|
پرهيز از امر حرام
فدوی از دست شما خوانندگان محترم ضد انقلاب حقیقتا ًخسته شده است که برای هر مورد مسلمی، از او دلیل و مدرک می خواهید. فدوی بارها ،اینجا و آنجا گفته و نوشته است که در ارتباط با حضرات آیات عظام و حجج اسلام کثرالله امثالهم، بقول آن بزرگوار: "حد همین است سخندانی و زیبائی را".
یعنی، بقول عوام this is it! لکن کو گوش شنوا؟ برعکس ِ آن چیزی که بلندگوهای استکباری در ارتباط با جمهوری شکوهمند اسلامی ما اشاعه می دهند، جامعه ی اسلامی ما ابداًجامعه ی مرد سالاری نیست و بقول آن شاعر ضد انقلاب:
بیت
گر حکم شود که مست گیرند
در شهر هر آنچه هست گیرند!
و گفتن ندارد که منظور از مست در بیت ضد انقلابی فوق، کسی ست که در اثر افراط در ذکر اولیاءالله به حالت خلسه افتاده باشد.
باری - منظور در این ذکر مصیبت مختصر آن است که برادران در کهریزک حتا، خودی و غریبه سرشان نمی شود!.. و در خارج از کهریزک نیز، بین اولاد ذکور و اناث جامعهء شکوهمند اسلامی نیز، تفاوتی نمی گذارند و اگر خون خواهران را بمنظورانجام آزمایشات لازم در شیشه می ریزند، در باب برادران نیز کوتاه نیامده و معامله به مثل می نمایند. اگر مدرک دقیق تر می خواهید عین اظهارات یکی از دانشجویان را که عجالتاً در قید حیات است، ذیلاً و عینا ً نقل می کند:
«در دانشگاه بما می گفتند پسرها نباید آستین کوتاه بپوشند.وقتی دلیلشو می پرسیدیم در کمال وقاحت می گفتند: "پوست آرنج شبیه پوست بیضه است و خدای ناکرده دختران می بینند و دچار ... می شوند!»
و اما فدوی، با اغتنام فرصت و نیز بدلیل ضیق وقت، و نیز قرابت موضوع، پاسخ خواهر روشن بین را که بشرح زیر طرح کرده است، همینجا می دهد. ايشان نوشته اند:
«دختری 18 ساله هستم و اگر خدا بخواهد امسال وارد دانشگاه می شوم از اين كه به هنگام برخورد با جنس مخالف چه رفتاری داشته باشم كه به حرام نيفتم نگران بودم. روشن بين»
گمان نکنم با توجه به مراتب بالا نیازی به توضیح بیشتری باشد؛ خواهران همینکه به پوست آرنج برادران نگاه نکنند، کارشان درست است و به حرام نمی افتند!..
زیاده جسارت است.
شک بین 2 و 3
فدوی که یابو شدیداً برش داشته بود و گمان می کرد که بر اساس تحصیلات مبسوط خود، به امور مؤمنین و مؤمنات، شدیداً احاطه دارد، دریافت که خیر چنین نیست و بقول آن بزرگوار:
بیت
تا بدانجا رسید دانش من
که بدانم همی که نادانم!
وجه تسمیه ی بیت فوق مسأله ای ست که یکی از مؤمنات بشرح زیر به فدوی ارجاع، و او را در حالت "دو ضلع و زاویه ی بین" که عبارت باشد به حالت معروف: " ارّه به ماتحت "! همینطور به حال خود رها فرمود. صورت مسئله چنين است:
«از شما خواهش مي كنم به قوهء قضاييه تذكر بدهيد كه هنگام محاكمهء زنان قاتل، جاني و بدكاره روي سر آن ها چادر كه پوشش مقدس زنان مسلمان است نيندازند و يك بار براي هميشه تدبير ديگري در اين رابطه بينديشند. خانم كدخدايي- تهران»
فدوی هم سادگی کرده، عین فرمایش ايشان را جهت اجرا به قوه ی محترم باه (قضائیه - م) که وظیفه ی دیگری جز این البته ندارد، ابلاغ کرد. بلوائی بقول حافظ بزرگوار بپا شد "که مپرس!" یعنی، بین علما چندان اختلاف افتاد "که نگو "! دسته ای از علما بر این عقیده بودند که چادر بی هیچ حصر و استثنا، حجاب برتر است و گلّه ای دیگر از علما، بر این باور بودند که خیر! چادر، ویژه ی آن دسته از مؤمنات است که حامل کنتورند!.. و فدوی مادر مرده این وسط ، همینطور ارّه به ماتحت مانده بود که چه کند!...
براستی شما خواننده ی محترم ضد انقلاب ،اگر جای فدوی بودید، چه می کردید؟
کشف
چشم فدوی سرانجام به فرمایشات یکی از حضرات آیات روشن شد که در باب چیزی غیر از بول و غایط سخن گفته است!؛ فلذا ضمن شادباش این واقعه ی شگفت انگیز، عین فرمایش ایشان را که در هیئت یک شهروند معمولی سخن گفته جهت آگاهی سایر برادران عینأ نقل می کند :
«به گزارش شیعه آنلاین به نقل از مرکز خبر حوزه، حضرت آيتالله سبحاني با انتقاد از افزايش تلفات جادهاي در کشور بر برنامهريزي مسوولان جهت کاهش تلفات و ارائه راهکارهاي اين امر تاکيد کرد».
این نیز البته گفتنی ست که این بزرگوار به این نکته، از طریق اتوبان های صدر اسلام عزیز رسیده نه آن فجایعی که هر روز در جاده های وطن اسلامی دیده یا شنیده است! چطور؟ بفرمائيد:
«وي در ادامه سخنان خود با اشاره به آياتي از قرآن کريم مبني بر آباد کردن زمين افزود: يکي از طرق آباداني زمين وجود راه و جاده است! و اگر منطقهاي جاده نداشته و با نقاط مختلف داراي ارتباط نباشد، آباداني و عمراني ميسر نخواهد شد!»
بیت
از کرامات شیخ ما این است
شیره را خورد و گفت شیرین است!
بهر حال فدوی رجاء واثق دارد یکی، یا از طریق اخبار و احادیث و یا از طریق وزارت راه، یا هر کوفت و زهرمار دیگری، به فریاد ُامّت به بخاک و خون کشيده در جاده ها برسد که دل فدوی سال هاست که از گزارش های دردناکی که از جاده های وطن سابق دریافت یا رؤیت می کند، بکلی خون است؛ تلفات دانشگاه ها (زندانها - م) که دیگر جای خود دارد!
و من الله التوفیق
حکمت!
فدوی یک چیز را نفهمید و آن اینکه آيا وقتی برادران کسی را در ملاء عام شلاق می زنند، دیگر لازم هم هست که اسمش را پنهان کنند؟ اگر منظور برادران از ذکر حرف نخست نام آن شهروند بد شانس و نگونبخت، حفظ آبروی اوست، دیگر چرا در ملاء عام شلاق اش می زنند! و اگر آبروی طرف برایشان اهمیتی ندارد، پس چرا از او به حرف نخست نامش یاد می کنند؟ فدوی که منظور خیلی حرکات برادران کثرالله امثال هم را نفهمید، خب این هم روش!
شاهد را به نقل از جراید شریفه ی دارالخُرافه (ایسنا) بخوانید: «حکم شلاق محکوم عليه "م. الف" که به اتهام شرب خمر از سوي دادگاه عمومي (جزايي) صادر شده بود، روز 27 آذر 89، در ميدان فرمانداري رامشير (خوزستان)، در ملاء عام به اجرا درآمد!
عکس قضیه
هر چه که به صورت قضیه به فدوی حقنه می شود، فدوی هم بناگزیر و در تلافی می گوید که عکس قضیه هم ثابت است! یعنی، وقتی آیت الله صادق لاریجانی، رئیس قوه ی باه (قضائیه - م)، بنقل ایسنا می فرماید: «اگر با اين افراد (سران فتنه - م) برخورد ميشد امامزاده ميشدند!» از قضیه ی فوق فدوی نتیجه می گیرد که کسانی که امامزاده شده اند، با آنان برخورد شده است! یعنی، در مجموع، مالی نبوده اند!
پرسش نوروزی
فدوی در مرور خبرهای جراید شریفه ی دارالخُرافه خواند که حجت الاسلام والمسلمین
محمد(ص) تقی(ع) رهبر، رئیس فراکسیون روحانیون مجلس، درگفتگو با شیاف نیوز (1) شیهه کشان فرموده است که :
«مردم گرفتار هزار بدبختي هستند؛ كشاورزان كشور دچار بي آبي و خشكسالي هستند و شما دلتان را خوش كرده ايد به اين جشن ها و بزن و بكوب ها! وي ياد آور شد: از سوي ديگر دعوت كردن يك پادشاه عرب جاي سوال دارد؛ مگر ايشان فارسي زبان است كه در اين جشن دعوت شده است! پس بياييد همه دنيا رادعوت كنيد بيايند ايران تا در جشنواره نوروزي شما شركت كنند... وانگهي ما شنيديم اين دعوت ها به عنوان جشن هاي نوروزي است! و چه لزومي دارد جشن هاي نوروزي براي دومين بار در ايران برگزار شود و ميليارد ها پول ملت را خرج كنند كه يك عده با هيات هاشان بخورند و بچرند در حالي كه كشاورزان ما به خاك سياه نشستند و نان شب ندارند و بسياري از جوانان ما بيكارند».(2)
فدوی که عقل اش نمی رسد؛ لکن شما خوانندگان محترم ضد انقلاب می دانید، چه شد که حجت الاسلام محمد(ص) تقی(ع) رهبر پس از سی و دوسال، به ناگهان یاد سیاهروزی ملت سابق ایران، که ارمغان شکوهمند خودشان است، افتاد؟
باری- فدوی پرسش دیگری هم داشت که اگر آنرا هم ضمیمه کنید، ممنون می شود و آن اینکه «در مجلسی که در کلیت خود، حسینیه ای بیش نیست، فراکسیون روحانیون دیگر، چه صیغه ای ست؟!»
19 مارچ 2011
علی الله التکلان و هوُ المُستعان فی جمع امور
28 مارچ المظفر سنه ی 2011 ترسائی
کتبةالفقیر کمتر از قطمیر - فدوی
تا درودی دیگر ، بدرود
---------------------------------------
(1) فدوی نمی داند که از دست تایپیست سر به هوای «هزل داتکام» چه کند که اینگونه ماتحت او را با شاخ گاو، مد ظله العالی، در می اندازد. لطفاً تا دیر نشده، غلط چاپی "شیاف " را به "شفاف " اصلاح فرمائید!
(2) بنقل از پارسینه
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |