بازگشت به خانه

دوشنبه 20 تير 1390 ـ  11 جولای 2011

 

 

من خیلی سعی می کنم بفهمم امثال  نوری علا چه می گويند

باور کنید که من خیلی سعی می کنم که بفهمم امثال  اسماعیل نوری علا، نیک آهنگ، اردشیر زارع زاده، جمشید طاهری پور، بقیه نو سکولار ها، کنشگران حقوق بشر، سوسیال دموکرات ها، چپ ها، یا هر نام دیگری که اینها خودشان به خودشان میدهند (الا نام واقعی شان که مارکسیست روسی است) چه می خواهند بگویند؟ چه هدفی را دنبال می کنند؟ و ایرادشان به دگر اندیشان ـ از اصلاح طلبان تا سلطنت طلبان، از لیبرال ها تا ملیون، از سبز ها تا ملی ـ مذهبی ها، تا مستقل ها ـ چیست  ولی اظهارات اینها انقدر ضد و نقیض است و خودی و نخودی دارد و دیکتاتور منشانه و حذفی و استالینیستی و هوادار استفاده از قدرت خارجی به هر شکل برای ربودن قدرت است، که شکی باقی نمی گذارد که اینها دل در گرو دو دلبر ظاهراً متضاد دارند. این هم دلایل من:

می دانیم که همهء اين ها با مجاهدین و رجوی ها مرز بندی شدید دارند و آنها را می کوبند. چرا؟

1) می گویند رجوی ها و مجاهدین با صدام ساختند و علیه مردم ایران جنگیدند. (به این واژهء «مردم» دقت کنید چون مرتب اطلاق های متضادی می یابد).

اما همین ها از بختیار حمایت می کنند که با انگلیس و امریکا و شاه مورد غضب مردم در آن زمان ساخت (حتا اگر مردم صد در صد اشتباه می کردند، چون همین مردم در جنگ عراق هم گول خمینی و آخوند ها را خورده و اشتباه می کردند، همین مردم هم اشتباهاً دنبال جنبش سبز رفتند که به نظر این آقایان و خانم ها اشتباه بود) و بعد ها علیه دولت ایران با صدام هم ساخت و کودتای نوژه را سامان داد. و حداقل علناً گفت مشکل اول او خمینی است نه صدام!

۲) می گویند رجوی ها و مجاهدین پیروان شان را مغز شویی می کنند و در اشرف اینترنت و ماهواره و آزادی ابراز عقیده علیه عقیده رسمی وجود ندارد. خلاصه آنها در بی خبری و سانسور هستند و فقط اخبار ساخت رجوی ها یا مورد علاقه آنها به گوش هوادارن می رسد!

اما همهء اینها از کوبا، لنین، اسد، قذافی، شوروی سابق، دیکتاتوری های سابق شوروی،.. حمایت می کنند. همهء اینها اخباری را که نشان دهد بلاروس سرکوب می کند، پوتین روزنامه نگاران را سر به نیست می کند، قذافی و اسد به زنان و بچه ها تجاوز می کنند، چه گوارا پانصد نفر را بدون دادگاه می کشد، کاسترو گروه فشار دارد و به مخالفین ـ مثل زنان سفید پوش ـ حمله می کند، روزنامه نگاران را زندان می کند، اینترنت و ماهواره و مهاجرت ندارد، یک میلیون بیکار دارد، فحشا در اثر فقر در آنجا رسمی است، سانسور می کنند و مغز پیروانشان را میشویند.

در مورد رجوی سانسور فیزیکی است! یعنی وقتی کسانی از اشرف در می روند و به جهان آزاد می آیند علیه آن موضع می گیرند. یعنی مغز هودار قفل ابدی ندارد. اما اینها سال هاست در غرب زندگی می کنند و این همه آزادی و دموکراسی را در غرب می بینند ولی از دیکتاتوری کوبا و خشونت و انقلاب و سیاهکل و شوروی و لنین و گاهی حتا استالین دفاع می کنند؛ یعنی مغزشان سه تا قفل دارد. در فضای 1917 زندانی هستند. اگر چه سلول های آنها درهای باز به روی سوئد و کانادا و آلمان و امریکا و فرانسه دارد ولی علیه این کشورها که در آن مفت می خورند و می چرخند و کمک می گیرند و وب سایت می زنند واراجیف به مردمی تحویل می دهند که پنج میلیون آنها در همین خارج زندگی می کنند و نیمی از آنها هم حاضرند همین فردا به همین کشورها مهاجرت کنند، نه برای تبلیغ کوبا و استالین، بلکه برای دیدن کنسرت آشر، جاستین تیمبرلیک، بیانسه، کیتی پری،.....

۳) می گویند مجاهدین قدرت پرست و ماکیاولیست هستند، هدف شان کسب قدرت به هر طریق است! به رای مردم احترام نمی گذارند، و اگر به قدرت برسند همه را حذف میکنند!

عجبا! نوری علا و بقیهء مارکسیست ها (سکولار، کنشگر حقوق بشر، سوسیال دموکرات...) در این کشورهای غربی دنبال چی هستند؟ این وب سایت ها از کجا خرج شان می آید؟ این رفت و آمدها به کمیته های سنای امریکا و مجالس اروپا برای چیست؟ پیشنهاد تشکیل دولت سایه؟! رای گیری در خارج از کشور؟ پیشنهاد  استفاده از قدرت خارجی به سبک مصطفی کمال، دوگل، لنین؟ حذف برخی گزینه ها از دستور کار مجلس مؤسسان آینده؟ اينها آيا برای آبرو داری از عمهء استالین است یا تره کی؟

رسم شان کوبیدن اصلاح طلبان است، لیبرال ها، ملیون، ملی ـ مذهبی ها، مشروطه خواهان و این همه زندانی سیاسی که در زندان ها دارند می پوسند. يا کروبی، موسوی، يا هر کس که مسلمان است و مذهبی و می خواهد با نیروی مذهب علیه استبداد و وابستگی بجنگد و در سرنوشت کشورش شریک باشد و هميشه با همین اسلام مارکسیستی حاکم بیش از همه مبارزه کرده و هزینه داده و بیشتر از همه مورد خشم حکومت است، اين اگر «حذف» نیست پس چیست؟

فرض کنیم همین فردا اینها کشور را یک جوری تصرف کنند. اینها آيا در پشت بام مدرسه رفاه شان امثال بازرگان، بنی صدر، موسوی، کروبی، گنجی، سروش، خاتمی را اعدام نخواهند کرد؟

آیا اگر رجوی مثل سال 57 بخواهد به ایران برگردد و جوانان را دور خود جمع کند، آنها را در خانه های تیمی و محلی سازماندهی کند، و بعد به اینها بگوید «سهم من چی؟ من که بیشتر کشته داده ام»، و هر روز تظاهرات کند و از اینها بخواهد موسوی و کروبی و خاتمی را اعدام کنید...

آيا اگر فدائیان بروند گنبد بخواهند حکومت دیکتاتوری پرولتاریا ایجاد کنند،

اگر کردها پادگان ها را درهم بکوبند و از دولت مرکزی بخواهند دولت محلی آنها را به رسمیت بشناسد و حقوق اقلیت ها را بدهد؛ يا با برادران شان در کردستان عراق متحد شوند...

اگر آذربایجانی ها بروند با ترکیه و آذربایجان چاق سلامتی .... 

دولت این ها چه می کند؟ (من فعلاً از دخالت های خارجی حرفی نمی زنم).         

4) می گویند جنبش سبز و اصلاح طلبی به حقوق طبقهء کارگر و اقلیت های قومی نپرداخته و آنها را فراموش کرده به همین دلیل شکست خورده! می گویند چرا موسوی و کروبی و خاتمی کاری نکردند، پس با رژیم بودند!

يادتان باشد که این طبقهء کارگر و روستایی مذهبی است! بیش از طبقهء شهری هوا دار حکومت و روش پوپولیستی احمدی نژاد است. اگر موسوی و کروبی و خاتمی می خواستند مثل شما به مذهب آنها حمله کنند، یا شهری ها را کمتر بها بدهند و شعار های کارگری کمونیستی بدهند آن 3 میلیون شهری را هم از دست می دادند بدون آنکه طبقهء کارگر را به دست بیاورند.

این هم یک مغلطه است که انقلاب و جنبش توسط کارگران انجام می شود! یک دروغ تاریخی است. لنین هم سوار خر آمادهء بورژوازی و خرده بورژوازی شد و با زور بازوی نیروی دریایی و توطیه و ترور و چماقداری مثل هیتلر قدرت را دزدید.

انقلاب  را همه جا خرده بورژواها و بورژواها راه انداخته اند. در لهستان هم کارگران تنها با اتحاد با کلیسا و مذهب، علیه رژیم کمونیستی قيام کرده و پوزهء مارکسیسم روسی را به خاک مالیدند. در ایران هم طبقهء متوسط شهری با اتحاد با کارگران مذهبی (دنباله روان آیت الله ها بر اساس تکلیف شرعی) رژیم مدرن شاه را ساقط کردند.

این اقوام (مخصوصا کردها) وقتی رژیم بالای سرشان دموکرات باشد شلوغ می کنند. تاریخ نشان داده که آنها دنباله روی زور هستند. صدام، اسد، ولایت فقیه،... توانسته اند اینها را ساکت نگه دارند. هر وقت رژیم ضعیف شده (مثل آخر دولت قاجار، اوایل رژیم شاه، زمان بازرگان،..) اینها پر رو شده و شورش کرده اند. آن هم نه همهء آنها بلکه مزدورانی که از همسایگی و یا آن سوی آبها و یا شوروی تحریک می شده اند در آنجا سر و صدا کرده اند.

اینکه موسوی و کروبی و خاتمی کاری نکرده اند درست. اما شما چه کرده اید؟ نوری علا یک لیست بدهد، نیک آهنگ یک لیست بدهد، فدایی و توده ای لیست بدهند. اسم اش مبارزه نیست اینکه بلیت بگیری و با  پاسپورت از فرودگاه مهر آباد و با بدرقه بروی خارج، آنجا پول از این و آن بگیری و وب سایت بزنی و حمله کنی به سازگارا و گنجی و زید آبادی و مجید توکلی و ابراهیم یزدی و عماد به آور، باقی، و تقی رحمانی، و نرگس محمدی، و بهاره و هنگامه و هاله و سارا... که به زندان افتاده و شکنجه دیده اند و یا هنوز زیر بخیه هستند و هر لحظه یک پاسدار منافع روسیه ممکن است، به دستور سر دستهء مافیا، يعنی پوتین، در مقابل دوربین یک پنجه بوکس به سینهء آنها بزند و آنها را بکشد؛ یا مثل سامی و فروهر ها آنها را سلاخی کند، یا مثل لاهوتی سر به نیست کند...

5) می گویید اصلاح طلب ها دروغ می گویند، عذر خواهی نمی کنند، رادیکال نمی شوند.

اما حجم دروغی که شما سکولار ها، کنشگران حقوق بشر، سوسیال دموکرات ها همه روزه به فضای مجازی می ریزید چندین برابر حجم دروغی است که رژیم ج ا می سازد.

سابقهء دروغ ساختن تان روشن است: از غرق شدن صمد در رودخانه، تا ریختن زندانیان سیاسی به دریاچه قم در زمان شاه، تا اینکه سروش دانشگاه ها را بست، تا اینکه لیبرال ها این رژیم فقاهتی را می خواستند و بر ساختند، تا اینکه بنی صدر گفت موی زن اشعهء ايکس دارد، تا اینکه احمدی نژاد دیکتاتور اصلی و یهودی و اسرائیلی است؛ تا اینکه مصدق خودش علیه خودش کودتا کرد؛ تا اینکه مصدق ساواک را درست کرد؛ تا اینکه شعبان بی مخ و نواب صفوی عامل مصدق بودند؛ تا اینکه دکتر یزدی سران ارتش را اعدام کرد؛ تا اینکه آیت الله بروجردی علیه مصدق کودتا کرد؛ تا اينکه حمایت شاه از اسلام رادیکال خمینی و توسعهء مساجد موجب انقلاب ۵۷ شد؛ تا اینکه امریکا در گوادلوپ انقلاب کرد در حالیکه که شوروی هم آنجا بود و توده ای ها و فدائیان و مجاهدین هم در این انقلاب بودند؛ تا اینکه اسلام رحمانی همان اسلام مارکسیستی استالینیستی حاکم است، و شورای هماهنگی سبز و جنبش سبز آمریکایی است، .......

تنها می توانم بگویم که رفتار مشکوک شما و حمله های گزینشی شما جایی برای تردید باقی نمی گذارد از اینکه شما ها دل با دو دلبر دارید و ماموریت شما از مسکو می آید.

شما همه در اروپا و امریکا جمع شده اید تا از پول ها و امکانات امریکا  هم استفاده کنید. به همین دلیل نيز اسم  عوض کرده اید تا آمریکایی ها متوجه اهداف پنهانی شما نشوند. وگرنه هر آنچه می گوئید همان گفتمان پنجاه و هفت است، يعنی مارکسیسم لنینیسم روسی.

برای اینکه فکر نکنید من ضد چپ و ضد سوسیال دموکراسی هستم، به شما می گویم که ناصر کاخساز یک سوسیال دموکرات واقعی است. او تنها کسی است که از سیاهکل و ژاندارم کشی و توهمات استالینیستی و لنینیستی فاصله گرفته.

اگر شما هم واقعاً سوسیال دموکرات هستید باید دنبال او بروید.

اگر هم حقوق بشر را طالب هستید شیرین عبادی واقعاً در این راه زحمت می کشد. 

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com