|
دوشنبه 16 خرداد 1390 ـ 6 ماه ژوئن 2011 |
جنبش سبز فراتر از خواست «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» است
گفتوگو با مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی
گفتگوگر: خبرنگاران سبز
پيشگفتار: خبرنگاران سبز در گفتوگويی رک و صميمانه پرسشهای خود و گروهی از خوانندگانش را با سيد مجتبی واحدی مشاور آقای کروبی و سخنگوی ايشان در خارج کشور در ميان گذاشت. در اين گفتوگو از ايشان در باره سابقه سياسی و رسانهای ايشان و نظرات ايشان در باره وضعيت رهبران سبز، اختلافات داخلی حکومتگران، ولايت فقيه، برنامههای خرداد 90، آسيبشناسی جنبش سبز، شرکت يا عدم شرکت در انتخابات آتی احتمالی در ج.ا. پرسيديم که توجه شما را به اين گفتوگو جلب میکنيم. گفتنی است که اين گفتوگو به صورت صوتی برگذار شد و هيچ کدام از پرسشها از قبل در اختيار ايشان قرار نگرفته بود.
پرسش: آقای واحدی اگر ممکن است به پيشينه سياسی- رسانهای خود اشاره کنيد و بفرماييد که آيا تابحال پستهای اجرايی نيز در طول 32 سال گذشته داشتهايد يا خير.ه
پاسخ: بسمالله الرحمن الرحيم. من از سال 61 کار با آقای کروبی را شروع کردم و تا سال 66 مسئول دفتر ايشان بودم. از سال 67 در وزارت دارايی معاون وزير دارايی بودم و از نيمه سال 78 که آقای کروبی برای شرکت در انتخابات مجلس ششم تصميم گرفتند من به عنوان مشاور رسانهای ايشون مشغول به کار شدم. سپس در مجلس رسما معاون رسانهای و مطبوعاتی آقای کروبی بودم. بعد از آن بنده در کمپين انتخاباتی سال 84 نيز همراه ايشان بودم. ضمنا از سال 79 تا دی ماه سال 88 سردبير روزنامه آفتاب يزد بودم.
پرسش: آقای واحدی، شخصيت آشکار و تندگويی که جامعه ايرانی از شما در چند ماه گذشته شناخته با راه و روش محتاطانهای که آفتاب يزد به سردبيری شما دنبال میکرد تفاوتهای مشخصی دارد. اين تفاوت را چگونه توضيح میدهيد؟
پاسخ: من موافق نيستم. درست است که نوشتن در فضای ايران تحفضات و الزاماتی دارد ولی اگر به سرمقالاتی که بنده در اين ده سال در روزنامه آفتاب يزد نوشتم مراجعه کنيد همين سخنان با ادبياتی که در داخل کشور گفتنی باشد مطرح شده است: انتقاد از شورای نگهبان، از قوه قضاييه، از نظارت استصوابی، از اينکه آقای خامنهای را در حد ائمه بالا بردند. مثلا وقتی آقای نوریزاد ايشان را به امام حسين تشبيه کرده بود سرمقالهای در اين باره در آفتاب يزد نوشتم ولی با رعايت الزماتی که ادامه کار را ميسر کند. حتی امروز هم اگر امکان اين بود که در همان حد در داخل کشور به کار ادامه بدهم، در داخل میماندم و مینوشتم چون اثرگذاری آن را کمتر از گفتنیهای بيرون از ايران نمیدانم. ولی اکنون که بيرون هستم، دست بازتر است و صريحتر میتوان سخن گفت.
پرسش: به نظر میرسد که شما در چندماه اخير به عنوان سخنگوی برونمرزی آقای کروبی عمل میکنيد؛ آيا آقای کروبی شخصا اين مسئوليت و ماموريت را به شما واگذار کردند؟
پاسخ: من در آخرين تماس تلفنی که (قبل از حصر) با آقای کروبی داشتم ايشان از من خواستند که يک سری نکات را مطرح کنم که بنده از قول ايشان نقل کردم که حکومت اگر شجاعت و غيرت دارد ايشان را محاکمه کند. همچنين مقايسه اين حکومت با زمان شاه و اينکه اين حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی را از قول آقای کروبی نقل کردم. اين نکاتی بود که ايشان مشخصاً از من خواستند به عنوان سخنگوی ايشان مطرح کنم. بعد از آن نيز کوشيدم بين جايگاه شخصی خود و جايگاه سخنگويی آقای کروبی تفکيک قايل بشوم. هرآنچه که بنده به عنوان سخنگوی ايشان مطرح میکنم ايشان قطعا قبول دارند. بنده اين کار را به درخواست ايشان انجام دادم؛ سمت مشاورت از قبل وجود داشت.
پرسش: اکنون از آقای کروبی چه خبری داريد؟ وقتی که خانم فاطمه کروبی مدتی برای مداوا از حصر خارج شدند آيا شما توانستيد با ايشان تماس بگيريد؟
پاسخ: با ايشان خير ولی با فرزندان ايشان در تماس بودهام که گفتهاند رفتار با ايشان پيش از عيد خشونتبار بوده است ولی بعد از عيد بهتر شده است. ولی بر اساس اطلاعات تازه، هيچ کتاب يا روزنامهای در اختيار آقای کروبی قرار نمیدهند. حتی اجازه ندادهاند يک جلد از کتابهای فقهی که ايشان تقاضا کرده بود به دست ايشان برسد. با وجودی که رفتار شخصی ماموران بهتر شده است ولی باز خبر میرسد که گاهی که چهار يا پنج روز هيچ کسی خبری از آقای کروبی و همسرش نمیگيرد و اين عزيزان با کمبود مواد غذايی در خانه مواجه میشوند.
پرسش: شايعه عارضه قلبی که امروز در برخی رسانهها منتشر شد را تاييد میکنيد؟
پاسخ: اگر بخاطر داشته باشيد همين رسانهها چندی قبل نوشتند که آقای کروبی برای نوشتن توبهنامه آماده میشود. اين حرفها بیربط است. من پيشتر هم گفتم اگر آقای کروبی بخواهند توبه کنند از همکاری ای که با آقای خامنهای داشتهاند و سکوتی که در برابر مظالم حکومت کردهاند توبه خواهند کرد. بنده شايعه عارضه قلبی ايشان را تکذيب میکنم.
پرسش: آقای واحدی آيا شما میتوانيد بگوييد شرح وظايف «شورای هماهنگی راه سبز» چيست و اعضای آن چه کسانی هستند؟
پاسخ: من ترجيح میدهم در اين مورد خيلی صحبت نکنم. بهتر است اين سئوال را از جناب آقای دکتر اميرارجمند بپرسيد.
پرسش: آيا شما عضو اين شورا هستيد؟
پاسخ: خير، ولی تاکنون در باره برنامههايی که داشتهاند با بنده نيز مشورت کردهاند. نه بنده و نه هيچ کدام از نزديکان آقای کروبی عضويتی در «شورای هماهنگی راه سبز اميد» ندارند.
پرسش: آيا شما به اين روند انتقاد نداريد؟
پاسخ: نظر شخصی بنده، جدا از مشاورت آقای کروبی، اين است که روشها بايد کمی شفافتر و واضحتر باشد. بعضی از صحبتهايی که آقايان درباره تاکيد بسيار زياد بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی میکنند را بنده نمیپذيرم و معتقدم که همين قانون اساسی راه را برای برخی سوء استفادهها باز کرده است. اينکه تاکيد بشود تمام خواستهی ما اجرای بدون تنازل قانون اساسی است را بنده نمیپذيرم و معتقدم که جنبش اعتراضی مردم فراتر از جنبش سبز است و جنبش سبز فراتر از اين خواست است. حتی بنده گفتهام که علاقمندان و کسانی که برای آقايان کروبی و موسوی نگرانی دارند اعم از کسانی هستند که در شورای هماهنگی و جنبش سبز حضور دارند. بنده شخصا معتقدم که بايد شفافتر بود، رودبايستیها را کنار گذاشت و حرفها را واضحتر گفت. همان کاری که اين روزها خود نيز انجام میدهم.
پرسش: آيا استنباط ما درست است که شما به اينکه يکی از رهبران سبز نماينده رسمی در اين شورا ندارد انتقاد داريد؟
پاسخ: در شورای هماهنگی، شخص مستقيمی از طرف آقای کروبی معرفی نشده است اما دوستانی که آنجا هستند همانگونه که آقای کروبی و آقای موسوی با يکديگر همکاری نزديکی داشتند به لحاظ ديدگاه و تفکر به آقای کروبی نزديک هستند. ولی انتقاد بنده بيشتر از اينکه متوجه ترکيب شورا باشد متوجه روش شوراست. منظورم اين است که بنده موافق نيستم که هدف جنبش را به اجرای بیتنازل قانون اساسی خلاصه کنيم و معتقدم اتفاقاً آقای خامنهای خيلی بيشتر از ما بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی تاکيد دارد به اين دليل که اختياراتی که اين قانون اساسی برای رهبری در نظر میگيرد همراه با تفسيرهايی که شورای نگهبان ارائه میدهد خيلی بيشتر از آزادیهايی است که ما بتوانيم از اين قانون اساسی بدست بياوريم.
پرسش: آيا نظر شما در اين باره نظر آقای کروبی هم هست؟
پاسخ: بله. آقای کروبی در آخرين گفتههايشان گفتند که اين حکومت نه جمهوری است و نه اسلامی و تاکيد کردند که آنچه مردم میخواهند مهم است. حال اگر ما برای آنچه که مردم میخواهند قيد تعيين کنيم مورد موافقت آقای کروبی نيست. اما عرض میکنم که برادرانی که در آن شورا هستند از لحاظ مواضعی که در مخالفت با استبداد، درخواست انتخابات آزاد، و تاکيد بر حق مردم دارند تفکر و مواضعشان بسيار با تفکر و مواضع آقای کروبی نزديک است.
پرسش: امروز 84 روز از حصر خانگی آقايان موسوی و کروبی میگذارد. شخص شما و نزديکان آقای کروبی برای پايان گرفتن اين حصر چه کردهايد و چه برنامههايی داريد؟
پاسخ: طبيعی است که بنده و فرزندان آقای کروبی نگرانی شخصی داشته باشيم ولی مخالف اين هستيم که اعتراض مردم را به زندانی بودن اين دو بزرگوار و همسرانشان محدود کنيم. تاکيد ما (بنده و فرزند آقای کروبی) بيشتر بر خواستههای آقای کروبی و موسوی است که منجر به زندانی شدن آنها شد. البته کارهايی هم شده است، مثلا سه شنبههای اعتراض. گاهی نيز کسانی با اين نظر زياد موافق نبودند و همراه نشدند و چون ما معتقد به تکروی نيستيم میکوشيم برای آينده برنامههای جدیتری را پيشبينی کنيم. البته اگر دوستان ديگر همراه نشدند ما به هرحال حرفهای خود را با مردم در ميان خواهيم گذاشت. همانطور که گفتم تاکيد ما بيشتر از اينکه بر آزادی آقايان کروبی و موسوی و همسرانشان باشد بر مواردی هست که منجر به زندانیشدنشان شد. البته زندانی شدن اين عزيزان همه به جهت شخصی و عاطفی و هم به جهت کارکرد اين چهار عزيز در پيشبرد جنبش اعتراضی برای ما اهميت زيادی دارد. و البته با نزديک شدن به خرداد، فکرهايی برای آينده داريم که اعلام خواهيم کرد.
پرسش: اما واقعيت اين است که نبود اين رهبران احساس میشود و آزادی آنها اکنون بخشی از مطالبات جنبش اعتراضی مردم شده است.
پاسخ: قطعا همين گونه است. اما خوب است برکت اين موضوع را هم در نظر بگيريم. بعضی دوستان پيش از اين با تندرویهای خود آقايان موسوی و کروبی را متهم به کندروی، مسامحه، يا مجامله میکردند ولی امروز حقيقت برايشان روشن شده است و اين مسئله کوچکی نيست. البته هزينه بسيار زيادی (84 روز زندانی بودن اين دو عزيز و همسرانشان) نيز برای آن پرداخته شده است. اما آگاهی بخشيدن به مردم مبنی بر اينکه اين حکومت از حرف و سخن اين دو بزرگوار که سالها مسئوليت داشتهاند میترسد دستآورد بزرگی است. يعنی حکومت تنها از تظاهرات خيابانی در هراس نيست بلکه حتی از سخن همراهان برجسته جنبش سبز نيز هراس دارد. اين نکته برای آگاهی بخشی به مردم مهم است و نبايد دستکم گرفته شود. علاوه بر آن، مقاومت آقای کروبی و پيام ايشان که بنده بعد از اولين ملاقات فرزندانشان آن را نقل کردم و هم گفته اخير همسر ايشان که گفتهاند ايشان حتی محکمتر از سابق ايستادهاند مهم است.
من يقين دارم که حکومت نمیتواند اين وضعيت را ادامه دهد. حکومت هماکنون هم از داخل و خارج زير فشار قرار دارد. اما در اين بين روحيات شخصی و کينهجويی آقای خامنهای نيز نقش بازی میکند. واقعيت اين است که مشکل آقای خامنهای با آقايان موسوی و کروبی مربوط به امروز و ديروز و يا دو سال پيش نيست. آقای خامنهای هنوز کينه 26 سال پيش را دارد وقتی که در سال 64 ايشان مجبور شد آقای موسوی را به عنوان نخست وزير معرفی کند که در اين معرفی و جلب حمايت آيتالله خمينی از آقای موسوی آقای کروبی نقش بسيار گستردهای داشت. به سبب اين کينه، ايشان هزينههای زيادی پرداخت کرده است و حاضر است پرداخت کند تا تحقيری که از سال 64 تا 68 در دوره دوم رياست جمهوریاش تحمل کرد را جبران کند. اما دستآورد اين اتفاقات هم بسيار زياد بوده است. اينکه حاکميت اکنون به اختلافات شديد درونی رسيده است بیتاثير از تحرکات جنبش سبز نيست. وضعيت در مقطع کنونی چنان شده است که هر گروه از حاکميت میکوشد گناه کمبودها و مشکلات را به گردن ديگری بياندازد.
در اين بين، احمدینژاد با تصور اينکه بعد از زندانی کردن رهبران جنبش سبز، موضع آقای خامنهای در ميان نيروهای سنتی، مذهبیها، و نيروهای داخل و خارج کشور تضعيف شده است، کوشيد که بيش از گذشته خودسری، خودنمايی و قدرتنمايی کند و سهم بيشتری از حکومت از آقای خامنهای طلب کند که نتيجهاش به اين درگيری انجاميد. اين وقايع گاهی مستقيم و گاهی غير مستقيم در اثر تحولات اخير از جمله زندانی شدن آقايان کروبی و موسوی اتفاق افتاده است.
پرسش: شخص شما و در مشورتهای احتمالی که با شورای هماهنگی داريد برای خرداد پر حادثه (که فرهنگ سياسی ايران با آن عادت کرده و توقعهای سياسیاش را انباشته در اين ماه میبيند) چه برنامههايی داريد و چه زمانی قرار است اينها را اعلام کنيد؟
پاسخ: اولويت اول اين است که ما فرصت هماهنگی با دوستان را داشته باشيم. اگر لازم باشد تا دهه اول خرداد ماه بنده از طرف آقای کروبی، خانواده و مشاوران ايشان اعلام برنامههايی خواهم کرد. اجازه بدهيد انفرادی عمل نکنم و با تامل و هماهنگی بيشتر برنامههايی ارائه بدهيم که تاثير بيشتری در جامعه داشته باشد. صحبتهای مقدماتی صورت گرفته و جلسات متعددی هم با دوستان داشتهايم اما هنوز به جمعبندی نرسيدهايم. اين البته به معنی مخفی کاری از مردم نيست؛ برای اين است که دست حکومت را برای برخورد با مردم باز نگذاريم. اما به هر حال اگر در شورای هماهنگی هم دوستان تحفضاتی داشته باشند ما راسا در دهه اول خرداد برنامههايی را اعلام خواهيم کرد.
پرسش: آيا به نظر شما جنبش سبز “نقشه راه” دارد؟
پاسخ: میتوان گفت که دو هدف عمده دارد و برای اين اهداف راهکارهايی را هم پيشبينی کرده است که عمدتا جلب حمايت مردم و آگاهی رسانی بوده است. اولين هدف اين است که ما بپذيريم که يک انتخابات کاملا آزاد در کشور برگزار شود و هيچ کسی با هيچ عذر شرعی و قانونی و يا هر بهانهی ديگری در آن دخالت نکند. اين انتخابات بايد در همه زمينهها صورت بگيرد. در باره نوع حکومت هم بايد انجام بشود. هدف دوم بايد اين باشد که هيچ کس خود را در هيچ جايگاهی نبايد خود را مصون از انتقاد و تذکر بداند. اينکه جانشين نماينده ولیفقيه در سپاه میگويد ما حق نداريم مبانی تصميم ولیفقيه را از او بپرسيم؛ اينکه رييس قوه قضاييه بگوييد که در قانون اساسی چيزی تحت عنوان نظارت بر رهبری وجود ندارد؛ اينکه آدم بیسوادی به عنوان امام جمعه قم در حد شرک آقای خامنهای را همدرجه حضرت مسيح بداند و بگويد که زمان تولد ايشان حرف زده است؛ بايد تمام اينها شکسته بشود. اگر اينطور نشود، روح آيتالله خمينی که مورد علاقه آقايان است در عذاب خواهد بود.
ايشان به صراحت قبل از همهپرسی جمهوری اسلامی گفت: «در جمهوری اسلامی هر فرد از آحاد ملت حق دارد مستقيما و در برابر سايرين زمامدار مسلمين را استيضاح کند و او موظف است که جواب قانع کننده بدهد.» بايد به اين نقطه رسيد و اين يکی از اهداف جنبش اعتراضی باشد و اين نکتهای نيست که تنها بعد از انتخابات اخير گفته شده باشد. آقای کروبی در زمان پنج سالی که خانه نشين بودند (سالهای 71 تا 76) به مزاح گفتهاند بنده در ولايت امام خمينی هم ذوب نبودم چه برسد به ولايت آقای خامنهای. ايشان گفتهاند که اگر زمان امام صادق هم بود من جرات نداشتم در تنور بروم که کنايهايست به ادعای کسانی که میگويند ما بايد شيعه تنوری ولايت فقيه باشيم. اين به اين معنی است که ما شأنی آسمانی برای ولی فقيه قائل نشويم.
در مقطعی که آقای کروبی صحبت میکرد ولی فقيه شخصيت محترمی بوده است که وظايف مشخصی طبق قانون اساسی داشته است. وظايف او نه از آسمان آمده و نه در قران نوشته شده است و منتخب مردم است. در آخرين مکتوب خود به آيتالله مشکينی، آيتالله خمينی چنين نوشت: «چون مردم از طريق خبرگان، رهبر را تعيين میکنند اين رهبر منتخب مردم تلقی میشود و قهراً تبعيت از او لازم است.» يعنی چون منتخب مردم هست تبعيت از او لازم است. يعنی الان با توجه به نشانههای فراوانی که حکايت از اين دارد که نه خبرگان منتخب اکثر مردم است و نه رهبر منتخب خبرگان الزام تبعيت از ولی فقيه از بين رفته است و او لازم التباع نيست. حتی اگر کسانی هم در ميان طرفداران جنبش سبز طرفدار ولی فقيه بودند به همان حد محدود شده در قانون اساسی به آن اعتقاد داشتند. که البته با توجه به تفاسير شورای نگهبان و اظهارات رييس قوه قضاييه مبنی بر عدم نظارت بر رهبر بهتر است کلا از اين موضوع بگذريم و به سراغ يک حکومت کاملا زمينی برويم که با اتکا به مبانی دروغين آسمانی نخواهد حقوق مردم را زيرپا بگذارد.
پرسش: در باره اهدافی که گفتيد (انتخابات آزاد و مصون نبودن افراد از انتقاد) مشکلی نيست ولی بفرماييد با چه نقشهراهی میتوان به اين اهداف رسيد.
پاسخ: سئوال خوبی است. ما موظف هستيم نخبگان گروههای مختلف از معارضين و مخالفين و معترضين را جمع کنيم. پيشنهادهای گوناگون را گردآوری کنيم. هيچ کس هم لازم نيست حتما محوريت ويژهای داشته باشد. البته شورای هماهنگی به دليل اينکه به نحوی وابسته به آقای موسوی و نزديک به تفکرات آقای کروبی است میتواند در مرحله گردهم آوردن گروههای ديگر نقشی محوری بازی کند. يکی ديگر از انتقادات من به شورای هماهنگی اين است در اين زمينه نتوانسته کاری صورت دهد. راهکار پيشنهادی بنده راهاندازی يک کنگره ملی است. بزودی هم اعلام میکنيم که راهکارهايی که به نظر افراد، گروهها، نخبگان، گروههای دانشگاهی، روحانيون، کنشگران سياسی و حتی دانشآموزان اعلام بشود تا بسوی راهی برويم که بعدا بشود ادعا کرد مورد قبول اکثريت قابل قبولی بوده است.
نام اين جمع میتواند کنگره ملی يا شورای هماهنگی يا هر چيز ديگری باشد. اعضای اين کنگره بايد از همه نحلههای فکری باشد. حتی معتقدم که حکومت ج.ا. نيز میتواند نماينده داشته باشد. البته لازم است از هماکنون تفاهم داشته باشيم که اگر اکثريت مردم گفتند نه ج.ا. که حکومت اسلامی میخواهند که در آن ولیفقيه میتواند حتی همسران مردم را در خانههايشان طلاق دهد مورد پذيرش ما هم باشد. اما اگر مردم گفتند که ما نمیخواهيم اختيار کشور دست يک نفر باشد، فرقی نمیکند که آن يکنفر خاتمی باشد يا خامنهای، کروبی باشد يا ناطق نوری، رفسنجانی باشد يا صانعی آنها هم بايد اين تصميم را بپذيرند. اين کنگره بايد چنان باشد که موافقان ج.ا. (اگر اعتقاد به استحکام جايگاه خود دارند) بتوانند حضور داشته باشند.
در سال 58 که ولايت فقيه در قانون اساسی گنجانيده و تصويب شد، دليل اين تصويب و پذيرش نه آگاهی مردم از مبانی ولايت فقيه و نه تجربه آنها از موفقيت ولايت فقيه بود. فقط کاريزما و محبوبيت آيتالله خمينی بود. امروز بعد از 32 سال آقايان مدعیاند که عملکرد ولی فقيه ايران را از خطرات بزرگی نجات داده و ايران را در قلههای علم و ثروت قرار داده است. سخن بنده اين است اگر آقايان به ادعايشان پايبندند در باره همين موضوع يک رفراندوم برگزار کنند. اگر آن زمان مثلا مردم 77 درصد به قانون اساسی رای دادند امروز بايد 99 درصد رای بدهند. بايد اين زمينه را ساخت تا اگر حريف از اين مسئله شانی خالی کرد مردم بفهمند که حکومتيان به جايگاه خود اعتماد ندارند. مثلا آقای سيد احمد خاتمی میگويد ولايت فقيه کشور را از چند جنگ نجات داده است ولی آقايان نمیگويند که اين عملکرد ولايت فقيه بوده که بهانه به دست دنيا داده که میخواستهاند به ايران حمله کنند.
بايد در نظر داشت که نجات کشوری مثل ايران کار يک شب و دو شب نيست و ما در پی اينيم که تشکلی فراگير (حتی با شرکت قائلات به “حکومت اسلامی”) شکل بگيرد (اينکه البته آنها خود نخواهند در اين تشکل باشند مسئلهی ديگری است).
پرسش: با توجه به کوششهای نه چندان موفق گذشته برای تشکيل چنين کنگرهای، شما فکر میکنيد چه چيزی اکنون تغيير کرده است تا موفقيت چنين تلاشی را باعث شود؟
پاسخ: من ضمن احترام به مواضع افراد و گروهها مجبورم اين را بگويم که کسانی هستند که افتخار میکنند که از 32 سال پيش در مقابل ج.ا. ايستادهاند. حرف بنده اين است که اين اشتباه است. ج.ا. (چه با فريبکاری و چه با اعتقاد) يک روزی محبوب مردم بوده است. کاری به مبنايش ندارم. اتفاقا کسانی که آن زمان چه از نظر سياسی و چه با عمليات نظامی جلوی ج.ا. ايستادند بهانه سرکوب خشن را برای ج.ا. فراهم کردند. نوع مخالفتها به گونهای بود که به نظامی که در آن مقطع محبوبيت داشت بهانه داد. البته اين مقبوليت به تدريج کم شد. بايد واقع بين بود و همه بايد اشتباهاتمان را بپذيريم. کنگره ملی را هم برای همين گفتم. مرزبندی اتحاديهها و تشکلها پيش از شرکت در آنها را محدود میکرد؛ شايد هم رسانه کافی نداشتند و نتوانستند پيامشان را منتقل کنند.
بايد کوشيد همه نحلههای فکری در اين کنگره وجود داشته باشند و هيچ کسی مدعی نظارت استصوابی (برای ورود يا عدم ورود ديگران) نباشد. البته میدانم که با توجه به ترکيب نخبگان سياسی ما اين کاری بسيار مشکل است ولی غير ممکن نيست. بايد با استفاده از نظر سنجی کاری کرد که اين ايده فراگير شود و خبرنگاران بايد بکوشند از قدرت خود استفاده کنند تا کسی نتواند در اين ميان رای ممتاز داشته باشد يا ديگران را محدود کند. البته هنوز چيزی مشخص نيست و حتی جزييات هم بايد به نظر سنجی و افکار سنجی گذاشته شود.
پرسش: البته واقفيد که اجرای چنين طرحی بسيار سخت است.
پاسخ: بله سخت است بخصوص که مردم داخل کشور دسترسی راحتی به رسانههای مجازی ندارند ولی راههای علمیيی هست که میتوان به آنها انديشيد. من معترفم که فراگيری صد در صد ممکن نيست ولی بايد به حداکثر فراگيری برسيم.
برگرفته از سايت خبرنگاران سبز
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |