|
دوشنبه 7 آذر 1390 ـ 28 نوامبر 2011 |
از تنگهء هرمز تا نفس تنگی حکومت اسلامی
بهرام خراسانی
سال هاست که حکومت اسلامی در عرصه های نظامی و فنی و فن آوری هسته ای بر طبل قدرت مندی خود کوبیده و خواسته است تا با انعکاس طنین تو خالی طبل اش گوش جهانیان را کر، و با نمایش هایی از قدرت پوشالی خود رعب و وحشت را، حداقل برای کشورهای کوچک و شیخ نشین های منطقه، تزريق کرده و، در سایهء این وحشت خودانگیخته، به ایجاد آشوب و بلو ا در کشورهای اسلامی منطقه اقدام نمايد. در عين حال، اين حکومت با ايجاد دشمنان تصوری منطقه ای و ساختن دشمنی ایدئولوژیک به نام اسرائیل، و با نشان دادن همدردی مزورانه با ندای حق خواهی مردم فلسطین، خود را دارای دشمن خارجی نشان داده و، به دستاویز همین ادعای واهی، به خرید تسلیحات قدیمی و ناکارآمد روسی اقدام می نماید و در پشت همین آهن پاره ها در منطقه بدل به صورت هیولایی کاغذی ظاعر می شود و با بيان حرف های نخ نمای مقابله و ستیز با امریکا، از توده هائی که در دشمنی و کینه ورزی دیرینه با «امپریالیسم» مغزشوئی شده اند (بی آنکه اغلب علت این دشمنی را بدانند) دلبری می کند و، در عين بصدا در آوردن کوس استقلال، به زیر دامن روسیه و چین پناه می برد. اين حکومت، علیرغم اسلامی بودن خود، با «چپ» هم مغازله کرده و از محل درآمد بی حساب از نفت برای خود در منطقه دوست می گيرد و حامی می تراشید. حاکمان اسلامی پا را از این هم فراتر نهاده و با آهن پاره های روسی که گاهی پرواز و گاهی شلیک کرده و گاهی بر روی آب و گاهی زیر آب غوطه ور می شوند با رژیم نااسلامی سوریه پیمان نظامی می بندد و صورتک هائی از آن حسن نصرالله و خالد مشعل و مقتدا صدر را بر بادکنک هایی به رنگ های حزب الله و حماس نقاشی کرده و بر آسمان کشورهای منطقه فمی فرستد و خود، همچون کودکان، از رقص بادکنکان در باد لذت می برد. و چون در فکر خرد خود سودای حکمرانی بر بلاد اسلا می را دارد از رقص بادکنکان و مجیز سکه دیدگان غرق در ولایت اش از خود بی خود شده و در خیال اش، ژول ورن گونه، بر بالنی نشسته و از فراز آسمان نیلگون عظمت پوشالی شان را می بیند وبه خود غره گشته و چشم بر حقایق می بندند. پس باشد تا صبح دولت اش بدمد!
اما، در پشت این خواب مخملی که جمهوری اسلامی در آن غوطه ور است، جهانیان و مخصوصاً کشورهای منطقه چشم ها را گشوده و حرکات جمهوری اسلامی ایران را زیر ذره بین گذاشته و تجزیه و تحلیل می کنند و هر کدام، به فراخور نفع و یا اندازهء ضرر، بدنبال راه چاره ای می گردند که اغلب از تصویب قطعنامه شروع شده و تا وضع تحریم های یک جانبه و اعمال فشار بوسيلهء هر اهرمی که در اختیار باشد ادامه می يابد.
اما یکی از پيچيده ترين راهکار های مبارزهء غربيان بزرگ نماياندن حکومت اسلامی است؛ که از بهترین پی آمدهایش مشغول کردن آن به خود است تا، در پشت این غفلت، بتوان ضربهء کاری را بر پیکرش (که از داخل و بیرون تحت فشار قرار دارد) وارد کرده و کار جهان گشایی اسلامی اش را برای همیشه تمام کرد. واضح است که در اینگونه اقدامات خرد و کلان، اغلب هم کسانی معين سود می برند و هم اين سود برندگان برای بقیهء مردم دنيا خیالی آرام فراهم می سازند تا از اصلی ترین دغدغهء عصر حاضر راحت شوند.
و این دغدغه چیزی نیست جز «نفت» که در حال حاضر بشر با تمام تلاش ها در جایگزینی منابع جدید انرژی هنوز هم به آن وابسته است و همين وابستگی، متاسفانه، «خاور میانه» را به بحران زده ترین منطقهء جهان تبديل کرده است؛ منطقه ای که تولید نفت مورد احتياج حداقل دو پنجم جهان را تأمين می کند و در آن ميان ایران، به عنوان پنجمین تولید کنندهء نفت عضو سازمان اوپک، و کشور عراق بعنوان ششمین تولید کننده، محسوب شده و هر دو در اوج بحرانی وخيم دست و پا می زنند.
در نزد قدرت های اصلی جهان ـ که ابتدا در امریکا و اروپا خلاصه می شوند ـ ثبات منطقه به دو دليل جنبهء حياتی دارد. نخست همانا بدلیل تولید نفت و گاز و دو ديگر بدين خاطر که اکثر کشورهای حوزهء خلیج فارس برای ادامهء حيات خود وابسته به فروش نفت بوده و از عرصهء تولیدات صنعتی محروم اند و در آمد خود را بايد خرج واردات شان از کشورهای غربی نمايند. این بده و بستان ـ یعنی صادرات نفت و واردات اقلام مصرفی ـ چرخه ای اقتصادی را در منطقه بوجود آورده که عمدتاً بر تحمل و نقل دریایی استوار است؛ و این یعنی تردد نفت کش های بزرگ و کوچک و کشتی های حمل بار در ظرفیت های مختلف در شاهراه خليج فارس و دريای عمان. و این یعنی سخن گفتن از رگ حیات اقتصاد جهانی. و اینجاست که همهء چشم ها به «تنگه هرمز» دوخته می شود و امنيت اين گلوگاه آبی در صدر اولويت ها می نشيند. به عبارت ديگر، امن بودن ترددها به مسئلهء امنیت خود منطقه گره خورده است و غرب نمی تواند اجازه دهد که در اين مورد خللی وارد شود. توجه کنيم که در اين مورد مصالح کشورهائی غربی تنها عامل تعيين کننده نيست و از شیخ نشینان گرفته تا تولید کنندگان جنوب شرقی آسيا (که چین و ژاپن در صدر و تایلند و مالزی و تایوان در مقام دوم آن قرار دارند) نيز به فکر امنیت تردد کشتی ها هستند.
حکومت اسلامی نيز با وقوف به اين اهميت و حساسيت تنگه هرمز را در مرکز محاسبات استراتژيک خود قرار داده و به آن همچون نقطهء ضعف دنيا نگاه می کند و از آن همچون برگ برنده ای در هر بازی سیاسی استفاده می نمايد. اين حکومت بستن تنگهء هرمز را همچون تهديدی دائمی به رخ دنيا می کشد و همواره شاهد آن بوده ايم که در مواقع بحرانی، مانوری نظامی در منطقه براه انداخته و با شلیک چند موشک زمین به دریا و یا بالعکس با ناوگان نظامی کهنه و فرسودهء خود عرض اندام می کند. در واقع، تنگهء هرمز به اسلحه ای در دست حکومت اسلامی تبديل شده که خبر از تهديد بسته شدن اين شاهراه صادرات و وارداتی و افزايش سرسام آور قیمت نفت می دهد و مردمان جهان را به وابستگی خود به طلای سیاه آگاه می سازد.
در اين مورد شايد محاسبات حکومت اسلامی تاکنون با توفيق همراه بوده باشد، اما اخيراً اتفاق جديدی افتاده است که بعضی ها به سادگی از کنار آن گذشته اند و بعضی ها هم سخت به فکر فرو رفته و نگران شده اند. اين اتفاق با درج خبری مطرح شده است که شاید برای همیشه می تواند اسلحهء کهنه و قدیمی تهدید بستن تنگه هرمز را از دست حکومت اسلامی بگيرد. در چند روز اخير روزنامهء اینگلیسی نشنال خبری را با عنوان «خط لولهء نفتی که تنگه هرمز را دور می زند تکمیل شد» به شرح زير منتشر کرده است:
«ساختن یک خط لولهء نفت از بزرگترین میدان نفتی ابوظبی به فجیره که دور زدن تنگه هرمز را ممکن می کند به اتمام رسید. رسیدن این خط لوله به دریای عمان به معنای وعدهء امنییت بیشتر در صورت بسته شدن این آبراه و کمک به کاستن از هزینه های صدور نفت از امارات متحده عربی است».
اگرچه در این مطلب آمده است که تنها قریب 40% از تجارت بین المللی نفت جهان، از جمله حدود 2 میلیون بشکه نفت صادراتی روزانهءابوظبی، از این تنگه می گذرد اما، در حال حاضر، این لولهء نفتی فقط ظرفیت پمپاژ و عرضهء نفت امارات متحده عربی را خواهد داشت. با اين همه می توان يقين داشت که اين قطعاً پایان کار نخواهد بود و بزودی ايجاد خطوط لوله های بعدی و احداث بندرگاه های بزرگتر در برنامهء کار خواهد بود.
برندهء اين مسلماً امارات منحده عربی خواهد بود که نه تنها می تواند با ايجاد امکان پهلو گرفتن نفت کش های بزرگ و کوچک در دور دست تنگهء هرمز به ترانسپورت نفت کمک کند بلکه قادر خواهد بود که سایر کشورهای فروشنده و تولید کنندهء نفت همسایه و حوزهء خلیج فارس را به استفاده از این خط جدید نفتی تشویق کرده و درآمدی ديگری برای خود بوجود آورد. و از آنجا که بدلیل عدم نياز به ورود به خلیج فارس در مسیر نفت کش ها و زمان رفت و برگشت آنان نيز صرفه جویی می شود، حمل و نقل کندگان و مصرف کنندگان نفت نيز از اين امر سود خواهند برد.
بدين سان در این بازی تنها سر جمهوری اسلامی بی کلاه می ماند چرا که اين بار امارات متحده عربی اسلحهء تهديدی بستن تنگه هرمز را از دست اش گرفته است. حال اين وظيفهء اپوزطسيون حکومت اسلامی است که بدان در فردای ازادی کشورمان چگونه می تواند اين ضرر را به سودی محتمل تبديل کند.
به امید آزادی و سر افرازی ایران
11/11/25
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |