|
من آدم می کشم، تو آدم می کشی...
پاییز به خودی خود فصل غم انگیزی است، غم انگیزترین فصل سال، ولی چند سال است که پاییز به سومین هفتهء خود که می رسد برای من این غم دوچندان می شود. دلیل اش را می گویم: در سال 2002 سازمان عفو بین الملل و سازمان همبستگی جهانی علیه مجازات اعدام، روز دهم اکتبر (18 مهر) را روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام اعلام کردند و با این کار فرصتی مغتنم پدید آوردند تا دستکم یک بار در سال کارنامهء حکومت ها در این زمینه زیر ذرّه بین قرار گیرد.
تا این جای قضیه نه تنها جایی برای دوچندان شدن غم نیست، بلکه به عکس می توان به این نیز دل خوش داشت که در طول این کمتراز یک دهه، شمار کشورهایی که در آنها مجازات اعدام اعمال می شود چنان کاهش یافته که اکنون این کشورها در اقلیت قرار گرفته اند و سال به سال نیز از شمارشان کاسته می شود.
حتماً می پرسید پس دلیل دوچندان شدن غم چیست؟! به این خبر توجّه کنید: در سال 1390 شمار اعدام شدگان تقریباً دو برابر سال پیش از آن بوده و بیشترین شمار اعدام ها در چین و جمهوری اسلامی بوده است. مفهوم این خبر، که دلیل دو چندانی غم من نیز هست، این است که در میهن ما که به داشتن تاریخ، تمدّن و فرهنگ دیرینه و والا و از جمله تدوین و اجرای نخستین منشور حقوق بشر فخرمی فروشد و به خود می بالد، قطار بی ترمز آدم کشی قانونی یا اعدام هر دم بر سرعت اش افزوده می شود و جان انسان ها را درو می کند.
بر اساس ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر و بند 1 ماده 6 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، حق حیات حقّی "ذاتی" است و به این اعتبارهیچ حکومت و نهادی با هیچ دستاویزی حق سلب آنرا از انسان ندارد.
تقریبا همگان براین باور اتفاق نظردارند که هدف حکومت آخوندی از سرعت سرسام آور گردونه اعدام ها، ایجاد و حاکم کردن فضای رعب و وحشت درجامعه است. حتی خود حکومت ولایت مطلقه فقیه نیز داشتن این هدف را انکار نمی کند ولی نام آنرا به جای رعب و وحشت "عبرت" می گذارد!
مجموعه فعالان حقوق بشر درایران می گوید که جمهوری اسلامی قصد دارد با ایجاد فضای رعب و وحشت به کاهش بحران های موجود در جامعه بپردازد. در بهمن ماه 1389 میرحسین موسوی و مهدی کروبی تعداد زیاد اعدام ها و تعجیل در اجرای احکام را مورد انتقاد قراردادند و پرسیدند: «اعدام قریب به 300 تن طی یک سال گذشته، آیا جز ایجاد رعب و وحشت در جامعه دستاوردی برای اذهان عمومی کشور دارد؟». چندروزبعد، کمیسرعالی حقوق بشر سازمان ملل نیز بیانیه ای منتشر کرد که درآن نسبت به افزایش قابل توجه شماراجرای مجازات مرگ و گسترش "موج اعدام ها در ایران" ابراز نگرانی شده بود. درپایان بهمن ماه، چندسازمان مدافع حقوق بشر از جمله گزارشگران بدون مرز، عفوبین الملل و دیده بان حقوق بشر، در اقدامی مشترک از شورای حقوق بشر سازمان ملل خواستند که برای توقف "موج تازه اعدام ها" در ایران فورا اقدام کند. درروزهای پایانی سال 1389 هم بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد درگزارشی نگرانی عمیق خود را از موارد نقض حقوق بشر درایران و از جمله افزایش شمار اعدام ها ابراز کرد.
گسترش فزاینده "موج اعدام" تنها شامل حال ایرانیانی که بطور روزمرّه از عطوفت و عدالت اسلامی حکومت آخوندی برخوردار می شوند نیست. بنابرگزارش 24 اسفند 1389 بی بی سی: «درسالی که گذشت هیئتی از نمایندگان مجلس افغانستان پس از دیدار از ایران اعلام کردند که دستکم سه هزارنفرازافغان های زندانی درایران به مرگ محکوم شده اند. پس از انتشار این خبر، ظاهرفقیری سخنگوی وزارت امورخارجه افغانستان، دریک کنفرانس خبری در کابل، این اعدام ها را "تکان دهنده" توصیف کرد. اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه افغانستان موجب تظاهرات اعتراض آمیز جمعی از افغان ها دربرابرسفارت جمهوری اسلامی درکابل شد».
افزایش شماراعدام ها در سال 1390 نیز ادامه یافت. در 30 شهریور 1390، نشریه اینترنتی "روز" در مطلبی با عنوان "50 اعدام در3 هفته، 30 اعدام در3 روز" نوشت: «براساس گزارش های رسانه های دولتی و حقوق بشری درطول 3 روزگذسته بیش از 30 مورد احکام اعدام درزندان های مختلف کشور ازجمله زندان اوین، رجایی شهر، ارومیه، قزوین و وکیل آباد مشهد به اجرا درآمده است».
مجموعه فعالان حقوق بشر درایران در اطلاعیه ای که درتاریخ 2 مهرماه 1390 منتشرشده تأکید می کند که حق زندگی متعلق به همه انسان ها است و حکومت ها نمی توانند با "گناهکار" یا "بی گناه" شمردن شهروندان این حق را از آنان سلب کنند یا به آنها بدهند. دراین اطلاعیه آمده است که کشور چین باحدود 1.5 میلیارد نفرجمعیت رتبه نخست را در اعدام دارد امّا اگر تناسب جمعیت درنظرگرفته شود، جمهوری اسلامی بااختلاف فاحش ازچین پیشی می گیرد و میانگین اعدام در ایران چند برابر بیشترازچین است.
گروهی از گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل نیز درروز اوّل مهر1390، اعدام یک نوجوان (علیرضا ملا سلطانی، عامل قتل روح الله داداشی) را محکوم کرده و باردیگر از دولتمردان حکومت اسلامی خواستند که اعدام و مجازات های فراقانونی را متوقف کند. در بیانیه این گزارشگران آمده است: «هرحکم قضایی که مجازات اعدام را برای نوجوانان زیر18 سال درنظربگیرد با تعهدات بین المللی جمهوری اسلامی ناسازگار است. معاهده بین المللی "میثاق حقوق کودک" و "میثاق حقوق مدنی و سیاسی" اجرای حکم اعدام برای افراد زیر 18 سال (درزمان ارتکاب جرم) را ممنوع کرده اند و جمهوری اسلامی هردو این معاهدات را امضاء کرده است». حکومت جنایتکار آخوندی این نوجوان را به دستاویزواهی این که ملاک تعیین سن برایش سال قمری است و او در زمان ارتکاب جرم 18 سال قمری داشته اعدام کرد!
مجموعه فعالان حقوق بشر درایران با اشاره به آمارشمار اعدام شدگان در شهریور 1390 و مقایسه آن با ماه قبل و ماه مشابه سال پیشین، وضعیت موجود درکشور را "بحرانی" اعلام می کند. شمار اعدام شدگان در مردادماه 1390 چهارنفر و در شهریورماه 1389 دوازده نفر بوده که این شمار درشهریورماه 1390 چندین برابر افزایش یافته است.
سکّه وضعیت بحرانی و اسفبار مجازات اعدام یا به تعبیر بسیاری از صاحب نظران "آدم کشی قانونی" در حکومت اسلامی، به جز هدف حاکم کردن جوّ رعب و وحشت درجامعه روی دیگری نیز دارد و آن مسئولیت همگانی ما به عنوان انسان و شهروند ایرانی است. دهم اکتبر یا روزجهانی مبارزه با اجرای مجازات اعدام، درواقع درحکم آینه ایست که فراروی ما گرفته می شود تا در آن بنگریم و زشت و زیبای باورها و منش خود را درآن ببینیم و به قول حافظ اگر به ما نازیبایی یا زشتی نشان داد به جای شکستن آینه، خود را بشکنیم و درصدد اصلاح خویش برآییم. به عنوان نمونه: ازخود بپرسیم که ما چه مردمی هستیم و تا چه حد درگنداب و باتلاق تحجر و عقب ماندگی فرورفته ایم که در مراسم اعدام یک نوجوان 17 ساله، بیش از 15000 نفرمان – اکثرا جوان – از نخستین ساعت های پس از نیمه شب درمحل اعدام جمع می شویم تا تماشاگر لرزه های مرگ در پیکرنوجوانی باشیم که در هنگام اعدام مادر خود را می طلبیده و از او کمک می خواسته است؟ آیا نفس شرکت در چنین مراسمی درحکم مشارکت در جنایت حکومت نیست؟!
این پرسش و بسیاری پرسش های مشابه دیگر، شاید بتوانند کمک کنند که ما خود را آنچنان که واقعا هستیم – و نه آنچنان که می پنداریم یا می نماییم – بشناسیم و این واقعیت بسیار تلخ امّا بدیهی را بپذیریم که حکومت جنایتکار آخوندی از مجموع صفت، منش و باورهای کج و کولهء ما ساخته و پرداخته شده و تا امروز سرپا مانده است. تنها با پذیرش این واقعیت است که می توان از حکومت آخوندی فاصله گرفت و رودررویش ایستاد. تا زمان این پذیرش، به خاطرداشتن مسئولیت درهمه تبهکاری های حکومت آخوندی، ناگزیر باید فعل آدم کشی را صرف کنیم:
من آدم می کشم،
تو آدم می کشی،
او آدم می کشد،
.....
.....
.....
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس ها می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:
|
New Secularism - Admin@newsecularism.com - Fxa: 509-352-9630 |