|
جمعه 17 فروردين 1390 ـ 6 آوريل 2011 |
هدف مبارزات ایرانیان چه باید باشد؟
رضا حسین بر
بر اساس آنچه تا کنون شاهد بوده ایم، مردم ایران هدف های بسیاری از تظاهرات و مبارزات داشته اند و از مناسبت های فراوانی برای ابراز نارضایتی خود استفاده کرده اند. آنها تا آنجا پیش رفته اند که مرگ بر خامنه ای هم گفته اند ولی بندرت خواستار سقوط جمهوری اسلامی شده اند.
باید در نظر داشت که مرگ بر خامنه ای از نظر لغوی به معنی رفتن رژیم نیست؛ زیرا ممکن است خامنه ای بمیرد و رژیم از بین نرود و کسی دیگر، شاید بهتر و شاید بدتر، جانشین او بشود. مرگ بر ولایت فقیه هم معنی سقوط نظام را ندارد؛ چرا که امکان دارد همین نظام با نام دیگری بزندگی خود ادامه دهد.
داشتن هدف های فراوان به معنای عدم تمرکز روی یک هدف استراتژیک و آن هم، منحل کردن جمهوری اسلامی است؛ و ناگزیر، نیروهای فعال و حواس مردم را پراکنده می کند. پراکندگی هدف ها، پراکندگی مردم و فعالیت ها را به دنبال دارد و بدینوسیله، یک فرهنگ پراکنده گرا تولید می شود که در تضاد کامل با فرهنگ متوازن است. تمرکز استراتژیک روی یک هدف معین، شرط لازم برای موفقیت جنبش های اجتماعی است.
در شعارهایی که ملت های عرب می دهند، ضمن صحبت از آزادی، شعار رفتن دیکتاتوری بعنوان هدف اصلی، نقطهء تمرکز همگانی است. آنها اشتباهات ایرانیان را نمی کنند. بهمین دلیل، در مدت سه ماه، دستاورده های فراوانی کسب کرده اند. آنها شعار های سنجیده و ملموس، روشن و شدنی سر می دهند. در ضمن شعار مرگ بر این یا آن بسیار کم دیده می شود. بعد از پیروزی انقلاب های مصر و تونس، هیچ کس را هم اعدام نکردند، در حالی که اعدامها در ایران از زمان انقلاب تا کنون هنوز قطع نشده است. در 32 سال گذشته، بطور مستمر، مرگ و شکنجه و اعدام ادامه داشته است.
به هر مناسبتی اعتراض کردن، نشان دهندهء نارضایتی مردم هست ولی از بین برندهء رژیم نیست. کسانی که به مناسبت فوتبال و یا عاشور و روز دانشجو به خیابان می ریزند، بیان کننده نارضایتی خود دربارهء موضوعات خاصی هستند ولی هدف شان سقوط رژیم نمی تواند باشد. اینگونه تظاهرات و مبارزات، از جهتی، بسیار به نفع رژیم است؛ زیرا در این گونه حرکت هاست که فعالان و رهبران سیاسی، شناسایی شده و دستگیر می شوند.
از آنجا که که مبارزات مستمر و ممتد و روزانه، به منظور سقوط جمهوی اسلامی نیست، تظاهرات در روز بعد قطع می گردد و رژیم با خیال آسوده، به شکنجه و اعدام ادامه می دهد. اگر از نظر استراتژیک بیاندیشیم، متوجه می شویم که تظاهرات فصلی، مذهبی و مناسبتی کلاً به نفع جمهوری اسلامی تمام می شود، رژیم را در کار مدیریت تظاهرات مجرب می کند، نقاط حساس مردم را پیدا می نماید، بین شان اختلاف می اندازد، نیروهای خود را سازماندهی می کند و وسایل لازم را برای سرکوب مردم فراهم می سازد.
«کار را آن کرد که تمام کرد» اصل بسیار درستی است. هر کاری که موفق شده، کوشش مستمر و تمرکز قوا داشته است. حتی اگر شما یک مغازه داشته باشید و هر روز آن را باز نکنید، هرگز موفق نمی شويد. بنا بر این راهکار، پیروزی، اکنون، در مقابل ما است: تمرکز استراتژیک، برای هدف انحلال رژیم با مبارزات پیوسته و مستمر و شبانه روزی. اگر ما 30 سال دیگر، الگوهای گذشته را تکرار کنیم، همان نتایج گذشته را می گریم. اگر الگوهای موفق را در پیش بگیریم، بجای 32 سال، در کمتر از 32 روز پیروز می شویم.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |