بازگشت به خانه

دوشنبه 21 فروردين 1391 ـ  9 آوريل 2011

 

شپش ِ جنجال در ریش ِ «شخصیت» توده ای بی.بی.سی

بابک پرهام (ب.اشراق)

به نظر می رسد که باید یک بار دیگر، از دور، با بی.بی.سی شاخ به شاخ بشوم. ولی، برای اینکه چشم و گوش رقبایش را هم باز بکنم، موضوع "بزرگ ترین شخصیت یا بهتر بگویم چهرۀ(1) ایران زمین" را دلیل نقد خود معرفی نمی کنم، اما ضعف ِ شیوۀ رأی گیری بی.بی.سی را، با استفاده از نقد ساده و مستند از خود ِ پرسش و پاسخ های رأی گیری، ثابت می کنم

اولا ً پرسش بی بی سی مبهم است. یعنی چی «ایران زمین»؟ چون ایران زمین در زمان داریوش هخامنشی تا گرجستان و هند پهناور بود؛ بی بی سی باید می گفت: "کشور" ِ ایران زمین. چون کشور ِ ایران یعنی همان اتحاد خاکی و فرهنگی میان سه قبیله از یک قوم که کوروش تأسیس کرد و هنوز هم در وسعت جغرافیایی کوچک تر، اما در وسعت قومی وسیع تر، وجود کامل و مدرن دارد. روند تکامل جغرافیایی و قومی همان شرطی است که مونتسکیو رومی(2) ها را نیازمند آن می دانست: جغرافیای مبسوط با قومیت و فرهنگ غنی ولی، در قالب اتحاد قانونی و اداری ِ اصل ِ آزادی، به هم پیوند خورده؛ شرایطی که هم ایران ِ امروزه- به غیر از شرط آزادی -  در آسیا، هم ایالات متحده در قارۀ آمریکا، آنها را دارند؛ ولی انگلستان در اروپا  و روسیه در آسیا ندارند؛ Sorry. انگلستان، به دلیل همین ضعف، به دنبال معرفت ناسالم و سست استعمار(3) رفت و روسیه هم به دنبال دروغ بزرگ کمونیسم؛ و هر دو هنوز پاشان به عادت های دو معرفت  وابستگی غریزی دارد؛ چون همان طور که چاخان مذهبی تو خون و تربیت ایرانی است، استعمار یا داروینیسم اجتماعی و دروغ ایدئولوژیکی هم تو خون و تربیت انگلیسی و روسی است.

دومین ایراد به شیوۀ رأی گیری ِ بی.بی.سی در گزینش چهرۀ زرتشت است که یک پیغمبر باستانی را بدون رقیب معرفی کرده است. ایران هخامنشی رهایی بخش یهودیان بابل بود، و ایران در دورۀ  اشکانی ـ یعنی  تا سال 225 میلادی ـ پناهگاه اولین مهاجرین مسیحی از روم بود . دیگر آنکه ایران بزرگترین کشور شیعه در جهان است. من نه وکیل عیسی هستم که ستارۀ میلادش طبق اسطوره های دینی، اول در آسمان ایران، تخیل شده بود و نه خود را مرید علی می دانم که او را در زورخانه های ایران در کنار حماسه های ایرانی همچنان نقالی می کنند و گفته هایش را نیز مریدان اش در کتابی به نام نهج البلاغه با ساز و برگ ادبیات مذهبی جمع آوری کرده اند؛ ولی زرتشت ِ تنها و بدون رقیب را هم  توهین به خود زرتشت می دانم. تازه بی.بی.سی میان مانی و مزدک  هم باید یکی را در کنار علی رقیب می کرد.

سومین ایراد به شیوۀ بی.بی.سی در گزینش سلیقه پسند ِ چهرۀ حافظ است، در حالی که در برابر خواجه دو چهرۀ نیرومندتر وجود دارد: سعدی و مولوی. آقایان و خانم ها در بی.بی.سی اگر می خواستند برای عصر مغول یک چهرۀ ادبی  انتخاب بکنند یا باید سعدی را می گزیدند یا اینکه سعدی و مولوی را به عنوان دو رقیب معرفی می کردند، و گزینش نهایی را به رأی دهندگان می سپردند. چون سعدی اولاً شاعر و سخنسرای نیرومندتری از حافظ است؛ زیرا شیخ سخن از خود یک کلیات زبان ساز و فرهنگ ساز باقی گذاشته است و نه فقط یک دیوان؛ دیگر آن که چهرۀ تاریخی سعدی ِ جهانگرد نیز، چه در ایران و چه بیرون از ایران، از حافظ ِ خانه نشین ِ گوشه ای از شیراز تواناتر و حتی محبوب تر است. حافظ، همانقدر که محبوب ِ فالگیران و شاهدباز ِ زبان و رنگارنگ ِ  مینیاتور است،  یک شاعر جنجالی  هم هست.4

چهارمین مورد خرابکاری بی.بی.سی که خیلی دیگر انگل(5) سیاسی دارد استفاده از چهرۀ مظلوم محمد مصدق به عنوان گزینش "شخصیت" برای کشور مدرن ایران است. هر مورخی می داند که  باید امیر کبیر برگزیده می شد. چون امیر کبیر یک چهرۀ مدرن و آشتی ملی است؛ در حالی که مصدق، مانند محمد رضا شاه، یک شخصیت جنجال و برخورد ملی است. اما برای اینکه امیرکبیر تنها و بی رقیب نباشد باید در کنار چهره هایی چون محمد علی فروغی  و علی اکبر دهخدا معرفی می شد.

در پایان یک پیام قدرت، یا به قول خود آشوری گفتمانی، برای بی.بی.سی دارم: برَوید اول رسم الخط فارسی تان را تصحیح بکنید، بعد برای مردم ِ قدیمی ترین کشور و نه  سرزمین ِ دنیا رأی گیری انجام بدهید(3). میان شش بنگاه خبری بی.بی.سی، رادیو فردا، دویچه وله، صدای اسرائیل، صدای آمریکا و صدای فرانسه شاگردها و میراث داران ولتر رسم الخط فارسی شان از همه سالم تر است، ولی بی ایراد هم نیست.(6)

چهارشنبه بیست وهشت ِ مارس ِ دوهزار و دوازده میلادی/ ال دورادو هیلز

 

----------------------

(1) بی بی سی اگر واژۀ "چهره" را استفاده می کرد آنوقت باید درست نگارش می کرد: "چهرۀ ایران زمین" و نه نادرست: «چهره ایران زمین». در این صورت خودش به  رسم الخط رایج ولی غلط اش اعتراف می کرد، و ای کاش، برای حفظ آبروی خودش، این اعتراف را می کرد. نخبگان و دانشگاهیان با حکمت و آینده نگر انگلستان باید متوجه باشند که یک بنگاه خبری در حال مسخره کردن یک بخش از میراث بشر است و این برای روابط آینده ،میان دو کشور، فراموش شدنی نیست. سیاستبازان نابخرد انگلیسی، با حذف کردن همزۀ فارسی در نگارش بی بی سی، به خیال خودشان یک هدف پنهان استعماری را در منطقه دنبال می کنند. اشراق نیز، با مسخره کردن بنگاه های خبری ِ این سیاستبازان، هدف کلاسیک ادبیات آزاد را دنبال می کند. اما  در آیندۀ نزدیک خواهیم دید که  نفت کش های انگلستان همانقدر محتاج احترام قلم  اشراق بودند که  قلم اشراق  بی نیاز به نفت آنها.   

(2) رومی منسوب به امپراطوری روم  را باید بر وزن "بومی" تلفظ و نگارش کرد تا از رمی منسوب به شهر رم  تفکیک داده شود.

(3) استعمار اصولاً یک راه دریایی است. آمریکا، اما، از مفهوم کهنۀ استعمار عبور کرد و معرفت امنیت دریایی را جایگزین اش کرد. یعنی گفت اگر انسان در آب ها قانونمند عمل نکند خاک ها امنیت نخواهند داشت. این معرفت به فضاء هم رفته است.

(4) اگر پرسش رأی گیری بی.بی.سی "بزرگ ترین چهرۀ جنجالی ایران کیست" بود ، آنگاه حافظ در کنار ناصرخسرو و احمد شاملو کاندیدای بسیار مناسب و نیرومندی در دستۀ شاعران و ادیبان می شد و به احتمال زیاد، به عنوان محبوب ترین شاعر جنجالی، می بُرد.

(5) من ، با وجود تمام این خارش های انگلی  بی.بی.سی، در رأی گیری اش شرکت کردم؛ چون من اهل قهر با یک کشور و بویژه مسخره کردن یک کشور نیستم. ولی بنگاه  ناسالم خبری را باید مسخره کرد و پوز شهرت اش را هم خاکی و اگر دل اش می خواهد نفتی کرد تا دوباره بیدار بشود.

(6) اگر صدای آمریکا و رادیو فردا رسم الخط فارسی شان را تصحیح نکنند من در آمریکا در یک دادگاه، به عنوان یک شهروند و شاعر فارسی زبان ِ آمریکایی، علیه شان شکایت خواهم کرد. دو بنگاه خبری ِ فارسی زبان که با پول ِ مالیات شهروندان ایالات متحدۀ آمریکا تأسیس شده اند حق ندارند رسم الخط  غلط از فارسی ارائه بدهند. مدیران این دو بنگاه به قدرت قضات در آمریکا حتماً آگاه هستند و می دانند که قاضی ها چقدر نسبت به مسئلۀ بی نظمی و بی انضباطی می توانند حساس و بی رحم باشند. من مدت هاست که قانونمند و متمدنانه رانندگی می کنم و به دادگاه نرفته ام. اما مدتی است که دل ام برای فضای نیرومند و منضبط دادگاه تنگ شده است؛  ولی این بار اگر بروم به عنوان  شاکی خواهم رفت: بسی بگفت خداوند عقل و نشنیدم / که دل به غمزۀ خوبان مده که سنگ و سبوست/ هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را / به دوستی که نگوید بجز حکایت دوست. اشراق فقط به سلامت قاضی  نیاز دارد، حال آنکه ریش ِ  بنگاه ناسالم  گرو رحم  ِ کل دادگاه است.  

 

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه