|
جمعه 14 آبان 1389 ـ 5 نوامبر 2010 |
تشکر از منتقدین عزیز و چند سوال از دوستان
نيک آهنگ کوثر
این کار گرافیکی توضیح زیادی لازم ندارد. دوست طراحی به این دلیل که معتقد است نیک آهنگ کوثر با انتقادهایش از موسوی، ابزار دست کیهان است، اقدام به خلق این اثر کرده است.
مطمئنا اگر من مثل بسیاری از دوستانم چشم بر بسیاری از مسائل میبستم و فقط یک سوی ماجرا را نگاه میکردم، قدر میدیدم و هزار تا بهبه و چهچه تقدیمم میشد. اما آنقدر از این تعاریف خستهام که گاه از خودم میپرسم مگر کار در رسانه برای مشغول نگاه داشتن خلقالله و روحیه دادن به این جناح سیاسی یا طرفداران آن تیم فوتبال و ... است؟
دوستی میگفت ناراحتی بسیاری از سبزها این است که «نیکآهنگ» از رهبران و نزدیکان شان مسوولیت خواسته. همین. راستش شاید دلیل قانع کنندهای باشد. هفتهء پیش که مطلبی دربارهء مرگ آیتالله لاهوتی در خودنویس داشتیم، حس کردم از همان اول چه کلاهی سر انقلابیون عاشق رفته. 29 سال سکوت در بارهء مرگ مشکوک وحید لاهوتی و پدرش. یعنی هاشمی رفسنجانی و احمد خمینی نفهمیدند چه کسی پشت ماجرا بوده؟ این همه سال سکوت کردهاند، بعد دوباره آمدهاند وسط میدان، مدعی دموکراسی هم هستند. دموکراسی مگر بدون مسوولیت خواستن میشود؟
آیا سوال از موسوی و کروبی، به معنی ادامه دادن راه حسین شریعتمداری است؟ حسین شریعتمداری، وامدار اجرای فرامین ولی فقیه است. سکوت در برابر ولی فقیه و حمله به مخالفان ولی فقیه کار اوست. دوستان احتمالاً روزنامه جمهوری اسلامی در سالها اول انقلاب را به یاد ندارند؛ روزنامهای به سردبیری میرحسین موسوی. لطفاً این روزنامه را ورق بزنید. بیشتر از اینکه من شبیه حسین شریعتمداری باشم، لطفاً ببینید حسین شریعتمداری به چه کسی شباهت داشته؟
نامه مهدی کروبی به آیتالله منتظری در سال ۱۳۶۷ را خواندهاید؟ لطفاً بررسی کنید و ببینید من به حسین شریعتمداری شبیهترم یا شریعتمداری به مهدی کروبی؟
برای من قابل درک است که دوستان طرفدار موسوی و کروبی از گیرهای من ناراحت میشوند، اما مطمئن باشند که تا زمانی که هم مهدی کروبی و هم میرحسین موسوی، «دوران طلایی امام» را به شکل کامل و بدون سانسور تشریح نکنند و نسبت خود را با آن دوران نگویند، مجبور خواهم بود چنین آثار گرافیکی را تحمل کنم! یعنی به پرسیدنم و کشیدن کارتونهایم ادامه میدهم، هر چند میدانم هواداران محترم موسوی و کروبی مرا تهمت باران هم خواهند کرد.
اما اگر میتوانید، لطفا زحمت را از روی دوش من بردارید و از رهبران محترم بپرسید چرا نمیخواهند واقعیت عیان شود. مگر دانستن حق مردم نبود؟
http://nikahang.blogspot.com/2010/11/blog-post.html
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|