بازگشت به خانه  |   فهرست مقالات سايت   |    فهرست نام نويسندگان

پنج شنبه 5 آذر 1388 ـ  26 نوامبر 2009

 

چرا سپاه پاسداران انقلاب هنوز مسلح است؟

سام قندچی

 

جمهوری اسلامی ايران پس از تظاهرات مسالمت آميز در اعتراض به تقلب در انتخابات 22 خرداد ماه رياست جمهوری، عده زيادی را به اتهامات گوناگون بازداشت کرده است و شماري از بازداشت شدگان را نيز به دادگاه کشانده است. محمد علی زمانی، آرش رحمانی پور، ناصر عبدالحسيني، حامد روحی نژاد و رضا خادمی را به خاطر شرکت در تظاهرات بعد از انتخابات در دادگاه حاضر کرد اما با اتهاماتی واهی به اعدام محکوم نمود در صورتيکه شواهد متعددی در دست است که بسياری از متهمان حاضر در دادگاه حتي پيش از 22 خرداد در زندان بوده اند و در نتيجه نمي توانسته اند در تظاهرات بعد از 22 خرداد شرکت کرده باشند. رژيم مي گويد که اين ها عضو گروه های مسلح هستند.

کاری ندارم که در هيچيک از اين موارد هيچ مدرکی دال بر شرکت هيچکدام از متهمين در هرگونه عمليات مسلحانه ارائه نشده است و نقض آشکار حقوق بشر در همهء اين پرونده ها آنقدر روشن است که نيازی به توضيح بيشتر ندارد و هزاران نفر در سراسر جهان همهء اين اعمال ضد انسانی رژيم را محکوم کرده اند. امروز هم ديگر سال هاي اول انقلاب نيست که وقتی جمهوری اسلامی سران رژيم پيشين، و يا کمی بعد اعضاء مجاهدين، را اعدام کرد بسياري از گروه هاي اپوزيسيون به اشتباه از حرکت رژيم در مقابله با به اصطلاح «عمليات مسلحانه ی ضد انقلاب!»، حمايـت کردند، [و البته آن زمان ديری نگذشت که بالاخره رژيم سراغ بخش های ديگر اپوزيسيون هم رفت و آنهايی را که در هيچ عمليات مسلحانه ای شرکت نداشتند و در هيچ گروه شبه مسلحانه هم عضويت نداشتند، نظير فرج ميزانی که حاضر نشد در زندان با رژيم کنار بيايد، نيز اعدام کرد]. بله امروز 30 سال از آن سال ها گذشته است و آنچه بعد از اعدام احسان فتاحيان رخ داد، يعنی وقتی از ابوالحسن بنی صدر گرفته تا حزب توده اعدام اين جوان بيگناه را محکوم کردند، رژيم را تکان داد. در نتيجه آشکار است که جنبش سياسی ايران به موضوعات حقوق بشري آنقدر آشنا شده است که هيچ نيروئي در جنبش سياسی و مدني ايران نيز با اين ترفندهاي رژيم ديگر اشتباه سال های 1357- 1360 را کرار نخواهد کرد که طرف رژيم را بگيرد، و همهء اعلانات قلابی رژيم و پرونده سازي هايش نيز کسی را فريب نمي دهد و جنبش ايران در محکوم کردن اين عمليات ضد بشری جمهوری اسلامی متحد است. اما بحثم در اين نوشتار موضوع ديگري است.

امروز در مورد «گروه های مسلح در کشور» موضوع سؤال در ايران نه مجاهدين اند و نه گروه های ديگري که رژيم از آنها ياد مي کند. فعال بودن چنان تشکلات مسلحي در داخل ايران ابداً حقيقت ندارد و اين قصه هاي رژيم را حتی خودشان هم باور ندارند. اما يک گروه مسلح در ايران وجود دارد که در سی سال گذشته بزرگتر هم شده و خيلی هم فعال است و آن هم «سپاه پاسداران انقلاب» است. سؤال اين است که سی سال از انقلاب گذشته است و چرا اين سازمان هنوز وجود دارد؟

در ابتدا، دولت جمهوري اسلامي خود را دولت بعد از انقلاب و وضعيت را هم شرايط انقلابی مي ناميد و نيروي پاسدار انقلاب برای مقابله با حملهء ضد انقلاب از خارج يا داخل را با ادغام کميته هاي انقلاب در يک سپاه شکل داد و گفت که کارشان دفاع از انقلاب در مقابل ضد انقلاب است. اما سی سال است که اين رژيم بر سر کار است و اولين کارش هم بايد خلع سلاح اين تشکيلات مي بود. و يا اگر ارتش موجود را بعنوان ارتش قبول نداشت پس بايد ارتش را منحل مي کرد. چرا يک کشور بايد دو ارتش داشته باشد؟ اگر سپاه پاسداران ارتش نيست پس در آن صورت بزرگترين «گروه مسلح» در کشور است و بايد آن را خلع سلاح کرد. اصلاً بايد اعضاء آن را دستگير کرد و عضويت در آن بايد جرم باشد و نه عضويت در گروه هاي مسلح خيالی.

اگر گروه هاي مسلح ديگر فقط به ادعای رژيم در ايران فعال هستند، فعال بودن اين سپاه پاسدارن در ايران و حتی خارج از ايران غيرقابل انکار است و يک گروه مسلح واقعی است و تازه دولت خود دارد خرج آن را از کيسه مردم مي دهد. به چه حقي سی سال بعد از انقلاب، سپاه پاسداران «انقلاب» هنوز وجود دارد و مسلح است؟ اگر عده اي دوست دارند خاطرات انقلاب را حفظ کنند مي توانند گروهی مثل سازمان دختران انقلاب آمريکا، که تشکيلاتی غيرانتقاعی در آمريکا ست و حتي دويست سال بعد از انقلاب آمريکا هم عکس چاپ مي کند و خاطرات اجداد اعضای آن در انقلاب را زنده نگه ميدارد، درست کنند. اما آن تشکيلات مخارجش را خود تأمين مي کند و نه آنکه دولت خرجش را بدهد و مهمتر آنکه مسلح هم نيستند.

يعنی دو ارتش محض خاطر حفظ خاطرهء انقلابی در سی سال پيش در کشور وجود ندارد. اين ضد قانون هر کشوری است. يعني حتي آنها که خود انقلاب کرده اند، بعد از انقلاب، تا موعد معينی گروه هاي مسلح شان بايد خلع سلاح شود. مسخره است، سی سال بعد، آن هم کسانيکه اکثراً در انقلاب هم نبوده اند، در هر کشوری، گروه مسلح پاسدار انقلاب داشته باشند. اگر هم رژيمي ارتش را نخواهد، مي تواند منحل کند و ارتش خود را شکل دهد، اما کجاي دنيا يک ارتش موازی دوم، از کيسهء مردم، بعد از سی سال، هنوز ادامه حيات مي دهد؟ البته غير از ايرانِ جمهوری اسلامی!

اقلاً اپوزيسيون بايد بر سر اين موضوع، يعني خواست انحلال سپاه پاسداران، موضع روشنی بگيرد. دو ارتش موازی در هيچ کشوری آنهم سی سال بعد از انقلاب معني ندارد و مخارجی هنگفت بر مردم تحميل مي کند.  اگر جمهوری اسلامي از وجود گروه هاي مسلح چند نفری انقدر ناراحت است و احسان فتاحيان را که هيچ کاری نکرده است بخاطر بيان تعلقات آرمانی اش اعدام مي کند چرا با سپاه پاسداران کاری ندارد؟ اگر به اين خاطر است که سپاه پاسداران، هوادار جمهوری اسلامی است، پس آيا مي شود يک سازمان مسلح سومی هم در هواداری از جمهوری اسلامي درست کرد؟ مثلاً، آقاي موسوی که خودشان مي گويند «جمهوری اسلامی نه يک کلمه بيش و نه يک کلمه کم»، و يا آقای خاتمی، آيا اجازه دارند که يک گروه مسلح "سپاه پاسداران اصلاحات" درست کنند؟ اگر يک کشور فقط يک ارتش دارد پس سپاه بايد منحل شود و اگر مي شود بيش از يک ارتش هوادار جمهوری اسلامي داشت، در آن صورت چرا فقط دو تا؟ چرا نه بيشتر؟

به اميد جمهوري آينده نگر

دموکراتيک و سکولار در ايران 

سام قندچي، ناشر و سردبير

ايرانسکوپ

http://www.iranscope.com

https://newsecul.ipower.com/

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com