بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

چهارشنبه 4 مرداد 1391 ـ  25 ماه ژوئيه 2012

 

بحران سوريه؛ درد زايمان ديرهنگام خاورميانهء جديد؟

علی مهتدی

«آنچه در سوریه می‌گذرد، نظام آینده جهانی را رقم خواهد زد».

این اظهارات را سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه اندکی قبل از انفجار بزرگ دمشق که منجر به کشته شدن مسئولان بلندپایه نظامی و امنیتی این کشور شد، بر زبان راند. اما چرایی این اظهارنظر که در عمل نیز تبدیل به مقاومت شانزده ماهه روسیه در پرونده سوریه شده، نیاز به واکاوی بیشتری دارد.

شش سال پیش در چنین روزهایی، جنگی میان حزب‌الله لبنان و اسراییل در گرفت که کاندالیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا از آن به عنوان «درد زایمان خاورمیانه جدید» یاد کرد. جدا از اینکه چه طرفی عامل شروع جنگ بود، عملاً هدف از آن توسط مسئولین اسراییلی، نابودی حزب‌الله لبنان اعلام شد.

گمان بر این بود که با بمباران مراکز اصلی حزب‌الله، این حزب ظرف چند روز از بین رفته و به این ترتیب مهم‌ترین اهرم قدرت ایران و سوریه در منطقه حذف می‌شود؛ اما این طرح سرانجام به دلیل حمایت بی‌قید و شرط ایران و سوریه از حزب‌الله و سیل پول و سلاحی که به طرف لبنان سرازیر شد‌؛ به شکست انجامید و نه تنها حزب‌الله از بین نرفت؛ بلکه پس از جنگ، قدرت موشکی و نظامی خود را به شکل قابل توجهی افزایش داد.

با شروع انقلاب‌های عربی و پس از آنکه کشورهای غربی در تونس غافلگیر شدند، در دیگر کشورها چنین اتفاقی نیافتاد و نتیجه امر به خوبی نشان می‌دهد که آمریکا و هم‌پیمانانش تا چه اندازه برندگان واقعی این انقلاب‌ها هستند.

در لیبی، توافق پشت پرده‌ای که میان آمریکا و روسیه بر سر تقسیم منافع صورت گرفت باعث شد تا روسیه قطعنامه شورای امنیت در صدور مجوز برای حمله نظامی به لیبی را وتو نکند؛ اما پس از پایان عملیات نظامی و سقوط معمر قذافی، عملا روسیه سهمی از لیبی نبرد.

در مصر، که ارتش این کشور بزرگ‌ترین کمک مالی را در سطح جهان از آمریکا دریافت می‌کند، توافق میان اخوان المسلمین و واشنگتن باعث شد تا این گروه که مشارکت چندانی نیز در روند انقلاب نداشت، قدرت را به شکل کامل در دست بگیرد.

هیلاری کلینتون در سفر اخیرش به قاهره و در دیدار با محمد مرسی رییس‌جمهور اخوانی این کشور پاسخ تمام تردیدها را با این جمله داد که ما مشکلی با شیوه حکومت اسلام‌گرایان نداریم و هم‌پیمانان زیادی مثل عربستان در منطقه داریم که با تکیه بر شریعت اسلامی حکومت می‌کنند.

در یمن،‌ عملا انقلاب مردمی منجر به کنار رفتن علی عبدالله صالح و روی کار آمدن معاون وی شد و به این ترتیب نگاهی کلی به این کشورها نشان می‌دهد که هم‌پیمانان آمریکا در آنها قدرت را کماکان در دست دارند و تغییر خاصی در ائتلاف‌های استراتژیک و نقشه منطقه ایجاد نشده است.

سوریه اما شرایطی متفاوت دارد. بعد از خاتمه جنگ در لبنان، این نتیجه‌گیری حاصل شد که برای از بین بردن قدرت محور ایران ـ سوریه ـ حزب‌الله، نمی‌توان از انتهای این محور یعنی حزب‌الله شروع کرد. از طرف دیگر، ایران نیز به دلیل موقعیت استراتژیک، وسعت و قدرت نظامی‌اش؛ گزینه مناسبی برای حمله نظامی محسوب نمی‌شود.

به این ترتیب، سوریه تنها و بهترین گزینه برای از بین بردن این محور است.

بر اساس این سیاست، در صورتی که حکومت سوریه دچار فروپاشی شود؛ ارتباط ایران با مرزهای اسراییل به شکل کامل قطع شده و با توجه به نفوذ و بعضا حضور آمریکا در اکثر کشورهای هم‌مرز با ایران، این کشور در انزوای کامل قرار گرفته و قدرت مانور خود را از دست می‌دهد.

شروع انقلاب مردمی سوریه، عملا این فرصت را مهیا کرد تا سیاست خاورمیانه جدید شکل و بعد دیگری به خود بگیرد. هیثم مناع از رهبران اپوزیسیون سوریه می‌گوید که انقلاب در سوریه در ابتدا شکلی کاملا مسالمت‌آمیز و مردمی داشت، اما یک اشتباه مهلک از سوی حکومت بشار اسد باعث شد تا روند امور منحرف شده و آینده در پرده‌ای از ابهام قرار گیرد.

به گفته مناع، دولت سوریه پس از شناسایی چهره‌های فعال و رهبران تظاهرات مردمی، تمامی آنها را در تابستان سال گذشته به قتل رساند و گمان می‌کرد با این کار شعله تظاهرات خاموش می‌شود؛ غافل از اینکه عملا کسانی که ملی‌گرا و پراگماتیک بوده و خواستار ایجاد حرکتی صرفا مردمی در مقابل حکومت بودند از میدان به در شدند تا جای آنها را گروه‌ها و افراد مشکوکی بگیرند که مشخص نیست چه اهدافی را پیگیری می‌کنند.

به این ترتیب، سوریه عملا به عرصه‌ای تبدیل شد که در آن جنگی به نیابت از آمریکا و روسیه در جریان است. اما در این جنگ، طرفین چه امکاناتی را در اختیار دارند و چه سرنوشتی برای کشور قابل پیش‌بینی است.

دولت سوریه، برخلاف حکومت معمر قذافی شاهد ریزش شدید نیروها نیست. شانزده ماه از شروع آشوب در سوریه می‌گذرد ولی عملا بلندپایه‌ترین مسئولانی که از دولت جدا شده‌اند، یک سفیر در عراق و چند افسر و درجه‌دار ارتشی هستند.

ارتش سوریه تاکنون چندین بار از یک استراتژی مشخص برای سرکوب گروه‌های مخالف استفاده کرده که هر بار نیز موفق بوده است.

بر اساس این استراتژی، ارتش اجازه می‌دهد تا مخالفان یک شهر یا روستا را تصرف کرده و در آن مشغول جشن و پایکوبی شوند و سپس با حمله برق‌آسای ارتش، قتل‌عامی صورت می‌گیرد که در آن بسیاری از چهره‌ها و فعالین اپوزیسیون جان خود را از دست می‌دهند.

در کنار آن، روسیه به شکلی سازش‌ناپذیر در مجامع جهانی ایستادگی کرده و اجازه نمی‌دهد کوچک‌ترین مصوبه‌ای علیه دولت سوریه وضع شود؛ چرا که به خوبی می‌داند در صورت شکست در این جبهه، دیگر هیچ جای پایی در منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه نخواهد داشت.

ایران سیل پول و سلاح و متخصصان ارتش سایبری خود را برای کنترل روند اطلاع‌رسانی از سوریه به این کشور گسیل می‌دارد و به این ترتیب اجازه نمی‌دهد دولت اسد به خاطر مخالفت‌های داخلی تضعیف شود.

در مقابل، اپوزیسیون با وجود تمام چند دستگی‌ها، حمایت مالی و تسلیحاتی قطر و عربستان را با خود به همراه دارد به علاوه اهرم تبلیغاتی بسیار موثری به نام شبکه الجزیره که به شکل ۲۴ ساعته با تمام وسایل ممکن مشغول پوشش خبری تحرکات اپوزیسیون است.

این وضعیت، افق را در برابر چند سناریو باز می‌کند. نخستین سناریو، کودتای نظامیان سوریه با توسل به یک عملیات سنگین نظامی در کشور به خاطر آرامش نسبی است که به احتمال قوی در ماه رمضان بر کشور حاکم می‌شود.

در صورتی که این سناریو محقق شود، جابجایی در قدرت صورت گرفته و بخشی از خواسته‌های علنی اپوزیسیون مبنی بر کنار رفتن بشار اسد از قدرت محقق می‌شود و در عین حال، ارتش نقشی اساسی میان چکش غرب و سندان روسیه ایفا می‌کند تا راه‌حل سیاسی میانه برای آرام کردن شرایط پیدا شود.

سناریوی دوم،‌ فعال کردن مرزهای اسراییل در جنوب لبنان و بلندی‌های جولان است. سوریه نزدیک به چهل سال است که بخشی از خاک خود را در اشغال اسراییل می‌بیند ولی در عین حال،‌ اجازه شلیک یک گلوله از طرف خود به اسراییل را نیز نداده است.

در حقیقت،‌ بلندی‌های جولان تنها منطقه عربی اشغالی است که چهل سال کامل در آرامش مطلق بوده. اگر حکومت سوریه و هم‌پیمانان خارجی‌اش به این نتیجه برسند که فشار بر آنها به آستانه‌ای رسیده که دیگر قابل تحمل و کنترل نیست، اجرای عملیات نظامی در مرزهای اسراییل می‌تواند به راحتی نگاه‌ها را به طرف دیگری کشانده و عملا امنیت اسراییل که برای غرب خط قرمز است را در خطر قرار دهد و با توجه به فضای ایجاد شده با فراغ خاطر بیشتری به سرکوب مخالفان خود بپردازد.

در این سناریو، حزب‌الله لبنان نیز نه تنها از شرایط جنگی استفاده می‌کند تا به اسراییل ضربه بزند، بلکه مخالفان داخلی خود و گروه‌های هم‌پیمان اپوزیسیون سوریه در لبنان که مشغول حمایت لجستیکی از مخالفان اسد هستند را نیز همانند سال 2008 با قدرت سرکوب می‌کند.

سومین سناریو، دامنه‌دار شدن بیشتر تنش‌ها و تبدیل آن به یک جنگ داخلی تمام عیار است.

از آنجایی که اپوزیسیون سوریه بدنه‌ای متحد ندارد، این احتمال وجود دارد که رفته رفته نبرد در راستای یک هدف مشترک مبنی بر سرنگونی دولت، به جنگی میان گروه‌ها تبدیل شود.

این نمونه پیش از این به مدت پانزده سال در لبنان نیز رخ داده بود و با توجه به شباهت فوق‌العاده دو جامعه سوریه و لبنان از نظر تعدد مذاهب و گروه‌ها می‌تواند در هر لحظه تکرار شود.

در نهایت، چه در صورتی که حکومت اسد در سوریه سقوط کند یا این کشور دچار جنگ داخلی شود، دامنه‌های آن به عراق و لبنان نیز کشیده خواهد شد و عملا اثری از محوری که روزی اهرم قدرت ایران بود باقی نمی‌ماند.

نگاهی به انفجار اخیر در دمشق و نحوه خبررسانی در مورد آن، تردیدهایی جدی ایجاد می‌کند مبنی بر اینکه حکومت سوریه چه برنامه‌ جدیدی را در آستانه اجرا دارد.

خبر انفجار برخلاف سیاست معمول دولت سوریه در ابتدا از شبکه تلویزیونی دولتی این کشور و شبکه المنار ارگان رسانه‌ای حزب‌الله منتشر شد و این نخستین تردید را ایجاد می‌کند. نظام‌هایی به سبک و روش نظام سوریه معمولا خسارت وارده را کتمان می‌کنند نه اینکه خود ناشر خبر باشند.

در عین حال، هجمه جدید تبلیغاتی در سطح جهانی مبنی بر احتمال انتقال سلاح‌های شیمیایی از سوریه به لبنان، یادآور تبلیغات مشابه علیه صدام حسین است و این گمانه‌زنی را ایجاد می‌کند که ارتش اسراییل قصد دارد دست به حمله‌ای پیشگیرانه علیه حکومت اسد بزند؛ حمله‌ای که دیگر نیازی به مصوبه شورای امنیت نیز نداشته و به مثابه دفاع از خود تلقی می‌شود.

آنچه در سوریه می‌گذرد، به راستی فراتر از یک انقلاب مردمی کلاسیک است و گفته سرگئی لاوروف صحیح به نظر می‌رسد که سرنوشت سوریه، نظام و نظم جدید جهانی را رقم خواهد زد.

*علی مهتدی روزنامه نگار ایرانی مقیم فرانسه است

برگرفته از: بی بی سی

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه