بازگشت به خانه

جمعه 1 مهر  1389 ـ  24 سپتامبر 2010

 

سهم «ما» از سخنرانی رئیس ‌جمهور

فرهاد جعفری ـ از نويسندگان طرفدار احمدی نژاد در مشهد

1. سخنرانی «محمود احمدی‌نژاد» در سازمان ملل؛ دست‌کم برای من یک ‌نفر، مأیوس‌کننده بود چرا که فقط یک هفته پیش از آن، و پس از «رونمائی از لوح کورش»؛ در گفتگوی تلویزیونی خود، نزدیک به 30 دقیقه از «کورش»، «منشور کورش» و «مفادِ حقوق بشری منشور کورش» سخن گفت. حتا آن را «ایده‌ی ایرانی برای مدیریت جهان» و «رقیب ایده‌ی آمریکایی» خواند و چنان سخن گفت که هر شنونده‌ای را به این گمان می‌انداخت که وی قصد دارد در سخنرانی امسال خود در مجمع عمومی سازمان ملل، بر آن تأکید نماید. او حتا می‌گفت که: «جهان منتظر شنیدن ایده‌ی ایران در این زمینه است».

و این؛ احساسی نبود که با شنیدن چنان سخنانی، فقط در من ایجاد شود. بلکه آنچنان قوی و موکد بود که حتا «آقازاده‌ی بزرگ‌زاده‌ی بهارستان» هم چنین احساسی داشت و در نامه‌ای که به رئیس‌جمهور نوشت، وی را از «سخن‌گفتن در این زمینه در سازمان ملل» برحذر داشت: «بديهي است كه سخن گفتن از ايران باستان و شخصيت‌هاي آن دوره مانند كوروش در ذات خود اشكالي ندارد،  اما در جايي و فرصتي مانند مجمع عمومي سازمان ملل، سخن راندن از تمدن ايران باستان به جاي تمدن اسلامي و تبيين منشور حقوق بشر كوروش به جاي حقوق بشر مورد نظر اسلام، آن هم توسط مقام اول اجرايي نظام جمهوري اسلامي كه منادي احياي تمدن بزرگ اسلامي است، گذشته از كج سليقگي، حاكي از يك تز و پروژه در زمينه سياست خارجي و داخلي است كه البته آثار منفي زيادي از نظرصدور انقلاب اسلامي و نيز سرخوردگي اقشار متدين و حامي اصلي انقلاب كه فرزندان خود را جز براي اسلام و تحقق آرمان‌هاي اسلامي فدا نكردند خواهد داشت».

2. پس از پیام «هیلار کلینتون» برای «رهبران روحانی ایران» که آشکارا از آنان می‌خواست تا مبتنی بر «مسئولیت‌شان در قبال حفظ قدرت خود در برابر پیشروی نظامیان» بکوشند؛ و پس از آنکه این سخنان توسط آقای احمدی‌نژاد «مداخله‌جویانه و براندازانه» محسوب و مورد اعتراض ایشان واقع‌ شد؛ آقای «فلیپ کراولی، سخنگوی کاخ سفید» توضیحاتی تکمیلی مورد اظهارات خانم کلینتون ارائه کرد که می‌گفت:‌ «اظهارنظر هیلاری براندازنه نبوده است چون از رهبرانِ مسئول می‌خواست مطابق مسئولیت‌شان عمل کنند». این بخش از خبر ـ تحلیل سایت رجانیوز را بخوانید: «فيليپ كراولي سخنگوي وزارت امور خارجه آمريكا، در يك عقب‌نشيني آشكار و متضاد با خانم كلينتون اظهار داشت كه «او هيچگاه خواستار تغيير نظام در ايران نشده است». (یعنی در حالی‌که) كلينتون در گفت‌وگو با شبكه خبري اي‏.‏بي‏.‏سي نيوز آمريكا، ابراز اميداوري كرده بود كه «رهبران مسوولِ عهده‌دار مسئوليت در ايران، كشوري كه حاكميتش رويكرد نظامي پيدا كرده است (مانع قدرت‌‌گیری بیشتر نظامیان شوند»)؛ (فیلیپ کراولی گفته است:) «ما تنها مي توانيم ابراز اميدواري كنيم كه برخي رهبران غيرنظامي و ديني مسوول، تلاش بيشتري براي كنترل نظام از خود نشان دهند»‏.

3. بنابراین، می‌شد انتظار برد که سخنرانی آقای احمدی‌نژاد، در پاسخ به چنین اظهاراتِ مداخله‌جویانه‌ای که علناً و آشکارا از «نظام پیش از سوم تیر» در برابر «نظام پس از سوم تیر» حمایت می‌کرد؛ سخنرانی تند و گزنده‌ای باشد که برای دستگاه دیپلماسی ایالات‌متحده روشن کند که با «نادیده‌گرفتن حاکمان فعلی ایران»، راه به هیچ‌کجا نخواهند برد.

درعین توجه به این مسئله: سخن‌گفتن از «ایده‌ی ایرانی برای اداره‌ی جهان مبتنی بر راهنمای منشور حقوق بشر کورش» که «آزادی شهروندان درخصوص شغل و عقیده و دین و آئین» و «برابری حقوقی همه‌ی شهروندان فارغ از دین و نژاد و عقیده» را تضمین می‌کند، به‌کنار. اما سوال اینجاست که چرا «حتا یک کلمه» از سخنرانی ایشان به «فرهنگ و تمدن و تاریخ ایران» اختصاص نداشت؟! و چرا وقتی در حد اشاره به نام یک شاعر ایرانی به آن بسنده شد؛ از میان ده‌ها و صدها شاعر ملی ایران، «وحش بافقی» مورد انتخاب ایشان قرار گرفت؟!

4. پس چندان غیرمنطقی نمی‌نماید اگر کسی چنین برداشت کند که: «سخن‌گفتن از ملیت و ملی‌گرائی و تأکید بر مظاهر تاریخی ایران، در سخنانِ آقای احمدی‌نژاد و همفکرانش؛ دارای بنیادی مرسوس و استوار نیست. بلکه تنها مصرفی داخلی و موقت دارد تا اسلامگرایانِ حاکم از پیچ خطرناک تاریخی خود بگذرند». و به همین سیاق؛ می‌توان «دیگر سخنان امیدبخش آقای احمدی‌نژاد درخصوص رعایت حقوق همه‌ی شهروندان ایرانی» و مانند آن (به‌ویژه در یکی‌دوسال اخیر) را دارای چنان کارکردی محسوب کرد.

درحقیقت؛ می‌توان چنین نتیجه گرفت که: تنازع موجود در صحنه‌ی سیاسی ایران، بر سر «حقوق و آزادی‌های قانونی همه‌ی شهروندان» نیست بلکه در سطح «رقابتی میان دو جناح، یا دو صنف» و دستِ بالا «دو سلیقه‌ی متفاوت از اسلامگرائی» که هریک می‌کوشد آن دیگری را کنار زند تا خود حاکم شود، متوقف است.

5. واقعیتش را بخواهید؛ سخنرانی آقای احمدی‌نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل چنان بود که از اسلامگرایانی چون «میرحسین موسوی» یا «سیدمحمد خاتمی» یا «شیخ مهدی کروبی» انتظار می‌رفت؛ آن دسته از اسلامگرایانی که همه‌ی هم و غم‌شان نه رساندن ایران به «مرحله‌ای بالاتر از حیث برخورداری همه‌ی شهروندان از حقوق انسانی و مدنی»، بلکه «حفظ مناسباتِ طایفه‌سالارانه»ای ‌ست که از دیدِ نگارنده، آنها و همفکران‌شان در طایفه‌سالاری، «مسببان اصلی وضع ناعادلانه و غیرمنصفانه‌ی موجود» هستند؛ آن دسته‌ای از اسلامگرایان که همه‌ی اعتراض‌شان به وضع موجود، فقط همین است که به‌صورت جمله‌ای کوتاه، حتا در «نامه‌ی همسر شهید باکری به فرمانده‌ی سپاه پاسداران» نیز متجلی‌ست: [لطفاً این سوال مرا پاسخ گویید که با چه معیاری «یاران انقلاب» به «خودی و غیرخودی» تقسیم شدند؟!].

در حقیقت؛ ‌اعتراض‌شان این نیست که «چرا بر اساس بهانه‌های غیرقانونی و غیرمنصفانه، مردمان ایران به خودی و غیرخودی تقسیم شده و می‌شوند و برابری حقوقی آنان نادیده گرفته می‌شود؟!»؛ بلکه تنها به روندی در چندسال گذشته معترض هستند که طی آن، «بخشی از خودی‌ها، اکنون غیرخودی محسوب می‌شوند»!؛ موضوعی که حتا در این یادداشت خبری «سایت پارلمان‌نیوز» (وابسته به بهارستان ‌نشین‌های چپ مذهبی) در همان ابتدا به آن اشاره و اعتراض شده است: «تقسیم نیروهای معتقد به انقلاب اسلامی به خودی و غیرخودی» که پس از انتخابات سال گذشته رشد روزافزونی داشته است؛ از سوی بسیاری از فعالان سیاسی مورد انتقاد قرار گرفته است. برخی از فعالان سیاسی کشور معتقدند که به‌دنبال حوادث پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال هشتاد و هشت؛ فضای سیاسی چهره‌ی متفاوت‌تری به‌خود گرفت و "برخی بدسلیقگی‌ها" اتفاق افتاد که به‌موجب آن "حتی در میان نیروهای معتقد به نظام جمهوری اسلامی و معترف به قانون اساسی" و علی‌رغم تاکیدات مقام معظم رهبری به جذب حداکثری و دفع حداقلی نیروها؛ به "خودی و غیرخودی" تقسیم شدند»(*).

6. فقط یکی ‌دو ساعت پیش از سخنرانی آقای احمدی‌نژاد؛ در برابر یکی از مغازه‌های محله‌مان، یک ساعت تمام مشغول بحث با مغازه‌داری بودم که می‌گفت: «این‌همه ایران ایران‌کردنِ احمدی‌نژاد؛ فقط برای خام‌کردن من و توست وگرنه اعتقادی به این حرف‌ها ندارد». و من می‌گفتم: «اشتباه می‌کنی. او چیزی را که به آن باور نداشته باشد به زبان نمی‌آورد. درست است که یک اسلامگراست، اما اسلامگرائی‌اش با دیگران فرق دارد و یکی هم اینکه ضدیتی با ملیت و ایرانیت ندارد».

و بهش گفتم: «سخنرانی‌اش در سازمان ملل را که همین چنددقیقه‌ی دیگر است گوش کن. همانقدر که به اسلامیت بها می‌دهد، به ایرانیت هم بها خواهد داد». و بعد؛ با عجله به خانه آمدم که مبادا از این سخنرانی عقب بمانم! (چون بنابود ساعت ده و نیم باشد اما به‌هردلیل به تأخیر افتاد).

7. در هر حال «سخنرانی امسال آقای احمدی‌نژاد در سازمان ملل»؛ سخنرانی «رئیس‌جمهور همه‌ی ملت ایران» نبود و به‌گمانم تنها «بخشی از افکارعمومی ایرانیان» را نمایندگی می‌کرد. همان بخشی که در سه‌دهه‌ی گذشته، همیشه و همه‌گاه در حاکمیت نماینده داشته و ازین بابت، هرگز در مضیقه نبوده است.

به‌خوبی واقفم که چه فشارهایی بر ایشان، از ناحیه‌ی «صاحب ‌منصبانِ صاحب قدرت» وارد شده و می‌شود. و به‌خوبی می‌دانم که ایشان، چنانچه می‌خواست رای‌دهندگانی چون من و امثال مرا نیز نمایندگی کند؛ چه هزینه‌ی سنگینی می‌بایست می‌پرداخت. اما فکر می‌کنند با سخنرانی دیروز خود که به «سرمقاله‌ای تکراری و بارها خوانده‌شده در دو سه‌دهه‌ی گذشته از یک روزنامه‌ی اسلامگرا» شباهت داشت نه سخنرانی «رئیس‌جمهور عموم یک ملت»؛ این هزینه را، به‌نحوی دیگر نپرداخته‌اند؟!

8. آقای احمدی‌نژاد، در پرسش مهر امسال خود، این سوال را برای دانش‌آموزان مطرح کرده است که «چه تصویر و تصوری از آینده‌ی ایران دارند؟!». که انصافاً سوال «بکر و برانگیزاننده‌ای»‌ست و باید به طراح آن آفرین گفت. تصمیم داشتم با گل‌گیسو بنشینم و بعد از چندهفته سخن‌گفتن و سخن‌شنیدن؛ کار مشترکی را بنویسیم و برای آموزش و پرورش بفرستیم. بدون آنکه خط‌دهی و دخالتی در شکل‌دادن به «رویاهای او درباره‌ی آینده‌ی کشورش» داشته باشم. بلکه فقط آنچه را که او می‌جوید و می‌خواهد، در قالبی پخته‌تر، به رشته‌ی کلام دربیاورم. اما امیدوارکردن کودکی، در کشوری که همچنان طایفه‌سالاران به آینده‌اش شکل می‌دهند؛ آنچنان‌که حتا سخنرانی رئیس‌جمهورش را مطابق میل و درک خود از آینده تنظیم می‌کنند (یا خود به اختیار خود، و به‌هردلیل چنین می‌کند) و کمترین سهمی برای «دیگران» قائل نیستند؛ نهایتِ ساده‌لوحی‌ست. چراکه آشکارا؛ سهم «ما» از سخنرانی رئیس‌جمهور کشورمان در سازمان ملل، بیشتر از اشاره‌ای کوتاه به وحشی بافقی (شاعر عهد صفوی) نبود! (که معلوم‌کننده‌ی سهم ما از آینده نیز هست).

به‌رغم همه‌ی سرزنش‌هایی که خواهم شنید؛ باید به این اذعان کنم که: «ما؛ همچنان در کشور خود، غریبه‌ایم».

 

افزونه:

چه می‌دانم! شاید هم مشکل از ناحیه‌ی «ما» باشد. مثلاً اینکه «پر توقع»ایم و سهمی بیشتر از «وحشی بافقی» در سخنرانی رئیس‌جمهور طلب می‌کنیم. این هم، برای خودش، احتمالی‌ست که باید در نظر گرفت.

 

* حاشیه: در مورد این خبر؛ این را گفته باشم که بهانه‌ای که مستند این خبر قرارگرفته (سخنان سردار شمخانی، وزیر اسبق دفاع در مراسم سالگرد یک نظامی طرفدار چپ مذهبی) صحت ندارد. آنچنان‌که اگر کل خبر را بخوانید می‌بینید که آقای شمخانی، مطابق با «تکلیف هر انسان صادق و شرافت ‌پیشه‌ای»، «تقسیم عموم مردمان به خودی و غیرخودی» را امر مذموم و ناپسندی می‌شمارد و به صرفِ «نیروهای معتقد به انقلاب» اکتفا نکرده و گفته است: «اصولاً در ملت ایران، غیرخودی وجود ندارد». با این‌ حال؛ این سایت «سبز دینی» فرصت را مناسب یافته تا از دل سخنان ایشان، چیزی استخراج کند که منظور و هدفِ واقعی گوینده از گفتن چنان سخنانی نیست.

اما فرصت را مغتنم بشماریم و در همین‌جا، به این بخش از سخنان آقای شمخانی معترض باشیم که گفته‌اند: «هیچکس در ایران نمی‌تواند این ادعا را بکند که می‌خواسته در جنگ حضور پیدا کند و یا اینکه در جنگ مسئولیتی را بپذیرد اما به خاطر رنگ پوست، دین و عقیده و یا خط سیاسی؛ به او اجازه داده نشده است که آن مسئولیت را به‌عهده بگیرد».

واقعیتی که نمی‌توان آن را کتمان کرد. اما آیا نباید مبتنی بر همین سخنان از ایشان بپرسیم:

«چطور است که در وقتِ خطر و هنگامی که پای جان در میان بود؛ نگره‌ای که از آن پشتیبانی کرده و می‌کنید، قائل به «خودی ـ غیرخودی‌کردن شهروندان» نبود اما به‌محض آنکه شخص یا اشخاصی با اندیشه‌ای متمایز از شما، مایل به مشارکت در سرنوشت اجتماعی خود می‌بودند (یعنی در زمانی‌که نوبت به توزیع قدرت و ثروت و فرصت‌ها رسید)؛ نگره‌ی مزبور دست‌به‌کار «خودی ـ غیرخودی‌کردن ایرانیان» شد؟! و چرا چنین رفتار غیرقانونی، غیراخلاقی و غیرمنصفانه‌ای، به‌وقتش، در موقع خودش، درهنگام ریشه‌گرفتن و سامان‌گرفتنش، مورد اعتراض و انتقاد جدی شما و همفکران‌تان قرار نگرفت؟! و چرا این‌قدر دیر به این واقعیت [که الزاماتی حقوقی برای حاکمان و حاکمیت به ارمغان می‌آورد: برابری حقوقی همه‌ی شهروندان] اذعان می‌کنید که‌ «اصولاً در ملت ایران، غیرخودی وجود ندارد»؟!

http://www.goftamgoft.com/?Pn=view&id=836

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

admin@newsecularism.com

newsecularism@gmail.com