|
چهارشنبه 19 مرداد 1390 ـ 10 اگوست 2011 |
به خاطر او نبود که گذشتم
بیرگِر مِنکِه ـ اشپیگل آنلاین
برگرداننده: ح.پدرام
مجید موحدی یکشنبه صبح بنا را بر آن گذاشته بود که در این روز کور خواهد شد. در سال 2009 دادگاهی به آمنۀ بهرامی حق داده بود که چشم های او را با اسید بسوزاند. پنج قطره در چشم راست، پنج قطره در چشم چپ.
حکمی بود طبق اصل «چشم در برابر چشم»: در نوامبر 2004 موحدی به صورت همکلاسی سابقش اسید سولفوریک پاشیده بود. بهرامی تقاضای ازدواج او را رد کرده بود. وی سوی چشمانش را از دست داد، صورتش از قیافه درآمد – اما زنده ماند. آمنه بعدها گفت موحدی «با تمسخر می خندیده» وقتی چشمانش می سوخته است.
با این وجود بهرامی در آخرین لحظه از قصاص گذشت. روز یکشنبه با یولیا لوشِدِر، سخنگوی مطبوعاتی انتشاراتی در مونیخ که کتاب «چشم در برابر چشم» بهرامی را منتشر کرده است تلفنی حرف زد. بهرامی ماجرای صبح یکشنبه را برای او گفت.
«به خاطر او نبود که گذشتم»
گروهی از مأموران او و خانواده اش را به بیمارستان بردند. «وقتی مجید مرا دید به من ناسزا گفت: دخترۀ گاو، ترشیده.» به گفتۀ بهرامی مجید گریه کرده و به او گفته: «هیچ فرقی بین تو و من نیست. تاوان آنچه را می کنی خواهی داد.» بعد آمنه گفته: «اول تو تاوان خواهی داد بعد من.»
وقتی مقدمات بیحسی را انجام می دادند بهرامی به دادستان گفته از اجرای حکم می گذرد. مجید از جا پریده و دست و پای آمنه را بوسیده است. بعد گفته: «خواهش می کنم با من ازدواج کن، دوست دارم برای همیشه نوکرت باشم.» آمنه با گفتن«مسخره بازی در نیار» او را رانده است. «هیچ وقت با تو ازدواج نمی کنم، به خاطر تو نبود که گذشتم، بلکه به خاطر خودم بود.»
باورنکردنی است که موحدی دوباره از او تقاضای ازدواج کرده باشد. اما گیج کننده تر حرفی است که بهرامی بعد از گذشت گفته است: «این تصمیم را همان هفت سال پیش گرفتم. اما کسی نمی دانست.»
«دلایل واقعی تصمیم او نامشخصند»
تعداد زیادی از فعالان حقوق بشر و ایرانیان تبعیدی، نیز رئیس قدرتمند دستگاه قضایی آیت الله محمود هاشمی شاهرودی (حتماٌ منظور زمانی است که ایشان ریاست دستگاه قضایی را برعهده داشته است زیرا از حدود دو سال پیش آیت الله لاریجانی این سمت را دارد – م) از بهرامی درخواست کردند از اجرای حکم بگذرد. اما تاکنون بهرامی مصمم بود از حقش استفاده کند.
درماه مه درگفتگو با اشپیگل آنلاین گفته بود: «هیچکس نمی تواند بفهمد من چه کشیده ام.» بهرامی گفته که برای رسیدن لحظۀ انتقام مدتها مبارزه کرده است. «قانون اسلامیِ ما طرف من است. کسی که سوی چشمان مرا گرفته من هم اجازه دارم سوی چشمانش را بگیرم.»
وی حتی علیه حکم اول اقدام کرد، در این حکم قضات به مجید دوازده سال حبس و به آمنه تنها اجازه دادند یک چشم موحدی را با اسید بسوزاند. قضات اینگونه استدلال کردند که طبق شریعت اسلام و قرآن، زن نصف مرد ارزش دارد. «در نتیجه دوچشم زن برابر یک چشم مرد است.»
وی اکنون می خواهد وانمود کند بخشش را از مدتها قبل در نظر داشته است. به گفتۀ لوشِدِر بهرامی گفته است: «می خواستم با تقاضایم برای دریافت دومیلیون یورو سازمان های حقوق بشر را رسوا کنم. به این ترتیب نشان دادم که این سازمان های حقوق بشر وقتش که شد کمک نمی کنند.»
آیا بهرامی در همۀ مصاحبه ها دروغ گفته بود که به تفصیل از ضرورت و درستی انتقام صحبت کرده بود؟ وقتی از دیگران می خواست او را درک کنند و حتی کتابی در مورد رنجهایش نوشت؟
خبرگزاری ایرانی ایسنا از بهرامی نقل می کند: «این کار را به دلایل مختلفی کرده ام: در راه رضای خدا، برای کشورم و خودم.» از این گذشته به گفتۀ او خانواده اش هم مخالف این انتقام گیری بوده است. و «هفت سال مبارزه کردم تا مجازات اجرا شود اما اکنون احساس راحتی می کنم که اتفاق نیفتاده است.»
اما بهرامی پافشاری کرد و سرانجام به هدف خود رسید: قضات به بهرامی اجازه دادند هر دو چشم موحدی را کور کند – زیرا آسیب های جدی صورت و دستانش برابرچشم دوم «حساب شد.»
به بهرامی پولی حدود 130 هزار یورو پیشنهاد کردند تا از قصاص بگذرد. وی به اشپیگل آنلاین گفت: «اما بلایی را که برسر من آمده نمی توان با پول جبران کرد.» وی گفت آنچه انجام می دهد باید سرمشق بازدارنده ای برای هر مردی باشد که از سوی زنی که به گفتۀ خود دوستش دارد پس زده می شود و می خواهد با چنین کاری از زن انتقام بگیرد.
وی در ماه مه همچنین گفته بود سازمان های حقوق بشری به وی پیشنهاد پول کرده اند تا از قصاص بگذرد. «اما دلیلی وجود ندارد که من قضیه را به تأخیر بیندازم یا حتی از آن درگذرم.» اما در همان موقع اعلام آمادگی کرد در ازای دریافت دومیلیون یورو از انتقام بگذرد.
آمنه فقط اجرای حکم را می خواست
وی اکنون می خواهد وانمود کند بخشش را از مدتها قبل در نظر داشته است. به گفتۀ لوشِدِر بهرامی گفته است: «می خواستم با تقاضایم برای دریافت دومیلیون یورو سازمان های حقوق بشر را رسوا کنم. به این ترتیب نشان دادم که این سازمان های حقوق بشر وقتش که شد کمک نمی کنند.»
آیا بهرامی در همۀ مصاحبه ها دروغ گفته بود که به تفصیل از ضرورت و درستی انتقام صحبت کرده بود؟ وقتی از دیگران می خواست او را درک کنند و حتی کتابی در مورد رنج هایش نوشت؟
خبرگزاری ایرانی ایسنا از بهرامی نقل می کند: «این کار را به دلایل مختلفی کرده ام: در راه رضای خدا، برای کشورم و خودم.» از این گذشته به گفتۀ او خانواده اش هم مخالف این انتقام گیری بوده است. و «هفت سال مبارزه کردم تا مجازات اجرا شود اما اکنون احساس راحتی می کنم که اتفاق نیفتاده است.»
کدام حرف درست است؟ وکیلش به ایسنا گفته از تصمیم موکلش خبر نداشته است. علی صرافی گفت: «آمنه بر اجرای حکم اصرار داشت و برای گذشت شرایط مشخصی گذاشته بود.» وی به این شرایط اشاره نکرد.
گرچه بهرامی در صحبت با سخنگوی انتشاراتی اطمینان داده کسی او را زیرفشار نگذاشته است اما ناظران احتمال می دهند حکومت در تصمیم گیری او بی نقش نبوده است. احتمالاٌ حکومت می خواسته مانع شود ایران کشوری جلوه کند که در آن نظام حقوقی قرون وسطایی مجراست.
بهرامی گفته همچنان خواستار حدود 150 هزار یورو از خانوادۀ عامل است.:«از این نخواهم گذشت، به پول برای معالجۀ پزشکی احتیاج دارم.» موحدی که از هفت سال پیش در زندان است تنها وقتی می تواند آزاد شود که بهرامی این پول را گرفته باشد.
1 اوت 2011
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |