|
جمعه 29 مهر 1390 ـ 21 اکتبر 2011 |
کنگره ملی صدایی متفاوت با صدای موسوی و کروبی نخواهد بود!
گفتگو با مجتبی واحدی
گفتگوگر: مهدی تاجیک ـ برای سايت «ندای سبز آزادی»
پيشگفتار: ایده برگزاری نشستی با حضور گروه های سیاسی ایران را برخی گروه های اپوزسیون خارج از کشور طی سالهای اخیر مطرح کردهاند اما این ایده هیچ گاه به ثمر ننشسته است. به تازگی مجتبی واحدی، مشاور ارشد مهدی کروبی بر پیگیری این ایده به عنوان یکی از پیش زمینه های توفیق جریان دموکراسی خواهی تاکید کرده و آن را ضروری دانسته است. او معتقد است که همه گروه های خواهان مشارکت در فضای سیاسی ایران باید در یک نشست ملی حضور یابند و برنامههای خود را ارایه کنند. در نظر وی چنین نشستی می تواند گسترهای وسیع شامل براندازان، اصلاحطلبان و حتی معتقدان به ولایت فقیه را دربرگیرد. واحدی در گفتوگو با ندای سبز آزادی بر عملی بودن پیشنهادش تاکید دارد و معتقد است گردهمایی گروههای سیاسی به افزایش امیدواری نسبت به آینده سیاسی کشور در بدنه جنبش دموکراسیخواه ایران منجر خواهد شد.
***
پرسش: آقای واحدی! شما مدتی پیش ایده برگزاری نشستی متشکل از گروههای اپوزسیون جمهوری اسلامی را تحت عنوان کنگره ملی مطرح کردید و به تازگی نیز از سفر یک ماهه اروپا بازگشتید. سفری که برخی رسانه ها هدف از آن را زمینه سازی برای تشکیل چنین نشستی دانستهاند. آیا واقعن چنین ایدهای را در شرایط کنونی قابل تحقق میدانید؟
پاسخ: اول از همه باید تصریح کنم که هدف سفر اخیر من ایجاد کنگره ملی نبود. قبلا هم یادآور شده بودم که نه درباره اسم و نه درباره برنامه های احتمالی چنین کنگرهای به نتیجه نرسیدهام. منتها تاکید دارم همه کسانی که در جمع مخالفان، معارضان و منتقدان قرار دارند باید کنار هم بنشینند و برای امروز و فردای ایران فکر کنند. حتی تصریح کردم که اگر قرار است برای آینده ایران کاری صورت گیرد باید از براندازان و معتقدان به اصلاح گرفته تا طرفداران آقای خامنهای هم دعوت به عمل بیاید. پیشاپیش نیز می توان حدس زد که برخی از گروهها حاضر به شرکت در این نشست نخواهد شد. با این حال عدم شرکت هر گروه در چنین نشستی نشان می دهد که آن گروه به پایگاه مردمی خود اعتماد ندارد.
پرسش: اصولا چه عاملی باعث شده که شما تشکیل یک نشست از گروههای سیاسی را ضروری بدانید؟
پاسخ: برای این که اهمیت برگزاری چنین نشستی را مورد تاکید قرار دهم مایلم به این روحیه ایرانی ها اشاره کنم که ما حتی برای فحش دادن به همدیگر نیز حاضر نیستیم کنار هم بنشینیم لذا نیازمند سازگاری و هم نشینی هستیم تا از این ضعف بزرگ فرهنگ سیاسی عبور کنیم. از طرفی اگر امروز هنوز بسیاری از دولتها نسبت به نظام جمهوری اسلامی مدارا می کنند و اگر مردم در داخل کشور با تردید نسبت به جنبش سبز نگاه می کنند، علتش این است که نمی دانند با تغییر وضع موجود قرار است به چه نقطه ای برسیم.
پرسش: منظورتان از تغییر اوضاع چیست؟ براندازی نظام جمهوری یا اصلاحات درون نظام؟
پاسخ: به نظر من در حال حاضر براندازی به دست آقای خامنه ای انجام شده است. امروز من حتی معتقدم که نظام حکومتی در ایران وجود ندارد. در هیچ نظام حکومتی دنیا، نفر اول و دوم مملکت از طریق تریبون های رسمی با همدیگر دعوا نمیکنند. در هیچ نظام حکومتی دنیا این طور نیست که 3 هزار میلیارد تومان اختلاس صورت بگیرد و حتی یک مسوول سطح پایین استعفا ندهد. در ایران صرفا یک سیستم سرکوب حاکم است که با استفاده از زور اوضاع را کنترل می کند. در این شرایط بعضی گروهها شاید معتقد باشند که نظام قابل اصلاح است و بعضی گروه ها بگویند که نظام باید تغییر کند. من بر این باورم که همه این گروهها برای رسیدن به نتیجه باید کنار یکدیگر بنشینند و با هم گفتگو کنند. تا زمانی که چنین گفتگویی در سطح ملی صورت نگیرد نه جامعه بینالملل و نه مردم داخل ایران به گروه های اپوزسیون اعتماد نخواهند کرد.آنها چون احساس بلاتکلیفی می کنند حاضر به پذیرش ریسک و به خطر انداختن جانشان نخواهند بود. پیشنهاد من برای گفتگوی ملی محصول چنین نگاهی است. حال اسمش می تواند کنگره ملی باشد. می تواند لویجرگه، شورای انتقال یا شورای اصلاح باشد.
پرسش: شما اشاره کردید که در یک نشست ملی نمایندگان آقای خامنهای هم باید دعوت شوند. با لحاظ کردن این پیش فرض اصولا چه شانسی برای به نتیجه رسیدن گفتگوها وجود خواهد داشت؟
پاسخ: به صورت کلی من اعتقاد دارم که همه گروهها می توانند در این کنگره یا نشست حضور داشته باشند اما اگر طرفداران آقای خامنهای نیامدند نشان دهنده آن است که آنها احساس نیاز نمی کنند و فکر میکنند با زور می توانند کنترلشان بر مردم را استمرار بخشند. جای خالی چنین تشکلی را اکثر منتقدان و مخالفان وضع موجود احساس می کنند. البته طرح موضوع، اولین گام در برگزاری چنین نشستی است. قبل از این هم کسانی این موضوع را مطرح کرده و زحماتی کشیده بودند. من هم گفتم که نه متولی چنین نشستی هستم و قصد دارم که عضو آن باشم . با این حال چه برای تشکیل آن هر کاری از دستم بربیاید انجام می دهم.
پرسش: آقای واحدی! بهرحال رهبران جنبش سبز به عنوان کسانی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری، بیشترین نیروی اجتماعی را با خود همراه کردند اکنون در حبس به سر می برند. ایا تشکیل کنگره ملی در شرایط خلاء این رهبران، نمی تواند به دو دستگی یا احیانا چند دستگی در صف گروههای اپوزسیون منجر شود و نتیجهای خلاف انتظار از آن حاصل شود؟
پاسخ: در تحولات بعد از انتخابات بارها تجمع ها و راهپیماییهایی برگزار شد و آقای موسوی و کروبی به صراحت گفتند که ما دنبال مردم می رویم. این طور نبود که آنها احساس رهبری کنند. اگرچه بسیاری از مردم در حال حاضر شٲن و پتانسیل و لیاقت رهبری را در این افراد میبینند. من با شناختی که از آقای کروبی دارم می توانم بگویم که ایشان از هر امکانی برای دورهم نشستن همه گروههای موثر در اینده ایران استقبال می کند. گروه هایی هم که تاکنون به مساله کنگره ملی اندیشده اند اکثرا به نکاتی انگشت می گذارند که آقای کروبی و موسوی هم با آن همراه هستند. خواسته مورد اجماع گروه های اپوزسیون این است که باید انتخابات آزاد در ایران برگزار شود. آنها همچنین با آقای کروبی و موسوی در این ایده هم نظرند که نیروهای نظامی نباید به این صورت کودتا گونه در همه مسائل اقتصادی و سیاسی اشغالگری کنند. یک نفر نباید برای کل مردم و کل کشور تصمیم گیری کند. بنابراین من کنگره ملی را یک صدای متفاوت از آقای موسوی و کروبی تلقی نمیکنم اگرچه صدای متفاوت هم هیچ ضرری ندارد.
پرسش: به عنوان کسی که در تدارک برگزاری نشست ملی میان گروههای سیاسی بودید آیا خط قرمزی هم برای حضور برخی گروهها قائلید؟
پاسخ: من گمان میکنم که هیچ کس حق ندارد بگوید چه گروهی در آینده ایران مشارکت داشته باشد و چه گروهی نداشته باشد. هدف این است که فضایی فراهم شود تا مردم از بین گروه های مختلف دست به انتخاب بزنند. اما نظر شخصی من این است که دو گروه صلاحیت کسب قدرت در آینده ایران را ندارند. یکی گروه های معتقد به حکومت فردی و فرقی هم نمی کنند که این فرد پادشاه باشد یا دیکتاتور دینی. یکی هم گروه هایی که دستشان به خون مردم آلوده است و سابقه ترور و بمب گذاری دارند و هنوز هم هیچ نشانهای را بروز نداده اند که ثابت کند از آن روش دست برداشتهاند. با این حال باز تاکید می کنم که اگر مردم این گروه ها را هم انتخاب کردند ما صلاحیت نداریم که با این انتخاب مقابله کنیم هر چند برآورد ما این است که انتخاب مردم این نخواهد بود.
پرسش: پس از نظر شما جریان های طرفدار حکومت فردی و گروه های دارای سابقه تروریستی جایی در یک نشست گفتگوی ملی ندارند؟
پاسخ: من گمان می کنم حضور گروه هایی با این تفکرات در آینده سیاسی ایران نقض غرض است. هدف فعلی ما مبارزه با حکومت فردی است و اگر قرار باشد باز گروه های طرفدار چنین حکومتی در قدرت حضور پیدا کنند که پس چه نیازی به مبارزه کنونی است؟ گروه های دارای سابقه تروریستی هم از این جهت صلاحیت حضور در قدرت را ندارند که معتقد به همزیستی نیسستند.
پرسش: آقای واحدی! شما چطور گروه های طرفدار حکومت فردی را فاقد صلاحیت برای حضور در قدرت می دانید اما از طرفی معتقدید که باید طرفداران آقای خامنه ای را به یک نشست ملی برای آینده ایران دعوت کرد؟
پاسخ: منظور من است که راه را برای هیچ گروهی حتی طرفداران آقای خامنه ای نباید ببندیم. نمی توان تکذیب کرد که امروز گروه آقای خامنه ای طرفدارانی در ایران دارد و ممکن است 10 درصد جمعیت را همراه خود داشته باشند ولی البته طرفداران ایشان هم متکثر هستند . گروهی از طرفداران ولی فقیه می گویند که رهبری باید در چارچوب قوانین و مقررات فعالیت کند و کسانی هم هستند که معتقدند نظر رهبری دو میلیمتر از نظر باری تعالی پایین تر است. این تلقی هم که ما بگوییم همه طرفداران آقای خامنه ای" ساندیس خور" هستند مشکلی را حل نمیکند.
پرسش: به نظر می رسد بحث کنگره ملی متاثر از جنبش های اخیر خاورمیانه علیه حکومت های اقتداگرا مطرح شده است. جنبشهایی که برای پیشبرد مبارزه دست به کار شورای ملی دربرگیرنده گروههای اپوزسیون شدند. با توجه به شرایط کنونی منطقه به نظر شما تا چه حد تشکیل یک شورای ملی با هر عنوانی می تواند مشوق نیروهای هوادار دموکراسی در ایران برای استمرار اعتراض باشد؟
پاسخ: فکر می کنم تنها موردی که میان همه نحلههای اپوزسیون با حکومت ایران بر سر آن توافق وجود دارد این است که جنبشهای منطقه بر شرایط ایران تاثیر داشته است. آقای خامنهای معتقد است که این جنبش ها از انقلاب ایران تاثیر گرفته اند و ما می گوییم آنها از جنبش سبز تاثیرپذیری داشته اند. جنبش سبز فضایی را در منطقه ایجاد کرد که مردم حس کردند باید اعتراضهایی را علیه سیستمهای اقتدارگرا در کشورهایشان سامان دهند. مردم در داخل ایران وقتی اخبار جنبش های منطقه را رصد می کنند هم امید میگیرند و هم تهییج میشوند. این جنبشها قطعا بر ایران اثر گذار خواهد بود اما این که چه زمان و به چه طریقی اثر میگذارد نیازمند بررسی زمینه های تعلیق اعتراضهاست.
پرسش: چه عواملی از نظر شما باعث تعلیق اعتراض های جنبش سبز( البته در وجه خیابانی) بوده است؟
پاسخ: نوع سرکوب در ایران قابل مقایسه با هیچ یک از کشورهای منطقه نیست. ممکن است بگویید در سوریه نزدیک 3 هزار نفر کشته شدند و اعتراض ادامه دارد ولی در ایران نزدیک 100 کشته داشتیم و فضای اعتراضی در تعلیق است. این نکته در ظاهر درست است اما باید به شیوه سرکوب در ایران دقت بیشتری کرد. در زندانهای ایران پس از انتخابات به معترضان تجاوز شد. برای خیلی از خانوادههای ایرانی غم و اندوه ناشی از تجاوز به فرزندانشان بیش از آن زمانی است که عزیزانشان را از دست می دهند. آنها از تجاوز به فرزندشان احساس سرشکستی پیدا می کنند. باید به این شکنجه ها در بدنه جنبش و در سطح رهبران توجه توامان کرد. از طرفی آقای موسوی و کروبی 8 ماه در زندان هستند و به آنها نه اجازه ملاقات منظم می دهند و نه کتاب و روزنامه در اختیارشان قرار می گیرد. این نوع سرکوب بسیار موثر بوده در این که خانواده ها نسبت به حضور فرزندانشان در تجمعهای اعتراضی نگران شوند. حضور صدها هزار نفری نیروهای سرکوب برای خنثیسازی تجمع های اعتراضی که به اتکای پول نفت سازماندهی می شدند نیز عامل مهمی برای تعلیق تجمع های اعتراضی بوده است. این نیروهای سرکوب در هنگامه تجمع ها اجازه نمی دادند که یک زن و شوهر با هم از یکجا رد شوند. هر کس می داند که برگزاری یک تجمع نیاز به یک هسته اولیه دارد. آنها حتی از شکل گیری هسته جلوگیری می کنند. مساله مهم دیگری که تفاوت میان جنبش های موفق خاورمیانه با ایران را نشان می دهد، به وضعیت نیروهای مسلح مربوط است. در کشورهای منطقه هر کجا که جنبش ها پیشروی کردند، نیروهای نظامی به سرعت به مردم پیوستند اما در ایران، سپاه به دلیل منفعت های کلانی که از ادامه وضع موجود می برد حاضر به عقب نشینی در مقابل خواست مردم نیستند. نیروهای نظامی ارکان مهمی از قدرت را در اختیار دارند و به تازگی وزارت نفت را هم تصرف کرده اند. طبیعی است که آنان حاضر نیستند قدرت خود را واگذارند.یکی از عمده دلایل تعلیق جنبش اما این است که مردم به فردا تردید دارند. اساس پیشنهاد من برای تشکیل کنگره ملی هم همین است که طرفداران دموکراسی چشم انداز روشنی از آینده ایران ندارند. ترسیم فضایی از فردا کاملا در اختیار ما نیست. نیروهای سرکوب تصمیم خودشان را می گیرند اما اگر گروه های پیشگام برای دموکراسی در کنار هم بنشینند و برای آینده برنامه ریزی کنند من یقین دارم که علیرغم همه فضای سرکوب فعلی، بسیاری از مردم اعتراضها را ادامه خواهند داد.
پرسش: به شکاف نیروهای قدرت در ایران اشاره کردید. به نظر شما این شکافها که ظاهرا رو به افزایش هم هست چه تاثیری بر روند اعتراضهای جنبش سبز می گذارد؟
پاسخ: گمان می کنم شکاف موجود دو طرفه است. یعنی هم نابسامانی اقتصادی بر افزایش شکاف اثر داشته است و هم این شکاف بر افزایش نابسامانی ها اثر دارد. وقتی مقام های ارشد حکومت سر مسائل کوچک و بزرگ با یکدیگر در نزاع هستند، بخش عمدهای از توان مدیریتی کشور صرف این تنش های فرساینده می شود. از طرفی هر یک از گروههای قدرت سعی می کنند که دامن خود را از این نابسامانی ها مبرا کنند و برای انداختن توپ به زمین دیگر فراکسیون قدرت ناچار می شوند که بخشی از اختلاف را علنی سازند. مثلا در همین ماجرای اختلاس مطمئن باشید که آقای خامنهای دلش نمی خواست فساد علنی شود اما از طرف دیگر فکر می کند اگر توپ را به زمین احمدینژاد نیندازد و دامن خود را از این فساد مبرا نکند بعدا باید در قبال آن جوابگو باشد. به همین جهت یک رقابتی در فراکسیون های قدرت هست و هر گروه سعی می کند مفاسد و کجی ها و سوء مدیریت ها را به گردن دیگری بیاندازد. همین مساله باعث علنی شدن بخشی از فسادهای درون حکومتی شده و از ظاهر امر پیداست که روز به روز هم جلوه های بیشتر و مهم تری از آن اشکار می شود. در نتیجه این اختلافها وضع اقتصادی و مدیریتی وخیم و وخیم تر می شود. قطعا در آینده ای نه چندان دور، هم شاهد بحران های اجتماعی ناشی از فشارهای اقتصادی در کشور خواهیم بود و هم این که فراکسیونهای قدرت برای سلب مسوولیت از خود به ناگزیر شکاف را علنیتر خواهند کرد.
http://www.irangreenvoice.com/article/2011/oct/15/15650
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |