|
چهارشنبه 4 اسفند 1389 ـ 23 فوريه 2011 |
دربارهء روز جهانی زبان مادری
عبدالستار دوشوکی
دوشنبه 21 فوریه، روز جهانی زبان مادری بود. 59 سال پیش در چنین روزی دانشجویان بنگلادش، که در آن زمان کشورشان بخشی از پاکستان بود، برای برسمیت شناختن زبان بنگالی که از نظر تعداد متکلمین زبانی در ردهء ششم جهان قراردارد، به تظاهرات پرداختند. ارتش پاکستان که زبان رسمی آن اُردو می باشد و از نظر تعداد متکلمین زبانی در رده بیستم جهان قراردارد، جواب این خواسته طبیعی و حق "مادرزادی" را با سرب مذاب داد و تجمع مسالمت آمیز دانشجویان را به خاک و خون کشید. پاکستان در آن زمان از پنج ایالت عمده بنام های بنگال (بنگلادش)، پنجاب، سرحد (پشتونستان)، سند، و بلوچستان تشکیل شده بود. اُردو زبان مادری حدود پنج درصد پاکستانی ها بود. تقربیاً نیم قرن طول کشید تا کنفرانس عمومی یونسکو در نوامبر سال 1999 میلادی آن سالروز خونین را "روز جهانی زبان مادری" بنامد. قریب به 10 سال بعد، یعنی در ماه مه سال 2009 میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل با تاکید بر مصوبهء شماره 47/135 تصویب شده در سال 1992در مورد منشور جهانی حقوق افراد وابسته به گروه های قومی، ملی، زبانی و مذهبی دنیا، و همچنین معادهء بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، مصوبهء شماره 266/61 را تصویب نمود که بر اساس آن دولت ها موظف هستند تا از خزینه و میراث زبانی و فرهنگی موجود در کشور خود حمایت و پاسداری کامل بکنند.
بر طبق داده های منتشر شده توسط سایت اتنولوگ (1)، حدود 6909 زبان و گویش زنده در دنیا وجود دارد که اکثریت قاطع این زبان ها توسط تعداد محدودی از ساکنین کره خاکی مورد استفاده قرار می گیرد. بعنوان مثال، در کشور چهار میلیونی پاپوا نیوگینی (گینه نو) بیش از 830 زبان وجود دارد. و یا درکشور دویست هزار نفری وانوآتو، 114 زبان و گویش مختلف وجود دارد. انجیل به بیش از 2287 زبان دنیا ترجمه و تکثیر شده است. اما 94% از جمعیت جهان فقط با 389 زبان و گویش صحبت می کنند. زبان فارسی نیز در رده 34 زبان های زندهء دنیا قرار دارد که بر اساس سایت اتنولوگ (1) زبان مادری حدود 24 میلیون ایرانی است. بر طبق داده های این سایت، زبان آذری در رده 49 و زبان کـُردی در رده 56 و زبان بلوچی در ردهء 97 جدول زبان های زنده دنیا قرار دارند.
از منظر زبانی، بیش از دو سوم کشورهای جهان جمعیتی کمتر از بلوچستان دارند، اما در بلوچستان ایران تدریس و نشر به زبان بلوچی ممنوع است؛ در حالیکه در بلوچستان پاکستان اینگونه نیست. بر طبق قانون اساسی افغانستان بلوچی یک زبان برسمیت شناخته شده می باشد.
در مورد تبعیض و سرکوب زبانی و فرهنگی، می توان به بسیاری از اقوام و "ملیت های" دنیا اشاره کرد که از حق تدریس به زبان مادری خود بصورت عامدانه و جابرانه محروم هستند. زبان تامیل مثال گویائی است. تامیل ها که زبانشان در رده هیجدهُم جدول زبان های زنده دنیا قرار دارد، بدلیل مطالبهء حقوقی سیاسی ـ فرهنگی و از جمله زبانی خود، توسط دولت مرکزی سریلانکا، و با کمک برخی از کشورهای جهان از جمله ایران، با بیرحمی و شقاوت توصیف ناپذیری سرکوب شدند.
بر طبق اصل پانزده قانون اساسی جمهوری اسلامی، زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و "کتب درسی" باید با این زبان و خط باشد. ولی استفاده از زبان های قومی و محلی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آن ها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است. اما علیرغم این حق تصریح شده در قانون، سایت ایران بوم (2) در توجیه تبعیض و سرکوب فرهنگی می نویسد: «آخرین فراز از این اصل به روشنی از آزادی ِ (نه الزام) تدریس ادبیات محلی در کنار زبان فارسی سخن به میان آورده است. باید توجه کرد که "ادبیات"، تنها بخشی از زبان به شمار می رود نه مساوی با آن. بنابراین، از عبارت: "تدریس ادبیات آن ها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است" نمی توان نتیجه گرفت که قانون اساسی پروانهء تدریس زبان ها و گویش های محلی را در مدارس صادر کرده است. پس عمل به اصل پانزده، مستلزم تدریس زبان های محلی نخواهد بود بلکه قانون گذار با ظرافت و دقت کامل استفاده از زبان های محلی را فقط در رسانه های منطقه ای آزاد دانسته است و در مورد تدریس در مدارس، فقط "ادبیات محلی" را در نظر گرفته، بدون آن که الزامی برای دولت ایجاد کرده باشد».
این سایت، که سیاست تبعیض آمیز رژیم را منعکس می کند، در ادامهء توجیه خود می نویسد: «ممکن است عده ای مایل باشند از عبارت "آزاد است" تفسیر وارونه ای داشته و آن را مبین اراده ی قانون گذار در بیان تدریس ادبیات محلی بدانند در حالی باید گفت: اولا ً "این اصل فاقد هر گونه "ضمانت اجرایی" است. دوم اینکه اگر از عبارت "آزاد است" هم مفهوم تخییر و هم مفهوم اجبار را قابل استنباط بدانیم، آنگاه بایستی با مراجعه با اصول استنباط قوانین و نیز علم کلام و اصول فقه، مسئله را بررسی نموده و حکم مسئله را استخراج کنیم. موضوع اصول عملیه که شامل سه اصل عمده ی: "برائت"، "استصحاب"، "احتیاط و تخییر" می باشد، "شک" است و هر گاه نسبت به امری یقین نباشد به یکی از این اصول مراجعه می کنند».
این سایت در پایان اضافه می کند: «رهیافتی که با تکیه بر اصل پانزده قانون اساسی سعی دارد مشوق چند فرهنگ گرایی افراطی شود، تقلیل جویانه و شتابزده و مسئولیت گریز است. چنین رویکردی با روح قانون که در صدد است افراد ملت را از تشتت و پراکندگی منع کند منافات دارد. از آن جا که اراده ملت همواره حق برتر و "حاکمیت ملّی" رکن اصلی نظام اداری و سیاسی هر اجتماع به شمار می رود، هر گونه تفسیر قوانین و مقررات موضوعه که با این اصل منافات داشته باشد، حیات مشترک ملی را تهدید خواهد نمود و هیچ اصل یا ماده ای از مواد قانون، از این موضوع بر کنار نیست. حقوق بشر در سایهء حاکمیت ملی، و هویت های فرو ملی در سایه هویت ملی معنا دارند.»
البته توجیه فقهی و "کلاه شرعی" گذاشتن بر سر اصل 15 قانون اساسی مختص جمهوری اسلامی نیست. رژیم پهلوی نیز با به زیر پا گذاشتن قانون اساسی مشروطه، به "حق آزادی زبان توسط اقوام ایرانی" بمثابه " ریسک بزرگ و خطر بالقوه امنیتی می نگریست. اين ها نيز وحدت ملی را نه در تنوع و کثرت گرایی دمکراتیک مبتنی بر عدالت، برابری و احترام متقابل بر اساس منشورهای جهانی، بلکه بر تک سازی اجباری از طریق لولهء تفنگ و طناب دار، می بینند. این سیاست قهرآمیز همگونسازی و تحقیر و تبعیض علیه اقوام ایرانی، باعث رشد نفرت، تولید شکاف های زیربنایی خطرناک قومی ـ فرهنگی و ایجاد گـُسل های دراز مدت مذهبی بین ایرانیان می شود.
رژیم جمهوری اسلامی که خود را "تافتهء جدا بافته ای" می پندارد، هیچگونه تعهد عملی نه تنها به قانون اساسی خود ندارد، بلکه علیرغم پیوستن به معاهده ها و منشورهای بین المللی، هیچگونه اهمیتی برای آنها قائل نیست. جمهوری اسلامی روز جهانی زبان مادری را همانند بسیاری از سالروزها و مناسبت های بین المللی نظیر "روز جهانی کارگر" و "روز جهانی زن" و غیره، توطئه استکبار می داند و با آنها دشمنی عملی می ورزد.
بارزترین مؤلفهء فرهنگی و هویت جمعی هر قوم و ملتی، زبان آن می باشد. اهمیت آموزش و تدریس به زبان مادری نه تنها بمثابه یک حق طبیعی و مسلم انسان، بلکه بعنوان اساسی ترین وسیله ارتباط انسان و موثرترین واسطهء کـُنش و واکـُنش او با محیط خویش می باشد. بهروزی و پیشرفت انسان ها و جوامع آنها ارتباط کاملا ً مستقیم با توانایی آنها در تحصیل دانش و آموختن علم از گهواره تا گور دارد. وارد شدن به حیطه آموزش و پرورش از طریق زبان مادری بهترین و موثرترین "آغاز" برای هر کودک می باشد. خانم ایرنا بوکووا، مدیر کل یونسکو، در پیام خود به مناسبت 21 فوریه، روز جهانی زبان مادری، تأکید می کند که اولین اصوات قابل فهم از طریق زبان مادری ابراز می شوند. روز جهانی زبان مادری فرصت مغتنمی است برای درک اهمیت زبان های مادری و بسیج همگانی برای ترویج سیستم آموزشی چند زبانگی و تنوع زبانی. زبان مادری موضع اصلی هویت اشخاص می باشد، و آموزش به زبان مادری بعنوان روش بسیار موفقی برای مبارزه با تبعیض، و همچنین برای تأمین سلامت جامعه، بسیار مهم می باشد.
بسیاری از محققان و کارشناسان امور آموزش و پرورش بر این عقیده اند که آموزش اجباری به زبانی غیر از زبان مادری یکی از عوامل عمدهء اُفت آموزشی و بازماندگی از تحصیل در همان "آغاز" کار می باشد. امثال من که در مناطقی مانند بلوچستان بدنیا آمده و بزرگ شده اند، این مطلب را بخوبی درک می کنند. در بلوچستان گذشته از کمبودهای وحشتناک امکانات آموزشی، فقر اقتصادی و نبود تسهیلات بهداشتی و حتی نداشتن تخته سیاه و گچ و غیره، ما ناچار بودیم که از همان اولین روز مدرسه، علاوه بر حساب و هندسه و شیوهء نوشتن الفبای عربی، یک زبان "ناآشنا" را نیز یاد بگیریم. وانگهی، علاوه بر یاد گرفتن یک زبان "نامادری" جدید، شاهد مرعوب تحقیر زبان مادری خود نیز باشیم. شاید ماه ها طول می کشيد تا ما معنی و تفاوت بین کلمات ساده ای نظیر "ممنون" و "ممنوع" و یا فرق بین "دارا" و "دارد" را یاد بگیریم. یاد گرفتن نوشتن آنها بر روی تخته سیاه و یا کاغذ نیز ترس از یادگیری و تحصیل با اعمال شاقه را دو برابر می کرد. تازه دوازده سال بعد قرار بود که امثال من با نوجوانان فارس زبان بهرمند از همهء امکاناتی که در تهران و اصفهان و مشهد و شیراز درس خوانده اند، در کنکور سراسری رقابت کنیم! اینک تعجب آور نیست که با وجود بیش از نیم میلیون دانش آموز در مقطع دبستانی در بلوچستان، فقط هزار و اندی دانشجوی بلوچ در بین بیش از دو و نیم میلیون دانشجو در ایران و هفتاد هزار دانشجو در استان سیستان و بلوچستان، وجود دارد. اگرچه عوامل تبعیض آمیز و ضد انسانی متعددی در تولیدی این نابرابری تاثیر گزار هستند، ولی مسئله زبان مادری در صدر لیست قرار دارد.
متأسفانه فرهنگ تبعیض و تحقیر دیگران در ایران، و بخصوص بین هموطنان مرکز نشین، نهادینه شده است. تحت تأثیر بمباران های تبلیغاتی نظیر "هنر نزد ایرانیان است و بس!" و "فارسی شکر است"، بسیاری از آنها از درک این حقیقت ساده عاجز هستند که زبان مادری هر کسی برای او "شکر" است ؛ و این حلاوت مختص زبان فارسی نیست. بلوچ ها نیز به زبان بلوچی می گویند "عسل" یا شهد"! (بلوچی مئی وتی شهدین زباننت).
زبان های زنده و رایج در بین اقوام ایرانی مانند بلوچی، آذری، کردی، عربی، ترکمن، طالشی، گیلکی و غیره، زبان های پویایی هستند که، علیرغم تبعیض و سرکوب فرهنگی، در کنار زبان فارسی به حیات خود ادامه داده اند. در یک سیستم متمدن، دمکراتیک و مدرن این زبان ها باید برسمیت شناخته شوند. همانگونه که در کشورهای همسایه نظیر پاکستان، افغانستان و عراق برسمیت شناخته شده اند. زبان فارسی نیز همچنان زبان رسمی و مشترک همه ایرانیان خواهد بود.
متأسفانه، عده ای نیز با تعیین تکلیف کردن برای دیگران ادعا می کنند که برای رشد علمی و همپا بودن با جامعهء مدرن امروز باید بجای زبان های اقوام، مثلا ً زبان انگلیسی را بعنوان زبان دوم در مدارس تدریس کرد. اهمیت زبان های بین المللی نظیر انگلیسی بر همگان واضح است و بعقیده من باید تدریس شوند. ولی نه به بهای کنار گذاشتن زبان مادری که بعنوان یک حق لاینفک و دمکراتیک باید در مناطقی نظیر بلوچستان، کردستان، آذربایجان، خوزستان و ترکمن صحرا و غیره تحت پوشش رسمی سیستم آموزش و پرورش قرار گیرند.
اکنون، بعنوان مثال، در بلوچستان پاکستان نشر کتاب و مجله به زبان بلوچی آزاد می باشد، ولی قاچاق مثلاً یک جلد “کتاب شعر ِ بلوچی" به بلوچستان ایران شاید جرمی سنگین تر از قاچاق تریاک و هروئین از آن سوی مرز تلقی شود. در دوران رژیم پهلوی وضع به مراتب وخیم تر بوده است. اگرچه در شرایط فعلی کتب بلوچی از دیدگاه جمهوری اسلامی به دو نوع "ممنوعه" و "مجاز" تقسیم بندی شده اند. زبان بلوچی و مردم بلوچ مظلوم ترین قربانی ستم های مضاعف در بین اقوام ایرانی هستند. مثلاً، امروزه تلویزیون های ماهواره ای فراوانی از کشورهای همسایه و یا سازمان های مخالف جمهوری اسلامی، به زبان های ترکمن، کـُردی، آذری و عربی وجود دارند. در نتیجه ترکمن ها، کردها، عربها، و آذری ها امکان شنیدن و دیدن برنامه تلویزیونی به زبان مادری خود را دارند؛ و تنها سر بلوچ ها بی کلاه مانده است. بعضی از کانال های ماهوره ای جمهوری اسلامی نظیر العالم و سحر عوامفریبی و تبلیغات رژیم را به زبان های مختلف از جمله عربی، کردی و آذری نیز پخش می کند.
در پایان باید تاکید کنم که روش های قرون وسطائی و تام گرای جمهوری اسلامی در همهء زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زبانی، با روحیه و مفاد منشورهای جهانی و قراردادهای بین المللی، که ایران آنها را امضا کرده است، منافات دارد. در نتیجه درخواست کردن از جمهوری اسلامی و مطالبه حقوق پایمال شده از یک رژیم سرکوبگر و غاصب امری ست بیهوده، و مصداق آن شعر زیبای بلوچی است که می گوید:
"گــَنـوکـن دلّ کـۀ پــۀ تَــَو پـهـر بـنـدیـت / تــَچـوکین آپ پــُشـتأ کـِشـک رنـدیـت".
دوشنبه ۲۱ فوریه ۲۰۱۱
دفتر مطالعات بلوچستان ـ لندن
2.http://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/1739-bardasht-nasavab-asle-15.html
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|