|
چهارشنبه 17 اسفند 1390 ـ 7 مارس 2011 |
جنبش زنان و سالی که گذشت؛ حرکت زیر فشار و سرکوب
نعیمه دوستدار
یک سال دیگر بر جنبش زنان ایران گذشت. سالی که همراه با بحرانهای جهانی و افزایش تهدیدها علیه ایران، سرکوب کنشگران زنان را هم بههمراه داشت و برای جنبش زنان پر از خبر بود.
نیمی از سال با ماجرای انتخابات مجلس و واکنشها و موضعگیریها نسبت به آن گذشت و نیم دیگر با انعکاس خبرهای دستگیریها و بازجوییهای کنشگران. همزمان با آنکه برخی از کنشگران زن در خارج موفقیتهایی دست پیدا کردند و جایزههایی گرفتند، حکومت ایران جایزه بعضی دیگر را در داخل با زندان و بازجویی داد و در حالی که زنان ایران برای دستیابی به کمترین اطلاعات، از رسانههای آزاد و مستقل محرومند و تریبونی برای انعکاس فعالیتهایشان ندارند، در خارج از ایران نخستین تلویزیون اینترنتی زنان، "زنان تی وی"، تاسیس شد و برخی رسانهها هم تلاش کردند در حوزه زنان فعالتر ظاهر شوند.
حرکت در سکون
با آنکه در سال گذشته حوزه زنان با اقدامات محدود کنندهء دولت ایران، همچون تفکیک جنسیتی در محیط های اداری، بیمارستانی و دانشگاهی از یک سو، و سر در گمیهای حقوقی و قانونی برای اقشار مختلف زنان از سوی دیگر، حوزهای پرسر و صدا بود، اما فعالیت کنشگران زن، چندان پرهیاهو نبود. زینب پیغمبرزاده، کنشگر حقوق زنان در این زمینه به زمانه میگوید: "به نظر میرسد در سال گذشته، جنبش زنان مثل جنبشهای اجتماعی دیگر ایران، همچنان دچار سردرگمی و بیعملی در فضای بعد از انتخابات بوده و بسته شدن فضای اجتماعی، بازداشت و فشار بر فعالان یا افراد خانواده و دوستان نزدیک آنها و مهاجرت بسیاری دیگر، در عمل به از هم پاشیدن شبکه اجتماعی کنشگران منجر شده است. گروهی از کنشگران نیز در حوزههای دیگر فعال شدهاند و کسانی که هنوز به فعالیت در حوزه زنان ادامه میدهند اغلب به جمعهای کوچک و محدود و حتی کارهای فردی روی آوردهاند."
به گفته وی، "در حال حاضر کنشگران داخل کشور بیش از آنکه مثل سالهای پیش از انتخابات ۸۸ به دنبال افزایش آگاهی عموم افراد جامعه یا تغییر قانون باشند، دغدغه حفظ شبکههای روابط قبلی و توانمندسازی داوطلبان را دارند تا در صورت بازتر شدن فضا بتوانند دوباره تاثیرگذار باشند."
نسیم سرابندیزاده، دبیر سابق کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت و از فعالان کمپین یک میلیون امضا علت این سکون نسبی را نوپایی جنبش زنان نسبت به جنبشهای دیگر میداند که در نتیجه، تاثیرپذیری آن را از سرکوب بیشتر کرده است. او میگوید: "جنبش زنان نهادهای مدنی قوی نداشته و برخی سازمانهای غیر دولتی نیز که در گذشته شکل گرفته بودند، به دلیل وابستگی به دولتها، با هر تغییر متوقف شدهاند. بنابراین بنبست فعالیت همهجا مشاهده میشود. نشانهاش هم این است که فعالان زن، توانایی طراحی حرکتهای جدید را ندارند و حتی حرکتهای سادهتر از گذشته هم به دلیل سرکوب انجام نمیشود."
خانم سرابندیزاده با اشاره به اینکه حرکتهای خرد همچنان در داخل شبکههای زنان و دختران وجود دارد، اضافه میکند: "این حرکتها چندان نشانه و فرصت بروز ندارد و اگر فعالیتی باشد مثلاً در حد کتابخوانی و پخش بروشور، فعالان صلاح میبینند آن را رسانهای نکنند تا از سرکوب بگریزند."
زهره اسدپور، فعال چپگرای حقوق زنان هم در این زمینه معتقد است: "به نظر میرسد جریان سرکوب فعالان و مهاجرت تعداد زیادی از آنها، در فعالیت جنبش زنان خلل ایجاد کرده است. تا امروز، کمپین یک میلیون امضا فراگیرترین بخش جنبش زنان در ایران بوده است. چه از نظر تعداد کنشگران و وفاقی که بین آنها ایجاد کرد و چه از نظر فراگیری، اما افت شدید در حرکت کمپین در کنار مهاجرتها و سرگشتگی ناشی از حوادث بعد از انتخابات که در همه مردم به وجود آمد، در پیگیری حرکتهای قبلی و طراحی حرکتهای بعدی فاصله ایجاد کرد."
وی معذوریتهای امنیتی را از دیگر دلایل تغییر شکل کار میداند و میگوید: "بعد از انتخابات و در پی مهاجرتهای گسترده و سرکوب کنشگران زن، آنها که مانده بودند و حرکت را ادامه میدادند هم نمیتوانستند کار را به شکل سابق دنبال و نتایج آن را در رسانههای خبری منتشر کنند."
دستاوردها و چالشها
اواخر امسال، تصویب قانون جدید مجازات اسلامی، واکنش کنشگران زنان را برانگیخت. بخشهایی از این لایحه به مسائل زنان برمیگشت و به دلیل نظرهای مختلف درباره میزان اثربخش بودن آن، بحثانگیز شد. زینب پیغمبرزاده معتقد است هر چند مجموع تلاشها در سالهای اخیر، در تصویب نشدن برخی مواد تبعیضآمیز در قانون حمایت از خانواده در سال ۹۰ تاثیر زیادی داشت، اما مسائلی چون تصویب قانون مجازات اسلامی یا تبعیضهای جنسیتی جدید در محیطهای آموزشی با اعتراض سازمانیافته چندانی روبهرو نشد که البته در مورد محیطهای دانشجویی به ضعف جدی جنبش دانشجویی حال حاضر هم برمیگردد.
از دیدگاه وی، "جنبش زنان امسال در زمینه مسائلی چون تغییر قانون در قالب اعتراض به لایحه حمایت از خانواده، خشونت علیه زنان و بهخصوص اسیدپاشی، تبعیض جنسیتی در محیطهای آموزشی و... فعال بوده، اما آنچه که بیش از همه در فضای رسانهای بازتاب داشته، حمایت از زنان زندانی و خانوادههای آنها بوده، چرا که هنوز فضای جامعه به قدری سیاستزده است که مسائل اجتماعی همچون مسئله زنان، به گفتمان مسلط جامعه راه پیدا نمیکند. از طرفی، کوچک شدن جمعهای فعالان داخل کشور شاید با توجه به شرایط، راهبرد مناسبی باشد، اما به نظر میرسد جنبش زنان در خارج از کشور به اندازه کافی برای تعریف کارهای جمعی تلاش نکرده است."
خانم اسدپور هم کار مهمی را که در سالهای گذشته صورت گرفت و امسال نتایجش بیشتر مشخص شد، مقابله با لایحه حمایت از خانواده میداند و میگوید: "حرکت جمعی علیه لایحه و جمعآوری امضا در مخالفت با آن بسیار باارزش بود. با وجود شرایط امنیتی و فشاری که بر جنبش زنان وارد میشد، آنهایی که در ایران مانده بودند و دغدغه زنان داشتند، در غیاب نسبی پشتوانه عظیم فعالان زنان، در مدت کوتاهی تعداد زیادی امضا علیه لایحه جمع کردند که نتایج آن را دیدیم."
در حالیکه برخی از رکود و سکون در میان کنشگران گله دارند و معتقدند جنبش زنان باید بیش از اینها عملگرا باشد، عدهای نیز رکود موجود را تا حدی قابل درک میدانند. خانم سرابندی به تعدادی از فعالان دانشجویی و زنان اشاره میکند که با حکمهای سنگین در زندان هستند و میگوید: "در شرایط سرکوب نمیشود از زنان انتظار داشت که فعالیت کنند، نشست برگزار کنند یا تظاهرات کنند. مثلاً حتی در کمیسیون مقام زن سازمان ملل، فعالان مستقل داخل نمیتوانند حاضر شوند، چون در سالهای گذشته هر کسی شرکت کرده، دچار مشکل شده است. فعالان زن مقیم خارج از ایران هم بر اساس مقررات این نشست فقط میتوانند در نشستهای جانبی شرکت کنند که این مسئله نشانه مشخصی از شرایط داخل ایران است."
وی با در عینحال که این وضعیت را "قابل درک" میداند، ادامه میدهد: "فعالان زنی که در حال حاضر مقیم خارج از کشور هستند، باید به این فکر کنند که میخواهند چه کنند و برای محو نشدن خواستههای زنان و اینکه تلاشهای انجام شده نابود نشود، باید چه کرد؟"
کنشگران بدون مرز
در سالی که گذشت، چند نفر از کنشگران زنان در خازج از ایران جایزههایی به پاس فعالیتهایشان در این حوزه دریافت کردند که از آن جمله میتوان به خدیجه مقدم و آسیه امینی اشاره کرد. شهرداری شهر بوخوم در آلمان، نخستین جایزه حقوق بشر این شهر را در مراسمی به "خدیجه مقدم" اهدا کرد. این جایزه به دلیل فعالیتهای طولانی خدیجه مقدم در زمینه محیط زیست و جنبش زنان و نقش فعال او در بنیانگذاری کمپین یک میلیون امضا، مادران صلح و پارک لاله به او داده شد. آسیه امینی هم جایزه انجمن جهانی قلم و بنیاد غیر دولتی آکسفام نوویت را دریافت کرد.
زهره اسدپور، دریافت این جایزهها را تنها بخشی از فعالیتهای کنشگران مهاجر میداند و میگوید: "در کنار این جایزهها، فعالیت کنشگرانی که توانستهاند در حوزه ایجاد شبکههای منطقهای و جهانی فعالیت کنند و در انتقال تجربههای ایران به خارج و برعکس موثر باشند، بسیار گرانقدر است. مثلا برخی کنشگران که روابط گستردهای با کنشگران جهان عرب دارند، تلاش کردهاند تجربههای جنبش زنان را به آنها منتقل کنند تا آنها راههای آزموده شده ما را نروند. به این معنا، او فعالیت جدیدی برای خود تعریف کرده و در خلائی که ایجاد شده، راه خودش را پیدا کرده است. برخی هم در حوزه فعالیتهای منطقهای، توانستهاند توجه فمینیستهای دیگر نقاط جهان را معطوف به ایران کنند."
خانم اسدپور حمایت فعالان خارج کشور از کنشگران داخل را نشانه همدلی فعالان این جنبش میداند و تاکید میکند: "همین که مسائل زنان در خارج انعکاس داده میشود، یعنی جنبش زنان موفق به برقراری ارتباطهای سازندهای با زنان کشورهای دیگر شده است و به هر حال ایجاد حساسیت نسبت به ایران و به نمایش گذاشتن مسائل ایران و... تاثیر زیادی در موفقیت جنبش زنان دارد. البته اینها جنبههای مکمل فعالیت زنان داخل هستند که توسط فعالان زنان در خارج از کشور انجام میشود، اما فعالیت اصلی و اثرگذار در داخل است."
خانم سرابندی هم فعالیت کنشگران را در خارج از مرزهای ایران اثربخش میداند و میگوید: "نکتهای که در مورد زنان اهمیت دارد این است که فعالان زنان در ایجاد ارتباط بین داخل و خارج خیلی پیشرو بودهاند و در جلب توجه جهانی به مطالبات زنان بهخصوص در خاورمیانه نقش بسیار داشتهاند. از سالها قبل فعالان زنان گروههای ارتباطی را تشکیل دادهاند که خیلی مهم و ارزشمند است. در واقع هرچند چالشهای زیادی هست، اما نقص ارتباطی وجود ندارد."
از دیگر فعالیتهای مهم کنشگران زن در سال گذشته میتوان به برنامههای سازمان "عدالت برای ایران" اشاره کرد که با پروژه "جنایت بیعقوبت" به مستندسازی موارد شکنجه جنسی علیه زندانیان سیاسی زن از پس از انقلاب ۵۷ پرداخته است. هدف این پروژه، جمعآوری اطلاعات و شهادتهای مستند درباره موارد شکنجه جنسی در ایران است که تاکنون بخشی از آن به انجام رسیده است، دیدهبانی رخدادهای حوزه زنان از جمله موارد تبعیضآمیز در لایحه مجازات اسلامی از دیگر فعالیتهای این نهاد مدنی نوپا بوده است.
در کنار این نوع فعالیتها، برخی کنشگران هم تلاش کردهاند نوع دیگری از اقدامات را ساماندهی کنند. فعالیتهایی نظیر راهاندازی تلویزیون زنان که توانسته است توجه کنشگران خارج از ایران را به دلیل ارائه گزارشهای به روز از مسائل زنان برانگیزد، ازجمله این رخدادها است که از سوی فعالان جنبش زنان که به تازگی از ایران خارج شدهاند، سازماندهی شده است. هرچند به نظر میرسد این تلویزیون در میان زنان و کنشگران داخل ایران هنوزچندان شناخته شده نیست یا به دلیل محدودیتهای موجود چندان امکان استفاده از آن وجود ندارد، اما بسیاری از کنشگران شروع این حرکت را مثبت و به سود جنبش زنان میدانند.
در کنار این اقدام جدید و با وجود اختلالات متناوب اینترنت در ایران و مسدود و فیلتر شدن سایتهای اینترنتی، سایتهای تخصصی زنان که از گذشته راه افتاده بودند، همچنان تلاش میکنند با اخبار و گزارشهایی در حوزه زنان، به روز شوند و فعالیتشان با وجود افت و خیزها استمرار دارد. به عنوان نمونه سایت "زننگار" که به ترجمه مطالب تئوریک در حوزه زنان میپردازد به تازگی آغاز به کار کرده است.
نسیم سرابندی در این زمینه به زمانه میگوید: " این فعالیتها خیلی خوب است، اما همه اینها وابسته به ارتباط با داخل است. هر رسانهای که راه بیفتد، اگر پایهای در داخل نداشته باشد راه به جایی نمیبرد. رسانهها باید با افرادی که در شبکههای فعال داخل کشور هستند، ارتباط داشته باشند تا مشروعیت و موفقیت آن رسانه حفظ شود، اما درهر حال، این ایدهها خوبند ولی برای پیش رفتن، نیاز به تداوم و استمرار دارند."
http://radiozamaneh.com/society/women/2012/03/06/11707
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.