بازگشت به خانه

دوشنبه 11 مهر 1390 ـ  3 اکتبر 2011

 

چرا سکولاریسم و دموکراسی نسخهء 'نو' و 'کهنه' دارند

مهدی رضایی- تازیک

m.rezaei_tazik@yahoo.com

این 'نوشته' نقدی ست بر مقالهء آقای عبد الستار دوشوکی که در تاریخ دوشنبه، چهارم مهر ماه 1390 در سایت 'سکولاریسم نو' باز تکثیر شده است.(1)

آقای دوشوکی بدون آنکه در آغاز به تعریف 'سکولاریسم نو' بپردازند، مدعی آن می شوند که "سکولاریسم و دموکراسی نسخه 'نو' و 'کهنه' ندارند". من در آغاز، مفید و مختصر، به تعریف 'سکولاریسم'، 'سکولاریسم نو' و بعد به اثبات این مهم می پردازم که هر دوی این واژه ها دارای نسخهء "نو" و "کهنه" اند؛ یعنی اینکه این دستاوردهای بزرگ بشری در بسترهای مختلف معناهای مختلفی را در ذهن آدمی متبادر می نموده اند. این واژه ها همیشه در حال تحول بوده اند. من به تاریخ واژه ها می پردازم، تا کهنه و نو بودن شان را ثابت کنم.

 

سکولاریسم

روشنفکران عصر مشروطیت برخی از واژه های فرنگی را که در بستر جامعه ای کاملاً متفاوت از جامعه ایران شکل گرفته بودند، گاه به طور ناقص و گاه سهواً، به اشتباه به فارسی ترجمه نموده اند. یکی از این واژه ها 'مشرو عیت' می باشد که ریشه در شرع دارد. واژهء 'مشرو عیت' معادل با واژه 'لگیتیماسیون' (Legitimation) قرار گرفته است و روشنفکران ما حتی تا به امروز واژه 'لگیتیماسیون' را به 'مشرو عیت' ترجمه می کنند، در حالی که ترجمه صحیح آن می تواند 'حقانیت' باشد.

واژهء 'سکولاریسم' نیز متأسفانه از این قاعده، يعنی ترجمهء سهواً اشتباهس مستثنا نبوده است. واژهء 'سکولاریسم' به 'جدایی دین از دولت' ترجمه شده است، در حالی که 'سکولارسیم' در بستر غربی آن به 'جدایی نهاد کلیسا از حکومت' اطلاق می شود. به این ترتیب معادل نهاد 'کلیسا' در ترجمه فارسی 'دین' و معادل نهاد 'حکومت' واژه 'دولت' قرار گرفته اند. اسماعیل نوری علا، سردبیر نشریه 'سکولاریسم نو'، سال ها پیش ترجمهء 'جدایی نهاد مذهب از حکومت' را پیشنهاد و آن را نیز اشاعه داده است. 

یک فرد می تواند همزمان مسلمان و سکولار باشد. یعنی دین او (اعتقادش به خدا، پیامبر، کتاب آسمانی و ... ) می تواند در همهء عرصه ها، چه عمومی و چه خصوصی، حضور داشته باشد. اما واجبات مذهبی اش، که مجموعه ای ست از دستورات استخراج شده از کتاب الهی/ آسمانی و احادیث، می بایست از کل دستگاه حکومت [قوهء مقننه (مجلس)، قوهء مجریه (دولت) و قوهء قضاییه (سیستم قضایی)] جدا باشد. در یک حکومت سکولار مبنای قانون گذاری و اجرای آن شریعت نیست.

 

سکولاریسم نو

مولفه هائی که 'سکولاریسم نو' را از 'سکولاریسم' متمایز می نمایند، عبارتند از «نفی ایدئولوژی» و «تثبيت حقوق بشر».

اسماعیل نوری علا مذهب و ایدئولوژی را یکی می داند و معتقد است که حکومت می بایست از دسترسی هر دوی اینها که تبعیض آفرینند، مصون باشد. پس نه تنها مذاهب، بلکه ایدئولوژی ها نیز می بایست از حکومت جدا باشند. 

و 'سکولاریسم نو' ئی که اسماعیل نوری علا از آن یاد می کند، مبتنی بر حقوق بشر است.

تجربهء ترکیه و "کرهء شمالی، کوبا و سوریه" ای که آقای دوشوکی نیز از آنان یاد نموده اند، نه تنها بغل گوش ایشان، بلکه پیش چشم ماست. و ما بر این مهم واقف بوده ایم و هستیم که استفادهء ابزاری از دین و مذهب و یا ضدیت با این دو نه تنها دافعه دارد، بلکه نقض فاحش حقوق بشر است. علت گرایش نسل من به ایران قبل از اسلام به استفادهء ابزاری جمهوری اسلامی از دین و مذهب مردمان بر می گردد. و اما رشد گرایشات اسلامی در ترکیه به 'سکولاریسم فلسفی' دهه های پیشین بر می گردد؛ 'سکولاریسم فلسفی' که با دین و مذهب مردمان سر نزاع داشته است و به نام 'سکولاریسم' دگر اندیشان را سرکوب نموده، هيچگاه حقوق بشر را سر لوحهء کار خویش قرار نداده است. اما 'سکولاریسم نو' 'سکولاریسم سیاسی' ست؛ یعنی اینکه با دین و مذهب مردمان کاری ندارد و بستری آزاد برای ادیان و مذاهب فراهم می آورد، ولی اجازه دخالت مذهب در حکومت را نمی دهد.(2)

از آنجائی که تیتر مقالهء آقای عبالستار دوشوکی 'سکولاریسم نو: نواختن شیپور از سر گشاد آن' است و ایشان هیچ تعریفی از 'سکو لاریسم نو' ارائه نمی دهند، من مفید و مختصردر سطور بالا به 'سکولاریسم' و 'سکولاریسم نو' پرداختم. آقای دوشوکی نیز معتقد است که "تعریفی جهانشمول از واژه و مفهوم ذاتی سکولاریسم" وجود ندارد و هر کس از "ظن" خویش به معانی مختلفی از سکولاریسم رجوع می کند. برای اکثر واژه ها (مثلاً انقلاب ، ناسیونالیسم و حتی دموکراسی) در علوم انسانی تعریفی واحد و جهانشمول وجود ندارد، اما این دلیل بر آن نمی شود که همین طور هر کس از "ظن" خویش به معنایی رجو ع کند. کلید کار در این مواقع تعاریف حداقلی اند.

آقای دوشوکی معتقدند که "سکولاریسم و یا دموکراسی نسخه 'نو' و یا 'کهنه' ندارند". در آرشیو سایت 'سکولاریسم نو' پیرامون اندیشهء سکولار و تاریخچهء آن مطالبی یافت می شوند. در مقاله ای تحت عنوان 'سکولاریسم به زبان ساده' نشان داده می شود که 'سکولارسیم' به عنوان یک اندیشه سیاسی چه تحولات تاریخی ای را از سر گذرانده است. به عبارتی دیگر، چه گونه بسط یافته و چه معانی مختلفی را در عرصه های مختلف تاریخی در ذهن متبادر می نموده است.(3) من برای اثبات این مهم که فرم های حکومتی در بستر های مختلف تاریخی در ذهن آدمی معانی مختلفی را تداعی می نموده اند و نیز همیشه دستخوش تحولات تاریخی قرار گرفته اند و (می گیرند)، به تاریخچهء دموکراسی می پردازم؛ "دموکراسی" ای که آقای دوشکی معتقدند نسخهء "کهنه" و "نو" ندارد.

 

دموکراسی "نو" - دموکراسی "کهنه" 

دموکراسی، به دلایلی مختلف، به عنوان یک فرم حکومتی در دولتشهرهای یونان قبل از میلاد به وجود آمده و پدر و به عبارتی دیگر بنیانگذار علم سیاست، ارسطو، به تجزیه و تحلیل آن پرداخته است. به عقیدهء او دموکراسی وقتی به وجود می آید که [مردان ] 'آزاد فقیر به عنوان اکثریت صاحبان حکومت می گردند'. ارسطو به دموکراسی آتنی به دیدهء انتقاد می نگرد و حاکمیت ِ '[مردان ] آزاد فقیر' را برای جامعه مفید نمی داند. او حکومت 'پولیتی' که تلفیقی ست از دموکراسی (حکومت مردان آزاد فقیر) و الیگارشی (حکومت مردان ثروتمند) را برای جامعه آتن پیشنهاد می کند. (4)

در دموکراسی آتنی چیزی به نام مجلس، دولت و قوه قضاییه به شکل امروزی وجود نداشته است؛ بلکه دموکراسی آتنی را شاید بتوان گفت که چهار رکن زیر تشکیل می داده اند:

الف) مجمع عمومی که چهل بار در سال برگزار می گردیده است.

ب) 'شورای 500 نفری' که یکی از وظایف اش تنظیم و سازماندهی مجمع عمومی بوده است.

پ) کارمندان؛ کارمندانی که از طریق قرعه کشی و یا انتخابات برای سمت های سیاسی، نظامی، مذهبی، فرهنگی و... انتخاب می شده اند.

ت) دادگاه های ملی که قضات آن از طریق قرعه کشی انتخاب می شده اند. (5)

امروزه اما ساختار سیاسی حکومت های دموکراتیک کاملاً متفاوت است. در هیچ دموکراسی ای، حتی در 'دموکراسی مستقیم' سویسی، که از جهات فراوانی به دموکراسی آتنی شبیه است، مردمان سالی چهل بار تشکيل مجمع عمومی نمی دهند. از 'شورای 500 نفری' و کارمندانی که از طریق قرعه کشی انتخاب می شدند نیز خبری نیست. مردمان (زنان و مردان، و نه تنها مردان) از طریق انتخابات (و نه شرکت در مجامع عمومی که سالی چهل بار تشکیل می شده است) نمایندگان خویش را انتخاب می نمایند. قضات نیز نه از طریق قرعه کشی بلکه از طریق انتخابات تعیین می شوند. کسی هم دیگر لازم نیست حنجره اش را برای پنج / شش هزار نفر حاضر در مجمع عمومی پاره کند. این کار را رسانه ها (رادیو، تلوزیون، اینترنت، روزنامه ها ...) انجام می دهند. 

پل زدن من از قرن 21 میلادی به قرن چهارم قبل از میلاد تنها یک دلیل دارد: واژه ها دارای تاریخ اند و جوامع مدام از نظر جمعیتی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی ... در حال تغییراند. و روشنفکران، متفکران و نویسندگان واژه ها را بسط می دهند و  یا به آنها جنبهء منفی و یا مثبت می بخشند. و این عوامل مثلاً باعث می شود که واژه 'انقلاب'ی که روزی در نسل قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ آزادی و آبادانی را تداعی می کرد، امروز ترس و وحشت و ارتجاع را در ذهنش  متبادر سازد. آقای دوشکی گذشت زمان، تغییرات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را می بینید؟ و در این حال اصلاح طلبان مذهبی تلاش شان بر این است که جنبه های منفی واژهء 'انقلاب' را برجسته کنند!

بر پایهء همین توضیحات مختصر بالا می توان دید که چگونه دموکراسی های امروزی خود را از دموکراسی آتنی متمایز می سازند. به دموکراسی های امروزی پسوند "نو" نمی بندند، اما از آنها با نام های چون 'دموکراسی پارلمانی'، 'سوسیال دموکراسی'، 'جمهوری دموکراتیک' و... نام می برند. بنابراین بیراهه نرفته ایم اگر مدعی شویم که دموکراسی آتنی نسخهء "کهنه" ی دموکراسی، و دموکراسی های امروزین نسخهء "نو" آن را عرضه می کنند.

 

'مقایسه سیب با پرتقال'

آلمانی زبان ها هنگامی که مقایسهء دو مقوله / چیز کاملاً متفاوت را می بینند به ضرب المثل 'سیب را که با پرتقال مقایسه نمی کنند' روی میاورند. کاری که آقای دوشوکی در مقالهء خویش انجام می دهند هیچ تفاوتی با 'مقایسهء سیب با پرتقال' ندارد. توضیح می دهم: 

آقای دوشوکی برای اینکه ثابت کند که 'راه های رسیدن به رم فراوانند' از بریتانیا به عنوان "یکی از 'لا مذهب ترین' یا بعبارتی در عمل سکولارترین کشور های دنیا" نام می برد، که در آن "تفکیک قانونی بین نهاد مذهب و نهاد حکومت وجود ندارد. اما عملاً بریتانیا دارای یک سیستم سیاسی آزاد، دموکراتیک و پویای مبتنی بر حقوق بشر می باشد". قدم "انقلابی ِ" بعدی آقای دوشوکی استناد به ایرلند است؛ ایرلندی که به گفتهء ایشان در آن "پاره ای از قوانین نظیر آموزش عمومی در مدارس مذهبی وابسته به کلیسا، قانون سقط جنین، و حتی روش های جلوگیری از بارداری بر اساس احکام الاهی دین مسیحیت و نه علم نوین و یا عرف رایج وضع شده اند".

و من یک قدم از آقای دوشوکی فراتر می روم: انگلیس دارای قانون اساسی مکتوبی نیست. اما در حین برداشتن این قدم این سؤال را مطرح می کنم که آیا جامعهء ایران و جامعهء بریتانیا دارای پیشینهء تاریخی واحد و مشترکی هستند؟ نه! آغاز 'جنگ سکولاریستی' در غرب به قرن 15 و 16 میلادی بر می گردد. این در حالی ست که قدمت این 'جنگ' در ایران به اوخر قرن 19 و آغاز قرن بیستم میلادی بر می گردد.

از یکی از روشنفکران غربی نقل شده است که: 'قانون اساسی جوامع می بایست مبتنی بر روح آن جوامع باشد' (نقل به مضمون). جوامع را با ماشین، علوم انسانی را با علوم طبیعی و 'سیب را با پرتقال' مقایسه نکنیم. روح جامعهء ایران و فرهنگ سیاسی اش از زمین تا آسمان با جوامع مترقی غربی متفاوت اند. 

و اما اينکه امروز قوانین مربوط به سقط جنین و روش های جلوگیری از بارداری در مدارس مذهبی وابسته به کلیسا در ایرلند از احکام الهی دین مسیحیت استخراج می شوند، و اینکه امروز کلیسای کاتولیک شهر لوتسرن در سوئیس بر خلاف عقیدهء حتی پاپ به پخش رایگان کاندوم در راه آهن این شهر روی می آورد تا خود را به عنوان نهادی مترقی معرفی کند، به ریشه های تنومند اندیشهء سکولار در جوامع غربی بر می گردد؛ اندیشه ای که جوامع غربی را نه تنها از فقر و فلاکت رهانید و راه ترقی را به رویشان گشود، بلکه استبداد مذهبی کلیسا را نیز به تاریخ سپرد.

 

"سکولاریسم جزم اندیش و پرخاشگر"!؟

آقای دوشوکی معتقدند که مروجان و اشاعه دهندگان اندیشهء 'سکولار ـ دموکراسی' (اعضای 'شبکهء جهانی سکولار های سبز برای دموکراسی و آزادی در ایران' ) شارحان "سکولاریسم جزم اندیش و پرخاشگر" اند. اما سکولاریست جزم اندیش چه شخصی ست؟

در فرهنگ دهخدا جزم اندیش به فردی اطلاق می شود که 'دارای گرایش به اندیشهء قطعی و تغییر ناپذیر - دارای عادت و پافشاری بر باورها و عقیده های از پیش پذیرفته شده و بی اعتنا به دلایلی که نادرستی آن را اثبات می کند' باشد. 

انسان جزم اندیش فردی ست که ایدئولوژی بر او حاکم است؛ فردی ست که در علم و پژوهش را به روی خود بسته است، فردی ست که نقد اندیشه خود را بر نمی تابند، فردی ست که اندیشهء خود را برای تمامی فصول حقیقت مطلق قلمداد می کند.

اما 'سکولار دموکرات های سبز' نه جزم اندیش اند و نه پرخاشگر. 'سکولار دموکرات های سبز' ایدئولوژی گرا که نیستند بماند، بلکه خواهان جدایی هر نوع ایدئولوژی و مذهب از حکومت اند، پس جزم اندیش نیستند. 

و 'سکولار دموکرات های سبز' دارای اندیشه و عقیده ای که از پیش تعیین شده و تجربه آن را ثابت ننموده باشد، نیستند. اندیشهء سکولار مبتنی بر حقوق بشر و دموکراسی، به عنوان یک نوع از انواع حکومت، اثبات نموده است که می تواند راه تبعیض زدایی و وصول به خوشبختی و پیشرفت جوامع را هموار سازد. پس اشاعهء گفتمان 'سکولار- دموکراسی' که در دستور کار 'شبکهء جهانی سکولار های سبز برای دموکراسی و آزادی در ایران' قرار دارد، عقیده و اندیشه ای از پیش تعیین شده نیست، بلکه از آزمونس تجربی- تاریخی سربلند بیرون آمده است. پس 'سکولار دموکرات های سبز' جزم اندیش نیستند. 

و 'سکولار- دموکرات های سبز' در نقد، گفتگو و مفاهمه را در راستای اتحاد نیروهای 'سکولار-دموکرات' و ایجاد یک 'کنگرهء ملی' متشکل از شخصیت ها و احزاب مختلف هیچ گاه تخته ننموده اند؛ و دست هیچ شخصیت و حزب ملتزم و معتقد به 'سکولار- دموکراسی' و 'انحلال رژیم جمهوری اسلامی' را در راستای آزادی ایران زمین رد ننموده اند که بماند، بلکه همیشه دست شان را بسوی آنان دراز نموده اند. بنابرین 'سکولار- دموکرات های سبز' پرخاشگر نیستند، نقد سازنده را خوشآمد می گویند و به عقل جمعی احترام می گذراند.

تاریخ مادهء خام تمام علوم اجتماعی است. شرط وقوع همهء جنبش ها و انقلابات تا کنون 'گفتمان سازی' و اشاعهء این گفتمان بوده است. اگر جنبش مشروطه به تاریخ ایران پیوست، دلیل اش آن بود که گفتمانی تحت عنوان 'قانون خواهی' توسط روشنفکران آن دوره ایجاد و اشاعه یافته بود. اگر انقلاب اسلامی در ایران به عنوان بزرگترین فاجعهء تاریخی این کشور در قرن بیستم به وقوع پیوست، دلیل اش پيدايش و گسترش گفتمان 'اسلامی' بود که شخصیت های سیاسی (مثلا "آل-احمد" ها و "شریعتی" ها) آن را ایجاد نمودند. اگر کارل مارکس و فردریش انگلس 'مانیفست' نوشتند، دلیل اش گفتمان 'سوسیالیستی' حاکم بر جامعهء آن زمان انگلیس بود. اگر انقلابات کمونیستی در قرن بیستم به تاریخ پیوستند، دلیل اش گفتمان 'مارکسیستی'،  'مارکسیستی- لنینیستی' و... بوده است. بنابراین، تاریخ نشان می دهند که پیش شرط همهء جنبش ها و انقلابات (من اینجا به خوب و بد جنبش ها و انقلابات کاری ندارم) 'گفتمان- سازی' و اشاعه آن است. پس ایجاد گفتمان 'سکولار- دمکراسی' و اشاعهء آن جزم اندیشی نیست.

در ایران این جمله مصطلح شده است که 'راه های رسیدن به خدا فراوان اند'. اروپایی ها نیز ضرب المثلی دارند که می گوید: 'راه های رسیدن به رم فراوانند'. 'سکولار- دموکرات های سبز' معتقدند که متضاد «شب» همانا «روز» است، متضاد خوبی بدی ست و متضاد و یا آنتی تز یک حکومت مذهبی چیزی نیست جز یک حکومت دموکراتیک و سکولار (غیر مذهبی و نه ضد مذهبی). این را شاید صد ها بار، آن هم بصورتی 'عامه فهم' همه جا فریاد زده اند. حال اگر آقای دوشوکی راه دیگری برای رسیدن به رم (گذشتن از رژیم و استقرار حکومتی سکولار-دموکرات ) در ذهن دارند، می توانند آن را ارائه داده و از آن گفتمان بسازند. شاید تیر ایشان به هدف بخورد! چون لابد تجربهء ايشان(!) نشان داده است که تیر 'سکولار- دموکرات های سبز' به هدف نمی خورد!

 

فرهنگ سیاسی!

ما از فرهنگی سیاسی می آئیم که در آن به این و آن، بدون ارایه هیچ مدرک و فاکتی، برچسب زدن مرسوم است. ما از جامعه ای می آئیم که در آن اکثر فعالان سیاسی اش سخن خود را کنایه وار می گويند و در لفافه می پیچند! این فرهنگ سیاسی همراه ماست ، حتی در این 'شبه ایران'، منظورم 'جامعه ی موازی' ست که ایرانیان برای خود در خارج از کشور ساخته اند.

آقای دوشوکی معتقد اند که 'سکولار- دموکرات های سبز' با دفاع از "عقب مانده ترین، خشن ترین و ارتجاعی ترین نیروهای مذهبی مخالف رژیم برخاستند..." . از آنجائی که ما خود را در قرن بیست و یکم می بینیم و تمامی بیانیه ها، مقالات، مصاحبه ها، اعم از تصویری و صوتی در سایت 'شبکهء جهانی سکولار های سبز برای دموکراسی و آزادی در ایران' منتشر می شوند، من از آقای دوشکی خواهشمندم که اولاً نام این تشکل عقب مانده، خشن، ارتجاعی و مذهبی که 'سکولار دموکرات های سبز' از آن حمایت نموده اند را برای همگان فاش سازند و، ثانياً، مدارک خود را در این مورد ارئه دهند.

برخی از فعالان سیاسی ما، آنانی که واقعا انحلال طلب اند و آرزوی استقرار حکومتی سکولار و دموکرات را هر روز با خود زمزمه می کنند، با دو مشکل فرهنگی بزرگ رو به روی اند و، به عبارتی دیگر، این دو مشکل روز و شب همراه اینان است. و آن دو به عقیدهء من به قرار زیر اند:

یکی اینکه فعال سیاسی اند، تا در 'شبه ایران' مطرح شوند و بمانند و از پرستیژ بر آمده از آن شهرت و قدرت، لذت ببرند. و دیگر اینکه چشم مطرح شدن دیگری را به عنوان فعال سیاسی در اپوزیسیون و یا در 'شبه ایران' ندارند. 

از مشکل اولی می توان گذشت، برای اینکه عشق به شهرت و قدرت و لذت بردن از پرستیژ برآمده از این دو، نه به شخص صدمه می زند و نه به جمع. او می نویسد تا مطرح شود و مطرح بماند. او، همراه با لذت از پرستیژ برآمده از قدرت و شهرت، رژیم و جنایات اش را در راستای آزادی و آبادانی ایران به زیر ضرب می گیرد.

اما از مشکل دومی نمی توان گذشت. برای اینکه در اين مورد فعال سیاسی مطرح شدن خویش را از طریق ضایع نمودن غیر علمی دیگری دنبال می کند. او "نقد" می کند بدون اینکه سررشته ای در زمینه ای داشته باشد که خود را در آن می بیند. او چوب لای چرخ کسی می گذارد که هدف اش چیزی نیست، جز هدف او. او چنان در 'شبه ایران' غرق می شود که دشمن متجاوز در خانه پدری/ مادری را فراموش می کند. او معنای اپوزیسیون بودن را نیز از یاد می برد. آهسته آهسته با جامعهء ایران نیز غریب می شود، چون دغدغه او 'شبه ایران' است.

 

خلاصه 

و 'مقایسهء سیب با پرتقال' (مقایسهء جامعه ایران با بریتانیا) توسط آقای دوشوکی نیز بیانگر آن بود و هست که ایشان، علی رغم قدرت بیان جالب شان، سر رشته ای در علوم اجتماعی ندارند.

در پایان نیم نگاهی داشتم به فرهنگ سیاسی جامعهء 'شبه ایران'. و این مورد را برجسته نمودم که برخی از فعالان سیاسی که به عنوان اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی نیز شناخته شده اند، فعال سیاسی اند، چون تشنهء مطرح شدن در 'شبه ایران' و رسيدن به شهرت و قدرتند.

من به عنوان یکی از اعضای کوچک 'شبکهء جهانی سکولار های سبز برای دموکراسی و آزادی در ایران' به نقد مقالهء آقای دوشوکی تا آنجا پرداختم که به این 'شبکه' مربوط می شد. من به نقد شخصی آقای دوشکی، که متوجه آقای اسماعیل نوری علا بود، نپرداختم.

در حالی که هر آن امکان دارد که موج آزادی خواهی در ایران دوباره طنین انداز شود، در حالی که اصلاح طلبان مذهبی سودای تشکیل 'جمهوری اسلامی دموکراتیک' را در سر دارند، تا نسخه جدیدی از 'جمهوری اسلامی' را به چهار پنج نسل دیگر تحمیل کنند، در حالی که اصلاح طلبان روی به 'موازی سازی' آورده اند، نقد غیرعلمی اندیشهء سکولار و اشاعه گفتمان 'سکولار- دموکراسی' از سوی یک 'انحلال طلب سکولار- دموکرات' برای من جای سوال دارد!

سی ام . سپتامبر 2011  ـ سوئیس- لوتسرن

 

پانویس ها:

1. http://www.newsecularism.com/2011/09/26.Monday/092611.Abdosattar-Doshuki-New-seculaism-and-Nooriala.htm

2. http://www.newsecularism.com/2010/04/02.Friday/040110.Esmail-Nooriala-Political-Secularism.htm

3. http://www.newsecularism.com/2008/0108-B/011608-Austin-Klein.htm

4. G. Schmidt, Manfred: Demokratietheorien. Eine Einfühung. VS: Opladen. 2008. S. 28

5. ebd. /Ibd. S. 27-28

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com