|
چهارشنبه 15 فروردين 1390 ـ 4 آوريل 2011 |
ایجاد آلترناتیو در خارج از کشور
فرهنگ قاسمی
ایجاد آلترناتیو در خارج از کشور یکی از دلمشغولی های اپوزیسیون است که بیش از سی سال عمر دارد. برخی از خوانندگان این یادداشت حتما شاهد فراز و نشیب های آن بوده اند. کوشش ها در گذشته غالبا حول یک فرد انجام گرفته شده است. قابل توجه است که این نکته بیان شود که درهیچ یک از آنها هرگز الترناتیوی از بطن یک سازمان بزرگ ملی یا از درون همبستگی سازمان های گوناگون سیاسی بیرون نیامد. شاید به همین جهت است که هیچ کدام نتوانستند اثر گذار باشند.
اخیرا طرحی از سوی جنبش سکولار های سبز انتشار یافت. آقای اسماعیل نوری علا که یکی از بنیانگذاران اصلی این جنبش است این طرح را برای نویسنده این سطور ارسال داشت. از آنجا که در سال های اخیر شاهد اقدامات مهم این جنبش در سطح اپوزیسیون خارج از کشور بوده ام و بسیاری از افرادی را که در آن فعالیت میکنند را از دورو نزدیک میشناسم و مقالات آنها را بدقت میخوانم تصمیم گرفتم بی آنکه وارد جزئيات سازماندهی این کوشش در جهت ساختن یک آلترناتیو بشوم، نظر خود را در باره این سند در محدوده یی که در سطور زیر خواهد آمد اظهار کنم.
مقدمتاً باید بگویم از نظر من هر کسی که علیه جمهوری اسلامی بطور مستقل و بدون وابسته بودن به قدرت خارجی اقدام کند قابل احترام است، زیرا اعتقاد دارم نیاز است تا در آینده ای هرچه نزدیکتر، کنشگران سیاسی مستقل بهم نزدیک شده آن سقف بزرگ و همساز و لأئیک و سکولار و رنگین کمان را برای آزادی، استقلال، دمکراسی، عدالت اجتماعی و جمهوری در ایران بنیاد گذارند.
برای من تفاوت فاحشی بین کسانی که فعال سیاسی اند و کسانی که نیستند وجود دارد. آقای نوری علا و دوستانش از زمره زحمتکشان سیاسی واجتماعی اند. در این روزگار پر مخاطره در حیات سیاسی میهنمان که بسیاری در خارج از کشور فعالیت سیاسی را مسکوت گذارده اند و خود را از وظایف مهمی که زمان در برابر آنها قرار میدهد کنار کشیده اند وقتی زنان و مردان مبارزی را می بینم که به شکل خستگی ناپذیر در میدان حاضرند باید کوشش هایشان را تقدیر کرد و به آنها تبریک گفت. خوشبختانه تعداد این افراد کم نیست برای همین باید نسبت به آینده ایران خوشبین بود و کوشید و همه را تشویق به ایجاد همکاری و همسازی کرد.
اما در ارتباط با طرح ایجاد آلترناتیو، اعتقاد دارم که ما نیاز داریم باهمه این اقدامات برخوردی دقیق و مسولانه داشته باشیم و انتقادات خود را نسبت به بر نامه ها و ابتکارات بطور سازنده و با لحنی صریح و دوستانه ارائه دهیم. با کمال تاسف زبان و بیان یکی دوتا از نقد های انتشار یافته در باب این طرح را نپسندیدم .به ویژه هر آنگاه که مصلحت اجتماعی در میان است گفتار بهتر است چارچوب های اخلاقی را رعایت کند تا حداقل ما را از ادبیات بی فرهنگ مرسوم در رژیم جمهوری اسلامی مبرا سازد .
به هر روی من شخصا موجودیت جنبش سکولار های سبز را برای اپوزیسیون مثبت و مفید تلقی کرده وفکر میکنم نبودش می توانست یک کاستی برای اپوزیسیون محسوب شود، کارهایی که در چند سال اخیر اینان در باره سکولاریسم کرده اند با ارزش است . نشست های عمومی آنها در امریکا و کانادا حرکتی بوجود آورده است . کسانی که اهل فعالیت سیاسی و تشکیلاتی هستند میدانند که تشکیل این گردهمایی ها کار آسانی نیست، اقدامات سایت نیوسکولاریسم در ترویج فکر دمکراسی و سکولاریسم اثر گذار بوده است. همه شاهد یم که در این روزگار که گرد آوردن افراد امری آسان نیست اینان توانسته اند بسیاری را متشکل کنند که لازمه اش حداقل داشتن نظریه ای درست کار و پشتکاری بزرگ است .
ابتکار آنها حتی در مورد آلترناتیو سازی کاری شجاعانه برای اپوزیسیون لائیک و سکولار ایران محسوب میشود. زیرا ابعاد فاجعه اداره جامعه در ایران در همه زمینه ها، به ویژه از نظر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به مرحله یی از مخاطره رسیده است که اپوزیسیون نیازمند است خود را برای یک بیگ وان آماده سازد؛ اگر نتواند قابلیت پذیرش بحران عظیمی که فردای قیام همگانی مردم بوجود خواهد آمد را داشته باشد و ازهم اکنون هوشمندی و انتلیجنس کافی برای سازماندهی و مدیریت آن مشکلات را برای خود فراهم نسازد، بیشک فردا بهنگام فرا رسیدن حوادث وقت کافی برای تحلیل و برخورد با مشکلات را نخواهد داشت. اگر همبستگی ملی امروز بوجود نیاید که بتواند ابعاد فاجعه را ارزیابی کرده و درباره راه حل های مناسب بیاندیشد نه تنها از آزادی و دمکراسی و پیشرفت و عدالت اجتماعی خبری نخواهد بود، بلکه فقر و فساد و دیکتاتوری و وابستگی و جنگ داخلی و چه بسا چنگ خارجی بر کشور مسلط شده و ثروت ملی ایران بین قدرت های بزرگ تقسیم خواهد شد و ارزش های تاریخی و فرهنگی و مناسبات لازم و حیاتی برای بنیانگذاری یک جامعه مدرن که آرزوی یکصد ساله مردم ما است در مخاطره اضمحلال شدید قرار خواهد گرفت. به همین جهت شایسته هر ایرانی شرافتمند است که نسبت به هر کوششی در جهت همبستگی ملی و طرح های مدیریتی جهت ساختن آینده ایران کوشا باشد و طرح های ارائه شده توسط اپوزیسیون مستقل و ایرانی را که حتما با کوشش زیاد و با حسن نیت ملی و انسانی تنظیم شده اند را با آغوشی باز اما با نگاهی انتقادی و سازنده مورد استقبال قرار دهد.
بسیار اتفاق میافتد که هر کدام از ما به عنوان فردی مسول از آحاد جامعه، بعلت احساس وظیفه در مقابل عدم تحرک کافی در جامعه دست به اقداماتی میزنیم تا حرکتی راه بیفتد و کارها در جهت اهداف اجتماع و فراهم آوردن آسایش مردم پیشرفت کنند. در چنین مواردی، از آنجا که نیت ما خدمت به مردم بوده است طبیعتا در انتظار تائید و گاهی تشویق نیز قرار می گیریم. اما متاسفانه در روند حرکت متوجه می شویم انتظاری که از برخی می داشته ایم بی سبب بوده و گاهی نه تنها مساعدت های ما تکانی در آنها بوجود نیاورده است بلکه موجی از نا رضایتی را نیز دامن زده است . به نظر میرسد در چنین مواردی باید باب مذاکره مجد د را با توجه به داده های تازهٔ و آرایش قوای جدید باز کرد. این اقدام در حقیقت نه تنها نشان دهنده خصلت دوراندیشی و پختگی می تواند باشد بلکه به نوعی اعلان آمادگی برای باز نگری و جلب اعتماد و رفع بدفهمی ها و سؤ تفاهم ها نیز محسوب میگردد که درعلم مدیریت بسیار کار ساز است، زیرا اقشاری از جامعه را آگاه ساخته وبخشی از آنها را به حرکت انداخته و باعث جنبش فکری و نظر می گردد.
از سوی دیگر اگر فرض را بر این بگذاریم که درهر جامعه افراد مسول اند و برای خدمت به مردم از خود مایه و انرژی و سرمایه میگذارند، اما همه قادر نیستند این امکانات را بطور یکسان به کار اندازند پس باید قبول کرد که برخی در اثر خدمت بیشتر و مفید تر به مردم از حسن اعتماد افزون تری بهرهمند اند. این حسن اعتماد، محبوبیت یا مشروعیت نامیده میشود که معتمدین مردم و نخبگان جامعه این صفت و ویژگی را دارا میباشند .هرحرکت اجتماعی اگر قادر باشد حمایت این اشخاص را جلب کند در نهایت امر راحت تر خواهد توانست به مقصود برسد .
فکر میکنم وضعیت سکولار های سبز در این مرحله قرار دارد که هم باید برای بازنگری، جلب اعتماد، رفع بد فهمی و سؤتفاهم، اعلا ن آمادگی کند و هم در صدد جلب اعتماد معتمدین و نخبگان باشد.
این اقدام دوگانه چه بسا بتواند در برابر آنها وظیفه مهم پیشگام شدن در امر همبستگی ملی برای آلترناتیو سازی فراگیر و سراسری را قرار دهد.اگر چنین شود آلترناتیو سازمانی به آلترناتیو ملی مبدل خواهد شد و کمر جمهوری اسلامی را خواهد شکست.
بنظر میرسد که هفت شرط برای ایجاد یک آلترناتیو جدی وجود داشته باشد که رعایت منطقی آنان در چار چوب واقعیت ها به موجودیت آلترناتیو مشروعیت میدهد.
۱-تایید مردم : غرض از مردم در تحلیل ما شهروندان جامعه مدرن است و دراین قضاوت مردم به عنوان توده غیر شکل یافته از ارزش کافی بهرهمند نیست. زیرا در جامعه مدرن، مردم متشکل در انجمن ها، در احزاب در سندیکا ها ازاهمیت شایان توجهی بر خوردارند و مردم تنها توده مردم نیست، بلکه آلیاژی از سازمان های اجتماعی شهروندان و توده مردم است. در چنین آلیاژی وجود اهرم های مشارکت مردم در امور روزمره خود، به عبارت دیگر پررنگی دمکراسی اجتماعی توازن را بسوی جامعه مدرن افزایش میدهد. پس هر الترناتیوی نیازمند جلب اعتمادمردم است. به همین سبب است که وقتی به ادبیات سیاسی و بیانات سیاستمداران جهان نگاه کنیم واژه مردم یا ملت یا خلق مرتب تکرار میشود و بنا به تعریف تمام کوشش مدیران جامعه در جهت خدمت به مردم است. بسیاری خود را فدای مردم میکنند و متاسفانه بسیاری نیز مردم را فدای منافع خود میکنند.مردم هم قربانی میدهند وهم خود قربانی میشوند .
۲- نیروی انسانی : نیروی انسانی، به عبارت دیگرافراد و قشرهای تشکیل دهنده یک آلترناتیو نقش بسزایی در موفقیت آن دارند. زیرا نیروی انسانی درهر سازمان اجتماعی عمده ترین سرمایه آنست که باید در خود ظرفیت تغییر و سازندگی را دارا بوده و برای طرح تازه وبنیادی نو بطور واقعی آماده شده باشد. نیروی انسانی با کیفیت و وفادار به آرمان های خود و مستقل نسبت به بنیاد های فکری و روش های عملیاش میتواند نقش در خور اهمیتی را در ارائه نیروی آلترناتیو بازی کند .رفتار و زیستار فردی و اجتماعی عوامل تشکیل دهنده این نیرو در سطوح مختلف تشکیلات، در کل نیروی انسانی هر آلترناتیوی پرتاثیراست .
۳-برنامه : برنامه هر آلترناتیو باید متفاوت با برنامه اجتماعی و راهکار ها و راهبردها نظام حاکم باشد، اگر غیر از این در برنامه کسی که ادعای جانشینی قدرتی را دارد باشد طبیعتا دیگر او آلترناتیو، یعنی جانشین، نیست پس به ناچار باید در چار چوب رژیم عمل کند. پس خاصیت آلترناتیو بودن را از دست میدهد. در شرایط کنونی ایران آلترناتیو شدن اپوزیسیون خودی جمهوری اسلامی یعنی آقایان موسوی و کروبی را نباید جدی تلقی کرد. از سوی دیگر شفاف بودن برنامه هر آلترناتیو واقعی امری مهم است .زیرا جامعه یی که به دنبال آلترناتیواست نیاز های خود را به خوبی تمیز میدهد. اغلب در مراحل بحران در امر بیان مطالبات خود از سیاستمدارانش جلو می افتد. دلیل این جلو افتادن در این است که مردم رنجدیده همیشه در جستجوی راه حل های ملموس و عینی و قابل دستیابی و اجرا پذیر هستند به همین جهت معمولا وصله پینه های عوامفریبانه و قول و قرار های غیر واقعی را نمی پذیرند. بنابرین برنامه باید بر اساس نیاز های حقیقی جامعه تنظیم شده باشد و نبود آزادی بیان و وجود خفقان در جامعه، نباید برنامه آلترناتیو را تضعیف کرده و او را مجبور به ارائه طرحهای حداقل کند.
۴-تشکیلات : تدقیق در تشکیلات اهمیت عملیاتی هر پروژه را مورد بررسی قرار میدهد. تشکیلات هرسازمان مدعی آلترناتیو بودن ناچار است برای توفیق در بدست آوردن هدفش خود را در سطح جامعه و برای حل همه مشکلات کشور سازمان دهی کند. پس تماس با افراد و نیروهای کنشگر داخل و خارج کشور تبدیل به امری ضروری و اجباری می شود. کیفیت این سامانه از نظر انتظام دمکراتیک اش و انطباق اهداف با وسائل و نیازهایش امری نیست که باید از دید متخصصان توانمند و دورندیش بدور افتد. دراین امر بهتراست از آماتوریسم های معمول و مرسوم که هدفی جز عوامفریبی ندارد بشدت پرهیز کرد.
۵-استقلال : استقلال نیروی آلترناتیو به مفهوم اتکا به نیروی مردم است و مردم شامل شهروندان، سازمانهای سیاسی و اجتماعی و معمرین جامعه است .در دهه های اخیر قدرت های بزرگ تحت عنوان از بین بردن دیکتاتورها ایجاد دمکراسی در بسیاری از کشور ها دخالت کردهاند. این دخالت ها که اخیرا سکه رایج بازار سیاسی و نظامی جهان شده است، تنها به دلیل حاکمیت دیکتاتورها نبوده بلکه به جهت عدم وجود رشد اجتماعی و نهاد های سیاسی نیز بوده است. در ایران اگر دیکتاتوری اسلامی مستقر است در مقابل رشد سیاسی و اجتماعی نیز علیرغم همه فشار ها حضور و این چالش بقیمت بسیار سنگین ادامه داشته وهرگز تعطیل نشده است. بعبارت دیگر، ایران افغانستان، عراق، لیبی … نیست به همین جهت باید با نظریه دخالت قدرت ها، که گاهی توسط مردم معمولی و زمانی بوسیله برخی از افراد سیاسی سطحی و بی مسئولیت، به بهانه اینکه برای تغییر رژیم حتی میتوان از قدرت خارجی استفاده کرد، را مطرح میکنند، شدیدا مخالفت کرد. سازماندهی آگاه و هوشیار امروز ما برای اداره فردای کشور یکی از تضمین های اساسیعدم دخالت قدرت خارجی و استقلال آلترناتیو است. هیچ قدرت جانشین واقعی نمیتواند نگرانی خود را از دخالت قدرت خارجی در مرحله بحرانی بطور آشکار اعلا ن نکند و در اندیشه خنثی ساختن چنین اقدامی نباشد و به قدرت های خارجی مخاطرات چنین سهل انگاری را هشدار ندهد .
۶-رهبری یا رهبر : رهبری یا رهبر نیاز به ارزش هایی دارد که هم باید پاسخگوی برنامه باشد، هم اعتماد نیروی انسانی درون آلترناتیو را بدست آورد و هم در جامعه از پیشینیه مثبت برخوردار باشد و جامعه او را بعنوان فردی درستکار، خدمتگذار به مردم و میهندوست شناخته باشد .
۷-همبستگی افکار عمومی جهان : منظور گرفتن تأیید افکار عمومی جهان است. افکار عمومی جهان را نباید با قدرت های جهانی اشتباه کرد، آنچه که برای یک آلترناتیو اهمیت دارد جلب پشتیبانی افراد غیر متشکل یا متشکل در سازمان های سیاسی، اجتماعی، حقوق بشری و سندیکا ها … همینطور روشنفکران، روزنامه نگاران مترقی، نویسندگان متعهد و همه کسانی است که از آزادی و حق حاکمیت ملی ملت های جهان دفاع میکنند. گرفتن تائید این همبستگی از این نظر اهمیت دارد که ما را در گردونه همبستگی جهانی قرار میدهد. قرار گرفتن در این گردونه حقوق و مسئولیت های چند جانبه ای را بوجود میاورد که ما را ملزم به رعایت اصول شناخته شده جهانی کرده موجب میگردد که استاندارد های و نرم های جهانی و بین المللی را مورد احترام قرار دهیم در عین حال چنین همبستگی یی می تواند تضمین کننده حمایت جهان از ما باشد .
این ها اصولی هستند که هر آلترناتیو بهتر است مورد توجه قرار دهد. از سوی دیگر کسانی که ازآلترناتیو شدن اپوزیسیون خودی جمهوری اسلامی هراس دارند یا کسانی که آن را آلترناتیو تلقی میکنند باید ببینند آیا آن در این چار چوب میگنجد ؟
پاریس آوریل ۲۰۱۱
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |