|
چهارشنبه 28 تير 1391 ـ 18 ماه ژوئيه 2012 |
ارکستر سيمفونی اپوزيسيون ایران
بهمن زاهدی
موسیقی را هنر بیان احساسات به وسیلهٔ آواها گفتهاند که مهمترین عوامل آن صدا و ریتم هستند و همچنین دانش ترکیب صداها به گونهای که خوشآیند باشد و سبب انبساط و انقلاب روان گردد نیز نامیده میشود. سازگان یا ارکستر به مجموعهای از نوازندگان و سازهائی که باهم به اجرای قطعات موسیقی می پردازند، اطلاق میگردد. هر ارکستر به طور معمول بر اساس قرار گرفتن نوع و تعداد سازها در آن نامگذاری میشود. برای نمونه ارکستر سمفونی که به عنوان بزرگترین نوع ارکستر میباشد، بدان معناست که در آن از تمام گروههای سازی استفاده شده و تقریبآ تمامی سازهای موسیقی کلاسیک در آن وجود دارد (ویکیپدیا).
اپوزیسیون ایران، برای دگرگونی در وضعیت موجود در ایران، میخواهد که با استفاده از آواهای مختلفی که وجود دارد به مردم ایران آیندهای را عرصه کند که خواست آنها را برای رسیدن به تمدن امروزی جهان (فردا را چه دیدی) برآورده نمايد. اما ناهماهنگی هائی که در این ارکستر دیده میشودبه نوع آینده نگری تکتک افراد مربوط می شود که گهگاهی با هم هماهنگ میشوند، ولی در کُل هنوز هماهنگی کاملی برای جلب توجه مردم ایران بدست نیاوردهاند. میگویند اگر به مشکلی برخورد کردید باید آن مشکل را هر بیشتر به اجزای کوچکتر تجزیه و برای هر کدام از مشکلات کوچکتر راه حلی پیدا کرد. مشکلات اپوزیسیون ایران آنقدر زیاد میباشد که نمیتوان به همه آنان پرداخت اما میتواند در تقسیمبندی سطحی، آنان را به نمایش گذاشت.
ایران یا اسلام
گروهی برای آزادی ایران از دست اسلامگرایان فعالیت میکند و گروه دیگر برای ماندگار ماندن اسلامگرایان در حکومت فعالیت میکند. این دو گروه ناهماهنگ را باید از هم جدا کرد تا هر کدام بتوانند ساز خودشان را بزنند. در این میان گروههای هم موجود میباشند که میخواهند در هر دو گروه شرکت داشته باشند. سازمان فدائیان خلق ایران یکی از این گروههاست. آقای فریدون احمدی در صف سرنگونطلبان ساز خود را میزند و آقای فرح نگهدار نامه فدایت شوم برای خامنهای مینویسند و آقای بهزاد کریمی با تجزیه طلبان متحد شده است. گثرتگرایی درونی در این سازمان در حال رشد میباشد، ولی با یک بام سه تا چهار هوا به ناکجا آباد خواهند رسید، که رسیدهاند و خود نمیدانند!
آنچه مهم است این میباشد که نمیتوان در یک زمان هم خواستار برقرار ماندن جمهوری اسلامی بود و هم خواستار سرنگونی آن. خوب هستند سازمانهای هنرمند که در یک آن واحد چندین نوع مختلف عمل میکنند. سیاستی که به «سیاست باد» معروف است.
بهر حال در اپوزیسیون ایران دو نوع آیندهنگری موجود میباشد، یک: ماندن جمهوریاسلامی بر مسند قدرت. دو: سرنگونی جمهوری اسلامی. نمیتواند در ارکستر سیمفونی اپوزیسیون ایران هر دو نوع موسیقی را همزمان نواخت. علت ناهماهنگی اصلی در صدای اپوزیسیون در همین است.
جمهوریخواه و پادشاهیخواه
این دو گروه را که بنگریم تفاوت زیادی در آنان خواهیم دید. جمهوریخواهان خود به دو قسمت سرنگونیطلب و اصلاحطلب تقسیم میشوند که بیشترین ناهماهنگی را در اپوزیسیون بوجود آوردهاند و در تقسیمات دیگری که در این گروه انجام دهیم به سکولارها و جمهوریخواهان خلقی و کمونیستی و جمهوریخواهان تک حزبی مانند مجاهدین خلق خواهیم رسید که خواهی نخواهی موج اختلافات زیادی را ما بین جمهوریخواهان ایران بوجود آوردهاند و بصورت کلی میتوان گفت هر جمهوریخواه ایرانی حتما جمهوریخواه به معنی واقعی کلمه نیست! در این میان اصلاح طلبان جمهوری اسلامی هم به گروه جمهوری خواهان پیوسته، و با قدرت مالی که از اخلاسهای مالی (دزدیهای) دولت خود در زمان خاتمی بدست آورده است ساز «اسلام رحمانی» برای خود میزند و توجه طیف جمهوریخواه قدرتطلب را بخود جلب کرده و نوای آنان مطابقتی آشکار با اصلاحطلبان جمهوریاسلامی پیدا کرده است.
طرفداران پادشاهی کمتر این مشکل جمهوریخواهان را دارند، چون برای رسیدن به پادشاهی باید جمهوری اسلامی سرنگون شود و این گروه کاملاً در گروه ایرانیانی که به فکر ایران هستند و نه به فکر نجات اسلام تعلق میگیرند.
تکنوازها
گروه جدیدی هم بوجود آمده که خود را در ارکستر سیمفونی اپوزیسیون ایران جا داده، تکنوازن هستند که فقط ساز خود را را میزنند و هر چند گاهی خود را با گروهی در این ارکستر هماهنگ میکنند و با کوچکترین اختلافی ساز خود را به گونه دیگری کوک میکنند. در این گروه شوق رهبری و نمایش هنر فردی موج میزند. آقایان شریعتمداری، محسن سازگار و آهی را میتوان از تکنوازان این ارکستر نامید. شاهزاده رضا پهلوی در این گروه نمیتواند جایگاهی داشته باشد، به این دلیل که ایشان چه نخواهند و چه نخواهند رهبری پادشاهیخواهان را در دست خود دارد. شاید عدم توجه ایشان به گروه نوزاندگان خود و تمایل داشتن ایشان به رهبری کُل ارکستر ایشان را هم به گروه تکنوازها بکشاند. تجربهای که شاهزاده اخیراً در آلمان بدست آورد این بود که هرچه هم ایشان با خبرنگارهای مختلف خارجی گفتگو کند، آن دستهای که بخواهند ایشان را بکوبانند بیبهانه نخواهند ماند. برای این افراد ایران و جنایات خامنهای مهم نیست، آن پول نقدی که به حساب بانکی شان میرسد ملاک عمل است (مراجعه شود به مقاله آقای نیک آهنگ کوثر و اتهام کیهان شریعتمداری به ایشان). اپوزیسیونی که از طرح شکایت از خامنهای دفاع نکند، اپوزیسون نیست! مامورانی که در کهریزک به جوانان ایران تجاوز کردند گناهشان کمتر از کتمان کنندگان این عمل است که کم هم نیستند. آیا تاکنون از آقای امینی و یا دیگر نقادان شاهزاده مقالهای در باره جنایات رژیم در کهریزک خواندهاید؟ (آقای محمد امینی تکنوازی خود را در ارکستر سیمفونی اپوزیسیون ایران با ساز «بادی» خود انجام داده و نه با آلت موسیقی. خنده و توجه مردم به مقاله ایشان را فقط بدین صورت میتوان برآورد کرد "خدا را شکر مقاله بیبوی بود و فقط سر و صدای زیادی داشت")
رهبری ارکستر
این ارکستر رهبری پذیر نیست و هر گروهی رهبری خود را دارد که میخواهند رهبری کُل ارکستر را هم بدست گیرند. هدف افرادی که در این ارکستر به نواختن مشغول هستند این نیست که سبب انبساط و انقلاب روان شنونده گردند، بلکه کُشتن زمان برای گذر از تگناهایی میباشد که جوانان ایران برای این ارکستر ناهماهنگ بوجود آورده میتوان جستجو کرد. قبل از متحد کردن این ارکستر باید دید که آیا آنان که در گروههای مختلفی با سازهای مختلفی مینوازند، میتوان اصولا بعنوان هنرمندی به ارکستر بزرگتری فرا خواند. هنوز اهداف و برنامههای گروههای مختلف بصورت کامل مشخص نیست. ناهماهنگی در همین بیهدفی و بیبرنامهگی خلاصه میشود. آیا این گروهها بیشتر از تعداد رهبرانشان هستند؟ رهبر ارکستر سیمفونی اپوزیسیون ایران هنوز معین نشده است. اول باید دید گروههای متشکل این ارکستر چه میخواهند و چه نمیخواهند. تا آن زمان که شفافیت بوجود نیآمده است رهبری معنایی ندارد.
ارکستر سیمفونی جمهوریاسلامی
باید شوربختانه قبول کرد که تنها ارکستری که هماهنگ مینوازد و ناهماهنگی در ارکستر سیمفونی اپوزیسیون ایران بوجود میآورد جمهوریاسلامی میباشد که در اپوزیسیون ایران هم رخنه کرده است. جمهوریاسلامی و گروهی که در مسند قدرت قرار گرفتهاند (و یا قرار داشتهاند و برای برگشت به قدرت در انتظارند) هیچ هدفی بغیر از این بردن مخالفان خود در سر ندارند، تا بتوانند به غارتگری خود و توان مالی خود افزون کنند. هدف این ارکستر سیمفونی اپوزیسیون ایران، آزادی ایران نیست! خود مطرح کردن است و دیگراندیشان را از بین بردن است! مطلقگراییهای فردی و آرزوهای فردیست که نگذاشته است این ارکستر به هماهنگی برسد. شنوندگان اپوزیسیون روزانه کمتر میشوند و جمهوریاسلامی را به هدف خود که از بین بردن آخرین صفوف مخالفانش میباشد نزدیکتر میکند.
قبل از اینکه تمامی اپوزیسیون در یک ارکستر سیفمونی با هم متحد شوند اول به خود نگاه کنند که واقعا چه میخواهند. موج سواری اپوزیسیون کافیست. ایران به آیندهای محتاج است که همه ایرانیان بتوانند در آن زندگی کنند. باید بدانیم چه میخواهیم؟ تا آن زمان حداقل من با کسی متحد نخواهم شد و ساز خود را به تنهایی برای خود و ایرانم مینوازم!
http://bahman.zahedi.com/index_0_0_0_0_119.html
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.