بازگشت به خانه

جمعه 30 دی 1390 ـ  20 ژانويه 2011

 

غرب در جنگ تمام عیار اقتصادی با جمهوری اسلامی

گفتگو با محمد رضا سبزعلیپور، رئيس مرکز تجارت جهانی ایران

گفتگوگر: سایت دیپلماسی ایرانی

پرسش: جمهوری اسلامی ایران از ابتدای شکل گیری با تحریم هایی از سوی کشورهای غربی مواجه بوده است، در ماه های اخیر تلاش هایی از سوی آمریکا و اروپا برای تشدید تحریم ها بر ایران صورت گرفته است. به نظر شما جنس تحریم های اخیر تا چه حد متفاوت از گذشته است؟ آیا می توان گفت که تغییر جدی در روند تحریم ها ایجاد شده است؟

پاسخ: سؤال خوبی را طرح نمودید. بله از ابتدای پیروزی انقلاب به دلیل اختلافاتی که با دولت ایالت متحده آمریکا داشتیم تنگناها و تحریم هایی بر علیه کشورمان اعمال گردید که با تصویب مجلس نمایندگان و مجلس سنا و با امضاء رئیس جمهور آمریکا تقریباً به قانونی مبدل گردید که هر سال با امضاء رؤسای جمهور وقت مجدداً تمدید می شد. این روند کماکان تا به امروز ادامه داشته و هیچ تغيیری در چارچوب اولیه آن بوجود نیامده است. اما ظرف یکی دو سال گذشته و به مرور طی ماه های اخیر اختلافات جدیدی بین دو کشور بروز کرده که منجر به صدور قطعنامه ها و تحریم های تازه ای از جانب آمریکا، اروپا و حتی شورای امنیت سازمان ملل بر علیه کشورمان شده است. اما فشارها و تحریم های اعمال شده جدید کاملاً متفاوت از جنس تحریم های اولیه بوده و اصلاً قابل قیاس با هم نیستند. با موشکافی موضوعات پیش آمده و اتفاقات پیش رو، به واقعیات جدیدی پی می بریم که صد در صد با آن چیزی که در ظاهر دیده می شود متفاوت و قابل تعمق میباشد. فلذا جهت تشریح دقیق آن می بایست موضوع را کاملاً حلاجی کرد تا به درک صحیح واقعیات کمک و دین مطلب را به خوبی ادا نمود.

ببینید؛ درست است که در ابتدای بحث به تحریم های اعمال شده از بدو شکل گیری نظام اشاره کردیم اما به نظر من وقتی که به اتفاقات 30 سال گذشته ایران می نگریم به خوبی درمی یابیم که به آن شکلی هم که در کلمات و جملات به تحریم های 30 ساله اشاره شده اصلاً تحریمی در کار نبوده بلکه فشارهای سیاسی و اقتصادی به نشانهء قهر و عدم دوستی، آن هم فقط از جانب دولت آمریکا، بر ما وارد شده تا به نوعی ما را آزار و در تنگنا قرار دهند. اما به اعتراف غالب دولتمردان و بزرگان نظام این فشارها نه تنها هیچگونه خللی در روند فعالیت های اقتصادی و سیاسی ما وارد نکرده بلکه به نوعی موهبت و فرصتی بوده که باعث شده تا بتوانیم روی پای خودمان ایستاده و تا حدود زیادی در زمینه های مختلف رشد و توسعه داشته باشیم. حتی در دوران جنگ تحمیلی نیز تأثیر محسوسی بر کارهای روزمرهء مردم ما نگذاشت. پس ملاحظه می فرمائید که این فشارها اصلاً قابل اعتنا نبود و حتی ماهی یکبار هم در رسانه ها صحبتی راجع به فشارها و یا به عبارتی تحریم ها به میان نمی آمد. پس اعتقاد من بر این است که ما باید موضوع تحریم ها و فشارها بر علیه ایران را به دو فصل کاملاً مجزا و متفاوت از هم تفکیک کنیم: فصل اول یعنی از ابتدای انقلاب تا اوایل سال 1386 یعنی اواخر دوران ریاست جمهوری بوش پسر. فصل دوم یعنی از سه چهار سال گذشته به این طرف که اتفاقات جدیدی رخ داد که نهایتاً منجر به تشدید اختلافات ایران با کشورهای غربی گردید و این اختلاف و فاصله به وجود آمده بین دو طرف همانند تکه برف کوچکی در سراشیبی به راه افتاد و پس از گذشت مدت کوتاهی به کوه بزرگی از اختلافات و سوء تفاهمات مبدل گردید که امروز شاهد عوارض و عواقب آن هستیم. بر همین مبنا به جرأت می توانم بگویم جنگی همه جانبه بر علیه ایران در گرفته که ما با استفاده از کلمه تحریم، آن را نادیده گرفته و به سادگی از کنار آن می گذریم.

 

پرسش: یعنی به نظر شما کلمهء تحریم نوعی ساده کردن مسئله است؟

پاسخ: بله؛ اگر تنگناهای ماه های اخیر را تحریم بنامیم پس قبلی ها را باید یک فشار ساده بخوانیم. اما اگر تنگناهای 30 سال گذشته را تحریم بنامیم پس تحریم های فعلی را می بایست جنگ تمام عیار اقتصادی خواند. متأسفانه در کشور ما خیلی از آقایان هنوز فکر می کنند که جنگ یعنی لشگرکشی، توپ و تانک و بکش بکش! بر همین اساس وقتی اسم جنگ می آید گوش هایشان فقط به دنبال سر و صدای انفجار می باشد در صورتی که آن دوران مدت هاست که به سر آمده و دیگر هیچ کشور پیشرفته ای جهت جنگ و مبارزه لشگرکشی نمی کند و در حال حاضر نیز نوع جنگ ها تغيیر کرده است. الان مهمترین جنگ، جنگ اقتصادی است که می تواند بدون ریختن خونی از دماغ کسی، کشوری را از پا درآورد و پس از جنگ اقتصادی و در مرحلهء دوم جنگ های الکترونیکی است که از راه دور، کشوری می تواند کشور دیگری را فلج و گرفتار کند. پس، با توجه به عرائض بنده، حداقل یکی دو سالی است که جنگ اقتصادی آرام آرام بر علیه ایران شروع شده و طی ماه های اخیر به شکل همه جانبه و تقریباً جهانی بر علیه ما سازماندهی گردیده که بسیار خطرناک تر از جنگ های فیزیکی است. ملاحظه می فرمائید که این دو فصل چقدر با هم متفاوت بوده و تحریم های اولیه با مثلاً تحریم های حال حاضر چه مقدار تفاوت دارند و چه تغیرات جدی و ریشه ای بین این دو بوجود آمده است.

 

پرسش: مهمترین تفاوت تحریم های جدید با تحریم های گذشته در چیست؟

پاسخ: پاسخ به این سؤال شما، اختلاف دو فصل فوق الذکر را بهتر و شفاف تر بیان خواهد کرد. در فصل اول یعنی دوران فشارها و یا تحریم های اولیه، کشور ایران در کمتر زمینه ای با محدودیت رو به رو بود. خیلی شفاف و فهرست وار عرض می کنم، در گذشته به غیر از اسرائیل تقریباً با همهء کشورها حتی آمریکا نیز مراودهء اقتصادی داشتیم؛ به طوری که بارها شرکت های آمریکایی به کشورمان سفر کرده و در نمایشگاه های ایران حضور داشتند، بزرگترین شرکت های نفتی جهان در ایران دفتر داشته و پروژه های نفتی اجراء می کردند، اکثر شرکت های هواپیمایی معروف و بزرگ جهان به ایران پرواز داشتند، هیچ شخصیت حقیقی و حقوقی ایرانی مورد تحریم نبودند و همه به سادگی به سراسر جهان سفر کرده و با همه شرکت ها مبادلات مالی و تجاری داشتند و ده ها مورد دیگر. اما در حال حاضر آنقدر محدودیت ها و تنگناها زیاد شده که نگارش آنها بر روی چند صفحه هم تمام نمی شود لکن از مهمترین و شاخص ترین تحریم ها میتوان به محدودیت های پولی و بانکی، تحریم نفت، تحریم اشخاص حقیقی و حقوقی ایران و ممانعت از سرمایه گذاری خارجی در صنایع نفت و غیره اشاره نمود. فکر می کنم که همین چند مورد، عمق قضیه و اتفاقات پیش آمده را روشن کرده باشد که نباید به اسم تحریم به سادگی از کنار آن گذشت.

 

پرسش: پاسخ: در حال حاضر شرکای تجاری اصلی ایران کدام هستند؟ آیا امکان دارد این شرکاء نیز از سوی غرب برای کاهش تعاملات تجاری تحت فشار قرار گیرند؟ واکنش این کشورها چه خواهد بود؟

پاسخ: کشورهایی که بطور جدی و واقعی حاضرند که با ایران آن هم در این ایام کار کرده و تجارت کنند زیاد نیستند. اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم و بخواهیم نامی از آن کشورها ببریم باید به کشورهایی همچون چین، روسیه، ویتنام، هندوستان، برخی از کشورهای آمریکای جنوبی و دست آخر چند کشور دیگری مثل سوریه و روسیه سفید و غیره اشاره کنیم. البته به غیر از دو سه کشور، مابقی آنها نیز از اقتصاد آنچنان قدرتمندی برخوردار نیستند بطوریکه تعدادی از آنها بیشتر به ایران احتیاج دارند تا ایران به آنها. اینکه غرب آن کشورها را نیز جهت پرهیز از تجارت با ایران تحت فشار قرار خواهد داد حتمی است. آمریکا و متحدانش صد در صد کشورهای دوست را هم به هر نحوی که شده تحت فشار قرار خواهند داد تا ایران را بیش از پیش تنها و منزوی نمایند. اینکه آیا آن کشورها تحت تأثیر فشارهای غرب دست از همکاری با ایران خواهند کشید، سؤالی است که بسادگی نمی توان به آن پاسخ داد زیرا هر کشوری سیاست خاص خود را دارد و هیچگاه هم شکل و همانند یکدیگر نسبت به فشارهای غرب واکنش نشان نمی دهند. اما بالاخره هرکسی و هر کشوری یک نرخی دارد. به قول معروف «هر جسمی در دمای خاصی ذوب می شود». هر دولتی اول فکر منافع خود می باشد تا دیگران، و اگر به این نتیجه برسد که منافع طرف مقابل بیش از منافع و سود حاصله از ایران است طبیعتاً ایران را رها کرده و به سمت دیگری گرایش پیدا می کند؛ زیرا فشارهای غرب برای ایجاد جدایی و تفرقه بین ایران و متحدان اش تنها استفاده از اهرم زور نیست بلکه یکی را با تهدید، دیگری را با پول، آن یکی را از طریق منافع جذاب و پر زرق و برق و.... مجبور به تسلیم می کند.

بزرگترین کشورهای دوست ایران، چین و روسیه می باشند که طی سالیان گذشته، علی الخصوص روسیه، ثابت کرده است که قابل اعتماد نبوده و پشت ایران را خالی کرده. مثلاً موافقت غرب با پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی WTO آن هم پس از 18 سال خود یکی از هدایایی بود که به روسیه اعطاء شد. حال در قبال این کادوی با ارزش از روسیه چه درخواست شده است؟ صدایش بعدا درخواهد آمد! در حال حاضر نیز غرب در حال مذاکره با چین می باشد تا آن کشور را هم بر علیه ایران با خود همراه سازد که نتیجهء آن را هم آینده به نمایش خواهد گذاشت.

برگرفته از سايت ديپلماسی ايران>>>

 

بازگشت به خانه