|
دوشنبه 31 خرداد 1389 ـ 21 جون 2010 |
بوی الرحمان رژیم و مشامِ تیز تاج زاده!
محمّد هادی
نامهء افشاءگرانه و طولانی مصطفی تاج زاده، چندی بعد از مرخصی گرفتن یا آزادی از زندان - صرفنظر از موارد شخصی و تفاوت های زمانی- بشکلی یادآور نامه های سرگشاده و انتقادات علنی است که برخی از مهره های رژیم شاه و نیز بعضی از روشنفکران در ماه های قبل از سرنگونی سلطنت، نوشتند که بعدها معلوم شد که - جدا از شجاعت داشته یا نداشتهء منتقدین و نویسندگان مربوطه - گویا به طریقی بگوش آنها رسیده بود یا رسانده بودند که وضعیت رژیم خراب و متزلزل است و شاه دیگر از پشتیبانی یکپارچهء آمریکا و متحدان غربی خود برخوردار نیست و ایران در ماه های آینده آبستن حوادث و تحولات زیادی می باشد! بهمین دلیل افشاءگری اخیر تاج زاده – آن هم در حالیکه هنوز خستگی و رنج زندان را از تن بدر نکرده - قابل مکث و تامل می باشد.
معمولاً زندانی، بعد از آزادی، آن هم به قید ضمانت، و آن هم از زندان های مخوف رژیم، می بایستی محتاط تر از قبل زندان و بازجویی، با مسائل سیاسی بیرون برخورد و موضع گیری کند! در مورد نقش تعیین کنندهء زندان های رژیم در تغییر مواضع افراد کمتر کسی است که کوچکترین شک و تردید باشد. در این مورد گاهی حتی صرف تهدید و احتمال دستگیری و ترس از زندان می تواند معادل خودِ زندان و شکنجه عمل کرده و فرد را، بدون بردن به زندان، تأدیب و سر به راه کند. نمونهء حی و حاضر آن، عباس عبدی مشاور سابق سیاسی کروبی است که بعد از کودتای انتخاباتی و بدون اینکه سر از زندان در بیاورد دوزاری اش افتاد که ناخدای کشتی طوفان زده نظام را سیاستی دگر لازم آمده است! بهمین دلیل عبدی فوراً قلمِ انتقادی قبل از کودتا را غلاف و قلم وادادگی و تئوریزه نمودن ترس و کتک خوردن را بیرون کشید! عبدی، با زرنگی خاص خط امامی خود، از تجارب تلخ دیگران عبرت گرفت و با زبان بیزبانی به اربابان قدرت رساند که احتیاجی به دستگیری و زندان و بحث و گفتگو با بازجویان باسواد و مهربان ندارد و او اوین نرفته بخوبی از آخر و عاقبت فارغ التحصیلان دانشگاه اوین با خبر است!
پروسهء تغییر و تحول در "قبل و بعد از زندان" گویا بدلایلی در مورد تاج زاده برعکس بوده و ایشان در نامهء اخیر خود حتی رادیکال تر از قبل زندان، مرز افشاگری را بصورت مستقیم و غیرمستقیم - بسی فراتر از خطوط قرمز و مناطق ممنوعهء رژیم - تا داخل بیت رهبری و ولی فقیه می برد! در تلاش برای درک رادیکالیزه شدن سئوال برانگیز تاج زاده در افشاءگری، آن هم در چنین سطحی - بیشتر از شجاعت و دگردیسی فردی - علت عمده را بایستی در شرایط انفجاری جامعهء ایران در بعد از کودتای انتخاباتی دید که، حتی با اعلام لغو تظاهرات از جانب موسوی و کروبی در سالروز کودتا و حکومت نظامی اعلام نشده از طرف رژیم، شجاعانه به میدان آمد تا به دنیا اعلام کند که جنبش آزادیخواهانهء ایران - علیرغم زندان و شکنجه و تجاوز و اعدام - چون آتشفشانی جوشان در اعماق جامعه غلیان داشته و در انتظار انفجار نهایی می باشد!
در متن چنین وضعیت پیچیده و فوق العاده حساسی است که مواضع و افشاءگری اخیر تاج زاده می تواند تعبیر و تفسیرهای مختلفی داشته باشد و گویای بسیاری از مسائل ناگفته و پشت پرده باشد. جالب آنکه رادیکال شدن تاج زاده - بعنوان امری اپیدمیک ـ به خارج هم انتقال یافته و اکبر گنجی، در انتقاد به تاج زاده، رادیکال تر از گذشته، سرانجام توانست از تابوی نامقدس برخورد با خمینی گذر کند و بدرستی عمارت غارت و جنایت فعلی رژیم را در بنیاد کج و معوجی بداند که خمینی برای فرزندان خلف اش به ارث گذاشت!
در برخورد با مجموعهء مواضع امثال تاج زاده و گنجی و ... بعنوان کسانی که از درون نظام دیر یا زود، علیه آن سرکشی و خروج می کنند بایستی توجه داشت که اینها، بدلیل سابقه طولانی خود در رژیم و آشنایی نزدیک و دست اوّل با جناح بندی ها و محافل مارپیچی و تو در توی قدرت در نظام آخوندها و بسیاری از مسائل محرمانه، بهیچ وجه افرادی معمولی و ساده اندیش و بی گدار به دریا بزن نیستند و از طرفی بخوبی از لرزش و نامطمئن بودن زمینی که آخوندها روی آن خوش خیالانه حکومت می کنند خبر دارند! با عینک بدبینی در مورد مصطفی تاج زاده حتی فرض رقیب تراشی و موی دماغ درست کردن برای موسوی را نمی توان براحتی بعید و نادیده گرفت! تا آنجا که به توان و استعداد حرّافی و بلبل زبانی بر می گرد میر حسین به گرد میر مصطفی نمی رسد!
در میان انبوهی از ابهامات و مسائل بی پاسخ، و دایره ای از حدس و گمان ها، حداقل این امر به نظر مسلم می رسد که شرایط داخل چنان رادیکال و انفجاری است که همگی حاضران در رنگین کمان جنبش سبز - از موسوی و کروبی گرفته تا تاج زاده و گنجی - را به پیشروی بیشتر فرا می خواند. گویی این بار این مردم هستند که رهبران را راهبری کرده و به جلو هُل می دهند؛ رهبرانی که بطور غریزی می دانند که اگر قدری تندتر و همقدم با مردم جلو نروند از قافلهء سریع السیر تغییر و تحولات در راه، عقب می مانند!
در همراهی یکدل و یکصدا با مردم، ایکاش تمام کسانی که هنوز بین مردم و رژیم استخاره و یکدل و دو دلبر بازی می کنند، و یا کسانی که از رژیم دل کنده و در حال خروج از نظام جهل و جنایت هستند، بدانند که علیرغم تمامی سوابق خوب و بد آنها نهایتاً آغوش گرم مردم نمک شناس و قدردان ایران پناهگاه امن و مهربان تری برای آنهاست تا زیر عبای آلوده و خونین خامنه ای که، در کوری ناشی از عطش و شهوت قدرت، به صغیر و کبیر - و ای بسا مانند اسلاف خونخوار خود به آقا مجتبای خود هم - رحم نخواهد کرد تا چه رسد به امثال موسوی و کروبی و تاج زاده و حتّی شاه مهره ای همچون هاشمی رفسنجانی!
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|