بازگشت به خانه

دوشنبه 8 فروردين 1390 ـ  28 مارچ 2011

 

باند «اصلاح / اعتدال» به دنبال چیست!؟

علی مهربان

مهاجرانی، فرخ نگهدار! باند اصلاح/ اعتدال به دنبال چیست!؟ سردمداران نیرنگ های عمرو عاصی با اعلام توافق و چراغ سبز به رهبران جنبش سبز ـ میر حسین عزیز و کروبی شجاع ـ مبنی بر فراخوان راهپیمائی بیست و پنج بهمن (علی رغم موفقیت این راهپیمائی برای جنبش فراتر از تصور و خواست آنان) دو هدف را دنبال می کردند: 1- حبس قطعی رهبران سبز بدست خلیفه (ولی) نابکار به بهانه و در پی فراخوان راهپیمائی و سعی در استحاله و منحرف کردن جنبش در غیبت رهبران واقعی جنبش سبز. 2- اعلام حضور و زنده بودن جنبش به خلیفه نادان و اعمال فشار از این طریق بر او در جهت کسب امتیازات و سهم خواهی اصلاحیون و اعتدالیون از منافع قدرت در حکومت به بهانه کنترل جنبش بدست آنان.

آنها فکر می کردند که موسوی و کروبی عزیز از توافقات پشت پردهء فرقهء اصلاحیون (مصلحان حافظ حکومت) و باند اعتدالیون (عاشقان حریم قدرت) با خلیفه نابکار با خبر نبوده یا در صورت خبر به آن باور ندارند و در خوش باوری حاصل از تدبیر نقشهء خیانت به مردم و جنبش بر پا ایستادهء سبز به خیال خود با حبس کروبی و موسوی بدست حکومت در خلاء نبود رهبری با تدوین منشور جعلی و بیان راهکارهای فرساینده و دراز مدت اصلاحی در قالب و چهارچوب حفظ همین حکومت فاسد فعلی به استحالهء آرمان های جنبش سبز مبادرت ورزیده و بمانند قیام بیگانه ساز 57 که ملایان با فریب ملت و روشنفکران شان به استحاله و مصادره قیام مردم مبادرت نمودند این بار نیز مسیر اراده و خواست مردم، که فروپاشی این حکومت جعلی و خلافتی است، را منحرف کرده در پی آن برای دستخوش و سهم خواهی به پا بوس ان ضحاک پلید خواهند رفت.

غافل از آنکه موسوی ـ سیاستمداری ورزیده، دانا و با بینشی آمیخته به تدبیر و آینده نگری ِ خاص مردان بزرگ ـ آگاهانه و عامدانه خود را جزئی از جنبش سبز و دنباله روی مردم و جوانان غیور نامید تا حرکت مردم قائل به شخص نباشد و در روز مبادا، که همین امروز است، فرقه ها و باندهای منفعت طلبی چون اصلاح گران مزدور و اعتدالیون مکار توان بدست گرفتن پرچم خیزش و جنبش مردم را به بهانهء هدایت و راهبری نداشته، با لطایف الحیل خاص خود حرکت و خروش مردم را تعبیر به مطلوب خود نکرده جنبش را فشل ننمایند (تمامی آن مردان و زنان مصلحی که به پاس حمایت از اراده و خواست مردم رنج حصر و حبس را بر خود هموار نموده از مواضع ملت عقب ننشسته اند بخشی از جنبش سبز و مردمند).

در واقع آقایان کور خوانده اند، این تو بمیری از آن تو بمیری ها نبوده و تعارف بردار نیست. اگر (بر خلاف تصور همه و ظاهر امر) در جلسهء قبل از انتخابات هفتم [رياست جمهوزی بين] جواد لاریجانی با نیک براون، مسئول میز ایران، بر رئیس جمهور شدن خاتمی توافق شد تا پروژهء اصلاحی با شگردهای تبلیغی مدرن و بظاهر معطوف به خواست (حداقلی) ملت، بعنوان سوپاپ اطمینان حکومت ملایان عمل نموده شدت انفجار خواسته ها و خروش مردم را با هدایت به محفظهء ساختگی و تقلبی «اصلاحات» تخلیه و آرام نماید، این بار به لطف فتوای آخر ایت الله منتظری، که اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه را شرک دانست، و با همت والای مهندس موسوی و دلیر مردی کروبی شجاع، مبنی بر آگاه سازی اقشار مختلف مردم و مخاطبان جهانی جنبش، بازی های پلید و سیاسی متحدان اصلاح جو و دوستان قدیمی خلیفه (ولی) بی اثر گشته، بر مردم خوب ایران تاثیری نداشته ملت آن دروغ گویان را دیگر باور نخواهد داشت.

آن روز که موسوی فهیم به اعلام ایجاد ساختار راه سبز امید و موافقت با گسترش شبکه های زنده و پویای جنبش راه سبز مبادرت ورزید آن کوته فکران عملهء حکومت، ناتوان تر از آن بودند تا بفهمند که او با اعلام این موضع مهمترین راهکار نفوذ و انحراف جنبش را بر آنان بست تا در نبودش نتوانند جنبش را مصادره به مطلوب کرده به بیراهه گمراهی هدایت فرمایند. تدوین و ارائهء راه سبز امید، و سپس استقبال از گسترش هسته های هدایت و تصمیم گیری سبز، ابزار برسمیت شناختن نقش و حق مردم در راهبری این حرکت بزرگ اجتماعی توسط موسوی و کروبی و به منظور مسدود کردن راه انحراف جنبش بدست دزدان افکار و ارادهء مردم بوده که در زمان حضورشان پرورش یافت تا در نبودشان مکانیسمی کاربردی در تعیین و تبیین چگونگی ادامه و توسعهء جنبش نقشی تعیین کننده داشته مانع و سدی در برابر نفوذ مدعیان دروغگوی ضد جنبش و دیگر ناکسان باشد.

امروز، با توسعه و گسترش نسبی هسته های سبز امید در بسیاری از نقاط و حوزه های اجتماعی کشور و پوشش و حضور این شبکه در افکار و دل های مردم از طریق تلاش جوانان فهیم ایران و گستره سطح آگاهی های ملت، به لطف خدا، دغلبازان اصلاح جو و اعتدالیون دم دمی مزاج در هدایت و تصمیم گیری جنبش مردمی کمترین تاثیر و نقش را داشته، بخش بزرگی از کانون های تصمیم گیری بر آنان بسته است، چون تصمیمات به شکلی سیال و جاری در برخورد و مواجهه با تاکتیک های خصم مردم و در راستای استراتژی جنبش (فروپاشی بنیاد ظلم، حذف ابزار حکومت فردی در قانون و تاسیس جمهوری ایرانی) بروز و در صحنه توسط مردم و یاران شان گرفته می شود. به اعتراف و بیان موسوی و کروبی مردم راهبران جنبشند و، تصمیم گیرندهء چگونگی ادامه و مواجهه با حکومت ظالم، خود مردم اند و مدعیان موظف به پیروی و دنباله روی از مردم، آن هم در قفای ملت که صف جلوداری به پاس مردانگی و از خود گذشتگی در اختیار موسوی و کروبی عزیز بوده، هست و خواهد بود.

این حوزهء نفوذ اراده و قدرت خواست مردم است که نشان از آینده ای روشن برای این ملک و ملت دارد. آن زمانکه بعضی از غافلان مدعی در قبال شعار سیاست خارجی جنبش مبنی بر «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» موضع گرفته آن را کتمان کردند، مهندس موسوی در برابر این ارادهء مردم سکوت نمود تا آن سکوت در فهم جامعه به رضایت تعبیر گردد؛ شعاری که امروز مردم شهر درعا در سوریه مشابه آن را بحق سر داده و بدان وسیله از حضور شبه نظامیان غیر سوری اعلام انزجار می کنند. این حق آنان است و در آن روز حضور اوباش لبنانی در تهران و ضرب وشتم مردم بدست آنان حق مردم ما نیز بود، علی الخصوص که در این سال های اخیر مخارج ارتزاق این اوباش لبنانی بدست خلیفهء نادان از جیب ایرانیان پرداخته شده، مردم ایران نسبت به حیف و میل اموال شان سخت نگران و بسیار ناراضی اند.

نکتهء جالب گسترهء دامنه تساهل و تسامح اصلاحات پوشالی و معطوف به حفظ حکومت است که امروز از بخشی از راست سنتی تا چپ مارکسیست (چریک های سابقاً فدائی) را برای حفظ ساختار موجود در بر گرفته؛ همهء آنان دست به دست هم داده، صف مقابله با ارادهء ملت را در خدمت خلیفه (ولی) متشکل نموده اند تا بخیال خام خود خیزش بحق مردم را ساکن و از این طریق ساکت گردانند و در پی آن از مراحم خلیفه بهرمند گشته سهم جدیدی در دایرهء قدرت و از حکومت در چپاول ثروت های ملی و غارت اموال مردم در این آخرین روزهای قبل از فروپاشی بساط ظلم مذهبی داشته باشند انان به فرا رسیدن زمان رفتن واقفند و صدای شکستن استخوان عمود به اصطلاح خیمهء ریاکارانهء مذهبی را بخوبی شنیده و می دانند که کار تمام است و جمهوری دروغین خلافتی ِ بظاهر ولائی و وابسته همین روزها ـ به امید حق ـ در صف پایان اول است و بساط خیمه شب بازی ولایت نقش بر آب. ( شاید هم که بفکر تداوم حکومت مذهبی از طریق خلق و ارائهء بتی جدید و مه نشینی تازه در قالب طرح دروغین ولایت به مردمند) زهی خیال باطل.

باری، مبنا مردمند؛ و آنان اند که، بواسطهء حضور در متن جنبش آزادیخواهی سبز و خط شکنی در خطوط اول کارزار با ظالمان و اشغالگران وطن، باید نوع و میزان شدت شعارها و برخوردها را تعیین کرده ارادهء خود را از آن طریق با فریاد در خیابان ها رسماً اعلام و به حاکمان دیکته کنند. بیان شعار «مرگ بر دیکتاتور» اعلام رسمی مواضع مردمی جنبش مبنی بر بیزاری از ظلم و فساد رایج در حکومت دینی موجود بوده، نشان از ارادهء مردم مبنی بر به زیر کشیدن خلیفهء نادان و دار و دسته فاسدش از اریکه قدرت در ایران عزیز دارد.

این - اصالتاً – عرب ِ خائن، که در دزدی اموال ملت، جنایت پیشگی و خیانت به مردم و میهن حائز یکی از رتبه های ممتاز بوده و ریاکاری مفلوک و ذلیل است باید برای پاسخگوئی به خیانت ها و جنایات اش به زیر کشیده شده و در محکمهء عدل به مردم پاسخگو گردد. پس دوستان عافیت طلب، دم دمی مزاج و راحت نشین لطف کرده از تعیین تکلیف برای ملت دلاور ایران خوداری ورزیده در این مقوله ساکت باشند. این آن ها نیستند که در خط اول نبرد با مزدوران ایران ستیز درگیر بوده و هزینه ها را پرداخت می کنند، پس بدین واسطه حق تعیین تکلیف و تعیین شعار و ارائهء شیوه مبارزه برای مردم را نداشته اجازهء تدوین راهکار و تعیین میزان شدت برخورد با خصم ملت را ندارند.

مردم به دنبال تغییرات اساسی اند و مدت هاست که از «اجرای بی تنازل ِ» آن قانون عبور کرده به بیشتر از آن می اندیشند؛ آنچه رهبران حقیقی و دلسوز ملت ( موسوی و کروبی) نیز در پی مردم به ان رسیده، باور و اعتقاد به ضرورت این تغییر راه آنها را، در این آخرین روزها، از مدعیان تو خالی اصلاح جدا ساخته است، و به دلیل همین جدائی راه، و اعتقاد به اراده و خواست مردم، اینک در معرض حبس و حصر خلیفهء نادان و جفای بظاهر دوستان قرار گرفته اند. مردم بدنبال پاکسازی قانون اساسی از اصل خلافت فقیه (ولایت) و ویرایش مجدد آن قانون بر اساس اراده و خواست ملی هستند، تغییراتی که منجر به نوسازی و بازسازی ساختارهای ادارهء کشور و تأسیس جمهوری ایرانی معطوف به اراده و رای مردم گردد و در آن رهبرانی ایرانی تبار، در مدتی معلوم و محدود، به خدمت و گماشتگی ملت و از طرف آنان منصوب گشتهو  به ارباب قدرت ـ یعنی مردم ـ پاسخگو باشند؛ حکومتی که در آن قدرت تفویض ارادهء ملت به حاکمان معنا شده، ایران، منافع ملی و مردم در الویت باشند و ارکان دمکراسی در آن پاسدار منافع ملت باشند؛ که این همه فقط از طریق تداوم حضور سبز و پر رنگ مردم در خیابان ها و پایداری بر خواسته ها پدید آمده عبور از این راه سخت را بر ملت اسان خواهد نمود؛ که اگر این نبود روبهان کوته فکر به این شدت به دست و پا نمی افتاده احساس خطر فروپاشی ساختار ظلم مذهبی نگران شان نمی ساخت، خود می دانند که وقت رفتن است و راه رفتنی را باید رفت.

باشد تا دمیدن صبح دولت ملت که خائنان به لطف خدا در آن روز جایگاهی در بین مردم ندارند.

ایران پاینده- ایرانی سرفراز

http://news.gooya.com/politics/archives/2011/03/119605.php

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com