|
دوشنبه 4 بهمن 1389 ـ 24 ژانويه 2011 |
«نبرد نظریه ها» در واقعیت اجتماعی همان «نبرد طبقات» است
برخوردی به جمعه گردی اين هفته
فرهاد واکف
خدمت دوست عزیز آقای نوری علا. خسته نباشید.
من در این نوشته در پی آن هستم که به بخشی از مقاله تان «آلترناتیو و نبرد نظريه ها» برخورد کنم. به نظر من آن چه در نظر شما «نبرد نظریه ها» ست در واقعیت اجتماعی همان «نبرد انسان ها بر حسب موقعیت های اجتماعی گوناگون» می باشد. ما به این هستی های اجتماعی مختلف در سطح یک کشور «طبقات اجتماعی» می گوئیم. تبدیل آنچه مبارزهء طبقاتی نامیده می شود به عنوان نبرد نظریه ها و تحلیل ها، یعنی به عناوین آکادمیستی، اگر خللی به مضمون آن وارد نیاورد، اشکالی ندارد.
در مبارزه طبقاتی اما ما با عنواین دانشگاهی مواجه نیستیم و نگاه ها متوجه نبرد منافع گروهای اجتماعی در رد و تایید نظام ها و فرماسیون های اجتماعی است. در این جا پیشفرض عینی موجود همان خاستگاه های احتماعی از هم متفاوت انسان ها است که بر پایه آن رویکردهای مختلف اجتماعی تکوین می یابند.
نکته دیگر که در خور توضیح است عناوین اصول گرا و اصلاح طلب و.. در کشور ماست.
در نظر من اصول گرایان و یا بنیاد گرایان کشور از واپس گرایان و از شمار مدافعان فرماسیون استبدادی در کشورند. اصول گرایان کشور در واقعیت امر همان رفرماتوران استبدادی هستند.
در مقابل ما به پیروان پویایی و تغییرات نظام بر می خوریم که خود را اصلاح طلب می خوانند. به این معنا اصلاح طلبان از تغییر در فرماسیون استبداد بسمت جمهوری پشتیبانی می کنند.
تغییر در فرم نظام از استبداد بسوی فرماسیون جمهوری همان ترانس فرماسیون نام دارد که مغایر دفرماسیون و فرسودگی بناست که متعاقباً نیارمند مرمت می باشد.
شما در مقاله تان متوجه مرمت حاصله از دفرماسیون و فرسودگی بنا هستید. در حالیکه مخالفت رفرماتوران و واپس گرایان و بنیاد گرایان با تغییرات در پدیده و تغییر فرم آن از فرم اصلی به فرم عالی تر است و نه با مرمت و رفع دفرماسیون.
سکون گرایان یعنی آقای موسوی و کمپانی مخالف هر دو گروه اصلاح طلبان و رفرماتوران هستند. این ها میان ایندو گروه نشسته اند و از نظامی دفاع میکنند که در آن حاکمیت دوگانه فرموله و منتظم شده است.
از دیدهء سکون گرایان هر حرکتی خواه حرکت تغییر و تحول خواه و خواه واپس گرایانه و رفرماتیو محکوم است و به سود شکل و فرم دوگانه نظام موجود نیست.
نکته ایی که در آخر مایلم به آن اشاره کنم اختلاف معانی میان دو واژه رفرماسیون و اصلاح طلبی است که متاسفانه در کشور ما ایندو به یک معنا بکارگرفته می شوند. همان گونه که در متن نوشتهء من، که در پائين آمده هم مطرح است و در این جا تنها به این نحو در پی برجسته کردن آن هستم رفرماسیون یک حرکت واپس گرایانه است. البته ما می توانیم بگوییم رفرماسیون و بازگشت به شکل اولیه و بنیادی گونه ایی از اصلاحات و پالایش از تغییرات تدریجی است. گرچه این برداشت درست است و به این معنا رفرماسیون یعنی اصلاح و پالایش اما از دیگر سو اصلاح طلبی به مفهوم رایج کشورما متوجه واپس گرایی نیست.
به نظر من برای حل این مشکل ادبی باید راه حلی جست. اما تا آن زمان من به شکل قراردادی واژه اصلاح طلب را برای ترانسفرماسیون و پیروی از دینامیسم و پویایی یکار می گیرم.
به این معنا تغییر طلبان و تحول خواهان و ترقی خواهان مد نظر می باشند که خودرا به غلط اصلاح طلب می خوانند . در حالیکه اصلاح طلبان واقعی رفرماتوران و واپس گرایان می باشند که مخالف ترقی و تغییر طلبی در یک فرماسیون یا پدیده هستند.
سرآخر باید عرض کنم که من بطور کلی مخالف رفرماسیون و واپس گرایی در هر پدیده ای نیستم.
با سپاس.
*******
گروهبندی ها از نظر من
هر فرماسیون اجتماعی نه تنها در معرض ترانسفرماسیون یعنی تغییرات فرماتیو قرار دارد و لذا در برابر آن دست به مقاومت می زند بل که همچنین در برابر فرسودگی و زوال زمانی یعنی دفرماسیون و بی شکلی و بد شکلی مقاومت می کند.
بر این اعتبار محافظه کاران فرماسیون ها و بنا های اجتماعی بر دو نوع اند
1- مقادم در برابر ترانسفرماسیون و تغییرات تدریجی که در نهایت منجر به تحول ساختاری نظام می شود
2- همراهی با تغییرات و ترانسفرم
دسته اول از محافظه کاران پیرو رفرماسیون اند. رفرماسیون یک جریان واپس گرا است که چون خواهان برگرداندن فرماسیون و پدیده به شکل اولی و ینیادی آن می باشد از این رو هم بنیاد گرا خوانده می شود. به این اعتبار رفرماتوران واپس گرا و بنیاد گرا و مخالف تغییرات تدریجی در فرماسیون هستند. رفرماسیون مخالف مرمت و رفع دفرماسیون بنا نیست. حتی پیروان گروه دوم هم مخالف رفع دفرماسیون نیستند. از این رو بهتر است ما بحث مرمت و رفع دفرماسیون زمانی پدیده را به میان نکشیم که این آخری یک امر مشاطه گری است و مربوط به بحث نمی شود. مهم در این مبحث این دو نکته است
1- رفرم و واپس گرایی و مخالفت با تغییرات و تغییر شکل تدریجی بنا. تغییراتی که مدام به آن افزوده می شود و مثلا از یک بنای اولیه در نهایت یک بنای دیگری ساخته می شود
2- احساس ضرورت تغییر در بنا و تبدیل به احسن کردن آن در طول زمان
برای روشن شدن مطلب اسلام را در نظر بگیرید.
مسلمین دسته اول یعنی وهابیون از این رو رفرماتور خوانده می شوند چون بنای اسلامی را که در طول زمان تغییر شکل داده است را به شکل بنیادی و ناب اولیه آن برگردانده اند. به این عمل .واپس گرایی رفرماسیون یا رفرم می گویند.
در مقابل حرکت رفرماسیون و رفرم در اسلام که گفتیم یک حرکت بنیاد گرایانه و واپس گرایانه است حرکت دیگری وجود دارد که با تغییرات بنای اسلام در طول زمان و تطبیق آن با شرایط زمانه موافقت دارد. به این دسته دوم می گویند پیروان اسلام پویا.
پس محافظه کاران یک بنا دو دسته اند:
1- واپس گرایان و رفرماتوران
2- پیروان پویایی
اما دسته سومی از محافظه کاران نيز وجود دارند که خواهان نه این هستند و نه آن.
دسته سوم محافظه کاران هم مخالف رفرم و بازگشت به گذشته خویش و هم مخالف تغییر و پویایی اند.
در مقابله با این سه دسته از محافظه کاران:
1- رفرم و واپس گرایی
2- پویایی
3- سکون
دسته دیگری قرار دارند که موسوم به رویه براندازی هستند.
در کشور ما ایران ما دسته ایی را که اهل پویایی نظامند را به اصلاح طلب می خوانیم و پیوسته با دسته براندازان مقایسه می کنیم. دسته اهل سکون را محافظه کار می خوانیم و دسته رفرماتوران را واپس گرا.
از لحاظ حرکتی دو دسته خواهان حرکتند و یک دسته خواهان سکون است.
پیروان حرکت
1- واپس گرایان
2- پویایی گرایان
3- براندازان
این مبحث کلی ما در مورد جمهوری اسلامی به قرار زیر است:
فرماسیون جمهوری اسلامی یک موجود ترانس سکسوئل و دو جنسیتی است.
از لحاظ شکلبندی و فرماسیون این پدیده از فرماسیون استبدای به جمهوری در حال استحاله است.این حالت استحاله و گذار و دیگرگونی و ترانس فرماسیون در نظام جمهوری اسلامی ارگانیک و منتظم و قانونی شده است.
به عبارت دیگر چون ایران یک کشور در حال گذار است و در یک کشور در حال استحاله از شرایط سنتی و به شرایط مدرن دولت گذار مستقر می شود سعی شده که درکالید یک نظام دوجنسیتی چنین حالت گذاری محسم شود که در عین حال مظهر دولت آشنی ملی باشد.
به نظر من ما ایرانیان باید به اندیشه حاکم به این نوع دولت گذار و آشتی ملی که در نظام جمهوری اسلامی نهفته است برخورد کنیم. من یه شحصه مخالف چنین ترکیبی از دولت گذار و آشتی ملی هستم. اشتباه نکنید من مخالف دولت گذار و آشتی ملی بطور کلی نیستم. بلکه به این نظرم که دولت گذار و آشتی ملی نباید الزاما به این شکل ترانس سکسوئل باشد.
حال با این پیش فرض ببنیم دوجنسیتی نظام چه تاثیری یر روی مطالب ما پیرامون فرماسیون و رفرماسیون وترانسفرماسیون دارد.
سکون گرایان یعنی به اصطلاح غلط ما ایرانیان محافظه کاران جمهوری اسلامی خواهان بی حرکتی و حفظ شرایط موجودند. اینها همان پیروان بدون تنازل قانون اساسی اند و زیر نام آقای موسوی سیز شده اند و از ترانس سکسوآلیتهء نظام دفاع می کنند.
رفرماتوران خواهان پایان بخشی به حالت گذار و دو جنیستی بسود فرماسیون اولیه یعنی نظام استبدادی در ایران هستند.
جمهوری خواهان خواهان حرکت به جلو و بسود جمهوری هستند. این دسته هم مخالف دوجنستی نظام اند.
براندازان که سودی در تغییر نظام و در قانون اساسی آن بسود نظام جمهوری نمی بینند.
اگر ما این جریانات را بر یک بردار خطی بچینیم آن گاه خواهیم داشت
1- در منتهای دست راست رفرماتوران و اصول گرایان یعنی بنیاد گرایان قرار دارند
2- سکون گرایان در میانه قرار دارند
3-جمهوری خواهان در سمت چپ نظام
خارج از این سه دسته براندازان هستند که در منتهای سمت چپ واقعند.
اما برخی از براندازان نظام هم هستند، کسانی که چپ نیستند. این دسته در واقعیت امر و به لحاظ فرماسیون استبدادی یا از دست راستی هايند و یا از سکون گرایان. این دسته از براندازان در واقع برانداز نظام و فرماسیون استبداد نیستند بل که در پی احیای آن به شکل دیگر اند.
http://www.facebook.com/note.php?created&¬e_id=10150089619085688
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|