|
دوشنبه 17 آبان 1389 ـ 8 نوامبر 2010 |
ما پشيمان نيستيم!
معصومه ابتكار
از تسخير كنندگان سفارت امریکا،
معاون محمد خاتمی، و عضو «بنياد باران»
در سالگرد تسخير لانهء جاسوسي آمريكا، معصومه ابتكار، از دانشجويان فعال در جريان تسخير سفارت آمريكا در سال 1358، در گفتوگو با ايسنا، واقعهء 13 آبان را مورد تاكيد قرار داد و با مورد توجه قرار دادن نقش دانشجويان در جريان تسخير سفارت آمريكا در 13 آبان 1358 اظهار داشت:«اگر بخواهيم درك درست و همه جانبهاي از اين واقعه داشته باشيم، در ابتدا بايستي فضاي آن دوران را به خوبي درك كنيم و ببينيم در چه شرايط دانشجويان به چنين تصميمي رسيدند و اصلاً چرا دانشجويان در اين مسير گام برداشتند.»
وي خاطرنشان كرد: «اين واقعه زماني رخ داد كه هشت ماه از انقلاب گذشته بود و در واقع انقلاب عظيم سياسي ، اجتماعي و اقتصادي در كشور رخ داد، ساختارها هنوز آشفته بود و فقط يك دولت موقت و شواري انقلاب شكل گرفته بود. در اين زمان بسياري از ساختارهاي سياسي همچون مجلس شكل نگرفته بود، و نگارش قانون اساسي كامل نشده بود. به همان ترتيب بحث دولت، دستگاه هاي امنيتي و انتظامي و اطلاعاتي همگي در وضعيت آشفته اي قرار داشتند و اگرچه كار و تلاش صورت ميگرفت، ولي هنوز تا استقرار يك وضعيت با ثبات و تسلط بر تمام مسايل فاصله زيادي وجود داشت.»
اين عضو «بنياد باران» با بيان اينكه دانشجويان متوجه چنين اوضاعي بودند، خاطرنشان كرد: «بعد از انقلاب، با توجه به اينكه فضاي نسبتاً آزادي در دانشگاه به وجود آمد، طي آن تمام گروه ها فرصت داشتند، ديدگاههاي خود را مطرح كنند، تقريباً براي همه اين گروهها چه گروه دانشجويان مسلمان و چه گروه هاي ديگر كه فعاليت داشتند، اين پرسش مطرح بود كه آسيب پذيري يك انقلاب از كجا شروع ميشود؟»
ابتكار گفت: «در آن زمان دانشجويان بحث مي كردند كه چه تهديداتي فراروي جريان انقلاب قرار خواهد گرفت. همه نيز براين نكته واقف بودند، آمريكا كه منافع خود را در منطقه و ايران از دست داده است، نپذيرفته كه چنين انقلاب بزرگي منافعش را در منطقه تهديد كند، بنابراين به نوعي به دنبال راهحلي بود كه رژيم مورد نظر خود را به عرصه بازگرداند.»
اين عضو عضو بنياد باران گفت: «از طرفي ما در ايران تجربهء تلخ 28 مرداد 1332 را پشت سر گذرانده بوديم و به چنين تجربهاي اشاره ميشد و اگر چه نسل ما در آن دوران حضور نداشتند، ولي پدران ما آن دوران را مورد توجه قرار ميدادند. چنانچه پدر من، مرحوم دكتر تقي ابتكار كه استاد دانشگاه تهران بود، شرايط سالهاي 1332 و اتفاقاتي كه در آن دوران افتاده بود را تعريف كرده و گفته بود كه چطور در اثر غفلتي كه پيش آمد آمريكا توانست با يك كودتا نهضت ملي دكتر محمد مصدق كه نخست وزير قانوني كشور بود، را از ميان براداشته و كلاً كشور را از مسير توسعه ،پيشرفت و مردمسالاري به سمت 25 سال ديكتاتوري و استبداد سياه ببرد و همهء اينها مسايلي نبود كه دانشجويان به راحتي از كنار آن عبور كنند.»
ابتكار ادامه داد:« دانشجويان در مقطعي احساس ميكردند كه آمريكا برنامه هايي از اين دست را براي ايران خواهد داشت، به ويژه اينكه چند سال قبل از آن، در شيلي چنين برنامهاي را براي حكومت آلنده پياده كرد. بنابراين دانشجويان تكرار تاريخ، تاريخ معاصر را مقايسه ميكردند و مي دانستند كه چنين خطري وجود دارد، بنابراين دانشجويان مسلمان دور هم جمع شدند و براساس اين شرايط به اين نتيجه رسيدند كه بايد يك حركت اعتراضي قوي انجام شود.»
وي در ادامه، با اشاره به فضاي رسانهاي كه عمدتاً در سطح بينالمللي وجود داشت و غلبه رسانهها از سوي غرب بود، گفت:«دانشجويان در اين راستا مي خواستند انحصاري كه عليه ايران شكل گرفته بود را بشكند و توجه مجامع بينالمللي كه متاسفانه به ملت ايران و اتفاقات رخ داده در كشورمان نگاهي نداشتند را جلب كند و بر اين اساس دانشجويان تصميم گرفتند بدون خشونت و اسلحه به شكل اعتراضي و كاملا مسالمتآميز اين اقدام را انجام دهند.»
ابتكار همچنين دربارهء ميزان استقلال دانشجويان در واقعه 13 آبان نيز اظهار كرد: «در اين جريان ابتدا تمام نمايندگان دانشجويان مسلمان و انجمنهاي اسلامي كه آن زمان در تحكيم وحدت نيز نماينده داشتند، از سوي 6 دانشگاه اصلي تهران شامل دانشگاه تهران، شهيد بهشتي ، صنعتي شريف ، پلي تكنيك، علم و صنعت و تربيت معلم دور هم جمع شدند و موضوع را به بحث گذاشتند و كاملاً مساله محرمانه تلقي مي شد و به هيچ عنوان قرار نبود موضوع به بيرون انتقال پيدا كند، چرا كه امكان داشت گروه هاي ديگر اين برنامه را خراب و يا اينكه پيشدستي كنند، كما اينكه گروه هاي چپ و چريكهاي فدايي خلق قبل از اين چنين اقدامي را انجام داده بود.» (*)
وي، با تاكيد بر اينكه چنين تصميمي كاملاً دانشجويي بود، به دلائل مخالفت نمايندگان دانشگاه هاي علم و صنعت و تربيت معلم اشاره و اظهار كرد: امروز هم هرگز نميتوان دروغ گفت و انكار كرد و گفت كه دانشجويان با امام هماهنگي نكردند و امام موافق نبود.»
اين عضو بنياد باران حركت دانشجويان در اين راستا را هوشيارانه توصيف و اظهار كرد: «دانشجويان معتقد بودند اگر امام (ره) مخالف اين موضوع باشند، به مجرد اينكه اعلام كنند از آنجا خارج ميشوند. مساله مهم اين بود كه نامي كه دانشجويان براي خود انتخاب كردند (دانشجويان مسلمان پيرو خط امام) حاكي از اين بود كه دانشجويان، مسلمان هستند و خط و مشي امام(ره) را قبول دارند، ضمن اين كه با سياستهايي كه بعد از آن پيگيري كردند، به هيچ عنوان اجازه ندادند گروههاي سياسي و احزاب از اين حركت بزرگ و جنبش دانشجويي به نفع خود، بهرهبرداري كنند؛ چرا كه به هر ترتيب چه گروههاي چپ همچون سازمان مجاهدين خلق (منافقين) و چه احزاب در قدرت مثل حزب جمهوري اسلامي علاقه پيوستن به اين جريان را داشتند، ولي دانشجويان به هيچ وجه اجازهء بهرهبرداري سياسي را به گروه هاي سياسي نميدادند؛ چرا كه معتقد بودند اين حركتها جرياني است كه بايد به نفع ملت انجام شود و به هيچ عنوان نبايد دستخوش بازيهاي سياسي قرار بگيرد.»
ابتكار همچنين دربارهء نقش روحانيت نيز در اين حركت هم گفت: «براساس شرايط، آقاي موسوي خويينيها كه سابقهء خوبي با دانشجويان داشتند و دانشجويان ميدانستند كه ايشان ارتباط مستقيمي با مرحوم حاج احمد آقا و حضرت امام(ره) داشتند، به عنوان رابط و شخصي كه تا پايان راه همراه امين و دانشجويان بودند، نقش تاثيرگذاري داشتند.»
وي گفت: «همچنين اصل اين حركت كه شايد شكل ديگري به اين جريان اعتراضي داد، حمايت خود امام (ره)از اين جريان بود، چنانچه امام(ره) اين حركت را انقلاب دوم ناميدند و به اين جمع دانشجويان اعتماد كردند و باعث شدند انسجام و وحدت ملي پشت سر اين حركت شكل بگيرد و عملاً كشور يك بار ديگر بتواند در مقابل مشكلاتي كه ميرفت انقلاب را از پاي در بياورد با يك روحيه بلند ايستادگي كند و يك حركت رو به رشدي دنبال كند.»
ابتكار در ادامهء گفتوگوي خود با ايسنا، در بيان ارزيابي خود از ميزان شعاري و يا واقعي بودن جريان تسخير لانه جاسوسي آمريكا نيز اظهار كرد: «من اصلاً فكر ميكنم هم اكنون كه در سي و يكمين سال اين واقعه قرار داريم، بايد اين فرصت را فراهم كنيم كه به اين موضوع واقع بينانه نگاه شود. به اين مفهوم كه هم هزينهها و هم دستاوردها ديده مورد توجه قرار بگيرند.»
وي افزود: «با نگاه واقعبينانه ميتوان دريافت اگر برآيند اين حركت كه حتماً هزينههايي هم براي كشور داشته است، فقط همين ممانعت از يك كودتاي احتمالي و يا فقط اين باشد كه دخالتهاي بيمورد و غيرقانوني آمريكا را در كشور ما مانع شده باشد، وزن اين منفعت در مقابل آسيبهايي كه البته قابل تحليل است، قابل اهميت است.»
وي گفت: «دانشجويان امروز اصل واقعه را تاييد ميكنند و همين دانشجويان ميگويند در آن فضا و شرايط، تصميم منطقي يك جمع دانشجويي تحقق يافته است، ولي اينكه بعد از آن چه اتفاقي افتاد و چه بهره برداريهايي از اين جريان شد و چگونه اين جريان مناسبات ايران و آمريكا و ديگر مناسبات بينالمللي را تحت تاثير قرار داد جاي ارزيابي و نقد دارد.»
وي با تاكيد بر اينكه ما بايد به سمت يك تحليل واقع بينانه از اين موضوع حركت كنيم، خاطر نشان كرد: «متاسفانه گاهي اوقات با يك روند عامدانهاي در جهت تحريف اين تاريخ مواجه ميشويم و ميبينيم براي اينكه گروه هاي خاصي بتوانند وضعيت كنوني و وضعيت خاصي را توجيه كنند، اصل آن واقعه تاريخي و تحليلهايي كه نسبت به آن واقع ميشود، را تخريب و تحليل ميكنند، چناچه در راستاي اين كه گفته ميشود نبايد با يك نگاه شعاري و يك سويه بااين مساله برخورد كرد، عده اي اين طور القا ميكنند كه پس عدهاي از اين دانشجويان پشيمان شدند. در حالي كه در آن جمع دانشجويان و تصميم گيران اصلي كه در آن زمان بودند به شخصه كسي را كه از حركت خود در سال 58 به اين مفهوم كه آن حركت را اشتباه بداند و امروز پشيمان شود نميشناسم ولي كساني را ميشناسم كه نسبت به اتفاقات بعد از آن واقعه نقد دارند.»
وي دسته بندي دانشجويان موثر در جريان 13 آبان را يك ترفند سياسي دانست و گفت: «طيفي از رهبران دانشجويان مسلمان خط امام آن دوران، امروز نه تنها در قدرت نيستند، بلكه منزوي و در حاشيه نيز قرار دارند، اما يك تلاش عامدانهاي در جهت تخريب چهره و وجههء آن ها صورت ميگيرد كه بالاخره مثلاً زنداني بودنشان نيز قابل توجه باشد.»
نقل از سايت جرس:
http://www.rahesabz.net/story/26665/
(*) سکولاريسم نو: در اين مورد به دقيقهء دوی ويدئوی زير توجه کنيد:
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|