|
دوشنبه 6 شهريور 1391 ـ 27 ماه اگوست 2011 |
ترکيه: ترس از اقلیم یا ناسیونالیزم کرد
حسام دست پیش(*)
ترکيه از جمله کشورهای خاورمیانه است که بیشترین میزان جمعیت و وسعت سرزمینی مناطق کردنشین را در حوزهء جغرافیای سیاسی خود دارد. اما این میزان از جمعیت و وسعت سرزمینی، هرگز به عنوان منابع قدرت تعریف نشد؛ بلکه کاملاً برعکس، کردها از همان روزهای تشکیل ترکیه مدرن بعنوان تهدید امنیتی قلمداد شده اند.
ترس ترکیه از کردها دوره های متفاوتی را سپری کرده است. دورانی که سال 1924 شروع شده و به امروز ختم میشود که در آن مقامات ترک روابط نزدیکی با کردهای عراق دارند و بخشی از آنها را بعنوان متحد خود تعریف میکنند. اما آنچه ترکها را نگران میکند آیا حکومت اقلیم کردستان است یا ناسیونالیزم کرد؟
قبل از آنکه سراغ پاسخ به این سوال برویم باید به این نکته اشاره شود که آنچه ما از آن به عنوان حکومت اقلیم نام بردیم در حقیقت حوزهء جغرافیایی و سیاسی را در بر می گیرد که شامل کردستان عراق می شود و در مقابل، آنچه از ناسیونالیزم کرد می توان استنباط کرد، جنبشی است فراگیر که می تواند کردها را در مجموع های واحد تعریف کند.
فرض ابتدائی که می توان مطرح کرد این است که ترک ها حاضر به حمایت از کردهای عراق تا سر حد استقلال هستند؛ به این شرط که عمق نفوذ استراتژیک آنها به همین منطقه خلاصه شود. اما آنها به هیچ وجه حاضر به تحمل محوری نخواهند شد که پهنایی به وسعت مناطق کردنشین تمام کشورهای منطقه داشته باشد.
دوران انکار کردها
سیاستی که ترک ها از زمان تاسیس جمهوری جوان خود در پیش گرفتند، انکار هویت مستقل کردها در ترکیه و در همان حال همکاری با کشورهای همسایه در جهت سرکوب کردها بود. در این دوره ترکیه تمام تلاش خود را صرف ایجاد جامعه ای یکدست کرد که در آن، هویتی غیر از هویت ترکی ممنوع بود.
ترکها که سیاست های خود را موفقیت آمیز میدانستند، تنها زمانی از خواب بیدار شدند که پ.ک.ک خود را کاملا سامان داده بود و آماده میشد که مبارزه مسلحانه با ترکیه را شروع کند. البته، پ.ک.ک تا دو دهه بعد از این سازماندهی نتوانست به تهدید جدی برای ترکیه تبدیل شود. حمله صدام به کویت و بوجود آمدن حکومت منطقهای در شمال عراق، ترکیه را ناچار کرد به بخشی از وجود کردها اعتراف کند، ولی آنکارا کماکان آماده نبود که کردهای ترکیه را به رسمیت بشناسد.
تبدیل تهدید به فرصت
با تاسیس حکومت اقلیم کردستان، ترکیه فضا را کاملاً مهیا دید که از فرصتی که برای کردها بوجود آمده استفاده کرده و آن را تبدیل به تهدیدی برای ناسیونالیزم کرد کند. نخستین گامی که دولت ترکیه در این مسیر برداشت، ناچار کردن دو حزب عمده کردستان عراق یعنی اتحادیه میهنی و حزب دمکرات به جنگ با پ.ک.ک بود. جنگ کردها با یکدیگر که سابقه بسیاری دارد، برای نزدیک به یک دهه کردهای عراق و ترکیه را جان همدیگر انداخت.
از طرف دیگر کردهای عراق نیز وارد جنگی داخلی شدند که خود کردها از آن بعنوان خودکشی نام میبرند. جنگ داخلی کردستان عراق که نزدیک به چهار سال ادامه داشت، تمام انرژی و توان کردها را از بین برد تا توان اندیشیدن در باره کردهای دیگر و منافع استراتژیک را نداشته باشند.
در واقع ترسی که ترکیه و دیگر کشورها از تاسیس حکومت اقلیم داشتند، بیشتر متوجه تاثیراتی بود که این حکومت نوپای کرد میتوانست بر دیگر کردها داشته باشد. در نتیجه جنگ کردهای عراق با پ.ک.ک و جنگ داخلی خود کردستان، ناسیونالیزم کرد در هالهای از ابهام فرو رفت . این شرایط، مطلوب ترکها بود و به نظر میرسد که بسیار هوشمندانه ناسیونالیزم کرد را زمینگیر کرد.
کردها خوب و کردهای بد
زمانی غرب کمونیستها را به کمونیستهای خوب و بد تعریف کرد. امروز با گذشت بیشتر از دو دهه از پایان جنگ سرد، ترکها تقسیم بندی مشابهی را در مورد کردها بکار میبرند.
کردهای خوب آنهایی هستند که با ترکیه همکاری میکنند و کردهای بد آنانی هستند که در مقابل ملاحظات امنیت ملی ترکیه ایستادگی میکنند. بهرحال امروزه ترکیه وزیر خارجه خود را راهی اربیل میکند که به آنها هشدار بدهد که اعتماد ما را از دست ندهید، چرا که ما شما را دوست و متحد خود میدانیم. ازطرف دیگر وی نسبت به نفوذ پ.ک.ک در کردستان سوریه هشدار میدهد.
وقایع کردستان سوریه، در حقیقت آزمونی است برای ترس دیر زمان ترکیه. ترسی که زمزمه آنرا مسعود بارزانی سر میدهد، به این معنا که در صدد است که کردستان سوریه را به حوزه نفوذ حکومت اقلیم تبدیل کند. از طرف دیگر، پ.ک.ک هم در تلاش است که جبهه دیگری را در جنگ با ترکیه تقویت کند.
تناقضات ناسیونالیزم کرد و ترس ترکیه
شاید بتوان گفت که کمتر ناسیونالیزمی به اندازه ناسیونالیزم کرد از تناقض برخورداراست. تناقضاتی که از عواملی چون ایدئولوژی، زبان، مذهب، خرده فرهنگ و قبیلهگری سر چشمه میگیرند. فاکتورهای مذکور باعث شده که کردها تا به امروز نتوانند که حول استراتژی مشترک گرد هم آیند و در عین حال، حوزهای نفوذ متفاوتی برای احزاب کرد تولید کرده اند.
به عنوان نمونه پ.ک.ک و حزب دمکرات به رهبری مسعود بارزانی که در حال حاضر بیشترین تاثیر را در معادلات کرد در منطقه دارند، بواسطه تناقضات هویتی که در تعریف کرد و ناسیونالیزم کرد وجود دارد تا به امروز نتوانستهاند که جهت ستراتژیک خود را نه در حوزه عملی و نه در حوزه مفهومی تعریف کنند. از طرف دیگر همین تناقضات هویتی باعث شده که کشورهایی همچون ترکیه کردها را در جهت مانفع خود تقسیم کنند.
در چنین شرایطی، ترکیه که از تاریخ طولانی تعامل با کردها برخوردار است، از همین تناقضات استفاده کرده و آنرا در جهت منافع خود در منطقه بکار میگیرد.
در مجموع میتوان گفت آنچه ترکها از آن هراس دارند، عمق نفوذی است که ناسیونالیزم کرد میتواند در نتیجه تشکیل منطقهای خودمختار در کردستان سوریه برای کردها به همراه بیاورد. چرا که ترکیه از دو جهت عمده در محاصره کردها قرار خواهد گرفت. این تحول از سویی دسترسی ترکیه به مرکز ثقل معضل اعراب و اسرائیل را مشکل خواهد کرد و از طرف دیگر امکان دسترسی کردها به دریای آزاد را هموار خواهد کرد.
حال این منطقه خودمختار تحت نفوذ بارزانی یا پ.ک.ک باشد فرقی نمیکند. چرا که از لحاظ استراتژیک و بر اساس تعریف که ترکیه از هویت کرد دارد، این منطقه میتواند در هر صورت حامل تهدید برای ترکیه باشد.
(*) حسام دست پیش استاد علوم سیاسی دانشگاه صلاح الدین اربیل در شمال عراق است.
http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/08/post-250.html
نظر خوانندگان
محل ارسال نظر در مورد اين مطلب:
توجه: اگر عنوان اين مقاله را در جدول زير وارد نکنيد، ما نخوهيم دانست که راجع به کدام مطلب اظهار نظر کرده ايد.
کافی است تيتر را کپی کرده و در محل مربوطه وارد کنيد.