|
دوشنبه 2 خرداد 1390 ـ 23 ماه مه 2011 |
چرا اديب برومند خود را رسوا کرده است؟
اشکان رضوی
به نام ایران
در 28 اردیبهشت تارنمای ملیون گفتگویی را با عبدلعلی برومند انجام داد که در نوع خود شاید گفت بی نظیر بوده و حاوی نکات تاریخی که این گفتگو می تواند سندی برای ثبت در تاریخ مبنی بر وابستگی ایشان و حرف شنویی ایشان از سوی سیستم امنیتی بوده؛ موردی که شوربختانه در همهء این سال ها به دلیل رعایت مصالح جبهه ملی کسی هیچگاه نخواست به آن بپردازد. اما خوشبختانه ایشان در این گفتگو به صراحت به این نکته شرم آور اشاره داشت.
اینکه ایشان به دروغ ادعا می کند که جبهه ملی به کوشش او تشکیل شده نیز از همان دروغ پردازی های شاخداراست چو اینکه در قضیه جریان "حسن نیت"این افراد شجاع جبهه ملی از جمله دکتر علی اردلان دکتر ورجاوند ،جمال درودی،حسین شاه حسینی،علی شجاع و دیگرانی بودند که به دلیل شرایط امنیتی حاکم بر ایران در دهه 60 تحت عنوان حسن نیت فعالیت داشتند و در ان هنگام فعالیت های چشمگیری نیز از خود در تاریخ به ثبت رساندند و این درست در هنگامی است که آقای عبدلعلی برومند ،مهدی موید زاده،و سید حسین موسویان هر کدام به کار و کسب خویش مشغول بودند .و در بین اینها آقای مهدی موید زاده در هنگامه ای که اکثر آموزگاران در اموزش و پرورش پاکسازی شدند ایشان به عنوان اموزگار مقطع راهنمایی به یک باره مدارج ترقی را طی نموده و از آموزگاری به درجه استادی دانشگاه آزاد می رسد و در مقطعی نیز در کمیته انضباطی این دانشگاه نیز صاحب نظر بوده و این ترقی ایشان را نیز باید به دلیل ارتباط گسترده و نزدیکش با آقای جاسبی دانست که مسئله پوشیده ای نیست و عموم دانشجویان و نزدیکان ایشان از این امر اگاه هستند.آقای عبدلعلی برومند نیز در همه دوران زندگی خود یا در حال دادن پول مضاربه (اگر نخواهیم عنوان دیگرا ان را بیان کنیم)به نیازمندان! بوده و یا نیز در حال خرید و فروش آثار عتیقه در خیابان منوچهری تهران و جناب موسویان نیز سالها از نظر ها دور بوده و پس از آن به یک باره ایشان راه صد ساله را در زمینه امور اقتصادی طی می کنند و به عنوان یک پزشک وارد کار بساز و بفروشی نیز می شوند و البته مورد حمایت اخوان روحانی و سردارسپاهی خود.
اما آنچه که به عنوان مصاحبه عبدلعلی برومند انعکاس یافته همانطور که اشاره شد حاوی نکات جالبی است. نخست اینکه او به صراحت از ارتباط خود با سیستم امنیتی اشاره می کندو شرم اور آنکه حتا جلسات و انتشار نشریه جبهه ملی را نیز به دلیل همین گفتگوبا دستگاه امنیتی ابراز می کند و تشکیل پلنوم سال 82 را نیز به همین مسئله ربط می دهد. اظهاراتی اینچنین وقیحانه از زبان کسی که خود را به دروغ در جایگاه مصدق مطرح می کند جای تأمل دارد: چرا و چگونه می شود که آقای برومند دست به چنین انتحار سیاسی و خود افشا گری می زند؟
از دید من این مسئله مهم دو تحلیل بیشتر نمی تواند داشته باشد:
1- حکومت اسلامی با احساس خطر کردن نسبت به تحولات احتمالی در جبهه ملی به سود مبارزان واقعی با این خود افشا گری آقای برومند خواسته است این پیام را بدهد که شخص وی مورد حمایت دستگاه امنیتی بوده و هر گونه خدشه وارد شدن به جایگاه ایشان یعنی رو درو شدن با رژیم و به تعبیری، رژیم هشداروسخن خود را از زبان ایشان بیان کرده که تشکیل جبهه ملی و ادامه حیات ان منوط به موافقت امنیت خانه است و حتا تشکیل جلسات و غیره این سازمان.
2- آقای برومند به دلیل فشارهای موجود کنترل بر اعصاب خویش را از دست داده و متوجه خود افشا گری خود نبوده است و نمی دانسته که این گونه سخن گفتنو اعتراف به داشتن ارتباط و گفتگو با دستگاه امنیتی یعنی انتحار سیاسی و یا اینکه اعضای باند به دلیل آنکه از بار فشارهای موجود روی خود بکاهند و برومند را قربانی کنند وی را وادار به این انتحار سیاسی کرده اند
که باید عنوان شود که در هر دو حالت ایشان از دید جایگاه سیاسی با بدنامی صرف به تاریخ پیوستند و نام خود را در کنار نام بقایی و مکی ها به یادگار گذاشتند.
مصاحبه وی نکته حائز اهمیت دیگری جز کلی گویی و فرافکنی و توهین به اعضای معترض شورای مرکزی و بی مقدار خواندن منتقدان(که البته این صفت بیشتر برازنده خود ایشان است که مسخره خاص و عام شده اند)هیچ نداشته و این گردابی که برای او و دیگر هوداران مجیز گویی او ساخته شده روز به روز آنان را بیشتر در خود گرفتار خواهد کرد و هر عمل انان در طی این مدت منجر به بی آبرو شدن بیشتر انان گردید است تا جایی که امروز شاهد آن هستیم همین استاد اعظم در دهه نود زندگی خود چگونه خود را بی آبرو تر از گذشته نموده است در حالی که اندک هوداران او تلاش داشتند تا چند روز گذشته هر گونه انتقادی که به وی میشد را دسیسه رژیم معرفی کنند و اما اینک تشت رسوایی بزرگشان از بالا پشت بام به زیر افتاده و چاره ای جز پذیرفتن این خفت ندارند و این است که سخن حق را نمی شود خاموش گردانید و از حق نیز نمی توان گذشت.
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |