|
چهارشنبه 25 مرداد 1391 ـ 15 ماه اگوست 2011 |
مشکل جوانان خردمند با آخوند ها چيست؟
گفتگو با يک جوان از ايران آمده ـ مطلب ارسالی
پيشگفتار: در مهمانی نوروز امسال پیمان را دیدم. جوان بیست و هفت ساله و با اراده ای که با مسافرکِشی و رنج بسیار برای ادامهء تحصیل از ایران به امریکا آمده و مهمان دوستان قدیمی خود می باشد. او یکی از جوانان زیر چهل سال است که هشتاد در صد جمعیت ایران را تشکیل می دهند. مؤدب و مهربان و با مطالعه بود. سخنانی که می گفت، واژه هایی که به کار می گرفت و اشاراتی که می کرد نشان می داد که بیدارست، با جامعه، سیاست، و تاریخ کشورمان آشنایی بسیار دارد و مطالب را خوب تجزیه و تحلیل می کرد. از نظام آخوندی و جنبش احتمالی مردم سخن می گفت و دوستان و مهمانان دوره اش کرده بودند و هر کس پرسشی داشت.
****
پرسش: مشکل جوانان خردمند با آخوندهایی که اداره ی کشور را در دست دارند چیست؟
پاسخ: ما در عصرعلم وتخصص زندگی می کنیم. بزرگترین مشکل ما این است که آخوندهای ناآگاه و غیر متخصص مقامات تخصصی کشور را در اختیار گرفته اند و چنانکه شاهدیم هر روز اوضاع کشور قوی و ثروتمند ایران را بدتراز گذشته می کنند و مردم را به بی نوایی کشانده و کشور را به فنا سوق می دهند.
اینها با وعده های دروغین (خانهء مجانی، آب و برق مجانی، آزادی..) شروع کردند و با دروغ و ریا و بند و شکنجه و قتل و چپاول به حکومت شان ادامه می دهند.
اینها روسوم تازیان بیابانگرد عصر حجر را بجای فرهنگ زیبای ایرانی و به نام ایرانی به دنیا عرضه می کنند.
اینها، چنانکه دیده و شنیده ایم، هیچ احساسی در موردایران و ایرانی ندارند. ایران و منابع آن برای آنها ابزار هدف های دیگر است. حتی پرچم ملی ما را عوض کرده و بر آن نامی عربی گذاشته اند. یک کشور دیگر در دنیا نمی توان یافت که بر پرچم ملی آن اسمی به زبان بیگانه نگاشته شده باشد.
اینها باعٍث شده اند که عرب های بی نام و نشانی که صدها سال پیش در ایران مرده اند بنام امامزاده، صاحب آرامگاه مجلل و خدمه و اسباب تحمیق مردم باشند ولی حتی جای آرامگاه بزرگان ایرانی معلوم نباشد.
اینها گفتار و کردارشان یکی نیست. سال ها با موعظه در مورد عدل امام علی و حرمت بیت المال گوش همگان را کرکرده بودند ولی اکنون در مقابل بی عدالتی هایی که بر زن و مرد و پیر و جوان می رود و چپاول ثروت های ملی سکوت اختیار کرده و در بسیاری از موارد خودشان شریک جرمند.
اینها به آسانی حکم اسارت، شلاق، ضرب و شتم، قطع دست مردم بی نوا را به اجرا می گذارند و وقتی خبر سرقت های میلیاردی خودی هایشان در روزنامه ها نقل می شود می گویند کشش ندهید.
اینها عامل گسترش خرافات، در جازدن و انحراف حرکت های مترقیانه مردم بوده اند.
اینها که زمانی خود را الگوی اخلاقی جامعه جا می زدند اکنون با کارهای غیر اخلاقی و غیر انسانی آشکار خود شرم را از جامعه زدوده اند. گردشی کوتاه در شهرها و جستجو و مقایسه ی ساده ای نشان می دهد که از زمان حکومت آخوندی رشوه خواری، فساد و فحشا به بالاترین درجه رسیده است.
البته نمی توان ناگفته گذاشت که آخوندهای حاکم در چند کار خیلی مهارت دارند: ترساندن مردم کم سواد ازچیزهایی که خودشان از آنها نمی ترسند، تبلیغات به نفع خود، تفرقه افکنی، رواج اعتیاد، ساختن سریال های خواب کننده، و گرفتن تعهد سکوت از معترضانی که به بند وزندان کشیده اند.
پرسش: من مدت هاست که ایران نبوده ام، می خواهم در مورد اوضاع ایران بدانم.
پاسخ: (مودبانه): فکر می کنم که وقت هم نداشته اید.
پرسش: چرا این را می گویی؟
پاسخ: این روزها اگر بخواهیم این گونه مطالب را بدانیم پیدا کردن آنها از اینترنت و رسانه های دیگر کار پیچیده ای نیست.
پرسش: درست است ولی می خواهم بدانم شما خودتان رابطهء مردم را با نظام فعلی چگونه می بینید.
پاسخ: (با کمی مکث) به نظر من مردم سه گروه هستند:
گروه اکثریت که از نظام ناراضی و به آن بی اعتمادند و می دانند که حکومت آخوندی و دولت اش شباهتی به آنچه که انتظارش داشتند یا به آنها وعده داده شده بود ندارد.
این گروه عموماً سخت در تلاش معاشند و حتی فرصت اعتراض کردن سازمان یافته و جدی به گرانی ها هم ندارند، اگرچه در اتوبوس و تاکسی و هنگام خرید و با هم بودن از همه چیز انتقاد می کنند ولی نمی دانند و مرددند که چه عملی باید انجام دهند.
گروه بسیار کوچک دوم آنهایی هستند که با آمدن این نظام، بدون داشتن صلاحیت لازم و از راه های غیر مشروع صاحب مشاغل گوناگون و چیزهای بسیاری شده اند و اگر چه نقایص این حکومت را می بینندو می دانند، ادامه اش را به سود خود می دانند و هر جا لازم باشد ظاهر سازی و ریا می کنند. گروه سوم دانشجویان و روشنفکران و طبقات تحصیل کردهء غیر وابسته اند که از حقوق انسانی خود باخبرند و می دانند بین آنچه هست و آنچه باید باشد تفاوت بسیار بزرگی وجود دارد.
این گروه بیدار و عدالت خواه در هر کجا که بانگ آزادی باشد حضور دارند و از هر فرصتی برای بیان اعتراضات خود استفاده می کنند. بیشترین ناراضی، آواره، کشته و زندانی و شکنجه شده هم از این گروه اند. متأسفانه چون این گروه از طرف گروه اول پشتیبانی نمی شود، شناسایی، اسیر کردن و شکنجه نمودن و حتی کشتن افرادش بوسیله ماموران دولت آسان شده است.
پرسش: پس فکر می کنید جنبش موثر باید از گروه اول آغاز شود؟
پاسخ: اگر بشود ایده آل است؛ چون بلافاصله حمایت گروه سوم را خواهند داشت. آمار خود دولت نشان می دهد که این روزها فشارهای اقتصادی بر این گروه افزایش بسیار یافته و حرکت شان را ممکن تر می کند. ولی گروه اول نیاز دارد که فعالیت هایش به وسیلهء شخص یا افرادی که در سطح ملی قابل اعتماد مردمند هدایت شود تا هم با هدف جلو برود وهم مثل گذشته به انحراف کشیده نشود.
پرسش: مذهبی هایی که در این گروه قرار دارند چه موضعی خواهند داشت؟
پاسخ: همانطور که میدانید هشتاد در صد جمعیت ایران زیر چهل سال دارند. این جوانان که خیلی بیشتر از پدران و نیاکان شان به رسانه های گروهی دسترسی داشته اند، از تمدن شگرف ایرانیان قبل ازاسلام باخبرند و می دانند که تسلط خونین اعراب بر ایران در هزار و چهار صد سال پیش و ادامهء این تسلط بوسیلهء سید شده ها و آخوندها و قوانین ماقبل تاریخ شان موجب تحقیر، قتل، عفب ماندگی، تحمیل جنگ های خانمانسوز محلی و منطقه ای (مثل صد سال جنگ ایران با عثمانی ها) و خرافات و تحجر بر ایرانیان شده.
آنها ادامهء چنین وضعی را نه اکنون به سود مردم می دانند و نه آن را در راستای پیشرفت و شکوه آیندهء کشور بشمار می آورند.
این هشتاد در صد بخوبی می دانند که تازیان از ابتدای تسلط شان بر ایران سعی داشته اند که جای پای خود را به هر شکل ممکن در کشور ما محکم کنند. جوانان همه چیز را مورد پرسش قرار می دهند.
جوانان از خود می پرسند که چرا نماز گزار ایرانی نباید به فارسی نماز بخواند؟ آیا خدای تازیان فارسی نمی داند؟
چرا در مراسم عقد و عروسی و مرگ جملاتی به تازی گفته می شود که هیچ کس آنها را نمی فهمد؟
چرا باید شبانه روز پنج بار به زبان کسانی که اجدامان را کشتند، خواهران و مادران مان را اسیر کردند، و کودکان مان را به کنیزی و غلامی گرفتند سخن بگوییم و نیایش کنیم؟ تاکنون نمی دانستیم و خواب و بی خبر بوده ایم. اکنون که نمونه های امامت و ولایت فقیه را دیده ایم چرا اجازه داده ایم که جای پای تازیان همچنان درکشورمان باقی بماند؟
چرا در مقابل چرت و پرت هایی که در مورد جشن های ملی مان گفته می شود واکنش لازم نشان نمی دهیم؟ چرا باید عبا پوشانی که جز گسترش زبان و رسوم عرب کاری ندارند و جشن های ملی ایرانیان را مال احمق ها می دانند همچنان بتوانند به گردن این ملت آویزان شوند و به مفت خوری خود ادامه دهند؟
پرسش: فکر می کنید تکلیف مردم با مذهبی های باقیمانده و خارج از این هشتاد در صد چیست؟
پاسخ: کسی با آنها و باورهایشان مشکلی ندارد. سی و سه سال گذشته ثابت کرده که مشکل ما مردم با محدودی شیاد و خود بزرگ بین است که، بدون داشتن کوچکترین صلاحیتی، در قرن اطلاعات و آگاهی ها می خواهند همچنان ملت را بفریبند و به نفع خود، دین را بجای قانون بنشانند و بنام دین بر جان و مال و هستی مردم و کشور دست درازی کنند و هر معترضی را ضد خدا و پیامبر جلوه دهند. شما نمی توانید حتی یک کشور در دنیا نام ببرید که حکومت دینی داشته و پیشرفته باشد. چرا ایران با آن گذشتهء درخشان اش باید نمونه و الگوی عقب ماندگی آخوندها باشد؟
پرسش: فکر می کنید ایرانیان خارج از کشور چه نقشی می توانند در جنبش آینده داشته باشند؟
پاسخ: من و دیگر دوستانم در ایران خیلی در این مورد صحبت کرده ایم و از اینکه ایرانیان خارج از کشور آزادند و توانایی حرکت و اقدامات بیشتری دارند، خیلی امیدواریم. مهم ترین نقش آنها می تواند بلندگو شدن برای صدای معترضان باشد. آنها می توانند به صورت فردی و گروهی، با ایمیل، دادخواست و نامه نگاری مردم و مقامات محل سکونت خود را از وضع زندانیان سیاسی، شکنجه ها، جور بر زنان و نقض حقوق بشر آگاه کنند.
می توانند تشکیلاتی بوجود آورند تا به شکل های مختلف به خانواده های زندانیان یاری رسانند. می توانند با بازگویی ِ سرگذشت معترضان بوسیله مقاله، نمایش و شعر جهانیان را از ستمی که جمهوری جهل روا می دارد آگاه سازند.
می توانند با بستگان خود در ایران اطلاعات رد و بدل کنند. باید به کمک کتاب و فیلم و داستان تاریخ قدیم و معاصر ایران را برای فرزندان و جوانترها شرح دهند. می توانند پولشان را از بانک های ایران بیرون بکشند.
مخصوصا باید به جهانیان بگویند که ایرانیان مثل آخوندها فکر و عمل نمی کنند و عمل آنها را قبول ندارند.
می توانند حتی با داشتن اختلاف عقیده، با یکدیگر بر سر براندازی حکومت آخوندی متحد شوند.
می توانند الگویی از زیستن مسالمت آمیز در کنار مخالفان عقیدتی خود بوجود آورند تا هم امروز بکار گرفته شود و هم در دموکراسی آینده ایران مورد استفاده قرار گیرد.
پرسشگر: وجود جوانانی چون شما موجب افتحار و امید به آینده است.
پاسخ: همه ی جوانانی که من می شناسم عاشق ایرانند، آنرا خوب می شناسند و آماده اند برایش جان بدهند.
http://parsdailynews.com/102763.htm
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.