|
دوشنبه 14 فروردين 1390 ـ 2 آوريل 2011 |
جنبش مدنی و لزوم بسط گفتمان سیاسی- اجتماعی
فرزین وحدت
در یک دهه و نیم اخیر، گفتمان سیاسی- اجتماعی در ایران جهش بسیار تند و تیزی به سوی لیبرال دمکراسی برداشته که در تاریخ معاصر ما کم سابقه است.
دلایل این چرخش و جهش واضح است. گفتمان و سیاست های جمهوری اسلامی در این سی و اندی سال در راستای هرچه بیشتر سرکوب آزادی های فردی، اجتماعی، فرهنگی و حتی تا حدود زیادی آزادی های سیاسی بسیاری از مردمان ایران، به ویژه طبقات متوسط، بوده است.
قشرهای بزرگی از مردم ایران که در انقلاب بهمن 57 شعار آزدای و استقلال را سر داده بودند، از اینکه جمهوری اسلامی خواست آنان را برای آزادی های ذکر شده نادیده می گرفت، بتدریج به ستوه آمدند و در واکنش به گفتمان و سیاست های دولتی، به سرعت رو به گفتمان لیبرال دمکراسی آوردند.
این موضوع به وضوح خود را در جنبش سبز ایران نشان داد. هرچند که این جنبش مدنی ایران دارای یک گفتمان یکدست نیست، ولی دغدغه های اصلی آن مربوط می شود به آزادی های سیاسی، فردی، اجتماعی و فرهنگی. آنچه جوانان ایران را، که غالبا از طبقات متوسط بر خاسته اند، در این دو سال و نیم به خیابان می کشید پایمالی این آزادی و مطالبه تغیرات سیاسی برای رسیدن به این آزادی ها بود.
میلیون ها تن از ایرانیان در جنبش مدنی ایران شرکت کردند، ولی حاکمیت با به کار بردن روش های سرکوب سبعانه موفق شد که این جنبش را به طور موقت از رسیدن به اهداف دمکراتیک خود باز دارد. شکی وجود ندارد که جنبش مدنی ایرانی زنده است و تنها در خفا به حیات خود ادامه میدهد و با کوچکترین گشایشی در صحنه سیاسی داخلی، دوباره خود را فعال خواهد کرد (همانطور که حرکت های خود جوش جوانان که نشان از نوعی نافرمانی مدنی در مراسم آب بازی تابستان داشت و مطالبات محیط زیستی در حول و حوش خشک شدن دریاچه ارومیه بر این مدعا دلالت دارد).
اما آنچه مطرح است این است که با این همه شور و اشتیاق و جانفشانی چرا این جنبش نتواسته تا به حال به اهداف خود دست بیابد؟ به گمان من یکی از دلایل اصلی این امر را باید در گفتمان و سیاسی- اجتماعی آن و در نوع رویکرد آن به دیگر اقشار و طبقات شهری ایران یافت.
در مطالعات جامعه شناسی جنبش های اجتماعی و سیاسی، بر این نکته تاکید می شود که در دوران معاصر، کمتر جنبش سیاسی و اجتماعی وجود داشته که تنها با اتکا بر یک طبقه و صرفاً مطالبات آن طبقه به موفقیت رسیده باشد. ائتلاف بین نیروهای مختلف اجتماعی وسیاسی برای به هدف رسیدن حیاتی است. موفقیت دگرگونی های عظیم سیاسی و اجتماعی همواره از راه ائتلاف نیروهای مختلف میسر شده است.
در ایران امروز طبقات و قشر های عظیمی وجود دارند که اگر به جنبش مدنی ایران بپیوندند، امکان موفقیت هرچه سریع تر آن تقویت می شود. در میان این قشرها، طبقات زحمتکش شهری شاید مهم ترین عامل برای ائتلاف با طبقه متوسط باشد.
شکی وجود ندارد که از نظر جامعه شناسی ِ سیاسی تنش ها و عدم تقارن برخی از منافع بین این طبقات و طبقات متوسط وجود دارد. اما از سوی دیگر این دو دسته یعنی طبقات متوسط و طبقات زحمت کش تقارن های بسیاری در منافع بلند مدت خود دارند که پایه ای اساسی برای تشکیل ائتلافی طویل می تواند بشود.
آنچه این دو قشر را به هم متصل میکند آزادی است. البته آزادی جنبه های مختلفی دارد که باید آنها را بررسی کرد. ما بیشتر با جنبه های “منفی” یا سلبی آزادی آشنا هستیم. مانند آزادی طرزتفکر، انتخاب دین و مذهب، راه و رسم زندگی، آزادی بیان، آزادی اجتماعات، آزادی مطبوعات، آزادی انتخاب کردن و انتخاب شدن در شرایط غیر تحمیلی، آزادی انتخاب پوشش، روابط شخصی، و غیره. اما انواع دیگری از آزادی که می توان به آنها به آزادی های “مثبت” یا ایجابی نام برد نیز وجود دارد. از قبیل آزادی برخورداری از حقوق برابر، آزادی برخورداری از زندگی وحق معشیت آبرومند، آزادی و امکان کسب تحصیلات در تمام مراحل تحصیلی، آزادی برخورداری از سلامت و خدمات پزشکی، و غیره.
در واقع این دو دسته آزادی یعنی آزادی های منفی و آزادی های مثبت مکمل یدکدیگرند و یکی منافی دیگری نیست. در جامعه ای که مردم آن از نوع دوم آزادی برخوردار نباشند، به سختی می توان تصور آنرا داشت که نوع اول آزادی بتواند به عمل در بیاید. انسانی که امکان حقوق برابر ندارد، وضعیت معیشتی اش همواره متزلزل و بی ثبات است، کمتر میتواند در اندیشه، برای مثال، آزادی بیان باشد.
از طرف دیگر آزادی های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی تضمین هایی هستند که در لوای آنان مردم می توانند به آزادی های مثبت دست بیابند و از آنها حراست کنند. تنها در جامعه باز و آزاد است که جمهور مردم می توانند به مطالبات صنفی و معیشتی خود، از راه های مسالمت آمیز، دست بیابند. تجربه تلخ کمونیسم به خوبی نشان داده است که تنها در جوامع باز است که عموم مردم از رفاه بیشتری می توانند برخوردار باشند و هم از آزادی های منفی بهره مند شوند.
از سوی دیگر در جامعه ای که بیشتر به آزادی های منفی بها داده شود، و آزادی های مثبت مورد غفلت قرار بگیرند، کیفیت زندگانی میتواند به شدت نزول کند. در جامعه ای مانند ایالات متحده که در آن آزادی های منفی بسیار بیشتر اهمیت دارند، تا این اواخر به برکت ثروت های سرشار طبیعی این کشور و نیروی کار عظیم آن، این کشور را در رتبه بسیار بالایی از برخورداری های مادی می نشاند. اما امروزه برخی از کشوره های اروپایی با به وجود آوردن تعادل بین آزادی های منفی و مثبت، هم اکنون از نظر کیفیت زندگی بسیار در سطح بالاتری از ایالات متحده قرار گرفته اند.
جنبش مدنی ایران با بسط گفتمان سیاسی-اجتماعی خود میتواند قشر های عظیم تری از مردمان ایران را بیش از پیش به خود جلب کند. البته این سخن به معنی نیست که این چرخش در گفتمان به دلایل استراتژیک و مقطعی صورت می گیرد.
آینده ایران و سعادت دراز مدت مردمان ایران تا حد زیادی به این بستگی دارد که در کشور آزادی های مثبت و منفی به یکدیگر پیوند زده شوند و یکی بقای دیگری را تقویت و تضمین کند.
به عبارت دیگر، گفتمان سیاسی-اجتماعی ایران اگربه امتزاجی از گفتمان لیبرال دمکراسی و سوسیال دمکراسی تبدیل شود، هم در کوتاه مدت و هم در دراز مدت برای ما بسیار مفید خواهد بود. البته باید توجه داشت که این دو جنبه مکمل یک دیگرند و یکی نمیبایست دیگری را نفی کند.
* فرزین وحدت جامعه شناس و پژوهشگر کالج وسار مقیم آمریکا است.
برگرفته از سايت بی بی سی
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.