|
جمعه 7 آبان 1389 ـ 29 اکتبر 2010 |
خلعت میدهند، سيلی میزنند
مجید محمدی
به اعتقاد نويسنده، جمهوری اسلامی پس از خرداد ۱۳۸۸ نظام سياسی نوينی است که تنها عناصری از نظام پيشين را وام گرفته است: حکومتی دينی است اما با مشخصهها و مولفهها و روشهايی ديگر.
پس از زوال مشروعيت سياسی حکومت جمهوری اسلامی، اين مجموعه با بحران کارآمدی خود نيز به شدت دست به گريبان است. در عرصهء بين المللی، ايران چهارمين قطعنامهء تحريمی و تحريمهای يک طرفهء ايالات متحده، اتحاديهء اروپا، ژاپن، کره جنوبی، استراليا و کانادا را دريافت کرده و مقامات حکومتی در برابر تحريمها صرفاً به «جايزه دادن به خود»، انکار، تهديد و ناسزاگويی میپردازند.
آنها، همان طور که به ضرب و شتم معترضان در داخل می پرداختهاند، دول خارجی را نيز به سيلی خوردن نويد میدادهاند: «من اينجا خطاب به بدخواهان ملت ايران میگويم که سر جایتان بنشينيد و اگر رویتان را زياد کنيد ملت ايران به شما سيلی [ای] خواهند زد که راه خانهتان را گم کنيد.» (ايسنا، 12 تير 1389)
در حوزهء داخلی همهء آمارها و رخدادهای يک سال اخير، بالاخص پس از کاهش درآمدهای نفتی که علاجی موقت برای بسياری از سوء مديريتها بود، حکايت از گرفتار آمدن حکومت است در چاههايی که خود به حفر آنها مشغول بوده است. برخی بانکها (بواسطهء ده ها ميليارد دلار بدهی معوقه) و موسسات خدمات اجتماعی (مثل سازمان تامين اجتماعی) در حال ورشکستگی هستند و نرخ رشد اقتصادی به حدود نيم يا يک درصد کاهش يافته است. فرار مغزها و خروج سرمايه افزايش يافته و دولت با افزايش 31 درصدی بودجهء نظامی اميدوار است بقای خود را تامين کند.
روش قاجاری مديريت
مديران اين حکومت غير از متهم کردن مخالفان و استکبار جهانی به کارشکنی و ايجاد مانع، برای مواجهه با مشکلات ناشی از عدم کارايی به برخوردهای خشن و تحقير آميز با مديران ميانی و ردههای پايين مثل سيلی زدن به آنها متوسل شدهاند.
پس از سقوط يک هواپيمای ديگر خطوط هوايی داخلی در مشهد، و در جريان جلسهء کميسيون مجلس با مسئولان امور حمل و نقل کشور، مدير عامل سازمان هواپيمايی کشوری و معاون وزير راه در جريان مشاجره با رئيس هواپيمايی تابان به صورت وی سيلی زد. (الف، 5 بهمن 1376)
در مجلس نيز، پس از درگيری لفظی با بخشدار، به صورت وی سيلی زد. (جرس نيوز، 26 دی 1388) اين رفتارها از چه تحولی در نحوه حکومت کردن در ايران و فرهنگ سياسی آن در اين دوره حکايت دارند؟
خلعتدهی منابع کشور
روش معمول شاهان ايران برای رتق و فتق امور در ميان حلقه خودیها يا درباريان آن بود که، در صورت رضايت از عملکرد افراد وفادار به آنها، خلعت يا هديه و جايزه میدادند و در صورت عدم رضايت آنها را مردود دانسته و از جمع نزديکان بيرون میکردند.
رأس نظام جمهوری اسلامی در دوران ولايت خامنهای از همين مشی پيروی می کند. حکومت ولايت فقيه از اين حيث، نوعی بازگشت به دوران قاجار و ماقبل مشروطه است. اين وجه قاجاری در دوران پس از انتخابات دهم تشديد شد.
در حلقهء وفاداران به ولايت فقيه، افراد برای قربت دست و پا میزنند تا نزديکی به بيت را ابزار برخورداری از رانتهای حکومتی قرار دهند. کسانی که در ديدارهای رهبری حضور پيدا می کنند برای همين خلعتها که امروز گاه به پروژهها و قراردادهای چند ميليارد تومانی يا چند ده و چند صد ميليارد تومانی سر میکشند خود را در معرض انتقاد عمومی قرار میدهند.
نسبت مستقيمی ميان قدرت و ثروت افراد در جمهوری اسلامی با قرب و بعد آنها از دستگاه ولايت فقيه وجود دارد. ميزان، نحوهء اعطا، و دريافتکنندگان اين خلعتها و رانتها نيز وابستگی کامل به ارادهء رهبری و خوشايند و احساس وی دارد و از هيچ قاعدهای پيروی نمیکند.
حکومت آمرانه
اما ساختار دولت در ايران امروز بسيار پيچيدهتر از دوران قاجار است و روحانيون و نظاميان دستگاه دولت را برای اداره ديوانسالاری گسترده و پيچيدهی موجود و ساماندهی به امور يعنی ساکت نگاه داشتن مردم برای هرچه بيشتر منتفع شدن از منابع کشور نياز دارند. اين دستگاه نه به مردم بلکه به حاکمان غير منتخب پاسخگوست.
در سازمان اداری دولت هر يک از مقامات پايينتر به مقام يا مقامات بالاتر پاسخ میدهد. اين پاسخگويی نيز نه بر اساس وظايف مقرر و قانونی و به طور شفاف در عرصه عمومی و با نتايج مشخص برای رفاه عمومی بلکه در تنازع قدرت ميان مديران ردههای بالا، ميانی و سطح پايين صورت میگيرد.
نتيجهء اين نوع پاسخگويی به مقامات بالاتر، که تنها به رابطهء رئيس و مرئوس و بر اساس احساس خطر از تنزل رتبه مديران انجام میگيرد (به علاوه گستردگی فرهنگ خشونت در ميان قدرتمندان نظام که عموما سولابق نظامی و امنيتی دارند)، سيلی زدن مقامات بالاتر به مقامات پايينتر (به عنوان نماد تخفيف و تنبيه) به خاطر کارايی پايين دستگاههاست.
بازخواستها نيز نه به عزل مديران نالايق بلکه به سيلی زدن ختم میشود. گردش نخبگان بر اساس رای و نظر مردم در سياست ايران امروز غايب است. در اين حال، نتيجهء عدم کارايی جايگزينی با مديران شايسته نيست، تحقير مديران غير شايسته است. کسانی که سيلی میخورند آن قدر خودی هستند که نمیتوان آنها را کنار گذاشت اما نتايج اعمال آنها برای حکومت هزينههايی دارد که بايد با سيلی خوردن تنبيه شوند.
اگر خلعتدهی ولی فقيه بازگشت به روش قاجاری حکومت کردن است سيلی زدن نمايندگان مجلس و معاونان وزرا به مقامات پايينتر به خاطر فجايع و سوء مديريتها بازگشت به روش حکومتداری دوره رضا شاه است. بدين ترتيب، جمهوری اسلامی پس از سه دهه ادعای حکومت عدل علی و مديريت جهان، به روشهای غير انسانی و آمرانهء دورههای حکومتداری پيشين در ايران رجوع کرده است.
سيلی زدن در ادبيات اقتدارگرايان
ادبيات دولت احمدینژاد و هواداران آن مملو است از وعده و وعيد سيلی زدن. رئيس دولت، رئيس مجلس و فرماندهان نظامی، مسئولان تبليغاتی و مداحان مرتبط با حکومت بارها از سيلی زدن به گوش دشمنان و مخالقان نظام سخن گفتهاند.
سيلی زدن از تهديدهای هميشگی محمود احمدینژاد است: «بدخواهان منتظر سيلی باشند» (آينده، 25 مرداد، 1388)؛ «ملت ايران سی سال با بزرگواری و کرامت با شما برخورد کرده است اما اگر دست از دخالت هايتان برنداريد چنان سيلی به بدخواهان خود خواهد زد که راه خانهشان را گم کنند» (فرارو، 25 مرداد 1388)؛ «ملت ايران در 22 بهمن امسال با حضور با شکوه خود سيلی محکمی به صورت استکبار جهانی خواهند زد.» (حيات، 12 بهمن، 1388) اين ادبيات از آغاز در سخنان رهبران جمهوری اسلامی سابقه دارد. آیت الله خمينی در اولين سخنرانی خود در بهشت زهرا اعلام کرد که توی دهن اين دولت (دولت بختيار) می زند.
ادبيات نهادهای نظامی، که ابتکار عمل سياسی را در کشور دارند، نيز مملو است از کلماتی که خشونت را ترويج میکند. سيلی زدن يکی از واژههای کليدی در اين ادبيات است. به عنوان نمونه، مهمترين فراز توصيف سپاه پاسداران از مراسم 22 بهمن 1388 که توسط خود فرماندهان سپاه برنامهريزی و اجرا شده بود آن است که «راهپيمايی دهها ميليونی 22 بهمن 88 کوبيدن سيلی محکم نهايی بر چهرهء کريه دشمنان عنود و بدخواهان منافق بود.» (موج، 22 بهمن 1388)
در ادبيات سياسی اقتدارگرايان رقابت سياسی وجود ندارد بلکه نزاع و جنگ در جريان است و غلبهء يک جناح بر جناح ديگر با سيلی زدن همراه بوده است: «اين طيف که در دولت نهم با چالش جدی مواجه شد ["ضد انقلاب جديد" که طول 30 سال گذشته شکل گرفته و حرکت آن در دورهء سازندگی شروع و در دورهء اصلاحات به اوج رسيده] و سيلی محکمی خورده بود، در انتخابات دهم به ميدان آمد و به دنبال بازسازی خودش بود و در نهايت به جريان فتنه انجاميد.» (حيدر مصلحی، تابناک، 7 خرداد 1389)
هواداران حکومت نيز هيچ دريغی از سيلی زدن به حتی نيروهای نزديک به خود ندارند: "خداوند در انتخابات آينده به دکتر احمد توکلی و اصولگرايان حزبی، سيلی محکم و پرصدايی خواهد زد." (فاطمه رجبی، فرارو، 25 مهر 1386) نتيجهی اين ادبيات در رفتار حاکمان جمهوری اسلامی و بالاخص دولت احمدی نژاد و نيروهای نظامیای که اين دولت را در دست دارند ديده می شود.
بواسطه تبديل شدن «سيلی زدن» به يک هنجار در رفتار سياسی اعضای هيئت حاکمه است که مخالفان دولت احمدینژاد در بخش ديگری از حاکميت نيز به همين گونه اعمال دست میزنند. سيلی زدن محمد علی انصاری در سالگرد خمينی بر صورت نجار، وزير کشور، از همين گونه اعمال است. (جزئيات جديد از روز 14 خرداد، الف، 21 خرداد 1389) رسانههای اقتدارگرا از عدم محکوميت اين سيلی (در صورت صحت) توسط اصلاح طلبان شکايت داشته اند در حالی که خود از کشتن و شکنجهی معترضان همواره اظهار رضايت کردهاند.
خلعت دهی و سيلی زدن خود به خود اعمالی غير قانونی و به ترتيب تبعيضآميز و غير انسانی هستند اما آنچه بيش از اين اهميت دارد نمايانگر بودن آنها از روندهای مديريتی در نظام نوين جمهوری اسلامی است. در اين نظام، که مردم هيچ راه و روشی برای بيان آزاد و بدون هزينه و انتقال مطالبات خود به مقامات ندارند، و خود حکومت نيز از روشهای علمی برای ارزيابی عملکرد خود (مثل نظر سنجی) استفاده نمیکند، و مديران نيز بر اساس شايستهسالاری انتخاب نمیشوند، تنها روشی که برای مديران مافوق جهت اثبات اقتدار مديريتی خود باقی میماند تمسک به خشونت است.
16مهر 1389
http://www.radiofarda.com/content/F8_How_is_governance_in_islamic_republic/2185121.html
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|