|
جمعه 5 فروردين 1390 ـ 25 مارچ 2011 |
نقش رسانه های آلترناتیو و شبکه های اجتماعی
در فرایند دمکراسی در ایران
امید حبیی نیا(*)
روز سی خرداد 1388 (20 ژوئن 2009)، روزی فراموش نشدنی برای من بود، روزی که خامنه ای تهدید کرده بود که پاسخ معترضان در خیابان با گلوله داده خواهد شد. دوستانم در تهران که با مصائب فراوان به اینترنت وصل شده بودند روی مسنجر یکی یکی خداحافظی می کردند و به خیابان می رفتند، هیچ کدام از ما نمی دانستیم که آیا پس ازاین خداحافظی تراژیک سلام دوباره دیگری یا مثلا اسمایلی لبخند باز هم رد و بدل خواهد شد یا نه!
در آن روز در تهران بیش از سی نفر کشته شدند، بسیاری از دوستانم که آنها را از فعالیت هایشان می شناختم بازداشت، زخمی یا برای مدتی مخفی شدند.
شیرین یکی از آنها بود، دختری با شور و نشاط و فعال و شجاع. او در عصر سی خرداد در نزدیکی محلی که ندا آقا سلطان جان باخت در نبش جمالزاده بازداشت شد.
بیش از یک ماه خانواده ش از او خبری نداشت، هنگامی که پس از دو ماه اجازه ملاقات با او در زندان اوین را یافتند در ابتدا وی را نشناختند، شیرین چهار ماه بعد آزاد و بلافاصله در یک بیمارستان خصوصی روانپزشکی بستری شد.
او در طول یک ماه ابتدای بازداشت بطور مکرر مورد انواع آزارها و تحقیرهای جنسی و شکنجه های مختلف قرار گرفته و تعادل روانی خود را از دست داده بود. او هم اکنون نیز تحت درمان روانی است.
برای جوانانی که در آن روز به خیابان رفتند و برخی از آنها دیگر هرگز بازنگشتند و جان خود را در خیابان از دست دادند، مبارزه برای دمکراسی امری حیاتی است، اما در حالی که در آن زمان جوانان آمادگی حضور در خیابان و مقاومت را داشتند هیچ برنامه سیاسی و تاکتیک عملی و همچنین رسانه مستقلی برای هدایت، سازماندهی و ترسیم چشم انداز آتی در دسترس نبود.
جوانانی که به خیابان آمده بودند از سویی خود را با اصلاح طلبان درون حکومت روبرو می دیدند که خواستار آرامش و باقی ماندن در چارچوب نظام جمهوری اسلامی بودند و از سوی دیگر فرصتی تاریخی برای دستیابی به دمکراسی را در حال از دست رفتن می دیدند.
در این میان نقش رسانه های اجتماعی و به ویژه فیس بوک و تویتر بیش از پیش در بین جوانان برجسته شد، فیس بوک ما که تا یکی دو ماه مانده به نمایش انتخابات ریاست جمهوری سوت و کور بود، به ناگهان با ورود صدها هزار کاربر از ایران به مکانی برای تبادل اخبار و بحث های داغ سیاسی بدل شده بود.
این امر البته به مدد صحنه گردانی دولت احمدی نژاد برای گرم کردن تنور انتخابات نمایشی صورت گرفت، زیرا در فوریه سال 2009 به ناگهان دسترسی به فیس بوک، یوتیوب، تویتر، فرند فیدز و بسیاری از سایت های اصلاح طلبان که تا آن زمان فیلتر بود آزاد شد و این آزادی تا شب انتخابات ادامه یافت، اما شاید رژیم نمی دانست که با آزادی فیس بوک و پیوستن صدها هزار کاربر ایرانی به آن سلاحی در اختیار جوانان ایرانی قرار داده است که می تواند به عامل دیگری برای به مخاطره انداختن ثبات ش بدل شود.
رسانه های اجتماعی از آن پس نقش مهمی در فرایند تعمیق خواسته ها و هدف یابی جنبش اعتراضی ایفاء کردند.
شاید برخی از ویژگی های عینی کارکرد فیس بوک در نزدیک به دو سال گذشته را بتوان چنین برشمرد:
- مبادله اخبار: در حالی که شبکه های تلویزیونی ماهواره ای با پارازیت غیرقابل دسترس شده اند یا هجوم های شبانه و گاه و بیگاه پلیس به منازل برای جمع آوری دیش های ماهواره ادامه دارد، سرعت اینترنت در مواقعی که رژیم احساس خطر می کند تقریبا به صفر می رسد یا اساسا قطع می شود، موبایل و اس ام اس قطع شده یا بصورت گسترده تحت کنترل قرار دارد، سایت های خبری اینترنتی فیلتر می شوند، فیس بوک تنها شبکه اجتماعی است که می توان اخبار وقایع روز را در آن یافت. فیس بوک در مواقعی چون تظاهرات و اعتراضات خیابانی بدل به رسانه ای برای انتشار اخبار نه تنها از منابع دائمی بلکه از سوی شاهدان عینی و حاضر در صحنه نیز می شود. از این رو نقش فیس بوک در انتشار اخبار واقعی و عینی بسیار اهمیت دارد
- بازخوردها و مباحث گسترده: فیس بوک می تواند افراد و گروه هایی با تمایلات و گرایشات مختلف را به بحث و تعامل با یکدیگر فراخواند از این رو می تواند آواهای گوناگون را انعکاس دهد و مانع از تک صدایی شدن جنبش آن گونه که جناح اصلاح طلب در آرزوی آن است بشود.
- تعامل و یافتن پیوندها: فیس بوک توانسته است پیوند افراد و جریان های مختلف را با یکدیگر برقرار سازد و به این ترتیب در درک متقابل و همنوایی اجتماعی از سوی و همچنین تشخیص نقاط اشتراک و افتراق موثر باشد، به عنوان مثال فیس بوک سبب شده است تا بسیاری از جوانان هم اکنون با فعالان سیاسی با نظرگاه های متفاوت چپ، راست یا میانه در ارتباط باشند و از نقطه نظرهایی که در طول 32 سال گذشته از دسترسی به آنها بازداشته شده بودند آگاه شوند.
- ایجاد گروه ها و شبکه های همگرا: فیس بوک سبب شده است تا برخلاف تمایل اصلاح طلبان مبنی برعدم سازماندهی جنبش، نوعی سازماندهی درونی و مجازی شکل بگیرد که از اتفاق موفق شده است بار دیگر جنبش را به عرصه حیات سیاسی جامعه بازگرداند.
- پدیداری گفتمان اجتماعی: تا کنون جامعه جوان خواهان دگرگونی های اساسی در کشور فاقد آواهای مختلف، تعامل و شناخت خواست ها و ترسیم چشم اندازها بود و از سوی دیگر گفتمان اجتماعی در محیطی که فقدان آزادی بیان و محدودیتهای حاکم بر آن حکمفرما نیست شکل بگیرد. تعمیق این گفتمان اجتماعی بین گرایش های مختلف سبب خواهد شد تا دمکراسی به عنوان یک اصل اساسی نهادینه شود و فیس بوک محیط مناسبی برای شکل گیری آن در شرایط خفقان و دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران شده است.
به نظر می رسد که تمام ویژگی های پنچ گانه بالا در بافت تاثیرات کوتاه مدت و میان مدت رسانه ها یعنی تاثیرات مستقیم، مشروط، انباشته و شناختی- تعاملی در میان مخاطبان انبوه قابل تمایز است.
از این رو می توان تصور کرد که جامعه مخاطبان رسانه های اجتماعی به دلیل ویژگی های تعاملی، کنش گری و تولید محتوا (روزنامه نگاری شهروندی) جامعه ای است که در حال تجربه نوعی از دمکراسی مجازی است.
اما از سوی دیگر رسانه های اجتماعی و رسانه های آلترناتیو از آن روی دارای اهمیت بسیار هستند که انحصار رسانه های جناح غالب در داخل کشور و انحصار رسانه های جناح مغلوب جمهوری اسلامی در خارج از کشور مانع از شنیده شدن آواهای مختلف می شود.
در داخل کشور تمام رسانه ها و روزنامه نگاران تحت نظارت و سانسور شدید دولتی قرار دارند و در خارج از کشور نه تنها رسانه های اصلاح طلب تازه تاسیس بلکه رسانه هایی رسمی دولتی که بخش فارسی دارند نیز در اغلب موارد تنها به معرفی و عرضه اصلاح طلبان می پردازند و در این میان مخاطب برای گریز از این شیوه دروازه بانی رسانه ای ، انحصار خبری و تک صدایی رسانه ها چاره ای جز پناه بردن به رسانه های اجتماعی که تعامل و پویایی اجتماعی بیشتری در آنها وجود دارد ندارد.
بخش مهمی از رسانه های آلترناتیو ایرانی اما همچنان از مشکل کمبود بودجه، دانش رسانه ای و بهره وری از شیوه های تازه برنامه سازی و تولید محتوا رنج می برند و به این ترتیب همچنان در یک چرخهء مخاطبان محدود و تکثیر و آب رفتن اسیر شده اند.
اما بخش کوچکی از رسانه های آلترناتیو غیر حزبی در حال خودنمایی است که به گروه های مختلف اجتماعی یا بخش هایی از جامعه جوان ایرانیان خارج از کشور تعلق دارد، گروه هایی چون دانشجویان چپ گرا، همجنس گرایان، اقلیت های مذهبی و قومی و همچنین گرایش های فرهنگی و اجتماعی تازه، این رسانه ها از زبان دیگری جز تلاش برای اقناع سازی و ارائه تک بعدی سوژه ها بهره می گیرند و متکی بر خصایص رسانه های قرن بیست و یکمی یعنی تعامل و جلب مشارکت مخاطبان هستند.
روشن است که هر چقدر میزان مخاطبان در تولید محتوای رسانه ای افزایش یابد، نظام رسانه ای سنتی ایران که جایگاه و نقش رسانه را همواره ناشی از ارتباط مستقیم ش با مرجع قدرت (مثلا در ایران دولت و در خارج از ایران اپوزیسیون درون حکومتی یعنی اصلاح طلبان) می داند دستخوش تغییر شده و از طریق تعمیق گفتمان اجتماعی دمکراسی به تعاریف، جایگاه، نقش و شیوه اجرایی خود دست می یابد.
با این همه صف آرایی رسانه ها حاکی از نابرابر بودن وضعیت است: در داخل کشور سیمای جمهوری اسلامی براساس نظرسنجی های رسمی بیش از نود درصد مخاطب دارد، اگرچه اغلب مخاطبان برنامه های شبکه های تلویزیونی برنامه های سرگرم کننده را ترجیح می دهند ولی در هر صورت بخشی از تبلیغات غیر مستقیم ایدئولوژیک و سیاسی نیز از طریق همین برنامه ها صورت می گیرد.
آمار رسمی کاربران اینترنت در ایران حدود چهل درصد است و میزان کاربران فیس بوک حدود 250 هزار نفر که برآوردهای غیر رسمی حاکی از حدود هفتصد و پنجاه هزار کاربرفیس بوک از داخل کشور و حدود سی میلیون کاربر اینترنت است.
اینترنت در داخل کشور با سانسور و محدودیتهای بسیاری روبرو است از جمله سانسور سایت های سیاسی، علمی، فرهنگی و خبری، سرعت اینترنت نیز در ایران محدود نگه داشته شده است و تقریبا 98 درصد کاربران همچنان از طریق دایل اپ به اینترنت متصل می شوند، به علاوه در مواردی که حکومت احساس خطر کند نیز این سرعت به نزدیک به صفر کاهش می یابد تا امکان ارسال و دریافت فایل های حاوی عکس یا ویدئو یا اپ لود کردن آنها وجود نداشته باشد.
از سوی دیگر در خارج از کشور نزدیک به هفتاد شبکه تلویزیونی ماهواره ای فارسی زبان وجود دارد که برای داخل کشور برنامه پخش می کنند اغلب این شبکه ها نیز یا گرایش های سیاسی به سود رژیم گذشته یا اصلاح طلبان دارند و یا صرفا شبکه های کاملا سرگرم کننده هستند که هیچ نشانه ای از مسائل سیاسی و اجتماعی روز در آنها نیست.
سیمای جریان اصلی رسانه های ایرانی خارج از کشور نیز در اغلب موارد به سود جریان سیاسی اصلاح طلبان است یا نظام دروازه بانی خبری و رسانه ای آنها اصولا متکی بر بازنمایی انحصارگرایانه است.
بسیاری از روزنامه نگارانی که در دو سال گذشته از کشور خارج شده اند یا ناچار شده اند در چارچوب همین سیاست رسانه ای تک صدایی به استخدام این رسانه های بزرگ درآمده و به کارمند تقلیل یابند یا اصولا از دائره رسانه های بزرگ کنار گذارده شوند.
به این ترتیب به نظر می رسد روزنامه نگاران ایرانی هم در داخل کشور و هم خارج از کشور با مشکل فقدان آزادی بیان دست به گریبان هستند.
هنگامی که از رسانه آزاد به عنوان چرخ چهارم دمکراسی سخن می گویم باید به خاطر بیاوریم که این دمکراسی اصولا براساس گفتمان اجتماعی شکل می گیرد که در حال حاضر در رسانه های آلترناتیو و رسانه های اجتماعی قابل دسترسی است.
بدون شک اگر روزی شیرین از بند افسردگی بالینی رها شود و بار دیگر صفحه فیس بوک ش را فعال کند، بار دیگر روی صفحه ش بحث های داغی در باره موضوعات روز با ارجاع به انواع آرای مختلف راه خواهد افتاد.
به گمان من از پرتو همین مباحث است که دمکراسی تعریف می شود.
(*) اشاره: از دهم تا دوازدهم مارس در دانشگاه ایلینویز شمال شرقی واقع در شیکاگو کنفرانسی تحت عنوان بررسی چگونگی و روش های دستیابی به دمکراسی در ایران توسط بنیاد دانشگاهی دکتر محمد مصدق با شرکت اساتید، پژوهشگران، دانشجویان و فعالان سیاسی و اجتماعی تشکیل شد.
امید حبیبی نیا که از طریق ویدئو کنفرانس در پانل شبکه های اجتماعی و رسانه های آلترناتیو و دمکراسی در ایران در روز شنبه 12 مارس 2011 در کنفرانس شرکت کرده بود مقاله خود را تحت عنوان «نبرد در دو جبهه» ارائه داد.
امید حبیبی نیا متولد 1345 در تهران و کاندیدای دکتری ارتباطات است، وی فعالیت روزنامه نگاری خود را از سال 1368 در ماهنامه ادبستان آغاز کرد و تا زمان حضور در ایران به عنوان نویسنده و منتقد با نشریات بسیاری از جمله فیلم، نقد سینما، تکاپو، آدینه، صبح امروز، سروش، مهر، همشهری و بنیان همکاری داشت و همچنین به عنوان کارمند حق الزحمه ای پژوهشگر ارشد و دبیر اخبار فرهنگی در شبکه خبر، اداره کل پژوهش و تولید سیما هم بود.
در خارج از کشور کمیته پیگیری وضعیت احمد باطبی، سایت آزادی بیان و کمیته دفاع از آزادی بیان (درحال راه اندازی) را تاسیس کرده و عضو موسس و دبیر انجمن بین المللی روزنامه نگاران ایرانی است. وی در سال های اخیر با بخش فارسی بی بی سی، رادیو زمانه و فرانس 24 همکاری داشته است و مقالات بسیاری در باره رسانه های ایران به مجامع علمی از جمله کنفرانس های سالانه انجمن بین المللی پژوهشگران ارتباطات و رسانه ها ارائه کرده است.
سایت امید حبیبی نیا:
http://www.omidhabibinia.com
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |