|
جمعه 12 اسفند 1390 ـ 2 مارس 2011 |
حملات گروهی!
آسیه معمار
اصطلاح حملات گروهی یا mobbing برای اولین بار بوسیله کرنارد لورنس، Konrad Lorenz محقق رفتار شناسی در سال 1968 میلادی در آلمان مطرح شد. این اصطلاح از علم پرنده شناسی، ornithology اخذ شده است که برخی از پرندگان در هنگام احساس خطر، همنوعان خود را با هیاهو و جیغ آگاه کرده و دسته جمعی برای راندن دشمن فرضی، به حملات نمایشی میپردازند. برای تصور نمودن چنین صحنه ای فیلم پرنده گان آلفرد هیچکاک یادآوری میشود.
تعریف mobbing گاه معادل با ترور روانی نیز گرفته شده است، که مقصد آن از میدان بدر کردن رقیب بوده که برای انجام این امر، افرادی با مقامات و نفوذ مختلف دست به یکی کرده و هر کدام نیرو و نفوذ ویژه خود را برای نابودی قربانی به جریان می اندازد.
کار این عده سیستماتیک، متدیک و سازمان یافته میباشد و همواره اعمال ایذایی آنها در تکرار و تداوم جریان میابد. بقسمی که حتی قضات دادگاه های ادارات و همچنین محققان با توجه به نکات نامیده شده، میتوانند قضاوت یا ارزیابی خود را ارائه نمایند.
در ایران نیز برای حذف و نابودی رقیب از مدل فوق به وفور استفاده میشود. اما به دلیل عدم علاقمندی به روشنگری در جامعه، اکثر اعمال حیوانی، بی سر و صدا و بدون نام و داشتن سجل اجتماعی انجام میشود. ادارات ایران صرفا بوسیله باندها اداره میشوند. یعنی در هر وزارتخانه ای، وزیر جدید سعی میکند از دربان تا منشی و معاونان خود را از باند خود انتخاب کند، تا منشی از همان دم درب وزارتخانه بوسیله دربان از احوالات غیر با خبر شود و به اطلاع برساند.
توده کارمندی که وزیر جدید باالجبار به ارث برده، نیز میبایست خود را به موقعیت جدید وفق دهد، که در غیر اینصورت اخراج خواهند شد. مثال بارز آن وزارت کشور است، که یکی از قدیمی ترین وزارتخانه های ایران بوده که در سابق وزارت داخله نامیده میشد. کارمندانش آن را ام الفساد می نامند. آنجا دارای فضایی است همچون داستانهای کافکا؛ هر کس که تازه وارد آن بشود بلافاصله بلعیده میشود یا در صورت اندکی مقاومت به بیرون پرتاب میگردد. بی خود نیست که سه شخصیت اصلی جمهوری اسلامی؛ مهدوی کنی، هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری (به قول کارمندان آنجا نانا) وزرای آن وزارتخانه بودند. متاسفانه برگزاری انتخابات و جابجایی ماهرانه رأی مردم به عهده همین مادر فساد است.
از دیگر اعمال دیگر این باندهای مخوف، اتحادی است منفی برای ایزوله و بلوکه کردن فرد یا جریان مورد نظر. که نمونه مذهبی آن صدور فتوی و تبعیت دسته جمعی افراد از آن است که نوعی موبینگ غیر مستقیم محسوب میشود. زیرا جمعیت تابع نه بر اساس منفعت مشترک مادی و نه آگاهانه که به زعم خود بخاطر یک اعتقاد دینی با آنها هم دست میشوند. چنین افرادی در عین حالی که خود عامل ظلم میباشند، قربانی نیز محسوب میشوند.
اشکال تراشی و سنگ اندازی در کار، پرونده سازی و جا به جایی در آن، نیز از نمونه های کار آنهاست. مخفی نمودن اطلاعات مربوط به کار و بی خبر گذاشتن فرد از جریان امور، ایجاد مزاحمت های عمدی، انتقاد و ایرادگیری های بی جا، ارجاع کارهای بیهوده به او، فحاشی، دو پهلو حرف زدن، اصرار در کسب اطلاعات در مورد زندگی شخصی افراد، تعقیب شخص مورد نظر و جاسوسی، تحت نظر گرفتن او، تعبیر سوء از صحبت های قربانی و پرخاشگری و تحریک او به عکس العمل های شدید و عصبانی کردنش، ایجاد ترس و اضطراب در او، هر روز بوسیله توطئه های جدید و غیرقابل پیش بینی غافلگیر کردن او، تهمت زدن، طعنه زدن و دست انداختن و مسخره و لوث کردن او و عقیده اش و و تمام این اعمال از مشخصه اعمال باندها میباشد و در زیر مجموعه اصطلاح موبینگ قرار میگیرند.
مصادیق این اعمال شنیع در جمهوری اسلامی فراوان است، به قسمی که خود، نام « بد اخلاقی» را بر آن همه نهاده اند. بداخلاقی اما در فرهنگ و زبان ما برای بیان خصائل حیوانی موبینگ فاقد نیرو و قدرت کافی است. زیرا ما با واژه گان بداخلاقی در زمان کودکی خود آشنا شده و کار برد آن غالبا برای کودکان بهانه گیر یا شوهران پرخاشگر و عصبی بوده است. یعنی «بداخلاقی» بیشتر صفتی فردی بوده است تا اجتماعی. بهمین دلیل امیدوارم مترجمان و جامعه شناسان ایران وضعیت اخلاقی حاکم بر ایران را که عمدتا معطوف به حذف، سرکوب و نابودی میباشد، با زبانی در خور تعریف کنند و «مفهوم موبینگ» را به زبانهای ایرانی ترجمه کنند، با ساده و فشرده کردن جمله ها، آن را تا حد یک واژه تقلیل داده و بین مردم جا بیندازند.
نام گذاری بر رفتارها میتواند در جهت بیداری، هوشیاری و شناخت مردم نسبت به موضوعات اجتماعی بسیار مفید باشد. زیرا انسانها بر روی نام ها بهتر میتوانند با هم توافق کنند و نتیجه همین توافقات نیز، سرانجام میتواند در شرایط خاص به اتحاد ملی منجر گردد.
وقتی که ملایان و یارانشان با ساختن لطیفه های مبتذل در مورد آیت الله منتظری، عدالت خواهی او را به تمسخر گرفته بودند، اگر ملت از سیستم موبینگ اطلاع داشت، هرگز به خاطر خندیدن و لودگی با تکرار آن لطیفه های لوس و خنک با دشمنان خود هم صدا نمیشدند.
آن باندها حتی لبخندهای آقای خاتمی را نیز به مسخره گرفتند و عده ای نیز نادانسته همراهی کردند. غافل از اینکه خود آنان، یعنی ملت ایران زیر سلطه موب قرار دارند. اين رژیم با هزار شیوه و شیادی باعث حذف بخش هایی از جامعه می شود و با قائل شدن تبعیض عقیدتی و اعمال شونیسم مذهبی، موجب بی عدالتی، سلب آزادی، تفرقه و پراکندگی جامعه می شود و حتی موجب رانش میلیون ها انسان از وطن خود میگردد، یک رژیم موب است.
«موبینگ»، همواره شیوه ای بوده برای سرکوب و حذف مخالفان رژیم. آخوندهای حاکم در ایران براستی استاد این کارند. جالب آنکه اکنون نوبت به خود آنها رسیده است. تحریم کشورهای جهان بر علیه ایران موبینگی در مقیاس بزرگ است، که البته رژیم ایران در طی عمر خود همواره با آن مواجهه بوده و خود نیز با هم فکرهای خود در سطح جهان مشغول موب بوده است.
اصولا ایدئولوژی ها، به خاطر خصلت حق به جانب خود در عین حالی که وحدت بخش هستند، تفرقه آفرین نیز می باشند و همیشه وجهی از «موب» را دارا می باشند. به همین دلیل میزان «موبینگ» در کشورهای سابق بلوک شرق، به طور حیرت آوری بالاتر از سایر کشورهای دیگر است.
باید موبینگ را شناخت و با شجاعت مدنی به مبارزه با آن، در همه جا، خانه، مدرسه، اداره، اینترنت و در مقیاس بزرگتر در حوزه سیاست و جهانی، پرداخت.
چهارشنبه 10 اسفند 1390
http://my.gooya.com/permalink/3840.html
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.