدن وقایع روز از هنر آنها کمک و الهام میگیرد. این روند نوگرائی و جهانگرائی در میان الیت فرهنگی و روشنفکری نسل جوان بازتاب نوگرائی و سکولاریسم و مدرنیسم عمیق در نسل جوان است. نسل و گرایشی در جامعه که مشغول اره کردن پایه های حکومت اسلامی است. اینکه خانم نرگس کلهر به این مسئله آگاهست یا نه تغییری در مسئله نمیدهد.
بورژوازی جهانی در طول دو دهه اخیر توانست برداشت وارونه ای از انسان را به فرهنگ عمومی و به شعور عمومی تبدیل کند. به جای هویت انسانی و جهانشمولی انسان، تعاریف مذهبی و قومی نشانده است. بورژوازی جهانی و دولتها و سازمانهای تبلیغاتی آن هیچ عرصه ای از جامعه بشری امروز را از این دسته بندی ها و هویت های کاذب در امان نگذاشته اند. تلاش کرده اند و میکنند که به انواع هنرها از ادبیات و موسیقی تا نقاشی و مجسمه سازی و حتی علم ردای مذهبی و قومی بپوشانند و به آنها هویت مذهبی و قومی بخشند. چیزی نمانده است که "جستجوگران ابژکتیو و بیطرف" ما بشریت این عصر را به این رهنمون سازند که به جای انیشتن و نظریه نسبیت و کشفیات او به این فکر کنیم که انیشتن یهودی بوده یا مسیحی و قومیت او و اجدادش به کدام قبیله به هزار و یا چهار هزار سال پیش میرسیده است و یا به جای نظریات اقتصادی و سیاسی کارل مارکس در این غور کنیم که خانواده او به کدام مذهب تعلق داشت و قومیت او چه بود. ابن سینا و زکریای رازی را مسلمان تعریف کرده اند و بر سر قومیت آنها جدلهایی راه انداخته اند. ما بشریت این نسل شاهد این هستیم که بورژوازی و دولتهای سکولار آنها از سر منافع سیاسی دارند تقسیم بندیهای قومی و مذهبی را تا آخرین حد ممکن گسترش میدهند.
دارند به مردم "آموزش" می دهند که به جای فیزیکدان و شیمی دان و بیولوژیست و جامعه شناس و اقتصاد دان، فیزیکدان و اقتصاددان... مسیحی و یا مسلمان و یهودی داشته باشند. رژیم ها و گروه های سیاسی اسلامی مردم یک کشور و منطقه را مسلمان (شیعه یا سنی) تعریف میکنند و انها را به گروگان میگیرند و خود را نماینده تام الاختیار آنها قلمداد میکنند و دولتهای سکولار و محافل فرهنگی و ادیبان نازل آنها به این تقسیم بندی ها صحه میگذارند و به آن پر و بال میبخشند و این تقسیم بندی ها را مبنای "تحقیقات علمی" خود قرار میدهند.
خانم نرگس کلهر با انتخاب کافکا برای بیان یک مسئله
روز یعنی زندانی و شکنجه در ایران عملا بر علیه این تلاش های بورژوازی و دولت
هایشان برای تقسیم انسانها به مذاهب و قومیتها و ملیتها و زیر سوال بردن حقوق و
کرامت و آزادی انسان ها بر اساس این فرهنگ ها و حقوق ها ایستاده است و بر هویت
انسانی و دستاوردهای ارزشمند بشریت پای فشرد.
سکولاریسم گرایش فاتقه جامعه ایران است و برقراری یک حکومت سکولار و غیرمذهبی عمیق ترین خواسته توده های وسیع مردم ایران است.
بعد از 30 سال مسئولین جمهوری اسلامی صحبت از انقلاب فرهنگی دیگری برای اسلامی کردن دانشگاه ها می کنند و خامنه ای رهبر حکومت از نقش علوم انسانی در ترویج سکولاریسم و مخالفت با حکومت اسلامی حرف می زند و خواهان حذف آن می شود، معلمان را به دلیل ترویج سکولاریسم تهدید میکنند و هر روز خطر نفوذ سکولاریسم و براندازی نرم و سخت را به یکدیگر هشدار میدهند و بر علیه نفوذ آن راه های بیهوده ای را جستجو می کنند.
اما مگر جمهوری اسلامی می تواند انقلاب فرهنگی دیگری بزرگتر از انقلاب فرهنگی سال 60 انجام دهد، مگر می تواند کشتار و سرکوب آن زمان را دو باره برقرار سازد و مگر می تواند تلاش برای اسلامی کردن جامعه و ایجاد خفقان را مانند سالهای 60 به اجرا بگذارد؟
مسلما
نه، به هیچ وجه چنین چیزی ممکن نیست. اگر در دل آن انقلاب فرهنگی و سرکوب و کشتار و
گورهای دسته جمعی و با آخوند و تبلیغات مشمئزکننده اسلامی شان نتوانستند جوانان و
نوجوانان را از هجوم فرهنگی دشمن باز دارند، امروز دیگر همه چیز برایشان از دست
رفته است. نیروی انباشته شده در طول 30 سال برای براندازی حکومت اسلامی به میدان
آمده است و یکی از خواسته های عمیق مردم ایران نابودی حکومت مذهبی و دیکتاتوری و
برقراری حکومت سکولار و ازاد است. این یکی از خواسته های اصلی جنبش توده ای مردمی
است که امروز در خیابان ها حکومت را به مصاف طلبیده است. این خواست ندا اقا سلطان
ها، سهراب ها، اشکان ها... و همچنین نرگس کلهرهاست.
نابودی حکومت اسلامی، حتی در اشکال لیبرالی و سازشکارانه اش، تغییر و تحول گسترده
سیاسی و اجتماعی در ایران و خاورمیانه و جهان را به همراه دارد. اما جنبش توده ای
در ایران و مقاومت حکومت اسلامی در برابر آن اشکال انقلابی سرنگونی حکومت را در
دستور روز جامعه می گذارد. جنبش توده ای که امروز در ایران جریان دارد می تواند نه
تنها چهره ایران، بلکه جهان را دگرگون کند. دگرگونی به نفع رفاه و سعادت و آزادی
بیشتر بشریت امروز. دگرگونی که شرائط بهتری را برای قد علم کردن جنبش های اجتماعی
پیشرو و یک جنبش رادیکال کارگری و سوسیالیستی بر روی صحنه سیاسی ایران و خاورمیانه
را فراهم می سازد.
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=24728
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fax: 509-352-9630 |