بازگشت به خانه        پيوند به نظر خوانندگان

جمعه 13 مرداد 1391 ـ  3 ماه اگوست 2011

 

 رهبری کاريزماتيک دکتر قاسملو و تقابل با حکومت اسلامی

گفتگو با مجید حقی

گفتگوگر: سوسن محمدخانی غياثوند

پرسش: علت بوجود آمدن درگیری میان حزب دمکرات کردستان ایران به رهبری دکتر عبدالرحمن قاسملو و جمهوری اسلامی چه بود؟

پاسخ: در پی پیروزی انقلاب خلق های ایران در سال 1979، مردم کرد که همگام با دیگر بخش های ایران در مبارزه علیه دیکتاتوری پهلوی شرکت کرده بودند، خواست های ملی خود را که از بدو انقلاب پایمال شده بودند با سران حکومت تازه تاسیس شدهء جمهوری اسلامی مطرح کردند. خمینی به بهانهء اینکه همه مسلمانیم و در امت اسلامی همه با هم برابرند جواب رد به این خواست ها داده و با استفاده از سلاح مذهبی شروع به سرکوب همهء رنگ های مخالف و خواست های ملل تحت ستم ایران کرد. بدنبال چندین ماه مذاکره و تاکید کردها بر خواست هایشان و از آنجایی که مردم کردستان بنا به سرشت مبارزه جویی و ستم ستیزی شان، رفراندم دوازده فروردین جمهوری اسلامی را تحریم کردند، خمینی از این موضع گیری سیاسی مردم کردستان خشمگین شده و در 28 مرداد 1358 فرمان جهاد علیه مردم کردستان اعلام کرد. قبل از آن نیز نیروهای جمهوری اسلامی در سنندج، نقده و ارومیه به مردم کردستان حمله کرده و جنگ اعلام نشده ای را علیه مردم کردستان برپا کرده بود.

جنگ جمهوری اسلامی ایران علیه مردم کردستان ـ به رهبری حزب دمکرات کردستان ایران ـ ادامهء همان تجاوز و اشغالگری بود که در زمان پهلوی بر مردم کردستان تحمیل شده بود و حکومت تازه تاسیس شده می پنداشت با سلاح مذهبی و اعلام فرمان جهاد می تواند خواست های مردم کردستان را در نطفه خفه کند. اکنون پس از حدود 33 سال از آن تاریخ هنوز هم جهاد خمینی در ابعاد گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی بر مردم کردستان پیاده می شود.

 

پرسش: چرا جمهوری اسلامی در آن مقطع هیچ گاه با پیشنهادهای مذاکره از سوی دکتر قاسملو موافقت نکرد؟

پاسخ: البته قبل از صدور فرمان جهاد خمینی، مذاکراتی با هیات نمایندگی کرد انجام شد اما هدف این مذاکرات تنها اتلاف وقت و در واقع سازماندهی نیروهای جمهوری اسلامی برای حمله به کردستان و یک سره کردن "غائلهء کردستان" بود. بعداز فرمان جهاد خمینی و مقاومت قهرمانانهء مردم کردستان، که به جنگ سه ماهه معروف است، و به دلیل غافلگیر شدن خمینی و جمهوری اسلامی، دوباره برای سازماندهی نیرو و تلف کردن وقت، مذاکرات دیگری شروع شد که نتیجهء آن از یک طرف اختلاف انداختن بین نیروهای مبارز کردستان و از طرف دیگر گسترش حمله نیروهای رژیم به همه نقاط کردستان بود.

 

پرسش: پیشنهاد مذاکرهء سال 1989 چگونه به حزب دمکرات و دکتر قاسملو داده شد؟

پاسخ: پس از پایان جنگ ایران و عراق و نوشیدن جام زهر از طرف خمینی، رئیس جمهوری وق،ت آقای رفسنجانی، از طریق واسطه های خودش ظاهراً برای «حل مسالمت آمیز مسئله کرد در ایران» پیشنهاد مذاکره به حزب دمکرات کردستان ایران داد. این پیشنهاد از طریق "دیپلمات – تروریست هایی" بود که ظاهراً هدف شان برقراری ارتباط با رهبران نیروهای مخالف برای جذب و بازگشت آنها به ایران و در واقع برای کشیدن شان به دام ترور بود. متأسفانه رهبری حزب دمکرات کردستان ایران اولین قربانی این طرح بود.

 

پرسش: چرا مذاکره برای صلح باید به صورت مخفی انجام می شد؟ و آیا مخفی بودن مذاکره، پیشنهاد جمهوری اسلامی بود یا دکترقاسملو و حزب دمکرات؟

پاسخ: یکی از انتقادهای عمده ای که به دکتر قاسملو و حزب ما وارد است، سری بودن مذاکره و دور بود آن از دید ناظری بی طرف بود. رهبری حزب دمکرات نمی بایست زیر بار پیشنهاد جمهوری اسلامی و میانجی هایی که توانایی حفظ توازن در روابط را نداشتند می رفت و مذاکرات را سری شروع می کرد. سری بودن مذاکرات، جمهوری اسلامی را در رسیدن به هدف اش که از میان برداشتن دکتر قاسملو بود موفق تر کرد و هم ترور ایشان را برای جمهوری اسلامی بدون هزینه کرد.

 

پرسش: نقش «اتحادیهء میهنی» و شخص جلال طالبانی در مذاکرات وین چه بود؟

پاسخ: اتحادیهء میهنی و شخص مام جلال نقش میانجیگر در مذاکرات داشته اند. چنانکه آخرین مذاکره وین با شرکت دکتر فاضل رسول، از یاران اتحادیهء میهنی، انجام شد. متأسفانه بدلیل ناتمام ماندن تحقیقات مربوط به ترور دکتر قاسملو، نقش اتحادیهء میهنی و جلال طالبانی در ابهام مانده است.

 

پرسش: به نظر شما چرا جمهوری اسلامی تصمیم به ترور دکتر قاسملو گرفت؟

پاسخ: دکتر عبدالرحمن قاسملو یکی از بزرگ ترین تهدیدات علیه جمهوری اسلامی ایران بود. وی با شناختی که از ماهیت رژیم ایدئولوژیک داشت، حزب تحت رهبری خود و مردم کردستان را به سوی تحریم رفراندم جمهوری اسلامی هدایت کرد. پس از اولین انتخابات مجلس خبرگان جمهوری اسلامی، قاسملو توانست اکثریت آراء را در آذربایجان غربی اخذ نماید. صرف نظر از عدم شرکت قاسملو در مجلس خبرگان، خمینی گفته بود "چرا این قاسملو نیامد تا هرگز بر نگردد؟"

قاسملو از نادر رهبران اپوزیسیون ایران و کردستان بود که با رهبری کاریزماتیک اش و با نوع نگاه ش به مسائلی همچون دمکراسی، حقوق بشر و مسئلهء ملی در ایران، رژیم جمهوری اسلامی را به چالشی جدی کشید. بینش سیاسی قاسملو در رابطه با مسائل سیاسی و اجتماعی، مسئله عدالت اجتماعی و تقسیم عادلانهء قدرت سیاسی و اقتصادی، رابطه با جهان خارج، مبارزهء وی علیه تروریسم و جانبداری از صلح بین المللی از عواملی بود که قاسملو را به خطری جدی علیه جمهوری اسلامی تبدیل کرده بود. قاسملو هم انقلابی بود هم دمکرات، هم مبارز بود و هم عاشق زندگی، و اینها همه از وی شخصیت ویژه ای ساخته بودند که جمهوری اسلامی تحمل وجودش را نمی کرد.

جمهوری اسلامی در ترور دکتر قاسملو سه هدف عمده را دنبال می کرد؛ از طرفی با حذف فیزیکی دکتر قاسملو، جدی ترین رهبر مخالفان جمهوری اسلامی از بین خواهد رفت. از طرف دیگر، بنا به طبعیت رهبر مرکزی جنبش کردستان، با از میان رفتن قاسملو، جمهوری اسلامی در این خیال واهی فرو رفته بود که جنبش مردم کردستان را به زانو در خواهد آورد و کردها باید ده ها سال دیگر در انتظار رهبری تازه بمانند تا بتواند مبارزه شان را رهبری کند. و سر انجام، با از میان برداشتن قاسملو جمهوری اسلامی نگرانی خود را مبنی بر اینکه رهبری بتواند نیروهای دمکرات و مخالف جمهوری اسلامی را دور هم متحد کند تا چند صباحی از دست خواهد داد. صلح دوستی و مذاکره جویی قاسملو خود نیز یکی از عوامل به چالش کشیدن ماهیت آشتی ناپذیر جمهوری اسلامی بود و برای اینکه این مانع از سر راه برداشته شود، همانا از بین بردن قاسملو بهترین راه برای جمهوری اسلامی بود.

 

پرسش: حزب دمکرات پس از اطلاع از مسئلهء ترور دکتر قاسملو چه اقداماتی برای پیگیری آن انجام داد؟

پاسخ: حزب دمکرات کردستان ایران بدنبال جنایت ترور دکتر قاسملو، با توجه به امکانات حقوقی، انسانی و سیاسی خود از طرفی سعی در افشای ترور دولتی جمهوری اسلامی در سطح بین اللملی کرد و از طرف دیگر تلاش کرد از طریق کانال های حقوقی، عاملین این ترور به دادگاه کشیده شوند. از آنجایی که حزب دمکرات یک حزب قانونی نبوده و در کشور ایران منحله اعلام شده است، این حزب هیچگونه موقعیت حقوقی در سطح بین المللی نیز نداشته و بنابراین برایش بسیار دشوار و تقریباً ناممکن بود که مستقیماً دولت اطریش را وادار به تحقیق پیرامون ترور و کشاندن عاملین آن به دادگاه کند.

 

پرسش: آیا دادگاهی برای پیگیری مسئله ترور دکتر قاسملو در اتریش تشکیل شد؟

پاسخ: با تلاش حزب دمکرات کردستان ایران و اقدام خانم هلن قاسملو، همسر شهید قاسملو، سعی در تشکیل دادگاهی در اطریش شد و چندین جلسه دادگاه نیز در اطریش بدون شرکت متهمین اصلی که از طرف دولت وقت اطریش به ایران فرستاده شده بودند تشکیل شد که در واقع دادگاه با بستن پروندهء قتل قاسملو به نفع جمهوری اسلامی رأی داده و خانوادهء دکتر قاسملو و حزب دمکرات کردستان ایران را در این روند محکوم کرد.

 

پرسش: از مذاکرهء دکتر قاسملو با نمایندگان جمهوری اسلامی سه نوار کاست گویا در دست حزب دمکرات است. این کاست ها و دیگر اسناد مربوط به مذاکره چگونه در اختیار حزب دمکرات قرارگرفته؟ با توجه به اینکه دولت اتریش ظاهراً در آن زمان تلاش زیادی داشته تا عوامل ترور «شناسایی، معرفی و دادگاهی» نشوند؟

پاسخ: تا آنجا که من خبر دارم، این کاستها از طریق پلیس اطریش در اختیار حزب دمکرات کردستان ایران قرار گرفته است. این کاست ها شامل صدای مذاکره دکتر قاسملو با «دیپلمات – تروریست» های جمهوری اسلامی است که در مورد خواست مردم کرد و شیوه و راه حل مسئلهء ملی با نمایندگان جمهوری اسلامی سخن می گویند. این کاست ها به خودی خود دلیل موثق و پلیسی نیستند که بتوانند ثابت کنند قاتلان همان مذاکره کنندگان هستند. و بگمانم دلیل اینکه پلیس اطریش این نوارها را در اختیار حزب قرار داده بیشتر صدای دکتر قاسملو بوده است. نوارها نمی توانند مدرک مستندی برای شناسایی و معرفی عاملین باشند. یعنی نوارها برای دولت اطریش دردسر ساز نیستند از همین رو پلیس اطریش این نوارها را در اختیار حزب دمکرات کردستان ایران قرار داد.

 

پرسش: آخرین صحبت های مطرح شده توسط تیم مذاکره کننده در این نوار کاست چه بود؟ منظورم هم صحبت های دکتر قاسملو ست و هم صحبت های نمایندگان جمهوری اسلامی؟

پاسخ: در این نوارها دکتر قاسملو در مورد حل مسئلهء ملی و رابطهء آن با عدالت اسلامی و اجتماعی که چهارچوب ایدئولوژی جمهوری اسلامی نیز می باشد سخن می گوید. نمایندگان جمهوری اسلامی بر این اصرار دارند که چنین کاری امکان ندارد و مشکلات زیاد سیاسی برای "کشور" ایجاد خواهد شد. دکتر قاسملو با توجه به نفوذ ولایت فقیه و جایگاه اش در جمهوری اسلامی می گوید که رهبر جمهوری اسلامی می تواند این کار را با یک فتوا و در یک سخنرانی در نماز جمعه به مردم اعلام کند و حکم شرعی آن را صادر کند. آنچه از متن سخنان دکتر قاسملو و نمایندگان ج.ا بخاطر دارم این است که دکتر قاسملو سیر تاریخی حل مسئلهء ملی در کشورهای گوناگون و رابطهء آن با توسعه و پیشرفت کشور را توضیح داده و در رابطه با ضرورت حل مسئلهء ملی در سراسر ایران سخن می گوید. وی می گوید که «خودمختاری برای کردها یک اصل و یک ارزش معنوی می باشد، که مردم کردستان به کمتر از آن نمی توانند راضی باشند». وی در این کاست از انواع اشکال حق تعیین سرنوشت از استقلال، فدرالیزم و خودمختاری صحبت کرده و فدرالیزم را بهترین گزینه برای آیندهء ایران می داند. دیپلمات – تروریست های جمهوری اسلامی نیز، با ظاهری جدی، سعی می کنند این مسئله را به نظام و مذهب رسمی کشور پیوند دهند و نشان دهند که چنین چیزی امری ناممکن است.

 

پرسش: مدارک حزب دمکرات برای دست داشتن جمهوری اسلامی در حادثهء ترور دکتر قاسملو چیست؟

پاسخ: تنها جمهوری اسلامی ایران و رهبری حزب دمکرات کردستان ایران از چنین مذاکراتی خبر داشتند، بنابر این دلیلی برای اینکه نیروی دیگری در ترور دکتر قاسملو نقش داشته باشد دیده نمی شود. قاسملو غیر از جمهوری اسلامی، دشمن دیگری نداشت. از طرف دیگر جمهوری اسلامی از سال 1983 تا 1992 بیش از شصت عملیات تروریستی در اروپا داشته و تا سال 1996 بیش از 300 نفر از مخالفان خود را در خارج از کشور ترور کرده است. دادگاه میکونوس نیز، که به پروندهء ترور رهبران حزب دمکرات کردستان ایران، دکتر صادق شرفکندی و همراهان اش رسیدگی می کرد، در جریان تحقیقات خود نقش رهبران جمهوری اسلامی ایران را در این عملیات ثابت کرده و مقامات وقت جمهوری اسلامی که رهبر، رئیس جمهور، وزیر کشور و وزیر خارجه ایران بودند به توطئه برای ترور رهبران کرد محکوم کرد. با همهء گذشتهء تلخی که متاسفانه در مقطعی از تاریخ بین نیروهای سیاسی در کردستان وجود داشته است، هیچ کدام از این نیروها ترور را به عنوان راهی برای از بین بردن مخالفان خود برنگزیده اند. جمهوری اسلامی بنا بر استراتژی دفاع از ارزش های "انقلاب اسلامی" و صدور این انقلاب و فلسفهء وجودی اش که مخالفان خود را در هرجا باید به سزای "اعمال شان رساند" از تروریسم دولتی ابایی نداشته است. سران حکومت در این باره بارها اظهار نظر کرده و ترور را به عنوان سلاحی برای رعب و وحشت بین اپوزیسیون و ایجاد حس عدم امنیت اجتماعی و جانی حتی در خارج از کشور استفاده کرده است.

 

پرسش: گویا مدارکی هم وجود دارد در خصوص اینکه ریاست جمهوری فعلی ایران، محمود احمدی نژاد در حادثه ی ترور دکتر قاسملو نقش داشته است. چه اسنادی در این مورد وجود دارد؟

پاسخ: اولین بار در این مورد پیتر پلز سخنگوی حزب سبز اتریش اعلام کرد که احمدی‌نژاد در ترور عبدالرحمن قاسملو دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران در وین نقش داشته‌ است. آقای پیترز پلز با استناد به شهادت روزنامه نگاری که توسط آقای بنی صدر اولین رئیس جمهوری ایران به او معرفی شده بود، مدارکی را در اختیار دستگاه قضایی اطریش قرار داد تا تحقیق در این باره آغاز و صحت و یا سقم آن معلوم گردد. دولت جمهوری اسلامی نیز نقش رئیس جمهوری اش در مورد اتهامات وارده به وی را رد نکرده است. این اتهام تنها توسط دو نفر از چهره ‌های اطلاعاتی اصلاح طلب، سعید حجاریان و علی ربیعی (عضو شورای عالی امنیت ملی) تکذیب شد.

 

پرسش: جمهوری اسلامی چگونه توانست دولت اتریش را برای عدم پیگیری مسئله ترور دکتر قاسملو تحت فشار قرار دهد؟

پاسخ: دولت اطریش یکی از بزرگترین شرکای بازرگانی ایران در اتحادیهء اروپاست. مرکز ترانزیت پست جمهوری اسلامی ایران از سال 1990 به اطریش منتقل شده و سالانه صدها میلیون دلار کالای تجاری بین ایران و اطریش خرید و فروش می شود. در هنگام حادثهء ترور دکتر قاسملو، صدها تَن از اتباء اطریشی در ایران به عنوان کارشناس، تاجر و غیره فعالیت می کردند. دولت اتریش در آن موقع نیز اعلام کرده بود که بخاطر تحقیق در مورد ترور دکتر قاسملو نمی تواند "جان شهروندان اش" را که در ایران هستند به مخاطره بیاندازد. سال 2009 میزان بازرگانی اتریش با جهان در حالی 20 درصد کاهش یافته بود که بازرگانی اش با ایران در همان سال به میزان 6 درصد رشد پیدا کرده بود. اتریش در طول سال های گذشته بارها مانع رأی گیری و تحریم یک طرفهء اتحادیهء اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران بوده است. این نشان از ماهیت مماشات طلبانهء دولت اطریش در مورد رسیدگی به پروندهء قتل رهبران حزب دمکرات کردستان ایران و جنایت های دیگر این رژیم می باشد که در راه حفظ "منافع ملی خود" آمادهء زیر پا گذاشتن ارزش هایی است که قوانین این کشور بر پایهء آن بنا نهاده شده اند و اتریش بنا به این قوانین عضوی از اتحادیهء اروپا و امضا کنندهء کنوانسیون های بین المللی در مورد حقوق بشر می باشد.

 

پرسش: ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر دست داشتن احزاب مخالف و یا حتی حزب بعث در توطئهء ترور دکتر قاسملو بر چه اساسی مطرح می شد؟

 

پاسخ: جمهوری اسلامی هیچ وقت مسئولیت ترور رهبران مخالف خود را حتی بدنبال صدور حکم دادگاه میکونوس هم نپدیرفته است. این سرشت رژیم حاکم بر ایران است که از طرفی رهبران کرد را با حذف فیزیکی از میدان به در کند و از طرف دیگر برای ایجاد اختلاف و فضای عدم اعتماد بین نیروهای اپوزیسیون، دیگر احزاب و سازمان ها را به نقش داشتن در ترور متهم کند.

 

پرسش: جمهوری اسلامی در مورد توطئه ی ترور دکتر قاسملو انگشت اتهام اش را به سمت اسرائیل هم دراز کرد. فکر می کنید چرا باید اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی متهم به دست داشتن در ترور دکتر قاسملو بشود؟

پاسخ: جمهوری اسلامی برای گمراه کردن افکار عمومی دست به هر ترفندی می زند. از آنجایی که رژیم حاکم بر ایران از نفوذ سیاسی و معنوی قاسملو بر جنبش کردستان و مردم کرد با خبر بود لذا انگشت اتهام دراز کردن به سوی اسرائیل، خوراک تبلیغاتی و جنگ روانی کم هزینه ای بود برای تحریک مردم کردستان علیه اسرائیل. مردم کردستان برغم تبلیغات جمهوری اسلامی، حق تعیین سرنوشت مردم اسرائیل را به رسمیت شناخته و به موجودیت کشور اسرائیل احترام گذاشته و بر این اعتقاد بوده اند که ملت های اسرائیل و فلسطین حق حیات و برخورداری از صلح، آرامش و کشورهای مستقل را دارند. جمهوری اسلامی در مقابل می خواهد ضمن پروژهء صدور انقلاب، اسرائیل را نیز از نقشهء جهانی حذف کند. بنابراین تحریک افکار عمومی علیه اسرائیل و گم کردن رد پا از ترفندهای عوام فریبانهء جمهوری اسلامی است.

 

پرسش: چند ماه پیش مصاحبه ای را از عرفان قانعی فرد با شبکهء اندیشه دیدم که تلاش می کرد گزینه های دیگری را هم به عنوان عامل ترور دکتر قاسملو معرفی کند و به نوعی در تلاش برای تحریف ذهن مخاطب بود. چه پاسخی می توانید به وی بدهید و اصلاً چرا چنین مسئله ای از سوی ایشان باید مطرح شود؟

پاسخ: آقای قانعی فرد تا آنجا که من خبر دارم باید کارشان تحقیق در مورد مسائل تاریخی و تاریخ نویسی باشد نه نظریه پردازی سیاسی و حقوقی که حوزهء کارشان نیست. ایشان محقق جوانی هستند که می توانند برای خود و جامعهء خود مفیدتر بوده و کاری کنند که کتاب ها و آثارشان جاودانگی بیشتری در میان مردم داشته باشند. به عنوان یک فرزند کرد، انتظار آن می رود که ارزش های انسانی و ملی خود را فدای منافع کوتاه مدت نکند. یک انسان هرچند به خاطر حفظ جان یا منافع خود ناچار به انجام کاری شود که با ارزش های وی در تضاد باشد اما از نظر اخلاقی این امکان را دارد که در مسیر دیگری جز از دست رفتن ارزش هایش، خصوصاً ارزش کارهای آکادمیک اش، قدم بردارد. در این مورد که جمهوری اسلامی آمر و عامل ترور قاسملو و بیش از سیصد ترور خارج از کشور بوده است هیچ شکی ندارم ولی منطق حکم می کند که بپذیرم هیچ حقیقتی مطلق نبوده و انسان ها باید حق این را داشته باشند نظری مخالف نظر و حقیقت مورد باور ما حتی در مورد چنین مسئله حساسی ابراز دارند. از بهترین و مهمترین ویژگی های قاسملو، و درسی که می توانیم از ایشان فرا بگیریم، احترام به نظر مخالف و حتی کسانی بود که سر دشمنی با دیدگاه های وی را داشتند. اگر امروز نتوانیم تحمل این نگاه ها و دیدگاه های مخالف را داشته باشیم در فردای پس از جمهوری اسلامی نمی توانیم آلترناتیوی بهتر از این رژیم برای مردم به ارمغان بیاوریم.

 

پرسش: واکنش کشورهای اروپایی به مسئله ترور دکتر قاسملو در آن مقطع چه بود؟

پاسخ: از آنجایی که هیچ دادگاه عادلانه ای این جنایت جمهوری اسلامی را بررسی نکرده و عاملان این ترور محکوم نشدند، کشورهای اروپایی واکنشی در این مورد از خود نشان ندادند. قاسملو قربانی منافع ملی و روابط اقتصادی دولت اطریش با جمهموری اسلامی شد. در آن موقع میزان مبادلات بازرگانی بین جمهوری اسلامی و اطریش از مرز 600 میلیون دلار در سال تجاوز کرده بود. همچنین مرکز ترانزیتی پست و تلگراف جمهوری اسلامی از آلمان به وین منتقل شد که این خود به معنی میلیونها دلار درآمد برای کشور اطریش بود.

 

پرسش: واکنش جامعهء روشنفکر غیر کرد، و رسانه های جمهوری اسلامی در آن زمان به ترور دکتر قاسملو چه بود؟ آنها چه کسی را عامل ترور می دانستند؟

پاسخ: جمهوری اسلامی برای گمراه کردن افکار عمومی و همچنین با استفاده از روش "تفرقه بیانداز و حکومت کن"، این ترور را بخشی از تسویه حساب بین نیروهای اپوزیسیون کرد تبلیغ کرد و مدعی شد که ترور قاسملو بدست جریان انشعابی از حزب و بعد از کنگرهء هشت صورت گرفته است. جریان های اپوزیسیون "سراسری" و روشنفکران غیر کرد، در فضای اجتماعی و سیاسی وقت، چندان واکنش قابل توجه و درخور ستایشی ازخود نشان ندادند. جریان های تمامیت خواه و مخالف حقوق مردم کرد و پلورالیزم ملی – فرهنگی در ایران نیز، غرق در شادی ترور جدی ترین رهبر روند دمکراسی در ایران، تنها به بیانیه هایی سطحی اکتفا کردند. تعدادی از نیروها نیز حرکت قاسملو برای هرگونه مذاکره را محکوم دانستند. از نظر آنها مبارزهء مسلحانه و "قهر انقلابی" تنها راه گذار از جمهوری اسلامی بود.

 

پرسش: 23 سال از ترور دکتر قاسملو می گذرد. در طول این مدت برای بازگشایی پروندهء ترور ایشان و تحت فشار قراردادن دولت اتریش جهت شناسایی و معرفی عوامل ترور چه اقداماتی توسط حزب دمکرات صورت گرفته است؟

پاسخ: حزب دمکرات کردستان ایران تا آنجایی که توانسته است از طریق کانال های دیپلماتیک و انسانی سعی در بازگشایی پروندهء ترور قاسملو کرده است. همانگونه که پیشتر اشاره شد، بدلیل همکاری سیاسی و اقتصادی دولت اطریش با ایران، این اقدام حزب تا کنون نتیجه ای نداشته است و جمهوری اسلامی هنوز نیز شریک اقتصادی بزرگی برای دولت اطریش بوده و طبیعی است که منافع اقتصادی و "ملی" این کشورها همیشه بر حقوق بشر، عدالت و مبارزه علیه تروریسم ارجحیت دارد.

 

پرسش: چرا حزب دمکرات در عرض سه سال توسط جمهوری اسلامی دو تا از بهترین رهبران اش را از دست می دهد اما چنین اتفاقی برای رهبران کومله نیفتاد؟ آیا انتخاب جمهوری اسلامی اینگونه بوده و یا باید گفت حزب دمکرات در تأمین امنیت جانی رهبران اش نهایت دقت را به کار نگرفته؟

پاسخ: از اینکه رهبران کومله و سازمان های دیگر اپوزیسیون قربانی تروریسم جمهوری اسلامی نشده اند جای خوشحالی است. ترور رهبران حزب دمکرات کردستان ایران قبل از اینکه به مسئلهء تأمین امنیت جانی رهبران توسط حزب مربوط باشد، به وزن سیاسی و نفوذ اجتماعی این نیروها در کردستان ارتباط پیدا می کند. پر واضح است که حزب دمکرات کردستان ایران با سابقه طولانی فعالیت و نیز با سابقه تاسیس جمهوری کردستان در سال 1325 و اتوریتهء معنوی در بین مردم کردستان و به عنوان حزبی محوری در جهت مبارزات ملی و الگو برای دیگر ملل تحت ستم در ایران، خطری بالقوه و بالفعل برای جمهوری اسلامی و به چالش کشیدن ایدهء تمرکز گرا و تمامیت خواه شونیسم حاکم و شکست خورده است، از این رو رهبران حزب همیشه هدف ترور جمهوری اسلامی و دولت های مرکزی در ایران بوده اند. رژیم شاه با اعدام پیشوا قاضی محمد و ترور سلیمان معینی در دههء شصت میلادی و رژیم جمهوری اسلامی با ترور دکتر قاسملو و شرفکندی و قتل حدود بیست و پنج تن از اعضاء رهبری حزب، سعی در به زانو در آوردن حزب دمکرات کردستان ایران و مبارزات مردم کردستان نموده است. بار سنگین مبارزه ای که حزب دمکرات آن را رهبری می کند، البته که قربانیان زیادی می طلبد و متاسفانه رهبران ما که در رأس مبارزه و خط مقدم نبرد با جمهوری اسلامی قرار داشته و دارند از قربانیان تروریسم جمهوری اسلامی بوده اند.

 

پرسش: فکر می کنم جامعهء مدنی کرد در خصوص پیگیری مسئلهء ترور دکتر قاسملو چندان فعال نبوده است. به نظر شما علت آن چه می تواند باشد؟

پاسخ: جامعهء مدنی کرد یک جریان اجتماعی تازه است که هنوز نتوانسته آنگونه که باید پایه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود را در میان جامعه تثبیت کند. این امر نیاز به زمان، آموزش و، از همه مهمتر، فضایی دمکراتیک دارد که در چهارچوب جمهوری اسلامی ایران اگر ناممکن نباشد بسیار سخت است. آنجه جامعهء مدنی در کردستان و ایران انجام داده است باتوجه به امکانات و میدان مانورشان جای خوشحالی و تقدیر دارد.

در «دیاسپورا» (غربت تبعيد) هنوز جامعهء مدنی کرد در ابتدای کار خود است. علت اش نیز این است که مردم در کل جامعهء سیاست زده کرد ـ که بیشترین فعالان اش از نیروهای احزاب سیاسی و بویژه حزب دمکرات کردستان ایرانند ـ با مسئلهء جامعه مدنی و سازمان های غیر دولتی نا آشنا یا آشنایی خیلی کمی دارند. ذهنیت سنتی تحزب خود یکی از موانع اصلی در جهت پیشرفت جامعهء مدنی کرد در دیاسپورا شده است. جامعه ای که تشکیل نشده است، نمی تواند مسئلهء حقوقی – سیاسی و استراتژیکی چون ترور دکتر قاسملو را پیش ببرد.

 

پرسش: دکتر قاسملو یک شخصیت برجستهء سیاسی و رهبر یک حزب مسلح بود اما زیاد دیده ام که از ایشان به عنوان فعال حقوق بشر نام می برند و یا ایشان را پیامبر صلح و آشتی معرفی می کنند. در دکتر قاسملو چه ویژگی هایی بود که به چنین جایگاهی رسید؟

پاسخ: حزب دمکرات کردستان ایران یک حزب مسلح نبوده است و به عنوان آخرین گزینه ناچار به دفاع مسلحانه از حقوق مردم کردستان و پیشبرد این مبارزه در کردستان ایران شده است. حزب دمکرات از بدو تاسیس در سال 1945 جهت توسعهء جامعهء مدنی اقدام به تاسیس اتحادیهء جوانان و اتحادیه زنان کردستان کرد که هنوز هم فعال بوده و، برغم همهء سرکوب های جمهوری اسلامی، هنوز نفوذ درخور توجهی در میان جامعه دارند.

دکتر قاسملو از نادر رهبران جنبش آزادی بخش کردستان است که در دورانی که گفتمان جنگ مسلحانه و قهر انقلابی حاکم بود از لزوم حل مسالمت آمیز مسئله کرد در کردستان سخن می گفت. وی در کتاب «کردستان و کرد»، که در سال 1964 نوشته بود، حل مسئلهء کرد را به گسترش روند دمکراتیزاسیون در کل خاورمیانه ربط داده و برای توسعهء اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منطقه پیشنهاد تاسیس کنفدراسیون خاورمیانه را می دهد که در آن فدراسیون کردستان یکی از بخش هایش باشد. با شروع جنگ جمهوری اسلامی علیه مردم کردستان، قاسملو و حزب دمکرات کردستان ایران همیشه بر سیاست دیالوگ و لزوم مذاکره برای حل مسالمت آمیز مسئله کرد در ایران تلاش کرده اند. علاوه بر این، قاسملو طرفدار فعال توسعهء همبستگی و صلح اجتماعی در کردستان و ایران بوده و تلاش اش بر این بود که نیروهای اجتماعی حول حداقل قرارداد اجتماعی برای توسعهء دمکراسی و تفاهم اجتماعی قرار بگیرند. قاسملو همچنین برای حل مسئلهء کرد به شیوهء مسالمت آمیز در بخش های دیگر کردستان نیز تلاش زیادی انجام داد. به عنوان نمونه میانجی گفتگوهای صلح بین مام جلال، رهبری اتحادیه میهنی کردستان، با حکومت عراق در سال 1983 در بغداد بود. وی در شرایط جنگ مسلحانه نیز سعی در پیشبرد ارزش های اومانیستی و انسانی داشت و مخالف سرسخت هرگونه برخورد و رفتار غیر انسانی با اسیران جنگی و بی احترامی به جنازهء کشته شدگان جنگ بود. چندین پیشمرگ و فرماندهان حزبی بخاطر بدرفتاری با اسیران جنگی از طرف حزب تحت رهبری قاسملو مجازات و حتی اخراج شده اند. پیشبرد مسئلهء حقوق بشر در کردستان و مبارزات ملی یکی از ارزش های بالای دکتر قاسملو بود. همهء اینها از وی مردی کاملاً استثنایی در شرایط جنگ مسلحانه و خشونت انقلابی ساخته بود که به حق می توان وی را از اولین فعالان حقوق بشر در کردستان ایران و پیامبر آشتی دانست.

 

پرسش: جمهوری اسلامی در یک مقطعی دست به ترور مخالفان خود در خارج از کشور زد. کدام عوامل چنین امکانی را برای جمهوری اسلامی فراهم کردند؟

پاسخ: در قانون مجازات جمهوری اسلامی ایران کسانی که برای سرنگونی و تغییر جمهوری اسلامی فعالیت می کنند به عنوان "مفسد فی الارض" شناخته شده و حکم آنان کشته شدن، اعدام و به دار آویخته شدن است. جمهوری اسلامی ایران برای حفظ موجودیت خود و به قول خمینی "حفظ نظام" از انجام هیچ جنایتی چشم پوشی نکرده و هر نیرو و گروهی که این رژیم را به چالش بکشاند با سیاست ترور و سرکوب اش روبرو می شود. با ترور مخالفان، جمهوری اسلامی تنها موفق به حذف فیزیکی این افراد نشده بلکه ترورها باعث ایجاد فضای رعب و وحشت بین مخالفان این رژیم شده و حس امنیت و اعتماد به نفس خود را برای مبارزه در برابر رژیم از دست داده اند. آنچه یک رژیم را به ترور مخالفان اش در خارج تشویق می کند، ترس از سرنگونی و تغییر است و ترس از نیرو و نفوذ این مخالفان. در مورد جمهوری اسلامی آنچه این رژیم را در ادامهء ترورهایش در خارج از کشور تا صدور حکم تاریخی میکونوس تشویق کرد، بکار گیری سلاح اقتصادی – دیپلماتیکی بود برای فشار بر شرکای اقتصادی اش یا عقد قراردادهای هنگفت تجاری با چنین کشورهایی برای انجام تروریسم دولتی. رژیم جمهوری اسلامی، ترور را در خارج از کشور به عنوان یکی از پایه های صدور انقلاب اسلامی خود برگزیده و آنرا اجرا کرده است.  

 

پرسش: کشورهایی که جمهوری اسلامی در خاک آنها دست به ترور زد چقدر در این ترورها نقش داشتند؟

پاسخ: این کشورها به خاطر منافع اقتصادی و مقطعی شان با در پیش گرفتن سیاست سکوت و سرپوش گذاشتن بر اعمال تروریستی رژیم، از طرفی مشوق این رژیم بودند تا با خیال آسوده دست به قتل مخالفان خود بزند و از طرفی با عقد پیمان های اقتصادی به بهای خون قربانیان ترور جمهوری اسلامی، شریک جنایتهای این رژیمند.

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=47041

 

نظر خوانندگان

 

محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:

توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.

کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.

 

بازگشت به خانه