|
چهارشنبه 9 فروردين 1390 ـ 28 مارس 2011 |
افغانستان، ده سال پس از طالبان
آثار حکیمی
ده سال از سقوط حکومت طالبان میگذرد. افغانستان در این ده سال شاهد دست آوردها و تغییرات چشمگیری در عرصههای مختلف بوده است؛ در عرصهی ملی، دارای قانون اساسی، نهادهای دولتی، رسانههای آزاد و احزاب سیاسی و شاهد حضور چشمگیر زنان در بخشهای مختلف میباشد.
همچنان در عرصهی روابط خارجی، از انزوای زمان طالبان برآمده و اکنون متحدان بزرگ منطقهای و بین المللی دارد. با این حال، در کنار این دستآوردها، هنوز سایهی هیولای جنگ، دست از سر مردم این کشور بر نداشته است و حتا شهروندان پایتخت، روزی نیست که از ترس حملههای گاه و بیگاه گروههای دهشت افگن، بی ترس بیگاه کنند.
در یک ماه گذشته، طالبان توانستند چندین بار نقاط حساس و استراتژیک کابل را مورد حمله قرار دهند. حملهی 20 ساعتهی آنها بر سفارت امریکا و مرکز فرماندهی نیروهای ائتلاف بین المللی که در یک کیلومتری ارگ ریاست جمهوری قرار دارد، از طولانیترین حملات این گروه در چند سال اخیر به شمار میرود.
همین طور تازهترین حملهی این گروه، ترور استاد برهان الدین ربانی، رییس شورای عالی صلح و رییس جمهور پیشین افغانستان بود. آقای ربانی توسط یک حمله کنندهی انتحاری که خود را قاصد طالبان معرفی کرده بود، در خانه اش به قتل رسید.
هنگامی که برجهای تجارت جهانی در پیش از چاشت 11 سپتمبر 2001 فرو ریخت و جان حدود سه هزار تن را گرفت، چند ساعت بعد، این حمله توسط دولت جورج بوش، رییس جمهور وقت امریکا، یک حملهی ترورستی خوانده شد و متهم درجهیک آن، سازمان القاعده به رهبری اسامه بن لادن، اعلام شد.
دولت امریکا از رژیم طالبان - که به سازمان القاعده و اسامه بن لادن، رهبر این گروه پناه داده بودند- خواست که اسامه بن لادن را تسلیم کند، اما طالبان از این کار سر باز زدند و سر انجام در 7 اکتوبر 2001 یعنی پس از گذشت نزدیک به یک ماه، امریکا مصمم شد که حملهی نظامی را برای سرکوب القاعده و طالبان آغاز نماید.
طالبان هم در مدت کمتر از یک ماه، تاب مقاومت در برابر حملات هوایی نیروهای ائتلاف ضد تروریزم و نیروهای زمینی جبههی مقاومت را در خود ندیدند و سر انجام در نومبر همان سال، کابل پایتخت افغانستان را ترک گفتند.
اکنون پس از ده سال از سقوط رژیم طالبان و استقرار نیروهای بین المللی در افغانستان، با وجود بیش از صد هزار نیروی بین المللی و سه صد هزار نیروی داخلی؛ هنوز طالبان، دیگر شبکههای تروریستی و مداخلات همسایهگان در ناامن سازی افغانستان، تهدید جدی به شمار میرود.
پس از سقوط کامل طالبان در مدت کمتر از دوماه، نیروهای ائتلاف بین المللی ضد تروریزم در افغانستان مستقر شده و مردم افغانستان صاحب نگاه امیدوارکننده و روشن به آینده شدند؛ اما پس از گذشت کمتر از دو سال، خطر بازگشت طالبان در جنوب افغانستان افزایش یافته و آهسته آهسته اکثر ولایتهای کشور را فرا گرفته است تا آن جا که اکنون در یک کیلومتری کاخ ریاست جمهوری، کسی از خطر حملهی شورشیان مربوط به طالبان در امان نیست.
فعالیت رسانهها در ده سال اخیر بیسابقه بوده است.
عبدالقادر صبوری، باشندهی کابل میگوید: "وقتی که طالبان آمد هرکس که توان رفتن خارج را داشت، خارج رفت و کسی که توان رفتن را نداشت با همه سختیها ساخت و در زیر اهانت و استبداد طالبان زندگی کرد. من خودم دو بار توسط طالبان لت و کوب شدم و هیچ کس کاری را خلاف دستور طالبان انجام داده نمیتوانست. وقتی طالبان رفتند، ما همه فکر میکردیم که از زندان آزاد شدیم و احساس خوشی میکردیم؛ اما اکنون پس از ده سال هنوز از دوباره برگشتن طالبان نگرانیم."
نادیه رشیدی، آموزگار در کابل، میگوید: "در زمان طالبان زندگی برای زنان خیلی دشوار بود و نه تنها که زنان حق کار و درس را نداشتند بلکه از ترس شلاق و آزار طالبان، حتا از خانه بیرون شدن برای شان سخت بود."
هرچند دستآوردهای افغانستان در ده سال پس از طالبان، امیدوار کننده است، اما هنوز مشکلات و مصایبی زیاد دامنگیر این کشور است. افغانستان در عرصهی رسانههای آزاد، با ایجاد حدود 50 شبکهی تلویزیونی، بیش از صد رادیو و صدها رسانهی چاپی، اکنون فضایی شده برای گفتمانها و بحثهای باز سیاسی.
در عرصهی ارتباطات، با ایجاد 4 شبکهی مخابراتی خصوصی و یک شبکهی دولتی، بیش از 80 درصد مردم به خدمات مخابراتی دست یافته اند.
در عرصهی آموزش،9 هزار مکتب جدید اعمار شده است که 7 ملیون و 3 صد هزار دانشآموز، زیر آموزش قرار گرفته اند. همین گونه با ایجاد دهها دانشگاه خصوصی در مرکز و ولایات، سبب شده است که اکثر جوانان تحصیلات عالی شان را در داخل کشور ادامه دهند.
در زمینهی صحت، آمار وزرات صحت از دسترسی 60 درصد مردم به خدمات صحی خبر میدهد که این خدمات توسط 50 شفاخانهی خصوصی و شفاخانهها ودرمانگاههای دولتی، پیشکش میشود.
در عرصهی باز سازی و نوسازی، شماری از جادهها، پلها، بند برق، یا از نو ساخته شده یا باز سازی شده اند که سهولتهایی را برای مردم فراهم نموده است.
در عرصهی سیاسی، مردم افغانستان برای نخستین بار در تاریخ سیاسی خود، چهار بار (دو انتخابات ریاست جمهوری و دو انتخابات پارلمانی) به پای صندوقهای رای رفتند تا بر سرنوشت خود مسلط شوند.
همین گونه، افغانستان پس از سالها جنگ، با کمک جامعهی جهانی به ساختن نهادهای امنیتی منظم پرداخت که اکنون شمار نیروهای نظامی این کشور (ارتش، پولیس و امنیت ملی) به بیش از سه صد هزار میرسد.
در زمان طالبان، افغانستان هیچ شبکهی مخابراتی نداشت و نشرات تنها تلویزیون دولتی هم متوقف بود. تنها رسانهی افغانستان زیر سلطهی طالبان، رادیوی حکومتی (صدای شریعت) و چند روزنامه که سیاستهای این گروه را در کابل نشر مینمود.
زنان در حاکمیت طالبان، حق آموزش و کار را نداشتند، از انتخابات و فعالیت سیاسی احزاب، و حضور زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی، خبری نبود، اکنون 38 در صد دانش آموزان افغانستان را دختران تشکیل میدهند و زنان نیز در عرصههای مختلف، حق فعالیت دارند که حضور 69 زن در مجلس نمایندگان، سه وزیر ( یک وزیر و دو سرپرست) در کابینه و 17 تن در مجلس سنا و دیگر نهادهای دولتی، به صورت پررنگ به چشم میخورد.
هنوز بیش از 70 درصد داوطلبان کانکور به دلیل نبود ظرفیت در تحصیلات عالی دولتی، از تحصیل بازمیمانند که اکثر این افراد به دلیل فقر نمیتوانند در دانشگاههای خصوصی ادامهی تحصیل بدهند.اما این داشتهها نسبت به نیازهای افغانستان و نسبت به انتظار مردم از "افغانستان پس از طالبان" با مصرف دهها ملیارد دالر جامعهی جهانی، در این کشور ناکافی به نظر میرسد. هنوز نظر به آمار گزارش نظارت جهانی از روند آموزش در افغانستان، حدود 4 ملیون 5 صد هزار کودک، به دلیل فقر و ناامنی از مکتب بازمانده اند که بیش از 60 در صد آنها را دختران تشکیل میدهد.
هنوز بیکاری در افغانستان بیداد میکند و این کشور مقام نخست جهان را در مرگ و میر مادران باردار، به دلیل نبود مراکز صحی دارد و نظر به گزارش صحی سازمانهای جهانی از هر هفت کودک یکی آن پیش از 7 سالگی میمیرد.هنوز زورمندان در ولایات بر مردم ظلم میکنند و فساد اداری و خشونت، به عنوان یک عنصر خبرساز پا بر جاست و نیروهای بین المللی و دولت افغانستان، با آن که نخستین وظیفهی خود را تأمین امنیت شهروندان اعلام میکنند، مگر در این امر چندان موفق نبوده اند.
در افغانستان امروز، هرچند مردم دیگر مجبور نیستند که به خاطر کوتاه کردن و تراشیدن ریش خود شلاق طالب را بخورند، اما امنیت جانی مردم هر از گاهی با حمالت انتحاری طالبان و دیگر گروههای خشونتباور، تهدید جدی میشود و این تهدید با گذشت هر سال از ولایتهای ناامن به ولایتهای امن هم گسترش یافته است.
انتخابات برگزار شده است ولی به دلیل دخالت نهادهای حکومتی در روند انتخابات و تقلبهای انجامشده، با گذشت بیش از یک سال از برگزاری انتخابات و ده ماه از کار مجلس نمایندگان، هنوز جدال انتخابات تمام نشده و بحران سیاسی به شدت ادامه دارد.
این موارد نشان میدهد که هنوز افغانستان برای رسیدن به یک کشور با ثبات و قانونمدار، فاصلهی زیادی دارد که رسیدن به این مأمول، تلاش جدی و صادقانهی دولت مردان و همکاری جدی متحدان جهانی را میطلبد.
چرا طالبان به صحنه برگشتند؟
شماری از آگاهان، دلیل دوباره قدرتگیری طالبان را در سیاستهای دولت افغانستان و کم توجهی جامعهی جهانی میدانند که از آغاز حضور شان طالبان را دشمن اعلام نکردند بلکه در پی نابودی القاعده برآمدند و دشمنی چون طالبان را، دست کم گرفتند.
شماری دیگر، طالبان را وسیلهای فشار پاکستان در بازیهای سیاسی میان پاکستان و امریکا و پاکستان و افغانستان، میدانند و معتقد اند که تا پاکستان از حمایت این گروه دست برندارد، تهدیدهای ناشی از حملات طالبان کاهش نخواهد یافت.
جاوید کوهستانی، آگاه امورسیاسی- امنیتی، در مورد دوباره قدرتگیری طالبان میگوید: "در آغاز حملهی امریکا بر افغانستان، هدف اصلی آنها سرکوب القاعده بود، نه طالبان و به همین خاطر هم طالبان تنها از قدرت کنار زده شدند ولی پیگیری نشد که طالبان با اسلحه و نیروهای خود به کجا پناه بردند و چه شدند. همین بود که پس از مدتی کوتاه، طالبان دوباره با سلاح و نیرویی که داشتند به صحنه برگشتند."
آقای کوهستانی در کنار دستکم گرفتن طالبان از سوی جامعهی جهانی، سیاستهای ناروشن دولت افغانستان در مبارزه با طالبان را عاملی دیگر در دوباره قدرتگیری آنها میداند.
به باور وی، دولت افغانستان در همکاری با جامعهی جهانی پس از روی کار آمدن، در گام نخست، نیروهایی را که در جنگ با طالبان بودند و به عنوان نیروی دفاعی محسوب میشدند، خلع سلاح نموده و از صحنه کنار زدند، همچنان شماری از افراد نفوذی پاکستان وارد دستگاه دولت شدند و به نفع طالبان، فعالیت شان را شروع کردند که نتیجه اش، کند شدن مبارزه با طالبان از سوی دولت جامعهی جهانی و قدرت گیری طالبان شد.
پاکستان، عامل اصلی دوباره قدرتگیری طالبان
سرور جوادی، تحلیل گر مسایل سیاسی و عضو پیشین مجلس نمایندگان، مداخلات کشورهای منطقه، به ویژه حمایت پاکستان از طالبان، را عامل اصلی دوباره قدرتگیری این گروه عنوان میکند.
به باور وی، با توجه به رقابتهای منطقهای بین پاکستان و هند و ناپایداری دوستی پاکستان و امریکا در درازمدت، پاکستانیها طالبان را حمایت نموده تا امریکا و دولت افغانستان در پیشبرد اهداف خود موفق نشوند.
جوادی میگوید: "پاکستان دیگر دوست استراتژیک امریکا در منطقه نیست؛ بلکه پاکستان بیشتر به چین نزدیک شده است و از حضور امریکا و دیگر کشورهای غربی در افغانستان خشنود نمیباشد، از این رو، پاکستان به صورت جدی از طالبان حمایت میکند تا نیروهای امریکایی و متحدانش را به چالش بکشد. از سوی دیگر، ایران به عنوان رقیب امریکا، نمیخواهد که امریکا در جنگ با تروریزم و طالبان موفق شود و قوتگیری طالبان در برابر امریکاییها نیز به نفع ایران است."
در ده سال گذشته، برخی از مقامات دولت افغانستان همواره پاکستان را متهم به حمایت از طالبان مینمودند و خواستار حملهی نظامی امریکا و ناتو در خاک پاکستان برای سرکوب شورشیان طالب بودند. نیروهایی امریکایی نیز با حملات هواپیماهای بدون سرنشین در خاک پاکستان، شورشیان را هدف قرار میدادند که اعتراضهای پاکستان را در پی داشت.
همچنان پاکستان در ده سال گذشته، به بهانهی مبارزه با دهشتافگنی، سالانه بیش از یک میلیارد دالر از امریکا دریافت مینمود که اکنون امریکا کمکهای نظامی خود به پاکستان را به خاطر کمکاری اش در این عرصه، به حالت تعلیق درآورده است.
در تازهترین اظهارات مقامات امریکایی در مورد پاکستان، سازمان استخباراتی پاکستان، حامی اصلی طالبان، به ویژه گروه «حقانی» اعلام شد.
در کنار این موارد، سرور جوادی حمایت پاکستان از طالبان را، به دلیل منافع اقتصادی و سیاسی پاکستان در افغانستان بر میشمارد.
در ده سال پس از طالبان، همواره پاکستان به ویژه سازمان استخباراتی آن (آی اس آی) به حمایت از طالبان و برنامه ریزی حملات دهشت افگنی در افغانستان متهم بوده است.
به باور جوادی، در سی سال گذشته، پاکستان از تمام داشتههای افغانستان بدون هیچ مزاحمتی سود برده است. از آبهای افغانستان بدون هیچ ممانعتی استفاده نموده است. در گذشته معادن افغانستان به صورت غیر قانونی استخراج و در اختیار پاکستان قرار میگرفت. همین گونه در زمینهی بازار مصرف کالاهای بیکیفیت پاکستان که افغانستان بازار خوب برای آن کشور بود و انتقال کالاهای پاکستانی از طریق افغانستان به آسیای میانه که بدون هیچ ممانعتی صورت میگرفت.
این عضو پیشین مجلس در ادامه میافزاید: "زمانی که افغانستان صاحب یک دولت توانمند شود، پاکستان نمیتواند بدون در نظر گرفتن حقوق افغانستان، هرچه دلش خواست انجام بدهد."
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.