بازگشت به خانه

چهارشنبه 20 مهر 1390 ـ  12 اکتبر 2011

 

خدا وکیلی آیا خوشحالی‌های روزمره ما ملت بیشتر از سایرین نیست!؟

مطلب وارده

داشتیم مقایسه می‌کردیم میزان خوشحالی‌های مردم خودمان را با سایر ملل. به این نتیجه رسیدیم که طی سی و سه سال گذشته که جمهوری اسلامی تاسیس شده، ملت را آنقدر به مرگ گرفته‌اند که به تب راضی ‌شود و خوشحالی ‌هایش نسبت به گذشته و نسبت به مردم دیگر کشور‌ها، آنقدر بیشتر شده که حد و اندازه ندارد (برای مثال سایرین که زندانی سیاسی ندارند که آزادی اش خوشحال کننده باشد!). مثال‌های بسیاری برای این نتیجه‌گیری داشتیم که عبارتند از:

یکم - زیدآبادی پس از دو سال و اندی به مرخصی می آید همه خوشحال می‌شویم.

دوم - آمنه از قصاص درمی‌گذرد همه تبریک می‌گوییم و به منش او درود می‌فرستیم و خوشحال می‌شویم.

سوم - در صف شلوغ نانوایی هستیم و بالاخره نان گیرمان می‌آید، خوشحال می‌شویم.

چهارم - احمدی‌نژاد از پول خودمان به ما یارانه می‌دهد ممنون و خرسند می شویم.

پنجم - وارد اتوبوس می‌شویم و جا گیرمان می‌آید که بنشینیم خوشحال می‌شویم.

ششم - بنزین با قیمت ارزان برای شب عید اعلام می‌کنند خیلی خوشحال می‌شویم که بنزین سفر جور شد.

هفتم - در فرودگاه و هنگام خروج متوجه می‌شویم که ممنوع‌الخروج نیستیم و خوشحال می‌شویم.

هشتم - باران می‌آید و از آلودگی هوا برای چند ساعتی در امان‌تر می‌مانیم خوشحال می‌شویم.

نهم - در عروسی و پارتی کسی مزاحم تفریحمان نمی‌شود خیلی خدا را شکر می‌کنیم.

دهم - دروغ‌های احمدی‌نژاد بصورت جوک در‌می‌آید و با لذت برای هم تعریف می‌کنیم.

یازدهم - نوار ربنای شجریان را هنگام افطار با صدای بلند در منزل پخش می‌کنیم و احساس خوشحالی می‌کنیم.

دوازدهم - در بازگشت از سفر کسی در قسمت گمرک فرودگاه به ما گیر نمی‌دهد و خوشحال می‌شویم.

سیزدهم - رستورانی را می‌شناسیم که هنگام صرف غذا کمی ودکا قاطی نوشابه مون می‌کند و پز می دهیم و خوشحال می‌شویم.

چهاردهم - از صحنه درگیری ماموران با خانم‌ها در خیابان یواشکی فیلم می‌گیریم و به شیوه‌ای در دنیای مجازی منتشرش می‌کنیم و خوشحال می‌شویم.

پانزدهم - به فیلترشکن جدیدی دست پیدا می‌کنیم و خوشحال می‌شویم.

شانزدهم - نرم‌افزار جدیدی به‌طور مجانی گیرمان می‌آید و خرسندمان می‌کند.

هفدهم - به مشهد می‌رویم و دستمان به ضریح می‌رسد خوشحال می‌شویم.

هجدهم - هواپیمایمان سالم به زمین می‌رسد و می بینیم سقوط نکرده خوشحال می‌شویم.

نوزدهم - گشت بازرسی در نیمه شب نگه‌مون می‌دارد و نمی‌فهمد که مشروب خورده‌ایم و خوشحال می‌شویم.

بیست - فیلم جدایی نادر وسیمین پرفروش‌ترین در تاریخ سینمای ایران اعلام می‌شود واینکه از فیلم اخراجی‌های ۳ ساخته ده‌نمکی بیشتر فروش داشته، ما را خیلی خوشحال می‌کند.

بیست و یکم - اون موقع‌ها که همه چیز کوپونی بود، وقتی کوپن اعلام می‌کردند خیلی خوشحال می‌شدیم.

بیست و دوم - علی‌آبادی به عنوان نامزد وزارت به مجلس معرفی می‌شود و رای نمی‌آورد و همه خوشحال می‌شویم.

بیست و سوم - دست احمدی‌نژاد رو می‌شود که با رمالان و کف‌بینان مملکت را اداره می‌کرده خوشحال می‌شویم.

بیست و چهارم - فلانی چند روزی غیبش می‌زند و همه جا شایعه می‌شود که او دارفانی را وداع گفته است. همه یک جورایی منتظریم اعلام بشه تا بریزیم تو خیابونا و جشن بگیریم

بیست و پنجم - بچه‌ای در برنامه زنده تلویزیونی اعلام می‌کند که «شوشولشو خودش می‌شوره» و موضوع رسانه‌ای می‌شود و همه خوشحال می‌شویم که اولا دست مجری که می‌خواست موضوع را سمبل کند رو شد و دوم اینکه حکومت نتوانست آنرا سانسور کند و رفت رو آنتن

بیست و ششم – و بعضی وقت‌ها هم وقتی ایران در یک مسابقه می‌بازد، چون خیلی از حکومت متنفریم، خوشحال می‌شویم!

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com