|
جمعه 22 بهمن 1389 ـ 11 فوريه 2011 |
از رئيس جمهور تا ديکتاتور
بهمن زاهدی
سی سال پس از زمزمهء پايان عصر سلطنت، اکنون «جمهوری» های متزلزل افریقای شمالی یکی پس از دیگری در حال سرنگون شدن اند تا عملاً به ما نشان دهند که محتوای یک نظام از شکل آن مهمتر است. رئيس جمهور را می توان به تدريج و به آسانی به سلطان تبديل کرد اگر راه و رسم آن را از اروپائيان بياموزيم!
بعد از استعفای بنعلی در تونس، کشورهای اتحادیهء اروپا حسابهای بانکی وی را مسدود کردند. تا آن زمانی که بنعلی در قدرت بود کسی بغیر از سیاستمدارن اروپائی از وجود این حسابهای بانکی خبری نداشت. اين را که بنعلی از کجا و چگونه توانسته بود ثروتش را جمع آوری کند میتوان از واریزات حساب بانکی او بدست آورد، اما این امکانات در دسترس ما نیست.
ما اروپانشینان میدانیم که کشور تونس درآمد خود را از طریق توریستهای اروپائی که در سواحل مدیترانه تعطیلات خود را میگذرانند بدست میآورد. صنعت توریسم در اروپا در دست چند کمپانی بزرگ و شرکتهای هواپیمائی اروپائی میباشد. این شرکتها با هم بر سر نزول قیمت در رقابت همیشگی هستند. ساختن هتلهای محل اقامت مسافران در تونس هم اکثراً در دست کمپانیهای ساختمان سازی اروپا میبود. ثروت بنعلی را میتوان در رشوههائی که این شرکتها برای بدست آوردن امتیازات به او دادهاند، جستجو کرد. در واقع شرکتهای ساختمانی، هواپیمائی و توریستی اروپا، بنعلی را به یک دیکتاتور تبدیل کرده بودند.
دو هفته بعد از اینکه مردم در تونس تظاهرات میکردند و کشته میشدند، مطبوعات اروپائی گزارش دادن از تونس را شروع کردند. ين را که چرا در آن دو هفته پر تلاطم در تونس، خبری در اروپا درج نمیشد باید از همان کمپانیهای پر نفوذ در سیاست و یکی از منابع درآمد مطبوعات (غیر وابسته!) ی اروپا جویا شد.
آنچه برای جوانان داخل کشور دانستن اش مهم میباشد این است که جوانان تونس از ابزارهائی استفاده کردند که جوانان ایران در تظاهرات خود علیه خامنهای آفریدند. انگیزهء جوانان تونس از اول اعتراضات شان احترام به موجودیت انسان و یا همان اجرای قوانین حقوق بشر در کشورشان بود. اما اکنون با رفتن بنعلی و اختلال در رفت و آمد توریست ها به تونس، منبع درآمد ملی تونس بصورت موقت از بین رفته است. دولت جدید تونس اول میبایستی اعتمادسازی زیادی بکند تا سیل مسافران اروپائی به تونس به حالت قبلی خود باز گردد. تا آن زمان بیکاری در تونس دوچندان خواهد شد.
با شروع اعتراضات مردم در مصر مطبوعات اروپا از همان روز اول شروع به خبر رسانی کرده و مبارک را به نام "دیکتاتور مصر" معرفی کردند. دولت مصر ولی با مطالعهء جنبش سبز در ایران ابزارهای را که جمهوری اسلامی برای سرکوب مردم مهیا کرده بود به سرعت مورد استفاده قرار داد. و بجای موتور چینی و ژاپنی از شترهای پرورش داده خودشان برای سرکوب مردم استفاده کرد. دولت مصر قطع وسائل ارتباط جمعی را همانند دولت گُشادعلی در ایران به اجرا گذاشت و مانع ارتباطات مردم با همدیگر شد. مبارک از تجربهء بنعلی بهترین استفادهها را کرد. او میدانست که اگر استعفا دهد اروپائیان همان کاری را که با بنعلی کردند با او خواهند کرد. اروپائیان، که تا روز جمعه گذشته منتظر استعفای مبارک بودند، دریافتند که نمیتواند او را دیکتاتور مبارک خطاب کنند و از روز شنبه مبارک رسماً دوباره در مطبوعات اروپائی رئیس جمهور مصر شد!
مبارک دست اروپائیان را خوانده است و دم خروس شان را در دست دارد.
آنچه در این میان مهم بنظر میرسد این است که با ماندن مبارک در سر قدرت مردم مصر میتوانند، برای آیندهء خود هم که شده، اپوزیسیون مبارک را محکی بزنند.
در تونس سرعت تغییر دولت آنچنان بود که مردم نتوانستند خواستهای خود را در یک رفراندم آزاد به رای همگانی بگذارند. در مصر اما، با ادامهء اعتراضات، شانس رسیدن مردم به یک نظام مردمی بیشتر است.
چهارشنبه 20 بهمن 1389
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|