|
چهارشنبه 28 دی 1390 ـ 18 ژانويه 2011 |
پیش نیازهای تشکیل ائتلاف مخالفان جمهوری اسلامی
مجید محمدی
پس از سرکوب جنبش سبز و نا امید شدن بسیاری از نیروهای سیاسی داخل و خارج کشور از اصلاح پذیری نظام موجود، افراد و گروههای بسیاری در خارج کشور به فکر تشکیل یک کنگره ملی یا ائتلاف یا شورای مخالفان افتادهاند تا اولاً یخهای میان گروههای مخالف آب شده و نیروهایشان را به جای مخالفت با یکدیگر بر تغییر نظام سیاسی در ایران متمرکز کنند و ثانیاً در صورت بالا گرفتن جنبش در داخل کشور با استفاده از سازماندهی انجام شده به حمایت از جنبش داخلی بپردازند (با جلب حمایت از ایرانیان خارج کشور و نیز دولتها و نهادهای مدنی و رسانهها در کشورهای دمکراتیک).
فرض بنیادی در این اقدام آن است که مردم در داخل کشور در برابر یک حکومت نظامی- امنیتی نمیتوانند به تنهایی برنامه براندازی را به پیش ببرند. اما این مهم که بسیاری از فقدان آن شکایت میکنند بدون پیش نیازهایی به انجام نخواهد رسید. علت انجام نشدن این کار در سه دههء گذشته نیز به عدم تحقق این پیش نیازها برای رفع موانع راجع است. ماههای بعد از خرداد 1388 فضای مناسبی برای چنین فعالیتی فراهم شد، اما موانع همچنان برقرار بودند.
بدون سه پیش نیازی که میآید، تشکیل هر گونه ائتلاف یا شورا یا کنگرهء جدید به جای اتحاد و هماهنگی و اجماع، اختلافات بیشتری ایجاد میکند (همان طور که شورای هماهنگی راه سبز امید، علی رغم مدعای نمایندگی از میر حیسن موسوی و کروبی، در نهایت بیشتر اختلاف آفرید تا هماهنگی و اجماع).
برای ایجاد اتحاد و اجماع باید به اقداماتی دست زد که از اختلافات بکاهند یا بستری برای حل منازعات و رسیدن به توافق فراهم آورند. اگر در نهایت این مردم ایران هستند که باید پس از سقوط جمهوری اسلامیحکومت خویش را برگزینند (و ظاهراً همهء نیروهای اپوزیسیون با این نظر موافق هستند)، برای کاهش اختلافات و بستر سازی برای همکاری نیز باید به خود آنها رجوع کرد. این اقدامات نه تنها باید از اختلافات بکاهند بلکه باید با اتکا به شفافیت، گفتگو و آزمونهای فیصله بخش فضا را بر باورمندان به نظریه توطئه و بیگانهستیزان تنگتر سازند.
اعلام مواضع و برنامهها
برای کاهش اختلافات نخست باید زمینهای فراهم ساخت که جریانهای سیاسی مواضع و سیاستهای خود را در موضوعات و مواضع و راهبردها و سیاستهای مورد اختلاف روشن و شفاف به مردم عرضه کنند. این جریانها باید متوجه شوند که مثل سال 57 با دریایی از ابهام نمیتوانند بر امواج مردم سوار شوند. مردم ایران پس از تجربهء جمهوری اسلامی به راحتی به فرد یا گروهی اعتماد نمیکنند و چشم بسته دنبال کسی راه نمیافتند. همچنین بدون روشن بودن مواضع نمیتوان از اختلافها و تفاوتها برای رسیدن به مصالحه گذر کرد. به علاوه، بدون روشن بودن مواضع مخالفان، مردمیکه از حکومت موجود ناراضی هستند بدیل روشنی برای آن نخواهند یافت.
گروهها و احزاب مدعی در یک دوره کوتاه (چند ماهه) میتوانند طرحها و برنامههای آیندهء خود را برای مردم ایران در رسانهها بیان کنند تا مخاطبان بدانند که اگر قرار شد در شرایط آزاد به این گروهها و احزاب رأی بدهند، به چه چیزی باید رای بدهند و چگونه از آنها حساب کشی کنند؛ اعلام مواضع از جنس منابع مالی یا اسامیاعضا یا چارچوبهای سازمانی نیست که اعلام آنها به ادعای گروههای مخالف برای آنها ایجاد مشکل یا مخاطره کند. مهم ترین موضوعات و پرسشها بدین قرارند:
1. نظر آنها در مورد نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی موجود، ولایت فقیه و رهبری علی خامنهای
2. سیاستهای کلان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد نظر آنها
3. اصول سیاست خارجی مورد نظر آنها (بالاخص در باب رابطه با ایالات متحده، اتحادیه اروپا، اسرائیل، حماس و حزب الله، سوریه، چین و روسیه)
4. موضوعات بنیادی مورد اختلاف میان جمهوری اسلامیو مخالفان مثل رابطه دین و دولت، حقوق بشر، دین رسمی، نگرش به تمدن غربی، اجرا یا عدم اجرای احکام اجتماعی شریعت، نقش روحانیت در یک نظام دمکراتیک، مسئله خودگردانی یا خودمختاری استانهای کشور (فدرالیسم)، و نگاه به حقوق زنان و اقلیتهای قومی، مذهبی و جنسیتی
5. میزان و چگونگی آزادی بیان، رسانهها (سانسور، فیلترینگ)، تجمعات، و تشکلها
احتمالاً خواهید پرسید که مخالفان هر روز دارند مواضع خود را اعلام میکنند. چنین است و چنین نیست. آنها بر اساس نوعی عامه گرایی از اعلام مواضعی که احتمال میدهند گروههایی را از آنها جدا میکند میپرهیزند. به عنوان نمونه ما نمیدانیم موضع سازمان مجاهدین خلق ایران در مورد رابطهء ایران با اسرائیل یا آزادیهای چهارگانه چیست؛ نمیدانیم مواضع حزب مشارکت پس از رویدادهای سال 1388 در باب حمایت جمهوری اسلامیاز حزب الله و حماس چیست؛ نمیدانیم نیروهای اصلاح طلب مذهبی چه موضعی در مورد همجنسگرایان و حقوق آنها دارند؛ نمیدانیم مجاهدین انقلاب اسلامی و جبههء مشارکت چه موضعی در باب کشتارهای سال 67 در زندانها دارند؛ نمیدانیم نیروهای ملی- مذهبی چه نظری در مورد ارث مساوی برای زنان و مردان دارند؛ نمیدانیم مشروطه خواهان به دنبال کدام مدل از حکومت پادشاهیاند؛ همچنین نمیدانیم هر یک از گروههای اپوزیسیون در صورت به دست گرفتن قدرت با تظاهرات مسالمت آمیز چگونه برخورد میکنند (اعطای مجوز و حمایت توسط پلیس، آب پاشی یا تیراندازی)؛ و قس علی هذا.
در یک دنیای غیر شفاف چگونه میتوان از مردم انتظار داشت از یک گروه یا گروه دیگر حمایت کنند؟ اگر هم بکنند، همانند سال 1357، بسیاری از آنها بعداً احساس خواهند کرد که سرشان کلاه رفته است.
چند رسانه فارسی زبان در خارج کشور میتوانند مشترکاً این مهم را بر عهده گیرند.
نظر سنجی برای وزن کشی نیروها
نیروها و جریانهای سیاسی ایرانی در داخل و خارج (موافق یا مخالف رژیم، اصلاح طلب و برانداز)- همانند حاکمان جمهوری اسلامی- اغلب در مورد میزان پشتیبانی مردمیاز خود متوهم هستند. اما این توهم موضوعی نیست که نتوان بر آن غالب شد. با چند نظر سنجی علمی پس از بیان روشن مواضع گروهها و احزاب میتوان به وزن این نیروها در میان ایرانیان پی برد. اگر امکان انتخابات آزاد یا همه پرسی فعلاً وجود ندارد، امکان نظر سنجی که هست.
در یک دورهء چند ماهه دیگر موسسههای نظر سنجی مستقل میزان وزن گروههای سیاسی مخالف را در داخل و خارج ایران اندازه خواهند گرفت. این موسسات باید وابسته به دانشگاههای خارجی یا موسسات بسیار معتبر نظر سنجی در غرب بوده و صرفاً مشاور ایرانی (دانشگاهی و غیر وابسته به جریانهای سیاسی) داشته باشند. همچنین باید چندین موسسه این نظر سنجیها را انجام دهند تا امکان خطا و شکایات محتمل از جهت گیری مثبت و منفی به سمت یک گروه خاص را به حداقل برسانند.
اگر امروز اپوزیسیون متفرق جمهوری اسلامی اعتماد به نفس ندارد بدان دلیل است که گروهها و افراد درون این اپوزیسیون وزن خود را نمیدانند و علی رغم ادعای پشتیبانی تودهای، خود بهتر از همه میدانند که این ادعاها مبهم و غیر قابل اتکاست. ضرر نظارت استصوابی شورای نگهبان، بیش از رد صلاحیت افراد و مهندسی انتخابات، مبهم گذاشتن وزن کشی نیروهای سیاسی است. در فقدان وزن کشی، گروه کوچکی که زور را در اختیار دارد ادعای پشتیبانی عمومیمیکند و مخالفان نیز مبنایی برای رد آن نخواهند داشت. در مقابل مخالفان همیشه با این رویا زندگی خواهند کرد که اگر فرصت داشتند اکثریت را کسب کرده بودند.
پس از وزن کشی، بر اساس وزن گروههای سیاسی مخالف، زمینهء مناسب برای تشکیل شورایی جهت برگزاری ائتلاف /شورا /کنگرهء ملی مخالفان و پیدا کردن ترکیب مناسب فراهم خواهد شد. در شرایطی که وزن نیروها مشخص باشد، کسانی که از منابع مالی برخوردارند میفهمند که کجا میتوانند برای پیشبرد هدف خود سرمایهگذاری کنند و کسانی که به دنبال برنده هستند گمشده خود را پیدا میکنند. مانع اصلی برای سرمایه گذاری مخالفانِ دارای سرمایه در داخل و خارج کشور در جهت سقوط رژیم همین بی تعینی وضعیت گروههای سیاسی است. ممکن است بخشهایی از اپوزیسیون نیز با وزن کشی مخالفت کنند تا در شرایط ابهام بتوانند از برخی منابع استفاده کنند. اما وزن کشی در نهایت به نفع همه است.
پس از روشن شدن مواضع و وزن کشی، هر گروهی که داوطلب فراهم آوردن مقدمات تشکیل شورا، ائتلاف یا کنگره مخالفان باشد مجبور خواهد بود به کارهای انجام شده اتکا کند. اگر مواضع روشن باشد، گروه داوطلب بر اساس مخرج مشترک آنها به گفتگو با گروه ها و جریان ها خواهد پرداخت و نمیتواند این یا آن گروه دارای وزن را نادیده بگیرد. همچنین در تعیین اعضای شورای ائتلاف ضرورتاً به وزن اعضا توجه خواهد شد.
فراهم کردن منابع مالی شفاف
انجام دو مرحلهء فوق نیاز به جمع آوری منابع مالی دارد. این فعالیت پیش از دو فعالیت دیگر یا به موازات آن قابل انجام است. گروهها و افرادی که دغدغهء تشکیل کنگره، ائتلاف یا شورای مخالفان را دارند اگر در پی آن نیستند که یک آلترناتیو دیگر مثل آلترناتیوهای ناموفق موجود (شورای ملی مقاومت، شورای هماهنگی راه سبز امید و...) خلق کنند باید در پروژههای تبیین مواضع و وزن کشی نیروهای سیاسی سهمی را بر عهده بگیرند.
برای آن که توطئه اندیشان و بیگانه هراسان و گروه های خواهان قدرت انحصاری فوراً سازمان دهندگان کنگره را به گرفتن منابع از سازمانهای جاسوسی و گروههای جنگ طلب خارجی متهم نکنند، جمع آوری منابع مالی برای همهء فعالیتهای کنگره /ائتلاف /شورا باید حتی المقدور به صورت شفاف انجام شود. اگر گروهی با اسم و رسم سرمایههای فکری خود را در باب تغییر نظام سیاسی عرضه میکنند (اسامی مستعار اعتماد نمیآفرینند) چرا کسانی که سرمایه مالی دارند چنین نکنند؟ در عصر اطلاعات جنبش های سیاسی نمیتوانند پنهان کاری را به یک سرمایه برای خود تبدیل کنند. بسیاری از رسانههای غیر دولتی اپوزیسیون همواره با این پرسش مواجه بودهاند که منابع خود را از کجا تأمین میکنند و هزینهء عدم اعلام منابع، کاهش اعتماد به آنها بوده است. علی رغم برخی انتقادات به رسانههای فارسی زبانی که منابع آنها از دولتهای خارجی تامین میشود، شفاف بودن منابع، سطح اعتماد پذیری آنان را افزایش داده است.
غیر از پرهیز از اتهامات، نتیجهء مثبت این نحوهء عمل آن است که افراد و گروههایی برای رسیدن به هدف خود حاضر به سرمایه گذاری مالی خواهند شد. تا وقتی که چنین افرادی پیدا نشوند، اپوزیسیون نمیتواند به فرایند ایجاد بدیل شفاف برای حکومت موجود امیدوار باشد. منابع فراهم شده هم میتواند از ایرانیان و هم غیر ایرانیان اخذ شود. هیچ ضرورتی ندارد که فقط ایرانیان در این کار مشارکت کنند. اگر ایرانیان میخواهند پس از جمهوری اسلامی فضای سیاسی شفافی داشته باشند و احزاب و گروهها در انواع انتخابات منابع مالی خود را آشکار سازند باید از همین جا شروع کنند.
***
بدون تحقق سه پیش نیاز فوق هر گروهی که در پی گردهم آوردن افراد و گروهها برای ائتلافی خاص باشد در عین عدم موفقیت به همسویی با امپریالیسم یا بیگانه و خیانت به کشور، سودای به دست گرفتن قدرت بدون مشارکت دیگران (قدرت طلبی، که اصولاً امر نکوهیدهای نیست) و انحصار طلبی متهم خواهد شد. این اتهام را البته کسانی خواهند زد که خود در پی ائتلافی دیگر برای به دست گرفتن قدرت در شرایط سقوط حکومت موجود در ایران هستند. کسانی که چنین سودایی در سر نداشته باشند نیازی به زدن چنان اتهاماتی به دیگران نیز نخواهند داشت.
http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/01/post-30.html
محل اظهار نظر شما: شما با اين آدرس می توانيد با ما تماس گرفته و اظهار نظرها و مطالب خود را ارسال داريد: |