|
چهارشنبه 15 فروردين 1390 ـ 4 آوريل 2011 |
وظیفهء عمومی اپوزیسیون در غرب
جهانشاه رشيديان
پیام نوروزی اوباما، بعداز پیام دوستانهء 2 سال پیش و حتا نامه پرانی هايش برای خامنه ای، سیاست های جدید اروپا در قبال دیکتاتور های منطقه و حتی لحن محتاط چين و روسيه از سال 2009 در پذيرش تحريم های جديد بر رژیم اسلامی گواه اين است که بوی عفونت لاشهء رژيم های دیکتاتوری که در حال مرگ هستند به مشام اينان هم رسيده یا بزودی خواهد رسید. این تا حدودی بستگی به اپوزیسیون سرنگونی طلب ایران در غرب دارد تا رژیم اسلامی را بیشتر افشا و خواستار انزوای سیاسی آن شود. در صورت تلاش اپوزیسیون سرنگونی طلب در خارج، یک مشت روزنامه نگار صادراتی و لابی های بد نام مانند نیاک و کاسمی... و فعالان صادراتی با پوشش "اصلاح طلب" اعتباری برای خرید زمان برای بقای رژیم اسلامی خود ندارند. چندین میلیون ایرانی خارج، در اکثریت مطلق خود، خواستار جمع شدن بساط این رژیم ضد ایرانی با تمام فراکسیون های اسلامی، حامیان و مزوران آن هستند. این رژیم با سابقهء 32 سال جنایت و خیانت به مردم ایران، بسط ترور در منطقه و جهان، رشد خطر اسلام سیاسی و جنگ در جهان منفور تر از آن است که بقاء خود را با هر رنگ و لعابی توجیه کند.
اعتراضات مردم در چارچوب اعتراضات مدنی و يا محدود به انتخابات اخير ریاست جمهوری گذشته نيست، اینک وارد مرحله ای انقلابی شده است. با هر فرصت و بهانه ای که پيش ايد، مردم راديکال تر، مصمم تر و متحد تر به خيابان ها مي ريزند و مبارزه خود را ادامه خواهند داد. شيوه های ديگر ابداعی و انقلابی مبارزه در راهند و جنبش پيوسته رو به اعتلاست.
اين مبازه نه تنها مشروعيت دولت احمدی نژاد بلکه کل رژيم جمهوری اسلامی و اسلام سياسی را به چالش می کشد. این چشم انداز آخری را البته حامیان بقا رژیم در خارج خنثی می کنند. غرب استفاده ای برایش ندارد که خواستار سرنگونی کل رژیم باشد لذا سیاست دیالوگ و مماشات را در قبال رژیم اسلامی تغيیر جدی نمیدهد -- همانطور که در قبال دیکتاتورهای کشور های عربی سال ها تغیير نداد.
از طرفی، جنبشی که بعداز انتخابات اخير بنام "سبز" شناخته شده هنوز در مطبوعات غرب به عنوان "اپوزیسیون" نامیده می شود مطرح است. غرب در عمل جناحی از رژیم را مهم میکند تا در روابط خود با جناح غالب آن را وجه مصالحه قرار دهد. اعلامیه های رهبران مذهبی سبز، نصب یک کانال تلویزیونی اسلامی در اروپا، تشکیل یک کمیته "سبز امید" از افرادی ناشناخته و مشکوک، تهاجم ادبیات اسلامی- توده ای آنان به اپوسیزیون سکولار و سرنگونی طلب همگی حکایت از توجه غرب به این جناح رژیم است. در حالیکه از نظر اپوزیسیون سرنگونی طلب، ما شاهد طفیلی شدن روزافزون این جریان سبز هستیم. تمام تلاش این مرتجعین در جهت حفظ رژیم قرون وسطائی اسلام و منحرف کردن امر انقلاب "ساختار شکن" مردم در پروسه سرنگونی رژیم است. دیری نخواهد گذشت که حامیان موسوی / کروبی / خاتمی... در روند رشد مبارزات مردم و رشد و آگاهی بیشتر خود، به طفیلی بودن این رهبری پی خواهند برد و زیر بار این رهبری مرتجع نخواهند رفت. پیروان اسلاميست جنبش "سبز" در روند قطبی شدن جامعه خود شقه شقه خواهند شد. خط توده ای- اسلامی آن دنباله روی رهبران مذهبی، يعنی موسوی و کروبی و امثال آنها، خواهند بود زيرا هدفشان حفظ رژيم اسلامی و اصلاح آن از درون است. بخش وسيع تری از اقشار مختلف به جنبش سرنگون طلبی و یا انقلابی خواهند پيوست و نام و رهبران خود را در بطن مبارزات از بهترين پيشروان خود انتخاب خواهند کرد. آنان خواهان سرنگونی کل رژيم و تاسيس يک رژيم دومکراتيک و سکولار خواهند بود -- فعلا بدلیل کمبود های اپوزیسیون و خراب کاری حامیان رنگارنگ رژیم اسلامی، یک قطب پر جاذبهء سیاسی برای جذب اقشار سرنگونی طلب در ایران وجود ندارد، کماکان سیل انقلاب در پیدایش آن تاثیر دارد. آنچه مسلم است، انبوه بزرگی از فعالان دموکرات و سکولار در داخل و خارج در اسرع وقت این کمبود را را پر خواهند کرد.
شگرد های رژيم برای بقا خود عمدتاً بر دو اصل استوار است:
ـ بستن شمشير از رو: با ادامه سرکوب، بازداشت، شکنجه، تجاز جنسی، اعتراف گيری و احتمالا طرق ديگری که در راهند.
- سياست رعب و سرکوب علنی هدف رژيم خواهد شد يعنی رعب و وحشت نهادينه خواهند شد.
رژيم ممکن است در کنار نيروهای سرکوبگرش، برای اطمينان بيشتر، واحد های جديدی مستقر کند و پرسنل آنان از حزب الله لبنان، شيعيان عراق، سوریه... تشکيل شوند. چنين پرسنلی سياست رعب و وحشت علنی رژيم را با سخاوت بیشتر دنبال خواهند کرد -- همانطور که قدافی نیز از مزدوران خارجی برای قلع و قم مردم لیبی استفاده می کند. در این صورت نقش فراکسیون مغلوب ادامهء دامنه اعتراض به فراکسیون غالب در چارچوب قانون اساسی مورد قبول دو جناح است.
- متارکه: غلاف کردن شمشير برای سازش با "رفورميست ها"، ادغام چهره های "ملايم" در رهبری سياسی/ مذهبی برای ادامهء حيات رژيم. اين فاز ممکن است با کنار گذاشتن اجباری احمدی نژاد، قربانی چند چهره منفور رژیم و حتا حذف خامنه ای از مقام خود منتهی شود. اينها آلترناتیو های بعدی رژیم برای ادامهء حکومت اسلامی بدون ولايت مطلق فقيه و یا ولایت "مشروطه" است. لازم به یاد آوری است که بخشی از فعالان حامی بقای رژیم اسلامی در خارج اینک بدین منظور بسیج شده اند تا در صورت لزوم برگ های جدیدی رو شود. در این صورت جناح مغلوب به جناح غالب تبدیل و مدتی هم آزادی نسبی به مطبوعات و پوشش زنان در تعبیر اسلامی خواهند داد تا در فرصت مناسب دو باره شمشیر را از رو ببندند و عمر انگلی رژیم اسلامی را تمدید کنند.
آنچه صرفاً مربوط به منافع غرب است، اگر چه رژیم اسلامی بذر بخشش می کند و به مدافعین خارجی باج میدهد ولی، از طرف ديگر، این رژیمی است خطر ناک برای صلح و امنیت جهانی. اين مردم ايران و بويژه ايرانيان و فعالان سياسی خارج از کشورند که بايد به کمک افکار عمومی، سازمان های مدنی، احزاب چپ و مترقی، مطبوعات و رسانه های غرب تاثيری برسياست های اين کشورها بجا گذارند. و غرب را مجبور کنند حقوق بشر و منافع مردم ايران را در کنار صلح و امنیت جهانی فراتر از منافع اقتصادی خود در نظر گيرد تا رژیم در سطح جهانی بیش از بیش منزوی شود. کمک غرب به انقلاب تنها به منافع اقتصادی / ژئو - پولیتیک آنان نباید گره بخورد بلکه با کمک اپوزیسیون سرنگونی طلب در خارج باید با مقولهء حقوق بشر و همبستگی بین مللی ترفیع یابد. این وظیفهء فوری اپوزیسیون سرنگونی طلب در خارج است.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |