|
دوشنبه 16 خرداد 1390 ـ 6 ماه ژوئن 2011 |
شورش پانزده خرداد: آغازی بر پايان برنامه ترقی و توسعه در ايران
(بخشی از يک مقاله)
آريوبرزن داريوش
...وقايع بعد از رويدادهای سال 1332 و تجربيات سياسی بعدی پادشاه، وی را بدين نتيجهء قطعی رسانيده بود که در يک کشور آزاد، دمکراسی تنها در پيوند با اقتصاد است که پا مي گيرد و لهذا تدبير تقدم توسعهء اقتصادی بر توسعهء سياسی را برای کشور برگزيد و سپس به دفاع از استيفای حقوق ملی در برابر غارتگران بين المللی در عرصهء نفت پرداخت. اولين اقدام در سال 1339 تأسيس سازمان اوپک «کشورهای صادره کنندهء نفت» به پيشنهاد ايران و در برابر هفت خواهران نفتی (پنج شرکت آمریکایی و دو شرکت اروپایی) بود که بدلیل در اختیار داشتن فن آوری تولید نفت و تسلط بر شبکه حمل و نقل بين المللی نفت خام، همواره از افزایش قیمت اين فرآورده جلوگیری کرده و ارزش واقعی آن را به صورت مصنوعی در بازار پایین نگه می داشتند.
اقدامات زيربنائی ديگر، در سال 1342 با انجام رفراندوم همگانی برای اجرای اصول ششگانه و بمنظور دگرگونی بنيادين در جامعه سنتی ايران به انجام رسيد و اين امر کشورهای جامعهء صنعتی را بعلت پيشبرد سياست های توسعه گرايانهء اقتصادی ـ صنعتی و حصول به خودکفائی ملی در ايران بشدت نگران نمود؛ به ترتيبی که اين بار دولت فخيمه با کمک ايادی کهنه کار خود ـ ملايان و سرسپردگان سنتی آنها و بازاريان ـ در مخالفت با اعطای حقوق اجتماعی به زنان ايران و همچنين انجام اصلاحات ارضی وقايع 15 خرداد 1342 را بوجود بيآورند که در عين حال قصد ارزيابی قدرت مخالفين سرخ و سياه در برابر توانائی های مقابله با اينگونه رويدادها از جانب عوامل حکومتی را داشت و توسط دشمنان وطن مان برنامه ريزی و اجرا می شد.
سپهبد محسن مبصر در کتاب خاطرات خود بنام «پژوهش» در رابطه با جريانات آن روز و نشانه های برنامه ريزی برای براندازی توسط بيگانگان، به يک نکته قابل توجهی اشاره کرده و مي نويسد: «من که معاون انتظامی شهربانی کشور بودم در آن ايام ماموريت يافتم که برای حفظ انتظامات به شهر قم بروم، در ابتدا پس از ورود به اين شهر، سعی کردم با خمينی تماس گرفته و او را از اقدام به تحريک مردم باز دارم، بدينجهت با کوشش فراوان توانستم با خمينی چند کلمه تلفنی گفتگو کنم. در ابتدا ضمن معرفی خود گفتم که من يک سربازم و ماموريت دارم که امروز از هرگونه بی نظمی در شهر قم جلوگيری نمايم. البته اين وظيفهء خود را بهر قيمتی که شده انجام خواهم داد، چون مي دانم و يقين دارم که شما راضی نخواهيد بود که در روز عاشورا در قم خون ناحقی بر زمين ريخته شود و بيگناهی کشته شود، مي خواستم از شما خواهش کنم که امروز از رفتن به مسجد خودداری فرمائيد!" او با لهجهء ويژه خود در جواب گفت: "اين که نمي شود، همانطور که شما ماموريت جلوگيری از بی نظمی در قم را داريد، به من هم ماموريت داده شده به منبر بروم و با مردم که منتظرهستند گفتگو و مطالب لازم را برای آنها شرح داده و آنها را راهنمائی کنم، اين تکيف من است". باو گفتم: "بسيارخوب، حال که مجبور به رفتن هستيد خواهش ميکنم توجه فرمائيد در سخنرانی مطالبی بيان نکنيد که مردم تحريک به اغتشاش گرديده و نظم شهر بهم بريزد و من مجبورشوم ماموريت خود را انجام و خدای ناکرده دراين روز خونی ناحق ريخته شود". او در پاسخ گفت: "کار بسيار مشگلی است و من سعی مي کنم آنرا تا حدی که بتوانم انجام دهم."در اين محاورهء کوتاه سئوالی که مطرح است، اين است که چه کس و يا کسانی به روح الله خمينی ماموريت داده بودند که به منبر برود وبا تحريک عوام به شورش در مملکت دامن بزند؟»
آناليز عملکرد اسلامگرايان متحجر به رهبری خمينی و دار و دستهء وی در روزهای 13 تا 15 خرداد 1342، با توجه به ميزان قدرت عمل نيروهای نظامی، انتظامی و امنيتی در کشور، بخوبی حاکی از وجود يک احساس پنهان اطمينان و پشتيبانی از عمل نزد عوامل شورش و رهبران شان بوده است. در گفتگوی ياد شده بين سپهبد مبصر و روح الله خمينی در آن روزها، نبايد ناديده گرفت که خمينی از حيطهء ماموريت تيمسار مبصر آگاه بوده و بخوبی مي دانسته است که عمل جلوگيری از رفتن وی به محل سخنرانی جزو ماموريت نيروی تحت امر وی نبوده و آنها فقط تنها موظفند از ايجاد اغتشاش توسط جماعت تحريک شده بعد از سخنان خمينی و هنگام خروج از آن محل جلوگيری نمايند. بدين دليل است که در محاورهء تلفنی با سپهبد مبصر، بسهولت پيشنهاد وی را برای سخنرانی نکردن و عدم تحريک مردم را رد مي کند. نبايد ترديد نمود که رويدادهای فروردين 1342 در مدرسه فيضيه قم و 13 خرداد همين سال مآلاً برای انجام سنجش و ارزيابی از ميزان نفوذ ملايان بر طبقات مختلف اجتماعی و ارزيابی ميزان جسارت و از خود گذشتگی جماعت پوپوليست طرفدار روح الله خمينی برای تحقق و انجام برنامه های آتی به مرحلهء عمل درآورده شده بوده است. بايد بدنبال و جستجوی آن نيروهائی بود که در جائی با اقدامات ناموجه و غيرعاقلانه، مانند يورش سربازان گارد با لباس سويل و پوتين های نظامی به مدرسه فيضيه، ملايان را در مقابل شاه تحريک کرده و قرار مي دهد، و در زمانی ديگر خمينی را آزاد مي گذارد تا با سلام و صلوات او را به محل سخنرانی ببرند تا به پادشاه کشور ناسزا بگويد و بلافاصله دو روز بعد او را دستگير و موجبات شورش و ناامنی در کشور را فراهم نمايد.
سپهبد محسن مبصر در کتاب پژوهش مي نويسد: «هنگامي که در آن بحبوحه از قم تلفنی به تيمسار سپهبد نصيری «رئيس شهربانی وقت» پيشنهاد کردم که اجازه دهد فوراً از سخنرانی خمينی جلوگيری نمايم، او گفت: "ماموريت شما انجام اين امر نيست و من هم به شما نمي توانم چنين اجازه ای بدهم" و در برابر اصرار من، مبنی بر اين که "لطفاً اين اجازه را بگيريد!" پاسخ مي دهد "من جرات انجام طرح چنين گزارش و تقاضائی از پادشاه را ندارم تا بتوانم چنين مجوزی برای شما اخذ نمايم"».
به طور خلاصه نکاتی از مهمترین پیامدهای این شورش ضد ايرانی عبارت بودند از:
1- نشان دادن قدرت مذهب در بسیج مردمی و نمايش مقاومت در مقابل برنامههای توسعه و پيشرفت کشور؛
2- سنجش امکانات تشكل فوری مخالفان ضد دولتی، برای ايجاد آشوب و ناامنی در کشور؛
3- رویارویی قطعی با هرگونه سياست مدرن سازی و توسعهء سکولاريسم در جامعه؛
4- آشکار شدن ماهیت و چهره ریاكارانه و منافقانهء امپرياليسم جهانی و مزدوران وی برای مردم ايران؛
5- ضديت فعال با تز جدایی مذهب از سیاست (سکولاريسم) و افشای عملی خطر اسلاميون متحجر، از پیوند میان شاه و مردم و بسیار دلائل دیگری كه بعداً بايد به آنها اشاره كرد.
اگرچه شورش 15 خرداد 1342 بلافاصله و با اقدامات نظامی ـ انتظامی به ظاهر یك یا چند روز بيشتر طول نکشید، اما به دلیل انگیزههای ضد ايرانی كه در آن نهفته بود، به عنوان نقطهء عطف تصميم گيری نهائی تعين کنندگان خط مشی کشورهای صنعتی غرب و آمريکا برای جلوگيری از خروج کشوری در خاورميانه از حوزهء استعماری و استثماری آنها که عزم رسيدن به استقلال اقتصادی و مدرنيسم اجتماعی متکی بر ناسيوناليسم ملی را سرلوحهء هدف های خود قرار داده بود، شناخته شد و با انجام سرنگونی رژيم در بهمن ماه سال 1357 به نتيجه رسيد.
روز شوم 15 خرداد 1342 از خاطر وطن پرستان محو نخواهد شد، سالروز اين روز ننگين، بعنوان آغازی بر پايان حرکت های ملی گرايانه برای توسعه و پيشرفت کشور و دوران سازندگی در ايران شناخته م يشود.
پانزده خرداد سمبل غلبهء توطئه گران جهانی، عمال ضد ايرانی آنها، و استبداد ننگين راست و چپ در ايران بوده است.
چهارشنبه يازدهم خردادماه 1390 - برابر يکم ماه ژوئن 2011
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |