|
جمعه 13 مرداد 1391 ـ 3 ماه اگوست 2011 |
فرهاد جعفری: مشارکت فعال من و شما در رهبری کشور!
فرهاد جعفری
تصمیم گرفتم بنشینم و با خواندن «قانون اساسی ایالات متحده» و «جمهوری اسلامی»؛ بفهمم که «چرا ایالات متحده چنان قدرت و چنان کشوریست و چرا ایرانِ تحت حاکمیت اسلامگرایان انقلابیماب، چنین کشور و سرزمینیست؟!».
«قانون اساسی ایالات متحده» را چیزی «بدریخت و قیافه» و «درهم ریخته» دیدم که هیچ دستهبندی و نظم خاصی در نگارش آن رعایت نشده. چهبسا از این جهت که در دویستسال گذشته؛ مدام در معرض «تغییر و تحول»، و «حذف و الحاقاتِ پیاپی» (اما «مبتنی بر نیازها و اقتضائات تازه») بوده است.
ضمن آنکه در آن، کمترین کوششی برای «تصویرکردن آیندهای دخشان و تابناک» که ناشی از اجرای این قانون اساسی باشد مشاهده نمیشد. و شاید برای همین بود که در آن از «امور کلی» و «وعده ـ وعیدهای بسیار کلان» و «شعارهای بزرگِ بدون تضمین» هم خبری نبود. همینطور از «واژههای خوش آبرنگ و گولزنک»ی چون «آزادی»، «عدالت»، «برابری»، «برادری»، «رفاه همگانی»، «زدودن فقر»، «برطرفکردن استعمار و استثمار»، «ساختن انسان»، «هدایت جهان»، «تامین آخرت مردمان» و ... نظایر این!
اما برعکس؛ «قانون اساسی جمهوری اسلامی»؛ بسیار منظم و «خوشریخت و قیافه» مینمود. فصلبندیشده و «پر از تصویرهای بسیار تابناک از آینده» و «سرشار از وعده ـ وعیدهای بسیار کلان». و مملو از «آزادی» و «عدالت» و «ممنوعیت بهرهکشی انسان از انسان» و «استقلالطلبی» و «حفظ بیتالمال مسملمین» و «نفی هرگونه ستمگری و ستمکشی» و «سلطهگری و سلطهپذیری»، و «قسط و عدل» و ....بسیار بسیار از این دست تعابیر دهانپرکن!
نکتهی دیگر اینکه:
در «قانون اساسی ایالات متحده» چندان این نگرانی مشاهده نمیشود که احیاناً کسی «حقوق و آزادی» شهروندان را بتواند نادیده بگیرد و کشور را به سمت نوعی نظام فردی و دیکتاتوری ببرد و رسانهها را از هرگونه بیان انتقادات و اعتراضات باز دارد. بلکه بیشتر نگران این است که «ایالات فدرال، قوانینی بسیار مغایر یکدیگر تصویب نکنند»، «قوانینی که مخالف برابری شهروندان در ایالات مختلف باشد به تصویب نرسانند»، «ایالات از کنترل دولت مرکزی خارج نشوند»، «کسی نتواند رئیسجمهور آمریکا یا نمایندگان سنا و کنگره را با پول و هدیه مدیون خود کند»، «مالیاتهای وضع شده قانونی باشد» و.... نظیر این.
اما وقتی «قانون اساسی جمهوری اسلامی» را میخوانی، این نگرانی در بین نویسندگان این قانون آشکارا به چشم میخورد که «مبادا عدهای حاکم شوند و کشور را دوبار به سمت دیکتاتوری و استبداد و حکومت فردی بکشانند». حالا «اطمینان نویسندگان قانون اساسی آمریکا» و «بیاعتمادی و نگرانی نویسندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی» از کجا ناشی میشده، چیزیست که باید بهش فکر کرد.
شاید اینکه: آزادی برای امریکائیان «امری بدیهی»ست که کسی را یارای چند و چون دربارهاش نیست اما برای ایرانیان «امری دائماً در معرض تحدید» محسوب میشود که باید موکداً آن را یادآوری کرد!
اما فارغ از اینها؛ حین خواندن قانون اساسی؛ در دو جا بسیار خندیدم. نخست در هنگام خواندن مفاد اصل سوم و مقایسهی «وضع موجود» با «وضعی که دولت جمهوری اسلامی، 33 سال پیش موظف به ایجاد آن شده است»:
[دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم، همه امکانات خود را برای امور زیر بهکار برد:
1 ـ ایجاد «محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی» براساس ایمان وتقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی.
2 ـ بالابردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با «استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی» و وسایل دیگر.
3 ـ «آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه، در تمامسطوح» و تسهیل و تعمیم آموزش عالی.
4 ـ «تقویت روح بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینههای علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی» از طریق تاسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان.
5 ـ «طرد کامل استعمار» و «جلوگیری از نفوذ اجانب».
6 ـ «محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی».
7 ـ «تامین آزادیهای سیاسی و اجتماعی» در حدود قانون.
8 ـ «مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی خویش».
9 ـ «رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه»، در «تمام زمینههای مادی و معنوی».
10 ـ «ایجاد نظام اداری صحیح» و حذف تشکیلات غیرضرور.
11 ـ تقویت کامل بنیه دفاع ملی از طریق آموزش نظامی عمومی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی و نظام اسلامی کشور.
12 ـ «پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه» برطبق ضوابط اسلامی جهت «ایجاد رفاه و رفع فقر» و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه.
13 ـ «تامین خودکفایی در علوم و فنون صنعت و کشاورزی» و امورنظامی و مانند اینها.
14 ـ «تامین حقوق همهجانبهی افراد از زن و مرد» و «ایجاد امنیت قضائی عادلانه برای همه» و «تساوی عموم در برابر قانون».
15 ـ «توسعه و تحکیم برادری اسلامی» و تعاون عمومی بین همهمردم.
16 ـ تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به «همه مسلمانان» و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان].
خندیدم چون بهنظرم رسید که: اگر جمهوری اسلامی نتوانسته بهخوبی به وظایف محوله در بندهای 2 تا 16 بپردازد و مثلاً نتوانسته «بهطور همهجانبه» حقوق و آزادیهای شهروندان را تامین کند یا بهجای «پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه» یک شکاف طبقاتی عمیق و کمنظیر به ارمغان آورده؛ در عوض تمام همتاش را وقف «ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی» کرده و آنچنان در این زمینه موفق عمل کرده است که میتوان عدم موفقیت آن در ایفای دیگر وظایفش را نادیده گرفت!
و نوبت دوم، در هنگام خواندن «بند سوم از اصل 43» خندیدم. که چنین تکلیفی برای نظم حاکم مقرر میدارد:
[3 ـ تنظیم برنامهی اقتصادی کشور بهصورتی که شکل و محتوا و ساعات کار چنان باشد که هر فرد، علاوه بر تلاش شغلی؛ فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و «شرکت فعال در رهبری کشور» و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد].
حسب این بند؛ شخصاً باید از دولتهای جمهوری اسلامی گلایه کنم که همیشه برنامهی اقتصادی کشور و ساعات کار شهروندان را طوری تنظیم کردهاند که مانع «مشارکت فعال من در رهبری کشور» میشود!
واقعاً «نویسندگان قانون اساسی»، با خودشان چه فکر میکردهاند وقتی داشتهاند چنین جملاتی را مینگاشتهاند؟! واقعاً گمان میکردهاند اسلامگرایان انقلابیمآب، برنامهی اقتصادی کشور و ساعات کار شهروندان را طوری تنظیم خواهند کرد که اولاً «صحیح و عادلانه» باشد و ثانیاً «شهروندان بتوانند در رهبری کشور مشارکت فعال داشته باشند»؟!:) اصلاً مقصودشان از درج چنین عباراتی چه بوده و در ذهن آنان، مثلاً شهروندان چگونه و چطور میتوانستهاند «در اوقات فراغت»، در رهبری کشور مشارکت فعال داشته باشند؟!
http://www.goftamgoft.com/?Pn=view&id=1093
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.