|
بیکار نمی توان نشستن!..
برادران، مانند فدوی که می گوید:
جائی که من نشینم، بی کار کی نباشم
یا خطّکی نویسم، یا بیتکی تراشم!
پنداری، هیچ جور آرام و قرار ندارند؛ حتا زمانی که وظائف مقدس شان را در خیابان ها به نحو احسن انجام داده و سالم به پایگاههای خود، باز گشته اند!.. هیچکار دیگری هم که نداشته باشند، با تیتری در جراید شریفه ی دارالخُرافه،شدیداً آب در خوابگه مورچگان مکتبی می ریزند که:
«آیا لوگوی المپیک 2012 صهیونیستی ست؟!»
و برای ایز گم کردن نیز می افزانید:
«این یک نوشته سیاسی نیست. یک دقت صرفاً گرافیکی است!» *
برادران، بارها فدوی را گرفته اند، ُخب اینهم روش!
باری این بود همیاری برادران در برپائی المپیک 2012!...
حذف مکتبی
به موجب خبرهای منتشره در جراید شریفه ی دارالخُرافه، برادر هاشمی رفسنجانی، از ریاست
مجلس ماموت ها (خبرگان - م) برکنار و بجای او، ماموت مهدوی کنی از سوی مقام معظم رهبری، دام الذله، با آنکه به مزاح گفته شده بود که معظم له در این باب "نظر نفی و اثبات ندارند"! منصوب
گردید. باری - شعبده بازی برادران، که شمه ای از آن در مکتوبات پیشین فدوی آمده بود اما، با صدور بیانیه ی زیر، بر روی سایت مجلس ماموت ها، منتشر شد که فدوی بمنظور احتراز از اطالهء کلام فقط به نقل پاراگراف نخست آن، بسنده می کند:
«بسم الله الرحمن الرحیم
«من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا
«مجاهد بزرگ انقلاب، سیاستمدار فقید و دانشمند فرزانه و سرباز صادق و فداكار دین و قرآن، عالم پارسا و پرهیزكار، حضرت آیت الله جناب آقای اکبر هاشمی رفسنجانی امروز بر اثر بیماری رحلت فرمودند. این نه اولین و نه آخرین بارى است كه دلى نورانى و سرشار از عشق و ایمان و وفادارى به آرمان هاى بلند الهى و انقلاب اسلامی را از دست می دهیم. او مانند دیگر مردان حق از روزى كه قدم در راه انقلاب نهادند همواره سر و جان خود را براى نثار در راه خدا بر روى دست داشتند. به فرموده حضرت امام (ره): هاشمی زنده است تا نهضت زنده است!...»
ادبیات را ملاحظه کردید؟ ناگفته پیداست که متعلق به برادران خودی ست و ربطی به ضد انقلاب، استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل ندارد. آنچه اما برفدوی معلوم نشد اینکه این تیره از برادران، براستی چه می خواهند بگویند؟ آیا پا توی کفش فدوی کرده و طنز نوشته اند و یا می کوشند به آدم های ُکند ذهنی چون فدوی حالی کنند که کار هاشمی رفسنجانی، که تازه بقول عوام از برادران original نیز هست، معاذالله تمام شده است؟ خب این را که فدوی با تمام خرفتی تاریخی خود، خیلی پیش از اینهامی دانست و فی الواقع به فتوای مرجع محترم تقلید خود عالیجناب حافظ، در این باب بشرح زیراقتدا کرده بود:
بیت
هرآنکسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده، به فتوای من نماز کنید *
زیاده عرضی نیست..
9 مارچ
----------------------------
* این بیت در نسخه ی شاملو(ص336 ) و دکتر خطیب رهبرص 330 و حافظ، چاپ انجمن خوشنویسان بتصحیح دکتر الهی قمشه ای ص 272 بهمین صورت و در نسخه ی انجوی ص 113 و نسخه ی قدسی ص 276 به اینصورت:
هر آنکسی که زنده نیست به عشق
بر او چو مرده به فتوای من نماز کنید.
آمده است، فدوی بی تقصیر است!
تداعی
برادر حسین (ع) شریعتمداری، متولی امامزادهء کیهان اسلامی، که شدیداً "سر بریده می دارد دوست"، در صفحهء نخست شمارهء اخیر کیهان چاپ دارالخُرافه (سه شنبه 17 اسفند 1389- شماره 19882)، با بزرگترین تیتر ممکن مرقوم داشته است *:
«خيزش اسلامي در ليبي وارد هفته سوم شد»
«نبرد خونين با مزدوران قذافي: انقلابيون براي تصرف پايتخت آماده مي شوند».
تیتر بالا، نمی داند چرا فدوی را یاد آن شعر معروف انداخت که فرمود:
یکی بر سر شاخ و ُبن می ُبرید!..
دوربین
فدوی مدتهاست که دارد حرکات و سکنات برادران را بقول عوام "مانیتور " می کند و در طول این مدت ندیده است که با افزایش میزان جنایات آن بزرگواران، اصحاب رسانه، اندکی از مقام و منزلت حضرات کاسته، و آنان را به کمتر از آیت الله خطاب کرده باشند!.
بر این اساس، فدوی می پندارد که یا کار خداوند عزّوجلّ خراب است و یا اصحاب رسانه دوربین شان را در موضع غلط کاشته اند!
ساندویچ مغز و ماهیچه!
فدوی نمی داند که درک و دریافت برادران از پدیدهء "مغز " چیست؟ باری، هر چه هست نباید از "ساندویچ مغز " فراتر باشد! در ارتباط با همین ساندویچ نیز پنداری، بین علما شدیداً اختلاف افتاده است؛ ملاحظه کنید:
کامران دانشجو، وزيرعلوم دارالخُرافه، که تنها وجه تسمیه ی اش به وزارت علوم و آموزش عالی، فقط نام اوست! در آبان ماه گذشته فرار مغزها از اين کشور را رد کرده و آن را تنها «جنجال رسانهای» دانسته بود!.
علی اکبر (ع) صالحی اما در اولین نشست تخصصی بررسی دستاوردهای دومین همایش ایرانیان خارج از کشور به مسأله فرار مغزها اشاره کرد و گفت:
«اگر به این مسأله نگاهی به عنوان یک حقیقت بپانداریم(!)، بحث این خواهد بود که چگونه باید این سرمایه را به بهرهمندی از این مغزها تبدیل کنیم». صالحی با بیان این که ایران کشوری آزاد! بوده و مسأله مهاجرت ساکنان اش یک امر ارادی است که نمیتوان مقابل آن را گرفت، اظهار کرد: مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از موجبات مهاجرت انسان است و اساس مهاجرت یک امر سلبی نیست!
عجب! یعنی اسکان 250000 متخصص ایرانی آنهم فقط در آمریکای شمالی، امری معمولی ست! و البته هزینهء آن نیزکه به ازای هر نفر یک میلیون دلار است نیز همینطور!
سرانجام اما اينکه برادران، با پذیرش وجود پدیدهء "فرار مغزها" در جمهوری اسلامی شکوهمند ما، پیرو برادر احمدی نژاد، چنين در پی مدیریت آن بر می آیند:
«رییس کارگروه کنسولی در نشست تخصصی بررسی دستاوردهای دومین همایش خارج از کشور ادامه داد: با توجه به تحولات جهانی، با در نظر گرفتن موقعیتهای روز باید این فرار مغزها را به گونهای مدیریت و نگاه کرد تا با ایجاد شرایطی، حداکثر بهرهمندی را از ایرانیان خارج از کشور انجام دهیم».(1)
سرپرست وزارت امور خارجه نيز خاطر نشان کرد که: «اگر به آنها به دیدهء اندوختههای خود نگاه کنیم! شاید یک راه همراهی برای انتقال علم و تکنولوژی برای کشور به وجود بیاید!»
بر اساس گزارش ستاد هفتهء پژوهش قم، آيتالله العظمی سبحانی نیز گفته است:
«جلوگيری از فرار مغزها با شعار و سخنرانی ممكن نيست، بلكه بايد به آن جامه عمل پوشاند و همه نوع وسايل را فراهم كنيم تا اين كشور به تكامل برسد».
با توجه به آنچه که در بالا گفته آمد، حضرات تلویحاً، پذیرفته اند که چیزی بنام فرار مغزها وجود خارجی دارد. اما برادر رحیم مشائی سر آخر، آب پاکی ُکر را اینگونه روی دست حضرات ریخت نه تنها:
«ما در ايران فرار مغزها نداريم!» بلکه، افزون بر آن، «رشد علمی ايران پس از انقلاب ۱۱ برابر شده است!» وی ايرانيان خارج از کشور را "برترين قوم مهاجر در دنيا" و مخالفان جمهوری اسلامی در خارج از ايران را "عدهای اندک" ناميد!
ایشان البته در ادامه بهمان نتیجهء برادر صالحی رسیده و فرموده است:
«ما در ايران فرار مغزها نداريم بلکه مهاجرت داريم که اين مهاجرت يک عادت ديرينهء ايرانيان است!»
فدوی در خاتمه، خوانندگان محترم ضد انقلاب را با نوع دیگری از فرار که در جامعهء شکوهمند اسلامی ما به "فرار عضله"! معروف است، آشنا می کند: بنا بر گزارش زير، پناهنده شدن ورزشکاران ایران، که می توان آن را به نوعی «فرار عضله ها» تعبیر کرد، معضل جدید ورزش ایران است که به نظر می رسد در بی توجهی مسئولان در آینده نیز شاهد حضور ورزشکاران ایرانی زیر پرچم کشورهای بیگانه باشیم.
به گزارش خبرنگار سرویس ورزشی «فردا»، در پاییز 1389 و پیش از آغاز بازی های آسیایی گوانگجو، محمد حسن ابراهیمی، شمشیر باز اسلحهء فلوره که به همراه تیم ملی ایران برای مسابقات جهانی راهی فرانسه شده بود، با این تیم به تهران بازنگشت و تلاش مسئولان برای پیدا کردن وی به جایی نرسید. *
و نیز به این گزارش توجه شود:
«به گزارش خبرنگار سرویس ورزشی «فردا» ایرج امیر خانی، جودوکار تهرانی وزن 81 کیلو گرم تیم ملی که مدال طلای جوانان آسیا و نقره جوانان جهان را در کارنامه خود دارد، پس از محروم شدن توسط کمیته انظباطی فدراسیون جودو، از طریق یکی از کشورهای اروپایی قصد مهاجرت به امریکا را دارد.
پیش از این نیز وحید سرلک دارندهء مقام پنجم جهانی هلند و احسان رجبی تنها مدال آور تیم ملی ایران در دو دوره قبل مسابقات اسیایی به ترتیب به آلمان و امریکا و برادران شیخ حسنی، مدال آوران جوانان آسیا به کشورهای اروپایی مهاجرت نموده اند».
در ارتباط با چرائی این مهاجرت ها اما، بنظر می رسد که همگی به خفقان، که از عوارض ابتلاء به آنفولانزای آخوندی ست، گرفتار آمده اند!...
انتظار
تا آنجا که فدوی می داند، قرار بر این بوده است که اولیاء الله، که مقام معظم رهبری و توابع سببی و نسبی، کثرالله امثالهم، باشند، دست به آب نروند! چرا که این بزرگواران، جانشینان بلامنازع الله جلّ جلاله هستند و آنگاه که قاصم الجبارین ـ که بر "قلم صنع " او هیچ "خطائی" نرفته ـ بر قلم صنع نمایندگان بر حق او نیز، نباید بقول عوام error باشد!.. مطابق شواهد موجود، شماری از دیکتاتورهای گرامی خاورمیانه، از جمله "عمر البشیر» (سودان) و "رابرت موگابه" (زیمبابوه) و حسنی مبارک (مصر) و قذافی(لیبی) که تنها کاری که برادران با آن ها نکرده اند همآغوشی ست (!) یکی پس از دیگری دارند توسط مردم جان بلب آمده ی خود، شدیداً بزیر کشیده می شوند! در ارتباط با برادران ما، که بحمدالله جای هیچگونه نگرانی نیست چرا که این بزرگواران، گربهء مرتضا علی(ع) هستند و در این مورد نیز به عون الله کم نمی آورند و سر و ته قضیه را با چند آیه و حدیث که اصیل یا جعلی بودنشان در حکم فیل زنده و مرده ست، هم خواهند آورد....
باری - پرداختن به اینگونه امور، البته، کار علمای امور سیاسی ست و به فدوی مربوط نمی شود؛ لکن پیدا کنید پرتقال فروش را که اینک باید یکی از مقامات بالای وطن اسلامی باشد!، یعنی، تکلیف فدوی که طلبه ای ساده و مقلد حضرا ت است، چه می شود؟...
معادله ی یک مجهولی
بی سببی نیست که برادر مهندس الاسلام و المسلمین احمدی نژاد، دامت تحریکاته، کمر به مدیریت جهان بسته است. فی الواقع، وقتی که یکی از پیچیده ترین مسائل جهان امروز توسط یکی از نمایندگان محترم حکومت در مجلس شورای اسلامی، به وجهی شگفت انگیز وبا یک قیام و قعود، به شرح زیر حل می شود، برادر احمدی نژاد، چرا جهان را مدیریت نکند؟:
«موسي قرباني، نمايندهء معمم مجلس شوراي اسلامي در همايش "ازدواج موقت، تحكيم يا تزلزل خانواده" دربارهء مزايا و امتيازات صيغه اين مثال را بيان كرد: چندي پيش براي جراحي همسرم توسط پزشك معالج مرد، با پزشك تماس گرفتم و پس از معرفي خودم از او خواستم تا صيغه عقد يكساعته بين دكتر و نوه شيرخوارهام خوانده شود تا دكتر به همسرم محرم شود!» (ناقل این ویروس، روزنامه ملت ما، 6 آذر 89 است).
"تو خود حدیث مفصل بخوان از این" ُمهمل!
علی الله التکلان و هوُ المُستعان فی جمع امور
12 مارچ المُفرّح سنه ی 2011 ترسائی
کتبةالفقیر کمتر از قطمیر - فدوی
تا درودی دیگر، بدرود
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |