بازگشت به خانه

دوشنبه 7 آذر 1390 ـ  28 نوامبر 2011

من نه جنگ می خواهم و نه جمهوری اسلامی!

اختر قاسمی

من هم همانند اغلب شما در چند گروه ایمیلی عضو هستم و دریکی از این گروه ها بحث داغ بر سر جنگ و اینکه  در صورت جنگ چه کار باید کرد، هست. من در پاسخ به دوستی متنی کوتاه نوشتم که بعد تصمیم گرفتم با کمی اضافه و تغییر به شکل وسیع تری منتشر کنم:

من از اینکه عده ای کاملا آگاهانه سعی دارند با استفاده از احساسات ملی و ناسیونالیستی مردم، آنها را در کنار رژیم ارتجاعی و ضد بشری جمهوری اسلامی قرار دهند خیلی عصبانی می شوم. برای من روشن است که این نوع برخورد همه از یک زاویه و نگاه نیستند. برخی بر اساس تحلیل و درک غلط  واقعا صادقانه هست و برخی هم هنوز بدنبال رژیم ضد امپریالیستی اند و در پستوهای تئورهای فسیل شده شان دنبال فاکت های تاریخی می گردند تا بتوانند این دیدگاه حمایت از رژیم را توجیه کنند و برخی هم واقعا منافع شان ایجاب می کند که دفاع کنند.

این که عده ای با بیان اینکه جنگ ایران و عراق را صدام به تحریک امریکا و اسراییل شروع کرد و به همین دلیل رژیم ایران را تطهیر می کنند و فقط غرب را جنگ طلب خطاب می کنند و  یا الان معتقدند که اسراییل و غرب خواهان جنگ است نه رژیم ایران و معتقدند به هر شکل باید در مقابل جنگ، کنار رژیم از ایران دفاع کرد من را به یاد یک موضوعی  در خانواده ای امریکایی انداخت که حدود ده پانزده سال پیش خوراک مطبوعات غرب بود. مردی که عیاش و الکلی بود هر شب مست دیر وقت به خونه می رفت و با زنش بگو و مگو می کرد و با اینکه زن تمایل نداشت هر شب با خشونت وبه شکل تحقیرآمیز  به او تجاوز می کرد. شبی بعد از تجاوز به زنش که بی حس به روی تخت افتاده بود زن به آشپزخونه میرود  و چاقو را برمی دارد و سراغ شوهرش میرود و او را برای همیشه اخته می کند!  خوب اینجا به نظر شما این زن قاتل یا خشونت گراست یا برای اینکه هر شب با بوی بد الکل شوهرش و با فحاشی  مورد تحقیر و تجاوز قرار نگیرد اینکار را کرد؟ اگر قرار باشد شما در دادگاه  قضاوت کنید چه کار می کنید؟ طرف مرد را می گیرید که مورد ضرب با چاقو قرار گرفته یا طرف زن که هر شب فحاشی می شنید و تحقیر می شد و مورد تجاوز قرار می گرفت؟

گیریم که صد در صد عراق متجاوز بوده ولی چه چیزی باعث شد که عراق جنگ را شروع کند؟ چقدر خمینی این جمله را که راه قدس از کربلا می گذرد را تکرار کرد؟ چقدر فحاشی به صدام تکریتی شد؟ مرگ بر امریکا و داستان گروگان گیری کارکنان سفارت یادمان هست؟ شعارهای نابودی رژیم صهیونیستی یادمان هست؟  اینکه در حال حاضر اسراییل اعلام جنگ علنی داده حرفی نیست ولی چه چیزی باعث شد که اسراییل اعلام جنگ کند؟ چندین  هزار بار از سوی سیاست مداران  جمهوری اسلامی و مردم در خیابان مرگ بر اسراییل و اسراییل باید نابود گردد گفته شده؟ من نمیدونم چرا سیاست های جنگ طلبی ایران و فحاشی سی و و ساله به غرب و نابودی این کشور و آن کشور و مرگ بر این و آن  و صدور اسلام واپسگرا و.....را نمی بینیم ؟ سیاست های دشمنی با جهان غرب که تغذیه رسانه های دولتی  ایرانند. چرا سیاست های داخلی ویرانگر؛ دستگیری ها، شکنجه، اعدام و رعب و وحشت و  دخالت در خصوصی ترین بخش های زندگی مردم را نمی بینیم؟

چرا باید ما مردم تاوان سیاست های مخرب و  جنگ طلبی رژیمی واپسگرا و عقب افتاده و ضد مردمی را بدهیم؟ مگر در زمان جنگ ایران و عراق حتی کسانی که معتقد به دفاع از میهن بودند و در حال خدمت به جامعه و دفاع بودند در سیاه چال ها شکنجه و اعدام نشدند؟ چه تضمینی هست که به هنگام جنگ رژیم مخالفان را ابتدا هدف قرار ندهد؟ گیریم که جنگ شد و ما برای دفاع از میهن موافق و مخالف در کنار رژیم قرار گرفتیم و  رژیم هم توانست به کمک مردم ( فرض بر این گیریم همه مخالف جنگ اند)  پیروز شودآیا بعد تغییر سیاست خواهد داد؟ آیا همین رژیم دوباره اولین کسانی راکه هدف قرار می دهد خود  نیروهای مخالف نیستند؟ شرارت رژیم را ما در حال حاضر به شکل علنی و در مقابل چشم رسانه ها و حتی با ریاست جمهوری مورد تایید رهبر و شرکای مورد تاییدش می بینیم.. آیا او شرورتر نخواهد شد؟ و بیشتر احساس حقانیت نخواهد کرد و عرصه را بر همه به جز جناح خامنه ای و شرکا تنگ نخواهد کرد؟

درست است دوست عزیز  ایران وطن همه ی ماست و همه ما هم نگران وطن مون هستیم ولی مگر در این سی و دو سال حرکت رژیم به جز در جهت ویرانی اقتصادی اجتماعی و فقر و بدبختی چیز دیگری بوده؟ مگر جامعه را به یک جامعه معتاد و بیمار تبدیل نکردند؟ این رژیم نه تنها از مخالفان غیر دینی و دینی حتی از معماری های قبل از اسلام هم ترس دارد و خواهان نابودی همه ی آنهاست. بله من هم عاشق وطنم هستم و هر روز که صدای جنگ را می شنوم لرزه تمام وجودم را می گیرد و تنفرم از این رژیمی که خواهان نابودی میهن من و شماست بیشتر می شود. من هم از جنگ متنفرم چرا که به عنوان یک جوان خوزستانی آن زمان جنگ را تجربه کردم.

شما از مهاجم صحبت می کنید و معتقدید در مقابل مهاجم و متجاوز باید به هر قیمتی از آب و خاک دفاع کنیم ولی تعریف شما از مهاجم و متجاوز چیست؟ از نظر من مهاجم و متجاوز به وطن ما فقط خارجیان نیستند. مهاجم و متجاوز آنانی هستند  که ده ها سال فرهنگ و زبان و  ثروت و آبروی ما را به تاراج بردند. مگر هم اکنون اینان که بر مسند قدرت در وطن من و شما و ما نشستند ایرانی نیستند؟ چه ارمغانی برای مردم ایران داشتند به جز دشمنی با دیگر ملل جهان؟  مهاجم برای من با رنگ پوست و مو و زبان دیگر تعریف نمی شود بلکه با عملکردش
مهاجم و متجاوز کسی ست  که ثروت ملی ما را می دزدد  و بعد در قصری در خارج از ایران با ثروت ملت  زندگی می کند؛ متجاوز کسی ست که نفت ما را مجانی به سوریه میدهد و باج به روسیه و چین میدهد  تا بتواند برای پیشبرد اهداف  ضدبشری اش مقابل جهان بایستد ....مهاجم کسی ست که ثروت ملی ما را به جای اینکه صرف  مردم بی خانمان کند  به جای اینکه نان شب را به خانه مردم ببرد صرف ساختن بمب اتم می کند و جهان را تهدید می کند، یا خرج حزب اله لبنان می کند که صلح بین اعراب و اسراییل را پیشگیری کند، متجاوز کسی ست که خواهران و مادران ما را به فجیع ترین شکل در خیابان ها بخاطر دو  تار مو به شکلی کاملا غیر انسانی دستگیر می کند. مهاجم کسی ست که شریف ترین انسان های دادگستری ما را بخاطر دفاع قانونی از موکلان خود به زندان می اندازد ومتجاوز کسی ست که به فرزندان ما بخاطر رای شان که دیده نشد  تجاوز می کند، و یا کسی  که با تئوری های ضد فرهنگی و ضد ملی اش باعث می شود  که قشر وسیعی از جامعه به زندان رود و شکنجه و یا اعدام شود.  متجاوز کسی ست که هر روز مراسم وحشتناک اعدام را جلوی چشم بچه ها و خواهران و برادران  ما برگزار می کند و جامعه  را به یک جامعه بیمار تبدیل می کند و ....هزاران نمونه دیگر که هم  مطمئنم شما بهتر از من میدونید و هم اینکه واقعا از تکرار آنها حالم بد می شود
...

http://my.gooya.com/permalink/3651.html

 

بازگشت به خانه

 

محل اظهار نظر شما:

شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته

و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد:

newsecularism@gmail.com