|
چهارشنبه 9 فروردين 1390 ـ 28 مارس 2011 |
بيانيه زندانيان سکولار دمکرات ايران
در مورد انتخابات مجلس: کاريکاتور انتخابات
نشر از: کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی
پيشگفتار: گروهی از زندانيان سياسی سکولار ايران در واکنش به نمايش انتخاباتی رژيم جمهوری اسلامی در اسفندماه گذشته که با تحريم گسترده آن از سوی گروه ها و احزاب مختلف روبرو شد، با انتشار پيامی از انتخابات نهمين دوره مجلس شورای اسلامی به عنوان کاريکاتوری از انتخابات نام برده و اقدام حکومت جمهوری اسلامی در ارائه آمارهای بی اساس از ميزان مشارکت مردم در اين انتخابات را به سخره گرفتن دمکراسی خواندند. امضاء کنندگان اين پيام همچنين در بخش ديگری از نامه خود، با انتقاد شديد از برخی سودجويان سياسی که با اميد به بهره مندی از قدرت جناح حاکم، عليرغم تجويز عدم شرکت در انتخابات برای مردم، خود در پای صندوق های رای حضور يافتند، از ايشان به عنوان خطری برای اپوزيسيون و جنبش سبز دمکراسی خواه مردم ايران نام بردند. متن اين بيانيه که به علت محدوديت های موجود با تاخيری دو هفته ای به کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی رسيده است به شرح زير می باشد.
****
در ايران هيچ روزنامه و رسانه مستقلی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته بوسيله رژيم توقيف شده است.
در ايران هيچ حزب و گروه مستقل از حاکميت حق فعاليت نداشته و طی سی سال گذشته، همه احزاب مستقل سرکوب شده اند.
در ايران صدها مخالف سياسی، روزنامه نگار، دگر انديش، دانشجو، فرهنگی، کارگر و دگرباشان عقيدتی در زندان بسر می برند.
در ايران هيچ اپوزيسيون دولت يا بخش هايی از حاکميت، همچون اپوزيسيون اصلاح طلب، حق فعاليت آزاد بويژه برای انتخابات را ندارند.
در ايران همهء کانديداها، ابتدا از سوی حاکميت و از طريق نظارت ايدئولوژيکی يا استصوابی گزينش شده تا همگی طرفدار رهبر و رژيم بوده، پس از آن به مردم معرفی می شوند تا از آنها تائيد بگيرند. بنابراين، هيچ کانديدايی مخالف و بلکه منتقد، امکان حضور در رقابت های انتخاباتی را ندارد. در اين دوره از انتخابات حتی صدای اعتراض جناح دولت هم درآمد که کانديداهايشان رد صلاحيت شده، چه رسد به منتقدين، مستقل ها و مخالفان!
در ايران همهء مراحل انتخابات و حتی تبليغات انتخاباتی در انحصار رژيم است و هيچ فرد، حزب و ناظر مستقل داخلی و يا بين المللی، امکان واقعيت سنجی درباره آمار دقيق رای دهندگان و امکان صحت و سقم نتايج انتخاباتی و نحوه برگزاری انتخابات را نداشته و همگان بايد اظهار نظرهای يکطرفه رژيم را ملاکِ ارزيابی قرار دهند.
در ايران دلارهای حاصل از درآمد نفت و گاز از طريق حکومت در اختيار يک نهاد نظامی قرار می گيرد تا با عضو گيری توسط نهاد وابسته شبه نظامی از ميان خيل بيکاران و البته با پرداخت حقوق و مزايا، همچون حزبی پادگانی، از پيش، برگزاری انتخابات را مهندسی کنند. همگان از تاثير اين دلارهای نفتی در شرايط تحريم اقتصادی در ايران، آگاه هستند. حزب پادگانی با استفاده از همين امکانات، در بسيج مردم شهر و روستا با اهداف خاص سياسی – اجتماعی، همواره تحت تشکيلاتی عمل کرده است. برای اين که ضمن تأمين نيازهای مالی و شغلی جوانان، انگيزه های سياسی – اجتماعی آنان را نيز بصورت کاذب اشباع می نمايد.
در ايران اقتصاد و پول در انحصار حکومت است، بنا بر اين شرکت در نمايش هايی که به نام انتخابات و از سوی رژيم و البته با هدف مانورهای تبليغی – سياسی به قصد کسب مشروعيت سياسی برگزار مي شود، برای حقوق بگيران دولتی، کسانی که قصد شرکت در کنکور داشته و حتی کوپن بگيران و يارانه بگيران امری مهم است. تصور اينکه يک شهروند عادی خودش را در موقعيتی ببيند که به هر دليلی نيازمند تائيد ارگان های دولتی باشد اما شناسنامه اش مهر انتخاباتی نداشته باشد، حداقل برای بخشی از جامعه بسيار دشوار است.
در عين حال، واقعيتی ديگر اين است که حکومت از پشتيبانی اقليتی برخوردار است که از روی باور در هر انتخاباتی شرکت کرده و نيز برخی گروه های اجتماعی، بويژه در شهرستان ها، با انگيزه های منطقه ای، قومی و رقابت های صنفی که در اينگونه نمايش ها، بدون اهداف تبليغی حکومت، حاضر می شوند. با چنين وضعی که البته صرفا جنبه هايی از شرايط غير دمکراتيک، غير عادلانه و ناسالم انتخابات در ايران را بيان نموده، می توان ادعا کرد انتخابات اخير به معنای درست، انتخابات نبوده و بلکه کاريکاتوری از انتخابات بوده است.
چه کسی نتايج و آمار مطرح شده از سوی حاکميت را باور دارد؟
هرگاه که زمينه دمکراتيک و آزاد برای انتخابات وجود نداشته باشد کدام انسان خردگرا، چنين نمايش هايی را به نام انتخابات باور خواهد کرد؟
به همين دليل که همه چيز غير شفاف، ابهام آميز و غير آزاد است، هيچ گاه اپوزيسيون و ميليون ها ايرانی آزاده و آگاه که اين نمايش را تحريم کردند، به هيچ يک از آمارهای رژيم و نتايج بدست آمده باور نخواهند داشت.
جالبتر اينکه، رژيم خود بيش از همگان به ماهيت و بیمحتوا بودن اين نمايش ها آگاه است. به همين دليل با وجود اينکه به دروغ اعلام کرده است 64 درصد در انتخابات اخير شرکت کرده و به حکومت رای آری داده اند، اما فردای پس از نمايش انتخابات، هيچ تغييری در سياست های اين رژيم اتفاق نمیافتد. يعنی همان شرايط امنيتی ولايتی حاکم بر کشور به ويژه پس از بروز جنبش سبز که حاصل مقابله با همين رويکرد غير دمکراتيک در انتخابات بود را ادامه داده و از ترس مردم و از ترس شکل گيری جنبشهای اعتراضی، همچنان فضا را بسته و امنيتی نگاه داشته است.
اگر اينها به آنچه می گويند باور دارند که 64 درصد از مردم در انتخابات شرکت کرده و آنها را مورد تاييد قرار دادهاند، پس چرا تا اين اندازه از همين مردم وحشت دارند؟ آيا اين تناقض نيست؟
در عين حال يکی از نکات بسيار جالب اين نمايش اين بود که حکومت در تبليغات پوپوليستی که بصورت شبانه روزی بوسيلهء کانال های گوناگون صدا و سيمای انحصاری اش در جامعه پمپاژ می کرد، برای برانگيختن حساسيت های مردم در فرهنگ ملیگرايی و وطن پرستی از يک سوی، و به زعم خودش پيشگيری از هجوم آمريکا و اسرائيل به کشور از ديگر سوی انگشت گذاشت و به فرهنگ اسلام باوری و حمايت از نظام اسلامی را بکلی ناديده گرفت. در صورتی که سردمداران همين حکومت، روزگاری وطن پرستی و ملیگرايی را شرک میدانستند.
هرگاه در دوران تبليغ اين رژيم برای بسيج بخشی از مردم با هدف حضور در پای صندوقهای رأی، به برنامههای آنها گوش فرا میدادی، در شک و ترديد میبودی که آيا برای حضور مردم در پای صندوقهايشان تبليغ کرده و يا مردم را برای صحنههای جنگ با دشمن فرضی فرا میخواندند!
آيا با چنين شيوهای میتوان حکومت عقلانی و يا با ثبات داشت؟
به راستی در انديشه ملتی هستيم که چنين نمايش هايی نه تنها به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سياسی، هيچ پيشرفت و تحولی در زندگی آنها (که به لحاظ شرايط بسيار بد اقتصادی- اجتماعی يکی از بدترين دوران را مي گذراند) ايجاد نخواهد کرد، بلکه ميلياردها دلار از کيسهء آنها هزينهء اينگونه نمايش ها بی حاصل می شود.
ما زندانيان سياسی سکولار ايران، از ميليون ها هم ميهن آزاده که اين نمايش را تحريم کرده و برای رسيدن به آزادی، دموکراسی، رفاه، امنيت و حقوق بشر همواره تلاش می کنند، سپاسگزاری کرده و مشعوف هستيم که در اين اقدام ننگين شريک جرم حکومت گران نشده ايم. زيرا آنها با اين اقدام خود، حقوق ملت را سلب کرده و رأی و دموکراسی را به سخره گرفتهاند.
در عين حال جا دارد اقدام کسانی که همواره به ديگران درس اخلاق داده اما با رفتارهای دوگانه خود اصل اخلاق را زير پا می گذارند را مورد نکوهش قرار دهيم. چگونه ممکن است از يک سو، برای شرکت در انتخابات شرط گذاشته و عملاً گروه ها و مردم را به عدم شرکت فرا بخوانند، اما از ديگر سو توسط بستگان نزديک، گروه انتخاباتی راه انداخته و يا به پای صندوقهای رأی بروند!
از ديدگاه ما، همين افراد که در مراکز حساس جنبش سبز حضور داشته اند زمينههای تضعيف آن جنبش را فراهم آورده اند. رفتار چنين افراد در گروه هايی که پايبند اصول دموکراسی خواهی نبوده و هنوز با ديکتاتوری مذهبیحاکم در ايران تعيين تکليف نکرده و برای برگشتن به قدرت و احياء جمهوری اسلامی، نگاه به دست های رژيم داشته تا مگر آنها را به سفره قدرت برگرداند، برای اپوزيسيون و جنبش سبز دمکراسی خواه خطرناک خواهد بود. حکومت نيز چنين افرادی را جدی نمی گيرد.
گمان ما بر اين است که انتظار ملت، کليه زندانيان سياسی و حصر شدگان در خانه از افراد و احزاب سياسی و تشکل های سياسی گوناگون اپوزيسيون اين است که با همبستگی کامل بر پايهء مدارای سياسی، تشريک مساعی و استفاده از تمام ظرفيت های خود، و با بيان روشن خواست های ملی و دموکراتيک با هدف تغيير، جنبش دموکراسی خواهی را رهبری کنند.
اطمينان داريم جهان آزاد پيام نمايش هايی مثل انتخابات توسط رژيم بشار اسد در سوريه و جمهوری اسلامی در ايران را دريافته و میداند که نمايش انتخابات زير سرکوب و سرنيزه فاقد هر گونه ارزش دمکراتيک و حقوقی است. بنابر اين، مجلس بر آمده از چنين انتخاباتی را به رسميت نخواهد شناخت. مجلس نهم همچون دولت دهم و حکومت فعلی ايران، برآمده از سرکوب و دلارهای نفتی است نه از رأی آزاد ملت ايران.
14 اسفند 1390
گروهی از زندانيان سياسی سکولار ايران
ناصر(برديا) آذرنيا
جعفر اقدامی (شاهين)
محسن (آريو) جوادی افضلی
عارف درويش
مجيد دری
حشمت الله طبرزدی
رضا شريفی بوکانی
ابوالفضل (پوريا) شاپری
رضا عزيزی
مزدک علی نظری
مهدی (کوروش) کوهکی
ميثاق يزدان نژاد
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.